یا علی مدد حیدر
اول ربیع الاول : لَیْلَةُ الْمَبِیت فضیلت حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب سلام الله علیهما 👈 ف
40.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اول ربیع الاول : لَیْلَةُ الْمَبِیت
فضیلت حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب سلام الله علیهما
👈فهرست👉
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هجوم به خانه وحی
سه روز بعد از پیغمبر استخوان ... شکست!
آیت الله وحید خراسانی
قدمت سوگواری ایام محسنیه
[حول أقوال الباطنية ووسائلهم في استدراج المسلمين الى التخلي عن حقائق الايمان والفرائض]
وفي هذا الزمان منهم مثل أبي جبلة إبراهيم بن غسان، ومثل جابر المتوفي، وأبي الفوارس الحسن بن محمد الميمديّ وأبي الحسين أحمد بن محمد بن الكميت، وأبي محمد الطبري، وأبي الحسن الحلبي، [جاء في هامش الاصل: «في ذكر كبار أئمة الشيعة في زمان صاحب الكتاب] وأبي يتيم الرلباى، وأبي القاسم النجاري، وأبي الوفا الديلمي، وابن أبي الديس، وخزيمة، وأبي خزيمة، وأبي عبد الله محمد بن النعمان، فهؤلاء بمصر وبالرملة وبصور، وبعكا وبعسقلان وبدمشق وببغداد وبجبل البسماق. وكل هؤلاء بهذه النواحي يدّعون التشيع ومحبة رسول الله صلّى الله عليه وسلم وأهل بيته، فيبكون على فاطمة وعلى ابنها المحسن الذي زعموا أن عمر قتله، ويذكرون لهم تبديل القرآن والفرائض، ويذكرون ما قد تقدم ذكره من أن خلافهم له وقتالهم إنما هو لعداوته صلّى الله عليه وسلم وللشك في نبوته [جاء في هامش الأصل: «وما دعواتهم في التشيع ومحبة رسول الله صلّى الله عليه وسلم وأهل بيته وما قولهم»] ، ويقيمون المنشدين والمناحات في ذلك، ويأخذون على الناس العهود، ويحلفونهم بالأيمان الغليظة، فإذا حصلوا كذلك قالوا لهم: إياكم ومجالسة الفقهاء، واستماع الحديث من أصحاب الحديث، واستماع القرآن من العامة، وعليكم برواية الخاصة، فقد قال جعفر بن محمد كتابة: حديث العامة يعمي القلب، وإياكم وفقه أبي حنيفة ومالك والثوري والحسن البصري وأمثالهم فإنهم كفرة وأعداء أهل البيت، والرشد كله في خلافهم، وإذا عمى على أحدكم الصواب فلينظر ما عليه الفقهاء فيعمل/ بخلافه فإنه يصيب الحق.
