دوست خوبم ❗️
⭕️قبر تنگ و تاریک
خانه همیشگی توست...
⭕️مخصوص خودت،فقط برای تو...
پنجره ندارد، درش هم با ورود تو تا
قیامت بسته می شود...
⭕️اجازه نداری غیر از چند متر پارچه
چیز دیگری با خودت،آنجا ببری...
⭕️وقتے آنجا نقل مکان کنی
کسی به دیدنت نمےآید...
⭕️کسی برایت ایمیل نمےفرستد
گروه های اجتماعے از لیستشان حذفت مےکنند...
⭕️مطالبت لایڪ نمےخورد...
⭕️تنهایک چیز به دردت مےخورد...
✔️نمازهایت....
✔️صدقاتت....
✔️ و اعمال نیکت....
👈حال با خودت فکر کن ❗️
💡برای رفتن آماده هـســـتی❓😔🤔
👇👇👇
🆔➯ @kashkoolmanavi
#درمحضرقرآن
#ژن_خوب
📯در صور که دمیده شود و محکمۀ عدل الهی که اقامه گردد، نه رابطه ای درکار است و نه فامیل بازی و نسبتهای ژنتیکی کارساز است برای نجاتمان؛
#ژن_خوب و از این جور حرفها هم نداریم...
👈«فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ»📖[مومنون/101]
⛅در مرام خدا و قرآن،فقط عمل و ایمان است که حرف اول و آخر را میزند!
فرزند خونی پیامبر هم که باشی،نامت را قلم میگیرند از زونکنِ اهل بیتش، وقتی که صالح نباشد کردارت!
👈«قالَ: یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ، إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح»📖[هود/46]؛
👈پس بجای تکیه کردن به این و آن، و دلگرم شدن به نسبت های دنیایی که با خوبان داری،دست به کار شو و توشه ای مهیا کن،برای روزی که تمام این نسبت ها و روابط برداشته میشود !🚨
#باآیاتوتلنگرهایقرآنیماهمراهشوید ↙️
╔══ ⚘ ═══ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
╚══ ⚘ ═══ ⚘ ══╝
#درثوابنشرآیاتشریکشوید
#کلامبزرگان
☘ استاد فاطمی_نیا نقل میکرد از دو لب آیت الله بهجت شنیدم که میفرمود :
🍁 «اواخر که در خدمت مرحوم آیت الله قاضی_طباطبایی می رسیدیم ، فقط می فرمود ؛ #نماز اول وقت ! »
📚نسخه های شفا بخش ، ص ۳۵
@kashkoolmanavi
✔ #تلنگر
⚘
🔹یابن الحسن آقا جان
تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه🔹
▫️در یکی از شهرها جوانی اینگونه نامه نوشته بود ⬇️
از وقتی این حدیث را در کتابی خوانده ام مرا دیوانه کرده و خواب از چشمانم ربوده است ☑️
در این کتاب
🔸از آیت الله کشمیری قدس سره سوال شده !
◽️آقا چرا شما عصرهای جمعه غمگین هستید؟◽️
◀️ ایشان فرموده اند مگر این حدیث را نخوانده ای که در این وقت
◾️نامه اعمال شیعیان به دست حضرت حجت سلام الله علیه میرسد ، وقتی حضرت نامه اعمال بعضی از شیعیان را بررسی میکنند می بینند در نامه اعمال اوگناه ثبت شده است◾️
◽️به نحوی حضرت غمگین می شوند که عالم را غم فرا می گیرد ، به همین دلیل من نیز غمگین میگردم !
🔶تمام عالم را غم می گیرد چون حضرت قلب عالم وجود است ،وقتی قلب غمگین می شود تمام اعضا را غم و اندوه در بر می گیرد🔶
🔹وقتی این حدیث را خواندم با خود گفتم چقدر اعمال تاریکی در نامه ام ثبت شده و همه را حضرت مشاهده کرده است
❎نگاهی کردم به اتاقم هر چه بود از نوار و سی دی های مبتذل همه را شکستم و دور ریختم ✅
آنجا بود که با امام زمان علیه السلام معامله کرده و چند سالی است بی قرارم ✔️
↩️در خویش نظاره کن ببین میتوانی اینچنین معامله ای با امام زمان خود انجام دهی ↪️
السلام علیک #یااباصالح_المهدی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
╔══ ⚘ ═══ ⚘ ══╗
🌹➯ @kashkoolmanavi🌹
╚══ ⚘ ═══ ⚘ ══╝
#تمثیلات
⚡️ پنبه، نان حرام، آهنربا!
