با عرض سلام و احترام خدمت اعضای محترم کانال
انشاالله به جز معرفی متنی ، معرفی برخی از بزرگان نیز ، به صورت صوتی در کانال قرار خواهد ؛ از دوست بزرگواری که در تهیه مطالب و تولید محتوا به صورت صوتی قبول زحمت کرده اند ، تشکر می کنیم.
@shia5t
معرفی آخوند ملا محمد اسماعیل عقدایی ، شهر #یزد :
منابع :
hawzahnews.com
yazdrasa.ir
📚کتاب خاطرات خوبان
🔻معرفی ایشان به صورت صوتی ، در پست های پایین👇
@shia5t
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی نامه کوتاه ملا اسماعیل عقدایی
@shia5t
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره اول : اذن زیارت
@shia5t
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره دوم ؛ استخاره استثنایی
@shia5t
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره سوم ؛ اعترافات شیخ احمد احسایی
@shia5t
معرفی عارف کامل ، سید هاشم حداد ، شهر #کربلا :
قسمت اول :
🔻ایشان از شاگردان عرفانی سید علی اقای قاضی بوده اند و از ایشان به عنوان وصی باطنی اقای قاضی در عرفان ، یاد میشود...
🔹تولد و والدين
جناب حاج سید هاشم موسوی حداد در سال ۱۳۱۸ ق. در کربلا چشم به جهان گشود.
پدرش سید قاسم و مادرش زنی از قبیله جنابی های کربلا به نام هدیه می باشد.
جدش سید حسن از شیعیان هند بوده و به کربلا مهاجرت کرده است. در آنجا به سقایی مشغول و به حیا و پاکدامنی زبانزد بوده است.
از حکایتهای عبرت آموزجد ایشان آنکه:
اعراب غیرتمند اطراف کربلا بعضی اوقات زنان خود را به همراه آقا سید حسن به کربلا می فرستادند تا لوازم مورد نیاز را تهیه کنند.
در تمام راه تا شهر کربلا حتی یک بار هم بی اختیار نگاه سید حسن به آنها نمی افتاد و این نشان از شدت احتیاط و توجه وی داشت. ایشان در کربلا خانه ایی را سقایی می کرد به قدری در هنگام آب رسانی خویشتن دار بود که از وقت داخل شدن به منزل تا خارج شدن سرش را به طرف دیوار بر میگرداند تا زنی را نبیند خواه در آن منزل کسی باشد یا نباشد.
🔸«تحصیلات»
عارف فرزانه حاج سید هاشم پس از رشد و شکوفایی، در همان کربلا مشغول تحصیل شد. درسهای طلبگی را تا سیوطی خواند. سپس راهی دیار مولی الموحدین، امیرالمؤمنین علیه السلام شد. ؛ تا علاوه بر تحصیل، از محضر عارف کامل و بی بدیل، میرزا علی قاضی طباطبائی تبریزی، استفاده و همچنین در مدرسه هندی نجف خدمت کند.
🔹«ملاقت با استاد»
یکی از بزرگان می فرمود:
از خود آقا سید هاشم حداد شنیدم که فرمود مضطرب و سرگردان بودم و برای یافتن استادی که در مدرسه هندی تدریس داشت و معروف به میرزا علی آقا قاضی بود به نجف اشرف رهسپار شدم وقتی داخل مدرسه هندی شدم، نگاهم به سیدی افتاد که در روبروی در ورودی نشسته بود.
به محض نگاه کردن به وی اضطراب از دلم رفت.
آیت الله تهرانی می نویسد:
ایشان پس از ورود به مدرسه هندی بی اختیار به سوی علامه قاضی رفته و پس از سلام دستش را می بوسد و آیت الله قاضی نگاهی به او کرده، می گویند: سید هاشم! رسیدی؟
وی در آن مدرسه حجره ای گرفته و از آن موقع شاگردی در نزد استاد را شروع کرد. وی تا پایان عمر آیت الله سید علی قاضی تحت تربیت آن فرزانه عصر بود.
