مقام عظیم الشان حضرت میثم تمار ┏━━✨💐💐✨━━┓ @ALIG09149246694 ┗━━✨💐💐✨━━┛

استاد کافی : داستان میثم نماز ۲۲ ذی الحجه سالروز شهادت حضرت میثم تمار ┏━━✨💐💐✨━━┓ @ALIG09149246694 ┗━━✨💐💐✨━━┛

#میثم_تمار_علیه_السلام #شهادت #قطعه از میثمِ تمارِ سرِ دار بیاموز باعشق علی عشق کنی تا به سر دار جز نام علی روی لبانت نتراود سر نذر کنی نذر سر حیدر کرار از دار بپرسید جوابش بجز این نیست من حیدری عشق توام میثم تمار میثم صد و ده مرتبه ای جام جنون خورد مستانه خودش داد سرش را نه به اجبار در وادی عشاق به پایش نرسیدند چون میثم تمار زند نام علی جار #محمد_حبیب_زاده

#نقد_مولوی یکی از مهمترین اشعار مولوی راجع به امیرالمومنین علیه السلام که توهم شیعه بودن او را برای برخی تقویت کرده است این شعر می باشد : از على آموز اخلاص عمل شير حق را دان مطهر از دغل‏ در غزا بر پهلوانى دست يافت زود شمشيرى بر آورد و شتافت‏ او خدو انداخت در روى على افتخار هر نبى و هر ولى‏ ... در زمان انداخت شمشير آن على كرد او اندر غزايش كاهلى‏ گفت بر من تيغ تيز افراشتى از چه افكندى مرا بگذاشتى‏... آن چه ديدى كه چنين خشمت نشست تا چنان برقى نمود و باز جست‏ آن چه ديدى كه مرا ز آن عكس ديد در دل و جان شعله اى آمد پديد... پس بگفت آن نو مسلمان ولى‏ از سر مستى و لذت با على‏... 〰⛔️〰〰〰〰 ♦️اما نکات مهم راجع به این ابیات : برخی به اشتباه این اشعار را برگرفته از داستان نبرد عمروبن عبدود و حضرت امیرالمومنین در جنگ خندق می دانند، اما آنچه مولوی نقل می کند ، هیچ شباهتی به داستان این مبارزه ندارد و نشان از بینش اشتباه مولوی در مساله امامت دارد زیرا : 🔻1_ عمروبن عبدود، در پایان به دست حضرت امیرالمومنین به جهنم فرستاده شد و طبق حدیث مشهوری ، پیامبر اکرم فرمودند: لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَيْن‏. اما طبق داستان جعلی مولوی، شخص مذکور در آخر کشته نمی شود بلکه مسلمان شده و درجات معنوی را طی می‌کند و به مقاماتی می‌رسد. 🔻2- اینکه عمروبن عبدود بر چهره مبارک آن حضرت آب دهن انداخته باشد و حضرت امیر نیز از روی سینه او بلند شود و یک دور بزند سپس او را بکشد، از مشهورات بدون سندی است که معمولاً با استناد به اشعار مولوی بر فراز منابر می شنویم! و متاسفانه بعضی بدون کوچکترین تحقیقی در رابطه با سندیت این داستان به نقل آن برای مردم می‌پردازند! داستانی که مولوی نقل می کند در هیچ یک از منابع اسلامی اعم از کتب شیعه و سنی وارد نشده است و مانند بیشتر داستان های او، ساخته و پرداخته ذهنی اوست. 🔻3- طبق اشعار مولوی، حضرت امیرالمومنین، برای نفس خویش (نه برای خدا) غضب کرده بود ، لذا مانند مردم عادی باید یه دوری بزنه و یک هوایی بخوره تا خشمش فرو بشینه!! اما در بینش مکتب حقه تشیع، امامان معصوم می باشند و اگر یک صدم ثانیه برای نفس خود غضب کنند از مقام عصمت کبری خارج شده و دیگر تفاوتی با مردم عادی ندارند. بنابراین مولوی در این اشعار مقام عصمت مطلقه حضرت امیرالمومنین را منکر شده است و این بر خلاف اجماع تمام شیعیان می باشد. 🔻4- حتی اگر بگوییم مولوی در این اشعار امیرالمومنین را مدح کرده است، این نشان از شیعه بودن او نیست ، زیرا در همین کتاب پدر امیرالمومنین را کافر دانسته و در همین کتاب برای قاتل همسر امیرالمومنین فضائل و مناقب بیشماری جعل کرده و در همین کتاب گریه شیعیان برای شهادت فرزند امیرالمومنین را به سخره گرفته و در همین کتاب پیروان امیرالمومنین علیه السلام را رافضی و کوردل و بی خرد و... توصیف کرده است و... . 🔻5- اهل سنت امیرالمومنین علی علیه السلام را یکی از خلفای چهارگانه خود می دانند ، و با وجود فضائل بی شمار آن حضرت، بزرگان سنی مذهب مانند نسائی و جوینی خوارزمی گنجی شافعی، و ...کتاب های بزرگ و مستقل با نام مناقب و فضائل امیرالمومنین تالیف کرده اند. در نتیجه مدح امیرالمومنین نشانه شیعه بودن نیست.

