- عرشهمآنروزازغصهتلاطمکردهبود
مادرمدرکوچهراهخانهراگمکردهبود . .
در مدینه مردی بود
که هر بار به چارچوبِ
در خیره میشد ؛
شانه هایش میلرزید 💔 ! . .
خاطراتم را کمی بالا و پایین میکنم ،
تا به مشهد میرسد حالم دگرگون میشود :) .
گِلهاینیستاگراینهمهآوارهشدیم
تازمانیکهنیاییسروسامانینیست.💔
#امامزمان
ماعکسِکربلاتودیدیماینجوریگرفتارتشدیم ؛
بیاییمکربلاخودتوببینیمچیمیشه ابی عبدالله..
من؟
یه دل شکسته
یه حرم نرفته
یه اروم نگرفته
یه خالی نشده
یه فرد ِ پر درد...
تنهاچیزی که
این روزا نیاز دارم
اینه کـه
بشینم رو پلـههای بابالقبله
وضریحتو نگاه کنم..
کربلا