سید هاشم در مدرسه هندی در حجره ای ساکن بود که سید بحرالعوم در آن ساکن بوده است.
علامه قاضی بسیار به حجره ایشان می آمدند و گاهی می گفتند امشب حجره را خالی کن که می خواهم تنها در آن بیتوته کنم. این خود نشان از نورانیت این حجره شریف دارد و خداوند توفیق سکونت در آن را نصیب حاج سید هاشم کرده بود.
مرحوم سید هاشم حداد یکی از شاگردان برگزیده اخلاقی آیت الله سید علی قاضی بود .
وی پس از استفاده و خوشه چینی از خرمن معارف و علوم با توشه ای از تهذیب و معنویت به دیار خود، کربلای حسینی، بازگشت کرده و در آنجا تشکیل خانواده داده و به شغل نعل بندی پرداخت
🔸«شرایط زندگی»
حاج سید هاشم حداد، زندگیش با فقر و سختی می گذشت.
حدود دوازده سال در منزل پدر زن خود زندگی می کرد. چنان زندگی زاهدانه داشت که می گوید ما زیرانداز و روانداز نداشتیم و در سرما برای گرم نگهداشتن خود، نیمی از زیلوی کف پوش اتاق را به روی خود می انداختیم.
ایشان با جدیت مشغول کار بود؛ ولی مراجعه فقیران و نسیه دادن به مشتریها که گاهی بر نمی گرداندند و نصف کردن در آمد با شاگرد خود، چیزی برای وی باقی نمی گذاشت.
حال ایشان به گونه ای بود که نمی توانست بر خلاف این رویه عمل کند؛ چرا که استفاده از محضر استاد عارف علامه قاضی چنین اجازه ای به ایشان برای جمع مال و رد فقیر و نسیه ندادن به ایشان نمی داد.
ایشان به نیازمندی که می رسید، دست در جیب می کرد و بدون شمارش پول می داد و گاهی هر چه داشت به آن مستمند می داد.
از خدمت کردن به دوستان بسیار خوشحال می شد و از هیچ کاری چه تهیه کردن غذا، شستن ظرف ها و جارو کردن اتاق فروگذار نمی کرد. در هدیه دادن دست بازی داشت و به دوستان هر چه بود می داد. سجاده، تسبیح، انشگتر. به طور معمول از فروشندگان فقیری که کنار صحن می نشستند، خرید می نمود و همیشه از عطر استفاده و اغلب در اتاقش عود روشن می نمود. غذایش نان با کمی سبزیجات بود.
@shia5t
معرفی عارف کامل ، سید هاشم حداد ، شهر #کربلا :
قسمت دوم :
🔹«مقام صبر»
مادر زن حاج سید هاشم یکی از زنان نیرومند، پرخاشگر و تندخو بود و بسیار سید هاشم را اذیت می کرد.
وی روزی به خدمت علامه قاضی می رسد و می گوید:
آزار زبانی و کارهای مادر زنم بی حد شده است و صبر من نیز تمام؛ می خواهم که اجازه بدهید، زنم را طلاق دهم.
ایشان فرمودند: آیا همسرت را دوست داری؟
گفتم: بله.
فرمودند: زنت نیز تو را دوست دارد؟
گفتم: آری.
فرمودند: هرگز راه طلاق نداری! برو و صبر پیشه کن! تربیت تو به دست زنت می باشد.
جریان گذشت و بنده طبق دستور استاد عمل می نمودم؛ تا اینکه یک شب تابستانی که خسته و گرسنه و تشنه به منزل آمدم؛ مادر زنم از شدت گرما لب حوضچه نشسته و بر روی پاهایش آب می ریخت.
با ورود من، ناسزا و فحش شروع شد. بنده هم تا این وضعیت را دیدم، داخل اتاق نرفتم و از راه پله ها به سوی بام حرکت نمودم. ولی او دست بردار نبود صدایش همین طور بلند و بلندتر می شد؛
حتی همسایه ها نیز می شنیدند.