✅اگر پنبه کنار آهنربا باشد، آهنربا کششی نسبت به پنبه ندارد، اما اگر براده آهن را درون پنبه بگذارید، در این حالت پنبه به سمت آهنربا کشیده میشود. در اینجا خود پنبه جذب نمیشود، بلکه برادههای آهن به سمت آن کشیده میشوند. #معصیتها مثل آهنربا، نان حرام مانند آهن و انسان مثل پنبه است. وقتیکه انسان گوشتش از نان حرام روییده باشد، نمیتواند از کنار معصیتها بگذرد. وقتی از کنار معصیت رد میشود، مجذوب آن میشود.
این خاصیت درونی #لقمه_حرام است. اما اگر لقمه صددرصد #حلال باشد، از کنار #عبادات که میگذرد، عبادات او را جذب میکنند، از کنار امامزاده که میگذرد به زیارت ایشان میل پیدا میکند.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
➯ 🆔 @kashkoolmanavi
💟حضرت علی(ع):
📛شیطان انسان گناهکار را در آرزوی #توبه نگاه می دارد تا آن را به تاخیر اندازد تا زمانی که مرگ او در حال غفلت فرا برسد.😪
نهج البلاغه خطبه 66
پی نوشت:
و ناگهان چه زود دیر میشود
ناگهان بانگی برآید خواجه مُرد
انالله و ان الیه راجعون
باید از همین حالا بفکر زاد و توشه روز قیامت باشیم که دیر شده است دیر...😰
#باتلنگرهایروزانهماهمراهباشید
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
شب اول قبر برای دفن نشده ها
💥شب اول قبر برای کسی که دفن نشده چگونه است؟
🔵امام سجاد(ع): همانا، قبر، باغى از باغهاى بهشت، یا گودالى از گودالهاى دوزخ است.
بحارالانوار،ج6،ص214
🔵بر اساس آیات و روایات،روح انسان پس از مرگ وارد بدن برزخی میشود که شبیه بدن دنیوی است اما فاقد ماده و جرم است.
🔵عالم قبر نیز بمعنای قبرخاکی نیست بلکه به معنای قبر برزخی است.
🔵عذاب قبر، فشارقبر، سوال قبر و...همه مربوط به قبر برزخی و بدن برزخی هستند و فرقی نمیکند بدن مادی به خاک سپرده شده باشد یا خیر.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
╔══ ⚘ ═══ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
╚══ ⚘ ═══ ⚘ ══╝
#درمحضرقرآن
💰تجارتی آسمانی با سودی تضمینی⬇️⬇️
🌍دنیا بازار آخرت است«الدُّنیَا سُوقٌ»[تحف العقول/361]⬅️سرمایه از ما،تجارت از شما؛
⌛️ با عمری که نصیبتان میکنم، بسازید خوشبختی و آخرت تان را🏡،
⚙مسیرهای سرمایه گذاری؛↘️
📖تلاوت و همنشینی قرآن،
📿برپا داشتن نماز و
💶 کنارگذاشتن سهم مساکین از نعمت هایی که خداوند روز تان کرده
👆با این سه ، تجارتی برپا میکنی که سودش تضمینی است و گلستان می کند زندگی دنیا و آخرتت را👈«إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ»(فاطر/29)
#باآیاتوتلنگرهایقرآنیماهمراهشوید 👇
╔══ ⚘ ═══ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
╚══ ⚘ ═══ ⚘ ══╝
📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡
#توبه_نصوح
🔶 نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت.
او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
🔷 روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند.
🔶 وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد.
🔷 وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد.
🔶 ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند.
🔷 و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت.
🔶 چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت.
🔷 هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
🔶 در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست?
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد.
🔷 روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند.
🔶 رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند.
🔷 همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست.
مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم.
🔶 با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد.
🔷 بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند.
🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد.
🔷 روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم.
نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست.
وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
🕊 آن شخص به دستور خدا گفت:
بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد.
⚪️ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند.