#دانلود_کتاب 📋عنوان مقاله: #سن_حضرت_خدیجه_و_عایشه در هنگام ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه و آله ✅ اثبات مطلقه بودن عایشه در هنگام ازدواج با رسول خدا و حدود ۲۱ ساله بودن او هنگام این ازدواج ✅ اثبات باکره بودن ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها و رد ادعای ۴۰ ساله بودن ایشان در هنگام این ازدواج

عایشه بنت ابی‌قحافه از دیدگاه پیروانش ؛ به قلم محمد امینی و مرتضی امینی

نظر آیت الله خمینی در مورد عایشه …… اگر سلطانی بر امیرالمومنین علیه السلام خروج کند ، نه به عنوان تدین بلکه به جهت مخالفت در ملک ، یا غرضی دیگر ، مانند عایشه و زبیر و طلحه و معاویه و مانند آنان ،…….. ظاهرا هیچ یک از اینها موجب نجاست ظاهری نخواهد شد ، اگرچه اینها از سگ و خوک نیز خبیث تر هستند … منبع: منبع:کتاب الطهاره امام خمینی ج3 ص 457 متن عربی کامل: وأما سائر الطوائف من النصاب بل الخوارج، فلا دلیل على نجاستهم وإن کانوا أشد عذابا من الکفار، فلو خرج سلطان على أمیر المؤمنین لا بعنوان التدین، بل للمعارضة فی الملک، أو غرض أخر کعائشة والزبیر وطلحة ومعاویة وأشباههم أو نصب احد عداوة له أو لأحد من الأئمة ع لا بعنوان التدین بل لعداوة قریش أو بنی هاشم أو العرب أو لأجل کونه قاتل ولده أو أبیه أو غیر ذلک لا یوجب – ظاهرا- شیء منها نجاسة ظاهریة وإن کانوا أخبث من الکلاب والخنازیر… لینک اصلی کتاب:  http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/496_كتاب-الطهارة-السيد-الخميني-ج-٣/الصفحة_336#top این یکی دیگر از القاب عایشه است که توسط امام خمینی در یک سخنرانی عمومی در حسینیه جماران به عایشه اعطا شده است.«حضرت امير سه جنگى را كه كرده است با اصحاب پيغمبر، با نزديكان پيغمبر، با مقدس هاى حقه بازكرده است و اين براى مصلحت اسلام بوده است» صحيفه امام، ج‏19، ص: 214 