تا اینکه صبرم تمام شد. کلام استادم در مقابل دیدگانم بود. بی آنکه جوابی بدهم، به پایین آمده از خانه خارج شدم.
در کوچه و خیابان بدون هدف و ناراحت می گشتم؛ ناگهان حالتی نورانی پیش آمد و دری بر رویم باز شد؛ دیدم من دو تا شده ام یکی سید هاشمی که مورد ناسزا و فحش واقع شده و دیگری من که بسیار عالی و مجرد می باشم و نه ناسزا به او گفته شده و نه به او می رسد.
این اولین تجردی بود که در کربلا برایم پیدا شد. و این در برایم باز نشد مگر به خاطر تحمل و صبر و اطاعت از استاد، که اگر نبود، آن غمناکی ها و پریشانی ها همچنان بود .
🔸«مقام توحیدی»
جناب حداد روزی با دوستانش به سمت کاظمین در راه بودند.
در بین راه راننده برای گرفتن کرایه به ایشان مراجعه کرد.
سید هاشم می گویند ما پنج نفر هستیم.
راننده می گوید شما شش نفرید. حاج سید هاشم باز می شمارد و می گوید نه خیر! ما پنج نفر هستیم. دوستان ایشان متوجه جریان می شوند، ولی حرفی نمی زنند تا ماجرا کشف شود.
راننده باز اصرار میکند و او نیز حرف خود را می زند.
راننده می گوید آخر تو خودت را حساب نمی کنی ولی ایشان چنان غرق عالم توحید بوده که نمی توانسته خود را به حساب آورد. تا اینکه دوستان از ایشان خواهش می کنند که شما خودتان را هم حساب کنید و این راننده درست می گوید و می خواهد کرایه شش نفر را بگیرد.
وی نیز برای اینکه خواهش دوستان را رد نکند، کرایه شش نفر را می دهد.
خودشان می فرمودند: در آن موقعیت به هیچ وجه نمی توانستم خودم را به حساب آورم و آن کرایه را نه عینی که جهت تعبد سخن دوستان دادم.
🔹مفسر الهی
علامه طهرانی می فرمود:
در مدتی که استاد در مشهد مشرف بودند؛ به بنده فرمودند تفسیر سوره توحید بگویید.
بنده که نه مطالعه ای و نه کتابی همراه داشتم، تفسیر را شروع نمودم. فکر می کردم در همان جلسه تمام می شود؛ ولی یازده جلسه طول کشید و حیران بودم؛ مطالبی که نه خوانده ام و نه گفته ام و نه شنیده ام بیان می شود.
معلوم بود که جناب سید هاشم تصرف نموده و القاء می نمایند و بنده همچون بلندگویی می باشم که آن معانی را ابراز می کند. افسوس می خورم که چرا در آن زمان تفسیرها ضبط نشد.
🔸«عنايت الهی»
آقا سید هاشم حداد نقل می کردند :
در زمانی که ساکن منزل پدر زنم بودم، یک شب که برای تهجد بلند شدم، کاسه چینی پر از آب خنک در بالای سرم بود. بدون اختیار پا به روی کاسه گذاشتم و شکست.
من تکانی خوردم که ای وای! فردا مادر زنم چه بلایی بر سر من می آورد. همین که ذهنم گذشت، دیدم کاسه درست گشت و تمام آبهایش به درون کاسه برگشت.
🔹«صفای اصفهان»
آقا سید هاشم در سفری که به اصفهان داشتند؛ فرمودند:
اصفهان را دو چیز صاف نگه داشته است: یکی وجود موحدان و عارفان و حکمای اسلام که در مدت قرون متمادی در این قبرستان تخت فولاد آرمیده اند و دیگری وجود دختران جوان معصوم که شبها سجاده هایشان را برای عبادت و طاعت خداوند پهن می کنند.
هیچ جا من به قدر اصفهان دختران متهجد ندیده ام. جانهای پاک ایشان در شبها، فضای اصفهان را به صورتی دیگر در می آورند.
