✅تصریح کتاب کنز العمال متقی هندی از علما اهل سنت به اهانت عمر بن خطاب به رسول خدا (ص)
او حدیث قرطاس را در چندین موضع از کتابش به نقل از عمر ذکر می کند.
حقیر در کنار اخوی و حاج اقای پاکدل و ابوی
در مسجد حضرت رقیه سلام الله علیها میانه
مرداد۱۴۰۰
✅خلاصه ی حدیث قرطاس:
هنگامی که پیامبر ص در آخر عمرشان در بستر بیماری بودند، درخواست قلم و کاغذی نمودند تا مطلبی بنویسند تا بعد از ایشان، امت هرگز گمراه نشوند.
اما عمر با سر و صدا راه انداختن گفت:
بیماری بر او غلبه پیدا کرده و او هذیان می گوید.
قرآن نزد ماست و کتاب خدا ما را کافی است!!!!
پیامبر اکرم ص با ناراحتی فرمودند:
برخیزید و از نزد من بیرون بروید.
✅سوال:
چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد آنکه درخواست نمود تا دوات و کاغذی بیاورند تا در آن مطلبی بنویسند که دیگر امت هرگز گمراه نشوند؛
اما با تهمت و توهین بس بزرگ؛ عمر بن خطاب؛ که گفت:
آن مرد را رها کنید که بیماری بر او غلبه پیدا کرده و هذیان می گوید.
دیگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اصرار ننمود بر نوشتن.
و با ناراحتی دستور دادند که
از نزد من برخیزید و بیرون روید.
؟؟؟؟
✅پاسخ:
👈اولا:
باید از توهین کننده به حضرت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله پرسید
که چرا به ساحت قدسی پیامبر تهمت هذیان گویی زده است.
در حالی که خداوند متعال بر عصمت مطلقه و تبعیت بدون قید و شرط از ایشان دستور داده است.
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی( ۳ و ۴ النجم)
أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ (۵۹ من النساء)
👈ثانیا:
باید دانست که تمام اقوال و افعال و تقریرات نبی مکرم صلی الله علیه و آله بر اساس حکمت است و ایشان داری عصمت می باشند.
ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ( ۷ الحشر)
👈ثالثا:
در نقل ها وجود دارد که بعد از آنکه عمر گفت: بیماری بر او غلبه پیدا کرده و او هذیان می گوید، عده ای در کنتر بستر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله موافق سخن عمر شدند و گفتند:
قلم و کاغذ نیاورید.
و برخی دیگر مخالف سخن عمر شدند و اصرار داشتند که قلم و کاغذ آورده شود.
این بگو مگو ها به حدی بالا گرفت که سر و صدا شد و موجب ناراحتی رسول خدا صلی الله علیه و آله گردید و حضرتش فرمودند:
نزد من تنازع جائز نیست برخیزید و بروید.[1]
👈رابعا:
جملهی عمر که گفت :
( او را رها کنید که بیماری بر او غلبه پیدا کرده و او #هذیان می گوید)
به قدری کلمه ی شیطانی و زیرکانه ای بود که دیگر اگر خود پیامبر هم اصرار بر نوشتن می نمودند و مطلبشان را می نوشتند باز در آینده همین نوشته باعث تفرقه و گمراهی و ضلالت بین مسلمانان می شد.
زیرا بعدها نیز کسانی می آمدند و به همین نوشته ی رسول خدا صلی الله علیه و آله در بستر بیماری استناد می کردند و گروه دیگر این نوشته را به این بهانه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این کتابت را در هنگام غلبه ی بیماری بر ایشان نوشته اند؛ از پذیرش آن خود داری میکردند.
در واقع عمر با یک کلمه(#هذیان) فرمایش رسول خدا را بی اثر نمود.
👈خامسا:
این درخواست استجابت نشده نبوی این فائده را داشت که مردم چهره ی منافقان و کسانی که از دستورات نبی مکرم صلی الله علیه و آله سرباز می زنند را از مومنان واقعی و مطیعین اوامر پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله باز شناسند، و آیندگان غاصبان و توهین کنندگان را خلیفه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله نپندارند.
وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ
#یاداشتهای_علی_قربانی
#حدیث_قرطاس
--------------------------------------------------
[1]فقال عمر: إن النبی غلبه الوجع. ) أو مدّ علیه الوجع)، (أو إن النبی یهجر[۱]) و عندنا کتاب اللّه، (أو و عندکم القرآن، حسبنا) کتاب اللّه.
فاختلف أهل البیت و اختصموا، و اختلفوا، أو کثر اللغط، بین من یقول: قربوا یکتب لکم، و بین من یقول: القول ما قال عمر..
فقال (صلی اللّه علیه و آله): قوموا عنی، و لا ینبغی عندی. (أو عند نبی تنازع) [۲] .
منبع:
[۱]: صرح بأن عمر قال: (إن النبی یهجر) فی شرح الشفاء للخفاجی ج ۴ ص ۲۷۸ و البحار ج ۲۲ ص ۴۶۸ و لا بأس بمراجع جمیع الهوامش فی مکاتیب الرسول ج ۳ ص ۶۹۳- ۷۰۲.
[۲]: راجع فیما تقدم: سبل الهدی و الرشاد ج ۱۲ ص ۲۴۸ عن أبی یعلی بسند صحیح عن جابر و عن ابن عباس کذلک، و راجع: الطبقات الکبری لابن سعد (ط لیدن) ج ۲ ق ۲ ص ۳۷ و مسند أحمد ص ۳۲۴ و ۳۲۶ و راجع: مکاتیب الرسول ج ۳ ص ۶۹۳ و ۶۹۴ و ۶۹۶ فی هامشه عن: البخاری ج ۱ ص ۳۹ و ج ۶ ص ۱۱ و ج ۷ ص ۱۵۶ و ج ۹ ص ۱۳۷ و فتح الباری ج ۱ ص ۱۸۵ و ج ۸ ص ۱۰۰ و ۱۰۱ و ج ۱۳ ص ۲۸۹ و عمدة القاری ج ۲ ص ۱۷۰ و ج ۲۵ ص ۷۶ و الطبقات الکبری ج ۲ ق ۲ ص ۳۷ و ابن سبأ ص ۷۹ و مسلم ج ۳ ص ۱۲۵۹ و المناقب لابن شهر آشوب (ط قم) ج ۱ ص ۲۳۵ عن ابن بطة، و الطبری، و مسلم، و البخاری، قال: و اللفظ للبخاری و لم یسم الراوی عن ابن عباس. و البحار ج ۲۲ ص ۴۶۸ عن إعلام الوری، و الإرشاد للمفید، و ص ۴۷۲ عن المناقب لابن شهر آشوب، و ج ۳۶ ص ۲۷۷ عن الغیبة للنعمانی ص ۳۸ و ۳۹ عن عبد الرزاق، عن معمر، عن أبان بن أبی عیاش، عن سلیم، عن علی (علیه السلام) و البحار (ط حجری) ج ۸ ص ۲۶۱ و ما بعدها و (ط جدید) ج ۳۰ ص ۵۳۱ و ۵۳۳ و ۵۳۵ و عبد الرزاق ج ۵ ص ۴۳۸ و تأریخ ابن خلدون ج ۲ ص ۸۴۹ و السیرة الحلبیة ج ۳ ص ۳۸۲ و الإرشاد للمفید ص ۸۷ و مسند أحمد ج ۱ ص ۳۲۴ و ۳۳۶ و الشفاء للقاضی عیاض ج ۲ ص ۴۳۱ و الدرر لابن عبد البر ص ۱۲۵ و ۲۰۴ و کشف المحجة ص ۶۴ و البدایة و النهایة ج ۵ ص ۲۲۷ و ۲۵۱ و الفائق للزمخشری ج ۴ ص ۹۳ و التراتیب الإداریة ج ۲ ص ۲۴۱ و ۲۴۳ و الأدب المفرد ص ۴۷ و شرح الخفاجی للشفاء ج ۴ ص ۲۷۷ و شرح القاری بهامشه ص ۲۷۷ و الطرائف ص ۴۳۲ عن الجمع بین الصحیحین و غیره، و غایة المرام ص ۵۹۶ و شرح النهج لابن أبی الحدید ج ۲ ص ۵۴ عن الشیخین، و کذا ص ۵۵ و ج ۶ ص ۵۱ عن الجوهری. (لن تضلوا) کما