13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 همین زنی که میتوانست پیغمبر باشد از نظر فضائل و مناقب و حد وجودی...
✔️ مادری می کند!
✔️همسری می کند!
✔️خانه داری می کند!
⛔️ خانه داری را تحقیر نکنید‼️
♦️بسم الله الرحمن الرحیم♦️
موضوعِ #بحث:
◆ #نحوه_شهادت_حضرت_فاطمه "س"
اکثرا روضه های مختلف درباره حضرت فاطمه شنیدیم اما از ترتیب و توالی اتفاقات خبر نداریم و این برای بعضیها شبهه هایی بوجود آورده...
منبع گفتمان امروز کتابِ اسرار آل محمد
نوشته سلیم بن قیس هلالی
صحابه خاصّ امیر المؤمنین و امام حسن و امام حسین و امام زین العابدین علیهم السّلام است و محضر امام باقر علیه السّلام را هم درک کرده است.
او از اقدم علمای شیعه و بزرگان اصحاب ائمه علیهم السّلام و مورد وثوق آنان بوده و نزد ایشان از محبوبیّت خاصّی برخوردار بوده است.
کتاب سلیم بعنوان اوّلین کتاب در موضوع حدیث و تاریخ است که پس از رحلت پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله تألیف شده، و با گذشت چهارده قرن محفوظ مانده و بدست ما رسیده است.
تذکر:
از اینجا به بعد خود متن؛
یه روضه مفصله...
لطفا با حال مناسب آن را بخوانید‼
وقتی علی علیه السّلام خوار کردن مردم و ترک یاری او را، و متحدشدنشان با ابو بکر و اطاعت و تعظیمشان نسبت به او را دید، خانه نشینی اختیار کرد. عمر به ابو بکر گفت: چه مانعی داری که سراغ علی بفرستی تا بیعت کند، چرا که کسی جز او و این چهار نفر باقی نمانده مگر آنکه بیعت کرده اند.
ابو بکر در میان آن دو نرمخوتر و سازشکارتر و زرنگ تر و دوراندیش تر بود، و دیگری (عمر) تندخوتر و غلیظتر و خشن تر بود. ابو بکر گفت: چه کسی را سراغ او بفرستیم؟ عمر گفت: قنفذ را میفرستیم. او مردی تندخو و غلیظ و خشن و از آزادشدگان است و نیز از طایفه بنی عدی بن کعب است [۱] . ابو بکر، قنفذ را نزد امیر المؤمنین علیه السّلام فرستاد و عده ای کمک نیز به همراهش قرار داد. او آمد تا در خانه حضرت و اجازه ورود خواست، ولی حضرت به آنان اجازه نداد. اصحاب قنفذ به نزد ابو بکر و عمر برگشتند در حالی که آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. عمر گفت: بروید، اگر به شما اجازه داد وارد شوید و گر نه بدون اجازه وارد شوید. آنها آمدند و اجازه خواستند. حضرت زهرا علیها السّلام فرمود: (به شما اجازه نمی دهم بدون اجازه وارد خانه من شوید). همراهان او برگشتند ولی خود قنفذ ملعون آنجا ماند.
----------
[۱]: (۱۸) لازم به تذکر است که عمر نیز از همین طایفه است.
آنان (به ابو بکر و عمر) گفتند: فاطمه چنین گفت، و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانه اش شویم خودداری کردیم. عمر عصبانی شد و گفت: ما را با زنان چه کار است!! سپس به مردمی که اطرافش بودند دستور داد تا هیزم بیاورند. آنان هیزم برداشتند [۲] و خود عمر نیز همراه آنان هیزم برداشت و آنها را اطراف خانه علی و فاطمه و فرزندانشان علیهم السّلام قرار دادند. سپس عمر ندا کرد بطوری که علی و فاطمه علیهما السّلام بشنوند و گفت:
----------
[۲]: (۱۹) (د): بستههای هیزم حمل کردند!!
(بخدا قسم ای علی باید خارج شوی و با خلیفه پیامبر بیعت کنی و گر نه خانه را با خودتان به آتش میکشم)! حضرت زهرا علیها السّلام فرمود: ای عمر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن و گر نه خانه تان را به آتش میکشیم! فرمود: (ای عمر، از خدا نمی ترسی که به خانه من وارد میشوی) [۳]؟! ولی عمر ابا کرد از اینکه برگردد [۴] .
----------
[۳]: (۲۰) کلمه (تدخل علی بیتی) را میتوان به معنای (به خانهام هجوم میآوری) هم گرفت.
[۴]: (۲۱) (د): ولی حضرت جواب عمر را نداد.