@shia5t
معرفی عارف کامل ، سید هاشم حداد ، شهر #کربلا :
قسمت سوم :
🔹«یا صاحب الزمان»
آقا سید هاشم در گفتارشان و تغییر از حالتی به حالتی کلمه یا « صاحب الزمان » را خیلی بر زبان جاری می کردند.
یک روز فردی از ایشان پرسید. آیا شما خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه رسیده اید فرمودند:
کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر نگاهش به امام زمان نیفتد.
🔸«دام های سیر الی الله»
آقا سید هاشم حداد می فرمود:
روزی برای دیدن شخصی در کاظمین به مسافرخانه اش رفتم، دیدم پس از تعداد زیادی که به حج رفته بود باز عازم سفر حج می باشد، به وی گفتم: تو که هر روز کربلا می روی، مشهد می روی، مکه می روی، پس کی به سوی خدا می روی، وی خوب حرف مرا درک کرد ولی خود را به نادانی زد و با خنده ای درخواست دعای سفر از من کرد و رفت.
بعضی از مردم حتی برخی از کسانی که ادعای سلوک دارند مقصود واقعیشان از این مسافرتها خدا نیست و برای انس ذهنی به مدارک خود و سرگرمی با گمان و خیال و پندار و شاید برای به دست آوردن مدتی مکان خلوت با همراه و یا دوستان خود به آن مکانهای مقدس مسافرت می کنند! و چون به دنبال خدا نرفته و نمی خواهند بروند، از آن مشرب توحید نمی نوشند و از آب ولایت جرعه ای بر کامشان ریخته نمی شود و تشنه کام باز می گردند.
به همان حکایات و احوال اولیا سرگرم و با اشعار عرفانی و دعاها و مناجاتهای صوری بدون محتوا عمر خودشان را به پایان می رسانند.
🔹«اجابت دعوت حق»
عارف کبیر و موحد بی نظیر جناب سید هاشم حداد به بیماری مبتلا شد و نزدیکان هر چه تلاش کردند سودی نکرد خود آقا می فرمود: حال من خوب است شما چرا اینقدر خود را به زحمت می اندازید. ولی نزدیکان تحمل نداشتند. ایشان را در بیمارستان کربلا بستری کرده تحت معالجه طبیب مخصوص خودشان، سید محمد شروقی قرار گرفت.
روز دوازدهم رمضان حدودسه ساعت به غروب آقا می فرماید: مرا مرخص کنید! سادات در منزل، منتظرم می باشند.
دکتر می گوید: امکان ندارد.
آقا می گوید: تو را به جده ام فاطمه زهرا علیها السلام قسمت می دهم! بگذار بروم؛ سادات منتظر هستند و من تا یک ساعت دیگر از دنیا می روم.
دکتر با شنیدن قسم، او را مرخص می نماید. ایشان به منزل می آیند. جمعی آنجا بودند و در مورد آیه «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» از آقا می پرسند. وی می فرماید: جبرئیل در برابر عظمت رسول الله ثقلی ندارد تا از آن تعبیر به قول ثقیل گردد. مراد از قول ثقیل، اوست.
«لا هو الا هو».
بعد درخواست حنا میکند و به رسم دامادها حنا می بندد و می گوید اتاق را خلوت کنید و رو به قبله می خوابد.
لحظاتی می گذرد و اطرافیان وارد اتاق می شوند می بینند ایشان جان به جان آفرین تسلیم کرده است.
دکتر بر طبق گفته آقا، در همان ساعت به منزل ایشان آمد ودید حاج سید رو به قبله خوابیده است. گوشی را بر قلب او گذارده، می بیند قلب از کار افتاده است. گوشی را به گوشه ای پرت کرد و های های شروع به گریه می نماید.
آقا را شبانه غسل و کفن کردند، جمعیت انبوهی غیر منتظرانه و نشناخته برای تشییع از کربلا و اطراف با چراعهای زنبوری آمدند. ایشان را پس از طواف در حرم حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، در وادی الصفای کربلا در مقبره شخصی که برای ایشان تهیه شده بود، به خاک سپردند.