#پاسخ_به_شبهات ⚠️مگر عایشه بعد شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله مطلقه نمیشود پس واگذاری طلاقش به امیرالمومنین علیه‌السلام به چه معناست؟ ➖▪️〰〰〰〰🔷🔸 به این حکایت توجه کنید: ✍شوّقنی أحمد بن إسحاق إلی لقاء مولانا.قال: فالمسائل التی أردت أن تسأل عنها! قلت: علی حالها یا مولای. قال: فسل قرّة عینی- و أومی إلی الغلام- عمّا بدا لک منها. فقلت له: مولانا و ابن مولانا إنّا روینا عنکم أنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله جعل طلاق نسائه بید أمیر المؤمنین علیه السّلام حتّی أرسل یوم الجمل إلی عائشة إنّک قد أربحت علی الإسلام و أهله بفتنتک، و أوردت بنیک حیّا من الهلاک بجهلک فإن کففت عنّی عززتک و إلّا طلّقتک، و نساء رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله قد کان طلاقهن وفاته قال: ما الطلاق؟ قلت:تخلیة السبیل. قال: فإذا کان طلاقهنّ وفاة رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله قد خلّیت لهنّ السبیل، فلم لا یحلّ لهنّ الأزواج؟ قلت: لأنّ اللّه تبارک و تعالی حرّم الأزواج علیهنّ. قال: و کیف و قد خلّی الموت سبیلهنّ؟ قلت: فأخبرنی یا ابن مولای عن معنی الطلاق الذی فوض رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله حکمه إلی أمیر المؤمنین علیه السّلام قال عجل اللّه فرجه: إنّ اللّه تبارک و تعالی عظّم شأن نساء النبیّ صلّی اللّه علیه و آله فخصّهن بشرف الامّهات، فقال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: یا أبا الحسن إنّ هذا الشرف باق لهنّ ما دمن للّه علی الطاعة، فأیّهنّ عصت اللّه بعدی بالخروج علیک فأطلق لهافی الأزواج و أسقطها من شرف امومة المؤمنین ( في بعض النسخ « من شرف امهات المؤمنين ) 👈👈سعد بن عبدالله قمی گفت: در خدمت امام حسن عسکری سلام الله علیه بودم سوال هایی داشتم امام حسن عسکری فرمودند: از نور چشمم حضرت مهدی علیه السلام بپرس. امام زمان علیه السلام فرمودند: ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺑﭙﺮﺱ. ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻯ ﻣﻮﻟﻰ ﻭ ﺍﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﻮﻟﺎﻯ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﻃﻠﺎﻕ ﺯﻧﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻞ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﺑﺎ ﻓﺘﻨﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰﻯ ﺧﻮﺩ ﺑﺮ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻏﺒﺎﺭ ﺳﺘﻴﺰﻩ ﭘﺎﺷﻴﺪﻯ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﻧﺎﺩﺍﻧﻰ ﺑﻪ ﭘﺮﺗﮕﺎﻩ ﻧﺎﺑﻮﺩﻯ ﻛﺸﺎﻧﺪﻯ، ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺮﻧﺪﺍﺭﻯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻃﻠﺎﻕ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍلله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﺕ ﻭﻯ ﻣﻄﻠّﻘﻪ ﺷﺪﻩ اند؟ فرمودند: طلاق چیست؟ گفتم : باز گذاشتن راه. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﻃﻠﺎﻕ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ وفات ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍلله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻰ‌ﮔﻴﺮﺩ ﭼﺮﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﻠﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﻛﻨﻨﺪ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺷﻮﻫﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﺮﺍﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻭﻓﺎﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ صلی الله علیه وآله ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺯ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﻮﻟﺎﻯ من! ﭘﺲ ﺁﻥ ﻃﻠﺎﻗﻰ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍلله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﺣﻜﻤﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ السلام ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺷﺄﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ صلی لله علیه وآله ﺭﺍ ﻋﻈﻴﻢ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﻣﺎﺩﺭﻯ ﺍﻣّﺖ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ صلی لله علیه وآله ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ علیه السلام ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﺍﺑﺎ ﺍﻟﺤﺴﻦ! ﺍﻳﻦ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﻗﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﺎﻋﺖ ﺧﺪﺍ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺧﺮﻭﺝ ﻧﻤﺎﻳﺪ(جنگ جمل) ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻮﻫﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﻭﻯ ﺑﺎﺯﮔﺬﺍﺭ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﻣﺎﺩﺭﻯ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﺳﺎﻗﻂ ﻛﻦ. 📚کمال الدین جلد 1 صفحه 419 📚دلائل الإمامة جلد 1 صفحه 512 📚الزام الناصب جلد 1 صفحه 314 📚بحارالانوار جلد 38 صفحه 89 📚مدینه المعاجز جلد 8 صفحه 55 📚الإحتجاج جلد ‏1 صفحه 463 📚سفینه البحار جلد 5 صفحه 330 📚 رياض الأبرار جلد 3 صفحه 311 📸اسکن روایت http://yon.ir/50MEu #طلاق_عایشه ➖➖➖▪️ ©کانال برهان و پاسخگویی مستدل و مستند به شبهات و سوالات @borrhan