#کانال_کشکول_معنوی ↙️
═══ ⚘ ══ ⚘ ═══
🆔➯ @kashkoolmanavi
═══ ⚘ ══ ⚘ ════
#خاکریزخاطرات ۱۱
خاطره ای از زندگی
سردار #شهیداحمدکاظمی
#باخاطراتشهداهمراهباشید 👇
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
#درثوابنشرشریکشوید
بهشت برای مومنان چگونه است؟
📚در بحارالانوار از امالى شيخ صدوق به سندى از زيد بن على از پدرش به نقل از جدش چنين مى آورد:
☘اميرالمؤ منين حضرت علی عليه السلام فرمود: به درستى كه در بهشت درختى هست كه از بالاى آن زر و زيور بيرون مى آيد، و از قسمت پايين آن، اسبهاى ابلق دست و پا سفيد و سياه، در حالى كه با لجام و زين آماده اند، و بال دارند، نه پهن دارند و نه بول مى كنند.
☘پس اولياى خدا، سوار بر آنها مى شوند، و هر جا كه بخواهند، در بهشت پرواز مىكنند. پس كسانى كه در درجه پائين ترند مى گويند:
☘پروردگارا! اين بندگان تو به چه سبب به اين كرامت رسيده اند؟
☘پس خداوند مى فرمايد: اينان شب ها را به عبادت مى گذرانيدند، و نمى خوابيدند، و روزها روزه مى گرفتند، و چيزى نمى خوردند، و با دشمنان خدا جهاد مى كردند، و ترسى نداشتند، و صدقه و بذل و بخشش در راه خدا مى نمودند، و بخل نمىورزند
#کانال_کشکول_معنوی ↙️
╔══ ⚘ ═══ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
╚══ ⚘ ═══ ⚘ ══╝
روستایی که موجب گریه کردن امام جماعت شد!
🕌 روزی سید هاشم، امام جماعت مسجد "سردوزک" بعد از نماز به منبر رفتند و در ضمن توجیه لزوم حضور قلب در نماز فرمودند: روزی پدرم مشغول نماز جماعت شد و عده ای به وی اقتدا کردند و من نیز جزو آنان بودم. در اولین لحظات اقامه نماز پیرمردی روستایی وارد شد و در صف اول پشت سر پدرم قرار گرفت. مؤمنان نمازگزار از این که یک شخص دهاتی در صف اول ایستاده ناراحت شدند ولی او اعتنایی نکرد و در رکعت دوم در قنوت نیت فرادا کرد و نمازش را به تنهایی تمام کرد و در همان جا نشست و مشغول خوردن نان شد چون نماز تمام شد مردم از هر طرف به او حمله و اعتراض کردند. او جواب نمی داد. پدرم فرمود: چه خبر است؟ گفتند مردی روستایی و جاهل به نماز آمد و در صف اول پشت سر شما اقتدا کرد. آن گاه وسط نماز از شما جدا شد و خود فرادا به نماز ادامه داد و پس از نماز سفره اش را باز کرد و مشغول خوردن شد. پدرم روی به وی کرد و گفت چرا چنین کردی؟ گفت راز آن را آهسته بگویم یا در این جمع بلند بگویم. پدرم گفت در حضور همه بگو. گفت من وارد این مسجد شدم و چون نماز جماعت برپا شد به امید فیض نماز جماعت اقتدا کردم ولی دیدم شما در وسط نماز به این فکر فرو رفتید که من پیر شده ام و از آمدن به مسجد عاجز شده ام. خری لازم دارم پس در خیال خودتان به میدان الاغ فروشها رفتید و دست به خرید زدید و در رکعت دوم در خیال تدارک خوراک و تعیین جای او بودید. من عاجز شدم و دیدم بیش از این سزاوار نیست با شما در نماز جماعت همراه باشم لذا نماز خود را به صورت فرادا تمام کردم. پیرمرد این را بگفت و از مسجد بیرون رفت. پدرم بر سر خود زد و ناله کرد و گفت این شخص بزرگی است او را بیابید و نزد من آورید. من با او کار دارم. مردم رفتند ولی هرچه گشتند اثری از او نیافتند.
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
#درمحضرقرآن 🔰
⚖یوم الحساب، اعمال را با ترازوی حق می سنجند👈«وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ»[اعراف/۸]
↖️این ترازوی حق چیست و کیست که ما اعمالمان را با آن تنظیم کنیم؟! این ترازو، مرام علی علیه السلام است؛👈«علیٌّ مَعَ الحقّ والحقُّ مَعَ علی»📚(صحیح الترمذی/ج۵/ح۳۷۱۴)
↖️پس به میزان مطابقتی که با علی علیه السلام دارد اعمالمان، اهل نجات و خوشبختی هستیم🌼
🤕هستیم؟!...
#باآیاتوتلنگرهایقرآنیماهمراهشوید 👇
╔══ ⚘ ═══ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
╚══ ⚘ ═══ ⚘ ══╝
📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