فی البخاری ج ۹ ص ۱۳۷ و الطبقات ج ۲ ق ۲ ص ۳۷ و مسند أحمد ج ۱ ص ۳۲۴ و ۳۳۶ و الطرائف. فی البخاری ج ۷ ص ۱۵۶ فقال عمر: (إن النبی (صلی اللّه علیه و آله).. ) و کذا ج ۹ ص ۱۳۷. و الطبقات، و مسلم، و ابن شهر آشوب، و عبد الرزاق ج ۵ ص ۴۳۸ و مسند أحمد ج ۱ ص ۳۲۴ و الشفاء ج ۲ ص ۴۳۱: (إن النبی قد اشتد به الوجع). و الطرائف ص ۴۳۱ و ۴۳۲ و فی شرح الخفاجی ج ۴ ص ۲۷۸: (و فی بعض طرقه، فقال عمر: إن النبی (صلی اللّه علیه و آله) یهجر). و فی البحار ج ۲۲ ص ۴۶۸: فقام بعض من حضر یلتمس دواة و کتفا، فقال عمر: (ارجع، فإنه یهجر) و ص ۴۹۸ عن سلیم: (فقال رجل منهم: إن رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله) یهجر) کما فی الإرشاد أیضا. و فی شرح ابن أبی الحدید ج ۶ ص ۵۱: (فقال عمر کلمة معناها: إن الوجع قد غلب علی رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله).. ) و فی تأریخ ابن خلدون: (و قال بعضهم: إنه یهجر، و قال بعضهم: (أهجر)؟ مستفهما. و قال الحلبی: فقال بعضهم أی: و هو سیدنا عمر: إن رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله) قد غلبه الوجع). و فی البحار ج ۳۶ ص ۲۷۷ عن علی (علیه السلام): أنه قال لطلحة: (ألیس قد شهدت رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله) حین دعا بالکنف لیکتب فیها ما لا تضل الأمة بعده و لا تختلف، فقال صاحبک ما قال: (إن رسول اللّه یهجر)، فغضب رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله) و ترکها؟ و فی الطرائف: و فی روایة ابن عمر من غیر کتاب الحمیدی قال عمر: (إن الرجل لیهجر). و فی کتاب الحمیدی قالوا: (ما شأنه هجر)؟
✅لو لبس المسلمون السواد، و أقاموا المآتم:
و تأتی کلمة السید ابن طاووس (رحمه اللّه) لتصدق ابن عباس فی تعبیره عما جری برزیة یوم الخمیس، و لتکون أصدق و أوفی تعبیر عن حجم الکارثة التی حلت بالمسلمین نتیجة لما فعله هؤلاء القوم، فهو یقول:
(و اللّه، لو لبس المسلمون السواد، و أقاموا المآتم، و بلغوا غایة الأحزان، کان ذلک یسیرا لما أدخل عمر علیهم من المصیبات، و أوقعهم فیه من الهلاک و الضلال و الشبهات) [۱] .
و ذلک لما ترتب علی هذا الأمر من اختلاف فی الأمة، و سفک للدماء، و اختلال فی أمور الدین، و هلاک اثنتین و سبعین فرقة بسبب الشبهات و الضلالات التی ظهرت، و التی هی السبب فی خلود من یخلد فی النار منهم [۲] .
----------
[۱]: الطرائف ص ۴۳۳.
[۲]: راجع: الطرائف ص ۴۳۱.