مطلقه بودن #عایشه در هنگام ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه و آله نام همسر اول او: جبیر بن مطعم ⬇️بررسی سند روایت: نویسنده کتاب:‌ ابن سعد: قال الذهبی: حافظ صدوق ، ومرة : الحافظ العلامة الحجة ابن حجر: قال في التقريب : صدوق فاضل ، وقال في اللسان : أحد الحفاظ الكبار الثقات المتبحرين 👈راوی اول: عبد الله بن نمير عجلی: ثقة صالح الحديث صاحب سنة یحیی بن معین: ثقه ابن حجر عسقلانی: قال في التقريب : ثقة صاحب حديث من أهل السنة دارقطنی: ثقة 👈راوی دوم: أجلح بن عبد الله الكندي عجلی: كوفى ثقة ابن حجر عسقلانی: قال في التقريب : صدوق شيعي یحیی بن معین: ثقة ، ومرة : ليس به بأس ، ومرة : صالح ذهبی هم در من تکلم فیه و هو موثق شماره 13 می گوید: مشهور صدوق روى عن الشعبي وثقه ابن معين وغيره 👈راوی سوم: عبد الله بن أبي مليكة القرشي ابو زرعه،نسایی و عجلی گفته اند ثقه است ابن ابی حاتم: ذكره في الجرح والتعديل ، وقال : ثقة ابن حجر عسقلانی: قال في التقريب : ثقة فقيه كثير الحديث ابن سعد: ثقة كثير الحديث (همه روات از سایت معروف اسلام وب ،استعلام شده اند) @borrhan

بازدید مسئول تبلیغات اسلامی میانه از کلاس تابستان در مسجد حضرت رقیه س خیابان آتش نشانی

اجرای مسابقه بین دانش آموزان مسجد حضرت رقیه س توسط جناب آقای زاهدی

✅تقیه رخصت است نه عزیمت:  حکم اولیه در مساله تقیه جواز است نه‌ وجوب. یعنی در صورتی که فرد برای حفظ جان یا مال و عرض خویش از تقیه بهره می گیرد کار حرامی انجام نداده است نه اینکه بر او واجب است تقیه نماید. به اصطلاح فقهی تقیه یک رخصت است نه عزیمت . لذا در مورد عمار و پدر و مادر او یاسر و سمیه هر دو گونه رخ داد. عمار برای حفظ جان خویش تقیه نمود و ایمان خود را پنهان داشت و در نتیجه جانش را نجات داد اما یاسر و سمیه تقیه نکردند و به شهادت رسیدند. پیامبر اکرم (ص) وقتی از این جریان مطلع شد کار هر دو را تحسین نمود. در روایت آمده است « أنها نزلت في عمار بن ياسر حيث أكرهه و أبويه ياسرا و سمية كفار مكة على الارتداد فأبى أبواه فقتلوهما و هما أول قتيلين في الإسلام و أعطاهم عمار بلسانه ما أرادوا مكرها فقيل يا رسول الله إن عمارا كفر فقال كلا إن عمارا ملئ إيمانا من قرنه إلى قدمه و اختلط الإيمان بلحمه و دمه فأتى عمار رسول الله ص و هو يبكي فجعل النبي ص يمسح عينيه و قال ما لك إن عادوا لك فعد لهم بما قلت و عن الصادق ع فأنزل الله فيه إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ الآية فقال له النبي ص عندها يا عمار إن عادوا فعد فقد أنزل الله عذرك و أمرك أن تعود إن عادوا » 📚منبع:بحار ، ج 66 ، ص 37 روی ثقة الاسلام الكليني رحمه الله بسنده عن عبد الله بن عطاء قال: قلت لأبي جعفر عليه السلام: رجلان من أهل الكوفة أخذا، فقيل لهما: ابرئا من أمير المؤمنين، فبرئ واحد منهما وأبي الآخر، فخلي سبيل الذي برئ وقتل الآخر، فقال: " أما الذي برئ فرجل فقيه في دينه، وأما الذي لم يبرأ فرجل تعجل إلي الجنة . 📚منبع: الكافي ٢ / ١٧٥ حديث ٢١.