این عبد صالح خدا بعد از ۸۶ سال زندگی در این دنیا وظیفه انسانیت و عهد الهی را به انجام رساند و با کوله باری از بندگی و یگانه پرستی در دوازدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۴ ق. به سوی معشوق رهسپار گردید.
منبع:
حکایات صالحین
📚معرفی کتاب در مورد ایشان :
معروف ترین و بهترین کتاب در شرح احوال ایشان ، کتاب روح مجرد ، به قلم شاگرد و وصی سلوکی ایشان ، علامه طهرانی می باشد.
عارف شرق ، دیگر کتابیست که در مورد این مرد الهی به رشته ی تحریر ، درامده است.
@shia5t
معرفی شاگردان عارف کامل سید هاشم حداد :
🔻 مجموع تلامذۀ آقای حدّاد در ایران و عراق از بیست نفر متجاوز نبودند...
فقط و فقط رفقای همدانی که از تلامذه و سابقهداران ملازمین مرحوم آیهالله انصاری بودند، همچون حاج سیّد أحمد حسینی همدانی رحمهُالله عَلیه والد صدیق ارجمند آقای دکتر حاج سیّد ابوالقاسم حسینی همدانی که ایشان روانپزشک بوده و اینک حدود بیست و پنج سال است که در مشهد مقدّس اقامت دارند، و مرحوم غلامحسین همایونی (خطّاط معروف) و مرحوم حاج غلامحسین سبزواری و آقای حاج محمّد حسن بیاتی و آقای حجّه الإسلام والمسلمین حاج سیّد احمد حسینیان و آقای حاج آقا اسمعیل تخته سنگی (مهدوی نیا)؛ و نیز مرحوم حاج حاجی آقا اللهیاری از أبهر و حاج محسن شرکت از اصفهان با حقیر همراه و همگام شدند.
امّا از ارادتمندان ایشان در عراق عبارت بودند از حجّه الإسلام حاج شیخ صالح کمیلی و آیه الله حاج سیّد هادی تبریزی که ایشان از أقدم تلامذۀ مرحوم حاج شیخ مرتضی طالقانی بوده و از آن مرحوم استفادههای شایانی نموده و احیاناً خدمت مرحوم قاضی میرسیدهاند، و حجّه الإسلام حاج شیخ محمّد جواد مظفّر از بصره و حجّه الإسلام أخ الزّوجه حقیر حاج سیّد حسن معین شیرازی از طهران و حجّه الإسلام حاج سیّد شهاب الدّین صفوی از اصفهان و ایضاً حاج شیخ أسد الله طیّاره از اصفهان، و حاج محمّد علی خَلفزاده و آقای حاج أبوموسی مُحیی و حاج أبو أحمد عبدالجلیل مُحیی و حاج أبوعلیّ موسی مُحیی و حاج عبدالزّهراء و حاج قَدَر سماوی (أبو احمد) و حاج حبیب سماوی و حاج أبوعزیز محمّد حسن بن الشّیخ عبد المجید سماوی و حاج حسن أبوالهوی؛ و احیاناً جناب آیه الله حاج سیّد عبدالکریم کشمیری و مرحوم حاج سیّد مصطفی خمینی رحمهُ الله عَلیه، از نجف اشرف بحضورشان میرسیدهاند. و ایضاً مرحوم حاج سیّد کمال شیرازی گاه و بیگاه به محضرشان میرسید. و مرحوم حدّاد از همۀ این افراد پذیرائی مینمود و راه میداد و هریک را بقدر و ظرفیّت خود اشراب میفرمود. حضرت آیه الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی و حجه الإسلام حاج شیخ محمّد ناصری دولتآبادی و حجّه الإسلام حاج شیخ محمّد تقی جعفری اراکی دام عزّهم هم خدمتشان مشرّف میشده و کسب فیض مینمودند، ولی استاد ایشان در نجف اشرف مرحوم آیه الله حاج شیخ عبّاس قوچانی بودند. و همچنین آقای حاج سیّد حسین دانشمایۀ نجفی و آقا میرزا محمّد حسن نمازی نیز به همین منوال بودند.