أَخْبَارُ سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَةَ
تصویر با کیفیت أَخْبَارُ سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَة👇
۱ ۲ ۳
👈فهرست مناقب و مظلومیت حضرت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب سلام الله علیهما👉
شناخت مختصری از زندگانی امام حسن عسکری سلام الله علیه
امام عسکری، یازدهمین پیشوای شیعیان، در سال ۲۳۲ ه. ق چشم به جهان گشود [۱] . پدرش امام دهم، حضرت هادی (علیه السلام) و مادرش بانوی پارسا و شایسته، «حُدَیثه»، است [۲] که برخی، از او به نام «سوسن» یاد کرده اند [۳] . این بانوی گرامی، از زنان نیکوکار و دارای بینش اسلامی بود و در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) پناهگاه ونقطه اتّکای شیعیان در آن مقطع زمانی بسیار بحرانی و پراضطراب بود. [۴]
از آن جا که پیشوای یازدهم به دستور خلیفه عباسی در «سامّراء»، در محله «عسکر» سکونت (اجباری) داشت، به همین جهت «عسکری» نامیده میشود.[۵]
از مشهورترین القاب دیگر حضرت، «نقی» و «زکی» [۶] و کنیه اش «ابومحمد» است. او ۲۲ ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید.مدّت امامتش ۶ سال و عمر شریفش ۲۸ سال بود، در سال ۲۶۰ ه به شهادت رسید و در خانه خود در سامّراء در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد. [۷]
خلفای معاصر حضرت
امام عسکری (علیه السلام) در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفای عباسی که هر یک از دیگری ستمگرتر بودند، معاصر بود، این سه تن عبارتند از:
۱. المعتزّ بالله (۲۵۲ ۲۵۵) [۸]
۲. المهتدی بالله (۲۵۵ ۲۵۶)
۳. المعتمد بالله (۲۵۶ ۲۷۹)
خلفای عباسی که روز نخست به نام طرف داری از علویان و به عنوان گرفتن انتقام آنان از بنی امیه قیام کردند، آن چه را که قبلاً به مردم وعده داده بودند، نادیده گرفته و مانند خلفای بنی امیه و بلکه بدتر از آنان ستمگری و خودکامگی را آغاز کردند.
----------
[۱]: کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۰۳; شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۳۵; ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص ۴۲۲; طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص۳۶۷. مسعودی وعلی بن عیسی إربلی تولد حضرت را در سال ۲۳۱ دانسته اند.
[۲]: شیخ مفید، همان کتاب، ص ۳۳۵; طبرسی، همان کتاب، ص ۳۶۶.
[۳]: کلینی، همان کتاب، ص ۵۰۳; علی بن عیسی إربلی، کشف الغمّة، ص ۱۹۲.
[۴]: و کانت من العارفات الصالحات و کفی فی فضلها انّها کانت مفزع الشیعة بعد وفاة أبی محمد (حاج شیخ عباس قمی، الأنوار البهیة، ص ۱۵۱).
[۵]: صدوق، علل الشرایع، ج ۱، باب ۱۷۶، ص ۲۳۰; نیز صدوق، معانی الأخبار، ص ۶۵.
[۶]: ابوجعفر محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، ص ۲۲۳.
[۷]: شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۴۵; شیخ عبدالله شبراوی، الإتحاف بحبّ الأشراف، ص ۱۷۸ ۱۷۹.
[۸]: ارقام داخل پرانتز گویای مدت حکومت خلفا است.
کتاب سیره پیشوایان _ مرحوم مهدی پیشوایی ص ۶۴۰ -۶۳۹.
👈فهرست👉
.
ابعاد هفتگانه فعالیت امام عسکری (علیه السلام)
امام عسکری سلام الله علیه، با وجود همه این فشارها و کنترلها و مراقبتهای بیوقفه حکومت عباسی، یک سلسله فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و علمی در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام میداد که میتوان آنها را بدین گونه خلاصه کرد:
۱. کوششهای علمی در دفاع از آیین اسلام و ردّ اشکالها و شبهات مخالفان، و نیز تبیین اندیشه صحیح اسلامی.
۲. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان مناطق مختلف از طریق تعیین نمایندگان و اعزام پیکها و ارسال پیام ها.
۳. فعالیتهای سرّی سیاسی به رغم تمامی کنترلها و مراقبتهای حکومت عباسی.
۴. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، بهویژه یاران خاص خود.
۵. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه در برابر مشکلات.
۶. استفاده گسترده از آگاهی غیبی برای جلب منکران امامت و دلگرمی شیعیان.
۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت فرزند خود امام دوازدهم.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی ص ۶۵۰ - ۶۴۹ .
👈فهرست👉
.
۱. کوششهای علمی
گرچه امام عسکری به حکم شرائط نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسی برقرار کرده بود، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در سطح کل جامعه نشد، اما در عین حال، با همان فشار و خفقان، شاگردانی تربیت کرد که هرکدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش مؤثری داشتند.
