توی این ترور بمبی در ضبط صوتِ قرار گرفته شده روی میز سخنرانیشون قرار گرفته و منفجر شد.
ــــــــــــــــــــ
بر اساس اخبار منتشر شده توی همون دوره، "از نقطهی بالای کتف راست و بالای ران سمت راست" مجروح شدن و استخوان ترقوه هم دچار شکستگی شد، مخلص کلام که با قطع چند رگ و عصب دست راستشون، دچار مشکل حرکتی شد.
بحثازسخنرانیشدبزارینیِچیزیودرلفافهبگم.
سیاستمدارانهترین و کاریزماتیکترین سخنرانیها، زبان بدن پیش اجنبی و کل بیسیک اصلیِ سخنرانی و دراین شخص میتونین پیدا کنین!
رک و بیپرده،
کمتر کسی رو مثلش میتونید پیدا کنید!!
توجه:
این رو کاملا بیجهت، بیطرف و به عنوان
کسی که پیگیر زبان بدن هست بپذیرید..!
میگه که : ما با شخصيتي عظيم و استثنايي روبهرو هستيم كه بسياري در ميان امت، چيزي درباره او نميدانند و كمتر كسي با اين شخصيت آگاه هستند ما مي دانيم كه اين رهبر در ميان امت و حتي در ايران چقدر مظلوم است حتي در بارزترين و روشنترين بعد در شخصيت ايشان يعني بعد رهبري و سياسي ايشان مظلوم است. شما در برابر شخصيتي قرار داري كه دشمنان ، او را محاصره كرده اند و دوستان نيز حق او را آنگونه كه بايد ادا نميكنند.
از تاریخ برمیگردیم به زمان حال!
تایمی که کمتر کسی رو گیر میاریم
که بشینیم منطقی باهم صحبت کنیم..
میگه که خب من همه این حرفای بالا رو قبول دارم... اما چرا الان شخص اول مملکت هیچ حرکتی نمیزنه؟ اصلا مگه تا الان حرکتی زده؟
- اتفاقا بعداز همه اینا، قسمت جالب ماجرا همینجاست! [و البته سوال نوددرصد اقشار!]
از ۲۴/۲۵ام شهریورماه ۱۴٠۱ شروع کنیم که ماجرایِ خانم مهسا امینی شروع شد.
توی اون تایم خیلیها خودسرانه تصمیماتی گرفتن و رفتارهایی سر دادن که الان جای بحثش نیست.
گذشت تا مهرماه، تقریبا اوج تشویشهای مجازی و خیابانی، ایشون تصمیم به صحبت رودررو با مردم گرفتن!
کاری به صحبتهایی که شد ندارم چون باید خودتون بخونین و به طبع، خودتونم نتیجهگیری کنین. فقط بیاین سِیر و نحوه صحبت با مردمش رو یه نگاه بندازیم باهم.. :