منبع : کتاب روح مجرد صفحات ۶۲ و ۶۳
@shia5t
🔹حداد "سرالله" است؛ حداد را هر کسی نمی تواند بشناسد.
هنگامی که افرادی از محضر سیّدعلی آقا قاضی رحمه الله علیه می خواهند آن ها را به حداد معرفی کنند، می گویند: من نمی خواهم مزاحم حداد شوید؛ ایشان سرّ الهی است و هنگامی که از آیت الله بهجت (ره) می خواهند در مورد سیّد حداد صحبتی کنند، می گویند: حداد سرّالله است؛ حداد را هر کسی نمی تواند بشناسد.
منبع : کتاب دلداده
@shia5t
معرفی مرحوم علّامه سيّد محمّد حسين حسينى طهرانى ، شهر #مشهد :
قسمت اول :
🔻عارف کامل ، حاج سيّد محمّد حسين حسينى طهرانى (۱۳۴۵ ـ ۱۴۱۶ ق) مشهور به علامه طهرانی ، از شاخصترین علمای الهی معاصر و از تابناکترین چهرههای مکتب عرفانی نجف اشرف و شاگردان سلوکی علامه طباطبایی ، ایت الله قوچانی و سید هاشم حداد میباشند.
🔻ایشان همچنین وصی سلوکی سید هاشم حداد نیز می باشند...
🔹اساتید ایشان در حوزه علمیه قم
ایشان در قم به جمع اوّلين شاگردان علّامه طباطبائى رضوان الله عليه پيوسته و از خواصّ اصحاب ايشان گرديدند، و در عرفان عملى و تفسير و حكمت از خرمن پر فيض اين رَجُل الهى بهرهها بردند؛ كه اين ارتباط نزديك و بهرهورى علمى و روحى تا پايان عمر نورانى ايشان استمرار داشت.
🔸ورود به حوزه علمیه نجف
در آغاز سال ۱۳۷۱ هجرى قمرى در بيست و شش سالگى با نظر و توصيه بزرگانى چون علّامه طباطبائى و آية الله شهيد شيخ محمّد صدوقى يزدى أعلى الله مقامهما براى تكميل تحصيلات خود به نجف رفتند و به سفارش علّامه طباطبائى كه اوّلين استاد سلوكى ايشان بود با آية الله حاج شيخ عبّاس قوچانى وصىّ مرحوم آية الحقّ و العرفان حاج سيّد على آقاى قاضى قدّس الله نفسه الزّكيّة در مسائل سلوكى حشر و نشر داشتند و به مؤانست و مراوده با آية الله حاج سيّد جمال الدّين گلپايگانى و تثبيت پايههاى عرفان عملى خويش پرداختند، و در طول مدّت اقامت در نجف اشرف از بيتوته هر شب پنجشنبه در مسجد سهله بهرهها بردند.
🔹آغاز ارتباط با مرحوم سید هاشم حداد
مجاهدهها و مراقبههاى مستمرّ و رياضتهاى شرعيّه تحت فيوضات حضرت أمير المؤمنين عليه السّلام و عنايات خاصّ حضرت سيّد الشّهداء سلام لله عليه سرانجام ايشان را به حضور انسان كامل و روح مجرّد و نادره دهر مرحوم حاج سيّد هاشم موسوى حدّاد رضوان الله عليه كه از اقدم و افضل شاگردان مرحوم آية الله حاج سيّد على آقاى قاضى أعلى الله مقامه الشّريف بود، رسانيد و فصل نوينى در زندگيشان پديد آورد كه موجب به ثمر نشستن زحمات و مجاهدتهاى سلوكى و تحقّق به حقيقت توحيد و ولايت إلهيّه بود.
