@Essential_English_WordsThe_Good_Student.mp3
زمان:
حجم:
629.6K
The teacher saw Sue’s apparent sickness. He wanted to send her to the nurse. But she wouldn’t go. Sue still had a portion of the test to finish.
After that, Sue went to the nurse. After seeing the secretary, she waited. A few minutes later, the nurse came in with a glass of juice and told Sue they needed to chat. “It is obvious that you have exhausted yourself,” the nurse said. “If you keep working so hard, it could have severe results.”
“My parents tell me that all the time. I guess I shouldn’t ignore them,” Sue said.
“You have to remind yourself it is OK to rest,” the nurse said.
When Sue got back to her room, she went right to bed. She made sure she got enough rest every night after that.
معلم سو بیماری واضح او را دید. او میخواست او را به دکتر بفرستد. اما او نمیخواست برود. سو هنوز قسمتی از آزمون را برای تکمیل داشت.
بعد از آن، سو به دکتر رفت. بعد از دیدن منشی، او منتظر ماند. چند دقیقه بعد، پرستار با یک لیوان آب میوه وارد شد و به سو گفت که باید با او صحبت کند. پرستار گفت «واضح است که شما خودتان را خسته کردهاید»، «اگر همچنان اینقدر سخت کار کنید، ممکن است عواقب شدیدی داشته باشد.»
سو گفت «والدینم همیشه این را به من میگویند. فکر میکنم نباید آنها را نادیده بگیرم».
پرستار گفت «شما باید به خودتان یادآوری کنید که استراحت کردن خوب است».
وقتی سو به اتاقش برگشت، مستقیماً به رختخواب رفت. بعد از آن، او مطمئن شد که هر شب به اندازه کافی استراحت میکند.
کپی و نشر به هر شکل حرام
هدایت شده از 🇮🇷Essential English Words🇮🇷
پایان درس ۱۴✔️
🔄 میانبر به ابتدای درس ۱۴ سطح ۲
eitaa.com/Essential_English_Words/5694
🔄 میانبر به دروس سطح ۱
eitaa.com/Essential_English_Words/4875
گروه چت و رفع اشکال
eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d
اصطلاحات ، پادکست ، داستان صوتی
تقویت مهارت شنیداری، گفتاری 👇
🌺 @English_House
#verb #unit15 #level2
absorb [əbˈzɔːrb] v.
To absorb a liquid means to take it inside.
→ He used a sponge to absorb the water on the floor.
جذب کردن
کلمه absorb مایع به معنی گرفتن آن به داخل است.
→ او از یک اسفنج برای جذب آب روی زمین استفاده کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level2
boss [bɔ(:)s] n.
A boss is a person in charge of other people at work.
→ My boss is a nice person.
رئیس ، ارباب
یک boss فردی است که در محل کار مسئول دیگران است.
→ رئیس من یک فرد خوب است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level2
committee [kəˈmɪtɪ] n.
A committee is a group of people who meet together to make decisions.
→ The school’s committee agreed on a new dress code for students.
کمیته ، کمیسیون ، مجلس
یک committee گروهی از افراد است که برای تصمیمگیری با هم ملاقات میکنند.
→ انجمن مدرسه در مورد یک کد لباسی جدید برای دانشآموزان موافقت کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level2
contract [ˈkɒntrækt] n.
A contract is a written agreement between two people.
→ The woman signed a contract when she bought the house.
قرارداد ، پیمان ، عقد ، موافقت
یک contract توافقنامهای است که به صورت کتبی بین دو نفر بسته میشود.
→ زن هنگام خرید خانه یک قرارداد امضا کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit15 #level2
crew [kruː] n.
A crew is a group of workers.
→ My father has a crew. They help him build houses.
خدمه ، خدمه کشتی ، کارکنان هواپیما و امثال آن
گروه
یک crew گروهی از کارگران است.
→ پدرم یک گروه کارگر دارد. آنها به او در ساخت خانهها کمک میکنند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit15 #level2
devote [dɪˈvəʊt] v.
To devote time to something means to spend a lot of time doing it.
→ She devotes two hours a day to playing the piano.
وقف کردن ، فدا کردن ، اختصاص دادن
کلمه devote زمان به چیزی به معنی صرف کردن زمان زیادی برای انجام آن است.
→ او دو ساعت در روز را به نواختن پیانو اختصاص میدهد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit15 #level2
dig [dɪg] v.
To dig is to make a hole in the ground.
→ My dog digs in the yard so he can hide his bones.
کندن ، حفر کردن، کندوکاو کردن
کلمه dig به معنی ایجاد سوراخی در زمین است.
→ سگ من در حیاط کندوکاو میکند تا استخوانهایش را پنهان کند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit15 #level2
dine [daɪn] v.
To dine means to eat dinner.
→ The young couple dined at their home.
شام دادن ، شام خوردن
معنی دیگر : نهار خوردن
کلمه dine به معنی خوردن شام است.
→ زوج جوان در خانهشان شام خوردند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit15 #level2
donate [ˈdouneit] v.
To donate is to give something to a charity or organization.
→ We donate money to Christmas charities every year.
بخشیدن ، هدیه کردن ، اهدا کردن
کلمه donate به معنی دادن چیزی به یک خیریه یا سازمان است.
→ ما هر سال به خیریههای کریسمس پول اهدا میکنیم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