«شیخ طوسی (رحمه الله) » تعداد شاگران حضرت را متجاوز از صد نفر ثبت کرده است [۱] که در میان آنان چهرههای روشن، شخصیتهای برجسته و مردان وارسته ای مانند: احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابوهاشم داود بن قاسم جعفری، عبدالله بن جعفر حمیری، ابوعمرو عثمان بن سعید عَمْری، علی بن جعفر ومحمد بن حسن صفّار به چشم میخورند که شرح خدمات و کوششهای آنان در این کتاب نمی گنجد و زندگی نامه پرافتخار و آموزنده آنان را میتوان در کتب رجال خواند.
مشت راهب باز میشود! …
علاوه بر تربیت این شاگردان، گاهی چنان مشکلات و تنگناهایی برای مسلمانان پیش میآمد که جز حضرت عسکری کسی از عهده حل آنها بر نمی آمد. امام در این گونه مواقع، در پرتو علم امامت، با یک تدبیر فوق العاده،
بن بست را میشکست و مشکل را حل میکرد.
در این مورد به یادآوری یک نکته اکتفا میکنیم:
مشت راهب باز میشود!
یک سال در سامرّاء قحطی سختی پیش آمد. «معتمد»، خلیفه وقت، فرمان داد مردم به نماز استسقاء (طلب باران) بروند. مردم سه روز پی درپی برای نماز به مصلاّ رفتند و دست به دعا برداشتند، ولی باران نیامد. روز چهارم «جاثِلیق»، بزرگ اسقفان مسیحی، همراه مسیحیان و راهبان به صحرا رفت. یکی از راهبان هر وقت دست خود را به سوی آسمان بلند میکرد بارانی درشت فرو میبارید. روز بعد نیز جاثلیق همان کار را کرد وآن قدر باران آمد که دیگر مردم تقاضای باران نداشتند و همین امر موجب شگفت مردم و نیز شک و تردید و تمایل به مسیحیت در میان بسیاری از مسلمانان شد. این وضع بر خلیفه ناگوار آمد و ناگزیر امام را که زندانی بود، به دربار خواست و گفت: امت جدت را دریاب که گمراه شدند!
امام فرمود: از جاثلیق و راهبان بخواه که فردا سه شنبه به صحرا بروند.
خلیفه گفت: مردم دیگر باران نمی خواهند، چون به قدر کافی باران آمده است، بنابراین به صحرا رفتن چه فایده ای دارد؟
امام فرمود: برای آن که ان شاءالله تعالی شک و شبهه را برطرف سازم.
خلیفه فرمان داد پیشوای مسیحیان همراه راهبان سه شنبه به صحرا رفتند. امام عسکری (علیه السلام) نیز در میان جمعیت عظیمی از مردم به صحرا آمد. آن گاه مسیحیان و راهبان برای طلب باران دست به سوی آسمان برداشتند. آسمان ابری شد و باران آمد. امام فرمان داد دست راهب معینی را بگیرند و آن چه در میان انگشتان اوست، بیرون آورند. در میان انگشتان او استخوان سیاه فامی از استخوانهای آدمی یافتند. امام استخوان را گرفت، در پارچه ای پیچید و به راهب فرمود: اینک طلب باران کن! راهب این بار نیز دست به آسمان برداشت، اما
به عکس ابر کنار رفت و خورشید نمایان شد! مردم شگفت زده شدند. خلیفه از امام پرسید:
این استخوان چیست؟
امام فرمود: این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است که از قبور برخی پیامبران برداشته اند و استخوان هیچ پیامبری ظاهر نمی گردد جز آن که باران نازل میشود. خلیفه امام را تحسین کرد. استخوان را آزمودند، دیدند همان طور است که امام میفرماید.