🔸بازگشت به ایران
در سال ۱۳۷۷ هجرى قمرى در سى و سه سالگى پس از اتمام تحصيلات عاليه و رسيدن به درجه اعلاى اتقان در علوم عقلى و نقلى و كسب فضائل ظاهرى و باطنى، جهت اداى تكليف و اقامه شعائر الهى و ترويج و گسترش توحيد و ولايت در امتحانى سخت و دشوار به اشاره مرحوم حضرت حدّاد رضوان الله تعالى عليه و امر حضرت آيةالله حاج شيخ محمّد جواد انصارى همدانى رحمة الله عليه به طهران بازگشتند و در مسجد قائم خيابان سعدى در سنگر محراب و منبر به نشر أحكام اسلام و ارشاد مردم و تهذيب و تزكيه نفوس مستعدّه و تبيين معارف الهيّه و دعوت به توحيد و ولايت و تصحيح و تعميق ارتباط مردم با قرآن و عترت پرداختند.
تلاش مخلصانه و مستمرّشان با توجّه به ابعاد گسترده عملى و شدّت درجه اخلاص و نظم و پشتكار خستگى ناپذير و روحيّه تشكيلاتى كار كردن و ابتكاراتى كه در اداره مسجد بكار ميگرفتند و جلسات پر بارى كه شخصا اداره مىنمودند تأثيرى شگرف در ياران و شاگردانشان بجا گذاشت و مسجدشان را در آن سالهاى سرد و سياه حكومت طاغوتى همانند پناهگاهى روشن و پر فروغ و زنده و پويا اسوه مساجد ديگر ساخت.
در خلال اين سالها ارتباط خود را با مرحوم آية الله شيخ محمّد جواد أنصارى و مرحوم حضرت آقاى حدّاد از طريق مكاتبات و مسافرتهاى متعدّد استمرار بخشيدند و در سايه دستورات إلهى اين بزرگواران مراحل ترقّى را يكى پس از ديگرى پيمودند تا نهايةً به بالاترين درجات معنوى رسيده و در اوج قلّه توحيد استقرار يافتند.
🔹مهاجرت به مشهد
بارى ايشان پس از بيست و سه سال تلاش مستمرّ و مخلصانه در سال ۱۴۰۰ هجرى قمرى به امر استاد سلوكيشان مرحوم حدّاد قدّس الله سرّه به منظور مجاورت و آستان بوسى حضرت ثامن الحجج علىّ بن موسى الرّضا عليه آلاف التّحيّة و الثّنآء به مشهد مقدّس مهاجرت نموده و در مدّت پانزده سال پايانى عمر نورانى و پر بركت خويش لحظهاى از تلاش بىدريغ براى ترويج توحيد و ولايت و تربيت نفوس مستعدّه، و دستگيرى از شوريدگان و عاشقان كوى دوست و تربيت طلّاب فاضل و عامل، و تدوين و نشر «دوره علوم و معارف اسلام» فروگذار ننموده و آثار گرانقدرى در زمينه علوم و معارف اسلام بجاى گذاشتند.
@shia5t
معرفی مرحوم علّامه سيّد محمّد حسين حسينى طهرانى ، شهر #مشهد :
قسمت دوم :
🔹مقام عرفانی
حضرت علّامه آية الله حاج سيّد محمّد حسين حسينى طهرانى از خصوصيّات و صفات ممتازى برخوردار بوده و در جمع بين علوم ظاهرى و باطنى در اوج قرار داشتند و محضر بزرگان وادى معرفت و سلوك إلى الله را ادراك و در تحت تربيتشان آنچنان به منتهاى كمال الهى خويش نائل آمد كه زبان نورانيشان را به تمجيد و تحسين باز نمود:
علّامه طباطبائى ايشان را پاسدار مكتب تشيّع دانسته و بعنوان انسان كامل معرّفى نمودند. و مرحوم سید هاشم حدّاد با بهجتى هر چه تمامتر ايشان را به «سيّد الطّائفتين» ملقّب فرمودند (يعنى هم مجتهد در امر شريعت، و هم مجتهد در امر طريقت) و مرحوم آية الله حاج شيخ محمّد جواد انصارى رحمة الله عليه در جواب نامه ايشان مرقوم فرمودند:
«هر كس (از شما) جلوتر رفته بيايد مسابقه دهد؛ اين گو و اين ميدان!»
