همچنین با توجه به ماجرای به قدرت رسیدن شمر در ماجرای کربلا و نیز رفتارهای وحشیانهاش تو عاشورا ، تردیدی نمیمونه
منظورش هم از مأمور و معذور بودن ، دستوری بوده که از شام در این زمینه داشته . ⁵
این نکته رو انتخاب شمر برای فرستادن اُسرای کربلا به شام و ارائهی گزارش ماجرا به یزید تقویت میکنه . ⁶
یه نکتهی دیگه که مأمور ویژهی شام بودن شمر بن ذی الجوشن رو بیشتر تقویت و تثبیت میکنه ،
دقت در حضور شمر در بزنگاههای کربلا و نقاط ترحّم یا احترامآمیزش هست .
نقش شمر در هرچه جنایتآمیزتر شدن ماجرای عاشورا بسیار ویژه و منحصر بهفرده .
گوشهای از نقشآفرینیهای تأثیرگذارش رو در ادامه مرور میکنیم :
۱.شمرِ که نمیذاره رایزنی عمرسعد با عبیدالله به نتیجه برسه و گزینهای رو مطرح میکنه که هیچکس تردیدی نداره که امام حسین‹ع› اونو نخواهد پذیرفت .
گزینهای که تمام سنگینی ماجرای کربلا رو بر سر عبیدالله خراب میکنه . ⁷
۲. بعد از اون که به دستور امام حسین‹ع› ، هیزمهای انباشتهشده در خندق رو آتیش زدن ،
این شمر بود که فریاد زد : «حسین، میخواهی قبل از قیامت ، خودت را به آتش بیندازی؟ »
امام با شناختن شمر فرمود : «پسر زن بزچران! تو به آن آتش سزاوارتری.» ⁸
۳. وقتی زهیر مشغول خطبهخوانی بود، عدهای اون رو دشنام دادن و گفتن : «ما شما رو رها نمیکنیم، مگر اینکه یا بکُشیمتان یا تسلیم دستور عبیدالله بشید .»
زهیر دوباره به نصیحت کردن آنها پرداخت و گفت: «لااقل حسین را با یزید تنها بگذارید »
اینجا بود که شمر تیری به سمت زهیر پرتاب کرد و داد زد : «ساکت شو! حوصلهی ما را سر بردی!»
زهیر بهش گفت : «ای پسر آن کسی که بر پاشنهی پای خود ادرار میکرد! من با تو سخن نمیگویم. تو حیوانی بیش نیستی…» ⁹
۴. وقتی امام حسین‹ع› مشغول خطبهخوانی و ارشاد مردم بود و امید داشتن که منطق حضرت لااقل در برخی از کوفیان اثر بذاره ، این شمر بود که فریاد زد : «او منافق است؛ اصلاً نمیداند چه میگوید .» ¹⁰
۵. وقتی شمر دید که کوفیان در برابر حملات امام، راهی جز فرار ندارن ، اسبسواران رو پشتسر پیادهنظام مستقر کرد تا راه فرار نداشته باشن
تیراندازان رو هم مأمور کرد امام رو هدف بگیرن .
این کار باعث کم شدن توان امام شد و شمر به سواران و پیاده نظام نهیب زد تا به امام حملهور بشن 🙅🏻♂. ¹¹
۶. این شمر بود که با دیدن امام سجاد‹ع› که در تب بیماری میسوخت، دستور کشتنش رو داد . ☠
این دستور انقد سنگدلانه بود که بقیه هم اعتراض کردن و عمر سعد هم اون رو نپذیرفت . ¹²
۷. بعد از اسارت نافع بن هلال که دو دستش شکسته شده بود،
شمر و یارانش اون رو پیش عمر سعد آوردن ؛
شمر به عمر گفت: «او را بکُش.»
عمر گفت: «خودت آوردهای، خودت هم هر کاری میخواهی بکن.»
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
۷. بعد از اسارت نافع بن هلال که دو دستش شکسته شده بود، شمر و یارانش اون رو پیش عمر سعد آوردن ؛ شمر
شمر شمشیر کشید و نافع گفت : «اگر تو مسلمان بودی، از اینکه با گناهِ کشتن ما به پیشگاه خدا بروی شرم داشتی.