این حادثه باعث شد که امام از زندان آزاد شود و احترام او در افکار عمومی بالا رود. در این هنگام امام از فرصت استفاده کرده و آزادی یاران خود را که با آن حضرت در زندان بودند، از خلیفه خواست و او نیز خواسته حضرت را به جا آورد. [۲]
----------
[۱]: رجال، ط ۱، ص۴۲۷ به بعد.
[۲]: شبلنجی، نور الأبصار، ص۱۶۷. و نیز ر. ک: ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۲۵; علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص ۲۱۹; ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ص۲۰۷; ابن صبّاغ المالکی، الفصول المهمة، ص ۳۰۴ ۳۰۵.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۲. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان
در زمان امام عسکری (علیه السلام) تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش و شیعیان در نقاط فراوانی تمرکز یافته بودند. شهرها و مناطقی مانند: کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آبه (آوه)، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامرّاء، جرجان و بصره از پایگاههای شیعیان به شمار میرفتند. در میان این مناطق، به دلائلی، سامرّاء، کوفه، بغداد، قم و نیشابور از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. [۱]
گستردگی و پراکندگیِ مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را
ایجاب میکرد تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت از یک سو، و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی رهبری و سازماندهی کند.
این نیاز، از زمان امام نهم احساس میشد و چنان که در سیره آن حضرت و امام دهم توضیح دادیم، شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراری چنین سیستمی، از آن زمان به مورد اجرا گذاشته میشد.
این برنامه در زمان امام عسکری (علیه السلام) نیز تعقیب گردید. آن حضرت نمایندگانی از میان چهرههای درخشان و شخصیتهای برجسته شیعیان، برگزیده، در مناطق متعدد منصوب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این طریق پیروان تشیع را در همه مناطق زیر نظر داشت. از میان این نمایندگان، میتوان از «ابراهیم بن عبده»، نماینده امام در «نیشابور»، یاد کرد. امام طی نامه مفصلی خطاب به «اسحاق بن اسماعیل» و شیعیان نیشابور، پس از توضیح نقش امامت در هدایت امت اسلامی، تشریح ضرورت و اهمیت پیروی از امامان و هشدار از سرپیچی از فرمان امام نوشت:
«... ای اسحاق! تو فرستاده من نزد ابراهیم بن عبده هستی تا وی به آن چه من در نامه ای که توسط محمد موسی نیشابوری فرستاده ام، عمل کند. تو و همه کسانی که در شهر تو هستند موظفید بر اساس نامه مزبور عمل کنید.
ابراهیم بن عبده این نامه مرا برای همه بخواند تا جای سؤال و ابهامی باقی نماند... درود و رحمت فراوان خدا بر ابراهیم بن عبده و بر تو و همه پیروان ما باد!، همه کسانی که از پیروان من و از مردم شهر تو هستند و این نامه را بخوانند و کسانی که در آن ناحیه از حق منحرف نشده اند، باید حقوق مالی ما را به ابراهیم بن عبده بپردازند و او نیز باید آن را به
«رازی» [۲] یا به کسی که وی معرفی میکند، تحویل بدهد، و این دستور من است... ». [۳]
از این نامه، علاوه بر موضوع جمع آوری وجوه مالی شیعیان که اهمیت به سزایی در تقویت و استحکام وضع اقتصادی جبهه تشیع داشت، استفاده میشود که نمایندگان امام دارای سلسله مراتبی بودند و حوزه فعالیت هرکدام از آنان مشخص بود و وجوه جمع آوری شده میبایست در نهایت به دست وکیل اصلی برسد و او به امام برساند.
