بچه های کوه الپ داستان با مرگ مادر شروع میشه و سختی های انت و دنی در طول داستان از نبودن مادرشون حس میشه

ژوبین ژوبین موجود فضایی که به زمین میاد دغدغه اصلی ژوبین نجات مادرش از دست موجود بدیه که اونو اسیر کرده تقریبا داستانی شبیه به هاچ زنبور عسل

بل وسپاستین سپاستین پسریه که در جست و جوی مادرشه تم داستان شبیه داستان پرینه

هایدی هایدی دختر سوئیسیه که در کنار پدرمادرش زندگی میکنه عمه هایدی اونو از خونه ایی که متعلق به مادرش بوده جدا میکنه هایدی هم مادر نداره هم از خونه ی مادرش جدا میشه

رامکال شاید داستان اصلی رامکال راجع به خود رامکال باشه ولی شخصیت اصلی یعنی استرلینگ همیشه از نبودن مادرش در حسرته و دوری از مادرش اصلی ترین چالش اونه

بی نوایان مشکلات و سختی های کوزت از دوری مادرشه و تو این راه سختی های زیادی میکشه

حنا دختری در مزرعه مشکلات حنا با جدایی از مادرش شروع میشه و با پیدا کردن مادرش مشکلات در داستان به پایان میرسه

مارکو داستانی شبیه به بل وسپاستین در مورد پسر ایتالیایی به نام مارکو که برای پیدا کردن مادرش راهی ارژانین میشه و در مسیر سختی های زیادی میکشه

شابد زمانی که تک تک به هر کدوم از این انیمه نگاه کنیم معنای خاصی نداشته باسه اما شاید این انیمه هر کدوم تیکه ای از یک پازل باشند 🤔

سئوال اینجاست که چرا تمرکز فقط روی این دونکته است و این دونکنته چی معنا و مفهومی داره چرا شخصیت های انیمه دغدغه ی مادر و خونه ی ثابت دارند البته نبود مادر فقط مربوط به انیمه های ساخت ژاپن توی اون دهه نیست پرنسس های دیزنی ها اکثرا مادر ندارند مثل: سیندرلا ارورا (زیبای خفته) بل(دیو و دلبر) سفید برفی

شاید این سوال پیش بیاد که بعضی از این انبمه ها از روی رمان های معروفه وما بی دلیل حساس شدیم مثل زنان کوچک اثر لوئیزا می اکوت بی نوایان ویکتور هوگو هایدی اثر یوهانا اشپیری ولی سئوال اصلی اینه که چرا تمام این محتوا ها همسو هستند و روی یک نکته تمرکز دارند

نیپون انیمیشن کمپانی سازنده تمام این انیمه هاست این کمپانی در توکیو مستقره و یکی ار قدیمی ترین کمپانی های انیمه سازی ژاپن