خدا را شکر که مرگ ما را به دست بدترین آفریدههای خود قرار داد.» و شمر او را کشت 💔! ¹³
۸. شمر و همراهانش با رسیدن به دربار یزید ، سر امام (علیه السلام) را مقابلش پرتاب کردند و
شمر چنین گفت: ای امیرالمؤمنین! این ‹مرد› با هجده نفر از خاندانش و شصت نفر از همراهانش بهسوی ما آمد و ما هم از او خواستیم فرمان عبیدالله بن زیاد را بپذیرد و چون او نپذیرفت، هنگام طلوع آفتاب به آنها حملهور شدیم .
آنها همچون کبوترانی بودند که بهدنبال فرار از چنگال باز شکاری بودند .
در چشم برهمزدنی آنها را کشتیم و جنازههایشان هم در بیابان رها شده است!! ¹⁴
از مجموع این گزارشها بهروشنی بهدست میاد که شمر بن ذی الجوشن یک فرستادهی ویژه از سمتِ شام هست .
همون طور که دربار شام
بهعنوان محصول مشترک دو شاخهی باطل مأمور به هدایتش هست .
این نقش ویژه آنچنان برجسته که اهل بیت‹ع› هم از بین تمامی وحشیهای حاضر در کربلا، نگاه خاصی به شمر دارن .
پیامبر ‹ص› تو خواب خودش ، شمر رو بهصورت سگی سیاه و سفید دیده بود که خون خاندانش رو میلیسه! ¹⁵ 🩸
ضمناً شمر از شاهدان علیه حجر بن عدی بود . ¹⁶
نکتهی دیگه در خصوص شمر اینه که رفتار شمر مهمترین دلیل بر بیدینی کاملشِ . قبل از این، آشکار کردن نافع بن هلال و زهیر بن قین در این زمینه گذشت .
همچنین باید توجه داشت که شمر تنها کسی بود که تو کوفه «طیلسان» بر سر میگذاشت . ¹⁷
تو ماجرایی تاریخی اومده که انس بن مالک با دیدن جماعت طیلسانپوش تو بصره، به یاد یهودیان خیبر افتاد . ¹⁸
گذشته از اینها اسم پدر شمر، شرحبیلِ -که ظاهراً مثل اسم خودش ، یه اسم عبریه -
و ذیالجوشن فقط لقبشه . ¹⁹
بنابراین حتی میتوان شمر رو از یهودیان ساکن کوفه بهشمار آورد 🤡.
منابع بحث چون زیاد بود تو این کانال قرار داده شد ، اگر کسی لازم داشت رو لینک زیر کلیک کنه .
https://eitaa.com/AGHILEH_BANIHASHEM_69/13137
کوروش
یک اسطوره است اما
نوع اسطوره بودن مهمه
کوروش نهایتا یک اسطوره ملیست یعنی اگر چه برای ما فردی مهم هست اما از نظر یک شخص یونانی شاید یک کشورگشای جنایتکار باشد
همانطور که از نظر ما اسکندر مقدونی یک کشورگشای جنایتکار است
اما حسین(ع) اسطوره است
نه اسطوره ملی که عرب بودن او برای ما اهمیت داشته باشد
نه اسطوره ورزشی نه اسطوره نژادی نه اسطوره هنری یا...
بلکه او اسطوره انسانیت است
اسطوره بشریت است
تجلی بشریت را در حسین(ع) میبینیم
گذشتن از تمام تعلقات دنیوی، گذشتن از خانواده و فرزندان را در حسین(ع) میبینیم
برای آن هدفی که از هرچیزی مهم تر است.
و به همین خاطر این عزت و احترام نه تنها مربوط به ملیت و نژاد میشود
و نه تنها مربوط به سال ها و زمان های گذشته میشود
بلکه تمام آزادگان و انسان های جهان در هر زمانی، حتی بعد از ۱۴۰۰ سال و بدون توجه به ملیت، او را بزرگ شمارده و برای او عزاداری میکنند.