🔻آیةالله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی مدظله فرزند ارشد ایشان در تقریظی که بر کتاب آیت نور نگاشتهاند، میفرمایند:
حضرت علّامه آية الله والد معظّم أعلى الله مقامه الشّريف از معدود اعاظمى بودند كه توانستند در عصر غيبت به لطف الهى و عنايت ولىّ الله الاعظم أرواحنا له الفدآء و به بركت تتلمذ نزد نوادر علماء و فقهاء و اولياء كامل پروردگار چنان بر قلّه فقه الله الأكبر ظفر يافته و در آن مقام منيع متمكّن گردند كه حتّى تصوّر آن براى غير اهل الله ميسور نخواهد بود.
در يك سفرى كه در سنّ شباب در معيّت ايشان به كربلاى معلّى مشرّف شديم روزى از محضر استاد بى نظيرشان حضرت آقاى حاج سيّد هاشم حدّاد سؤال كردم: آيا پدر ما به مقام فناء رسيدهاند؟ ايشان در جواب با حدّت و شدّت مكرّرا فرمود: از فانى هم بالاتر است! و اين در حالى بود كه سنّ مرحوم علّامه والد معظّم قدّس سرّه حدود چهل و هفت سال بود. و بر اهل بصيرت و باريافتگان حرم امن إلهى پوشيده نبود كه ايشان در سنوات آخر عمر به تمام معنى الكلمه در مقام بقاء بالله متمكّن بوده و جميع استعدادات نفس نفيسشان به منصّه فعليّت تامّه رسيده بود؛ كما اينكه بارها به بنده فرمودند: كار من در اين دنيا تمام است و ماندن و رفتن براى من تفاوتى ندارد.
🔸فروغ
آرى، اين عالم ربّانى و بزرگ مرد الهى با پشت سر گذاشتن چندين بيمارى سنگين و خطرناك كه آثار برخى از آنها تا پايان عمر مباركشان استمرار داشت، لحظهاى از تلاش خدائى خود آرام نگرفت و سرانجام پس از هفتاد و يكسال مجاهده فى سبيل الله در صحنههاى مختلف، در روز شنبه نهم ماه صفر سال ۱۴۱۶ هجرى قمرى قالب بدن را رها كرده و به ملكوت اعلى پيوست.
🔹تشییع و تدفین
و پيكر مطهّرشان پس از تشييع با شكوه علماء و طلّاب و با نمازى كه آية الله بهجت در صحن آزادى بر ايشان اقامه نمودند، در قسمت جنوب شرقى صحن انقلاب (عتيق) در آستانه كفشدارى شماره ۴ حرم مطهّر بخاك سپرده شد؛ و همانگونه كه آرزوى قلبى خود را از قبل ابراز نموده بودند، مرقدشان در ناحيه پائين پا و پشت سر حضرت امام علىّ بن موسى الرّضا عليه آلاف التّحيّة و الثّنآء زير پاى زائران بارگاه ملكوتى آن حضرت قرار گرفت. و السّلامُ عليه يومَ وُلِد و يومَ مات و يومَ يُبعَث حَيًّا.
📚معرفی کتاب در مورد ایشان :
ا کنون چند یادنامه دربارۀ زندگی و شخصیت ایشان به طبع رسیده است؛ از جمله کتاب آیت نور که توسط جمعی از ارادتمندان ایشان و با تکیه بر آثار آن مرحوم تدوین شده و نیز کتاب نور مجرد تألیف فرزند ارشد ایشان آیةالله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی مدظله.
منبع :
erfanvahekmat.com
@shia5t