امام، گویا برای تقویت و تثبیت موقعیت ابراهیم بن عبده و نیز برای روشن ساختن شعاع حوزه فعالیت او، طی نامه ای به «عبدالله بن حَمْدِویه بِیْهَقی» چنین نوشت:
«من ابراهیم بن عبده را برای دریافت حقوق مالی آن سامان و ناحیه شما منصوب کردم و او را وکیل امین و مورد اعتماد خویش نزد پیروان خود قرار دادم. تقوا در پیش گیرید و مراقب باشید و وجوه مالی واجب را بپردازید که هیچ کس در ترک یا تأخیر پرداخت آن معذور نیست... ». [۴]
گویا برخی از شیعیان در مورد اصالت خط و نامه امام درباره ابراهیم ایجاد شبهه و تردید کرده احتمال داده بودند که مجعول باشد، از این رو امام طی نامه جداگانه ای نوشت:
«نامه ای که درباره وکالت ابراهیم از ناحیه من جهت دریافت حقوق مالی مربوط به من از شیعیان آن منطقه رسیده، به خط خود من است... ». [۵]
یکی دیگر از نمایندگان امام «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمی اشعری»، از یاران خاص امام و از شخصیتهای بزرگ شیعی در قم بود.
بعضی از دانشمندان علم رجال، از او به عنوان رابط بین قمیها و امام و از جمله اصحاب خاص آن حضرت یاد کرده اند، [۶] اما دانشمندان دیگر، او را وکیل و نماینده امام دانسته اند. [۷] از روایتی در «بحار الأنوار» استفاده میشود که او نماینده امام در موقوفات قم بوده است. [۸]
«محمد بن جریر طبری» مینویسد: احمد بن اسحاق قمی اشعری، استاد شیخ صدوق، نماینده امام ابومحمد عسکری بود. وقتی که آن حضرت درگذشت، وکالت حضرت صاحب الزمان را به عهده گرفت. از طرف حضرت نامههایی خطاب به او صادر میشد، و او وجوه و حقوق مالی قم و اطراف آن را گردآوری نموده به امام میرساند. احمد بن اسحاق صد و شصت کیسه طلا ونقره را که از شیعیان قم گرفته بود، به امام تسلیم کرد [۹] و این، حجم چشم گیر وجوه جمع آوری شده را نشان میدهد.👇
👆«ابراهیم بن مهزیار» اهوازی، یکی دیگر از وکلای امام بود. اموالی از بیت المال نزد او جمع آوری شده بود و موفق نشده بود به حضرت عسکری تحویل دهد. پس از شهادت امام، هنگامی که ابراهیم بیمار شد، به فرزندش محمد وصیت کرد که آن اموال را به محضر حضرت صاحب الزمان برساند. او نیز این مأموریت را انجام داد و به جای پدرش به نمایندگی امام دوازدهم منصوب گردید. [۱۰]
در رأس سلسله مراتب وکلای امام، «محمد بن عثمان عَمْری» قرار داشت که
وکلای دیگر، به وسیله او با امام در ارتباط بودند. آنان نوعاً اموال و وجوه جمع آوری شده را به وی تحویل میدادند و او به محضر امام میرساند. [۱۱]
----------
[۱]: طبسی، شیخ محمد جواد، حیاة الإمام العسکری، ص ۲۲۳ ۲۲۶. و نیز ر. ک: شیخ محمد حسین المظفر، تاریخ الشیعة، صفحات: ۶۲، ۷۸، ۱۰۲.
[۲]: ظاهراً مقصود، احمد بن اسحاق رازی، یکی از بزرگان شیعیان اهل ری، و یکی دیگر از نمایندگان امام عسکری است. (ر. ک: حیاة الإمام العسکری، شیخ محمد جواد طبسی، ص ۳۳۲).
[۳]: طوسی، اختیار معرفة الرجال (معروف به رجال کشّی)، ص ۵۷۵ ۵۸۰، حدیث ۱۰۸۸; مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۰، ص۲۱۹ ۳۲۳. این نامه به اختصار در تحف العقول (ص۴۸۴) نیز آمده است.
[۴]: طوسی، همان کتاب، ص ۵۸۰، حدیث ۱۰۸۹.
[۵]: همان.
[۶]: نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة، ص ۶۶; شیخ طوسی، الفهرست، ص۲۳.
[۷]: طبسی، حیاة الإمام العسکری، ص ۳۳۳.
