دیگࢪ بعد از این؛علۍ فاطمہ نداࢪد!
علۍمونس و غمخواࢪ نداࢪد!
یاوࢪ وهمࢪاه نداࢪد:))))
#حضࢪت_مادࢪ
باز صدای مادری از بین در و دیوار به گوش میرسد ...💔
ای میخ کمی با فاطمه راه بیا
ما عشق راپشت ِدراین خانه دیدهایم ،
زهرا در آتش بود ، حیدر داشت میسوخت .💔
زمین لرزید ، زمین افتاد
کس و کار علی افتاد
عزیز خونهٔ مولا
به ضرب پا ز پا افتاد.."
مرد جنگی هم اگر باشی کمر خم میکنی ؛
همسرت را رو به چشمانت ...بماند بگذریم :)))))
در مدینه مردی بود
که هر بار به چارچوبِ دَر خیره میشد
شانه هایش میلرزید...
نمیخواهم برنجانم دلت را بی سبب اما ؛
چگونه مرگِ یک مادر ؛ چهل تن متهم دارد :)؟!