[۸]: ج ۵۰، ص ۳۲۳. ۴. دلائل الإمامة، ص ۲۷۲.
[۹]: طبرسی، الإحتجاج، ص۲۵۷.
[۱۰]: شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۵۱; طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص ۴۴۵; تستری، شیخ محمد تقی، قاموس الرجال، ج ۱، ص ۳۱۶; کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۸.
[۱۱]: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص ۵۳۲، حدیث ۱۰۱۵; تستری، همان کتاب، ج ۱، ص ۳۱۵. عَمری بعدها به وکالت از طرف حضرت صاحب الزمان عج منصوب گردید.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
پیکها و نامه ها
علاوه بر شبکه ارتباطی وکالت، امام از طریق اعزام پیکها نیز با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار میساخت و از این رهگذر مشکلات آنان را برطرف میکرد. در این زمینه، به عنوان نمونه، میتوان از فعالیتهای «ابوالأدیان»، یکی از نزدیک ترین یاران امام یاد کرد [۱] . او نامهها و پیامهای امام را به پیروان آن حضرت میرساند، و متقابلاً نامه ها، سؤال ها، مشکلات، خمس و دیگر وجوه ارسالی شیعیان را دریافت نموده و در سامرّاء به محضر امام عسکری میرساند. آخرین مأموریت او را که در روزهای آخر حیات امام عسکری رخ داد، در بخش جریان شهادت آن حضرت توضیح خواهیم داد.
گذشته از پیک ها، امام از طریق مکاتبه نیز با شیعیان ارتباط برقرار میساخت و از این رهگذر آنان را زیر چتر هدایت خویش قرار میداد. نامه ای که امام به «ابن بابویه» نوشته نمونه ای از این نامهها است [۲] از این گذشته، امام دو نامه به شیعیان قم و آبه (آوه) نوشته است که متن آنها در کتابهای ما مضبوط است [۳] . نامههای
دیگری نیز به مناسبتهای دیگر از امام در دست است [۴] . بر اساس روایتی، امام عسکری بامداد روز هشتم ربیع الأول سال ۲۶۰ه، اندکی پیش از رحلت، نامههای فراوانی به مردم مدینه نوشت. [۵]
----------
[۱]: ابوالأدیان علی بصری، در اواخر قرن سوم هجری وفات یافته و کنیه او در اصل «ابوالحسن» بوده است، نامبرده به این جهت به ابوالأدیان شهرت یافته بود که با پیروان تمام دینها مناظره میکرد و مخالفین را مجاب مینمود (مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانة الأدب، ج۷، ص ۵۷۰). انتخاب ابوالأدیان برای انجام این مأموریت، نشان میدهد که حضرت افراد ویژه ای را به این کار میگمارده است.
[۲]: ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۲۵; مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۰، ص۳۱۷; فیض کاشانی، معادن الحکمة فی مکاتیب الأئمة، ج ۲، ص ۲۶۵.
[۳]: فیض کاشانی، همان کتاب، ص ۲۶۴ مجلسی، همان کتاب، ص۳۱۷.
[۴]: حسن بن علی بن شعبة، تحف العقول، ص ۴۸۶.
[۵]: مجلسی، همان کتاب، ص ۳۳۱.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۳. فعالیتهای سرّی سیاسی
امام عسکری (سلام الله علیه) به رغم تمامی محدودیتها و کنترلهایی که از طرف دستگاه خلافت به عمل میآمد، یک سلسله فعالیتهای سرّی سیاسی را رهبری میکرد که با گزینش شیوههای بسیار ظریف پنهان کاری، از چشم بیدار و مراقب جاسوسان دربار، به دور میماند. در این زمینه از دو مورد یاد شده در زیر، میتوان به عنوان نمونه یاد کرد:
۱. «عثمان بن سعید عَمْری» که از نزدیک ترین وصمیمی ترین یاران امام بود [۱]، زیر پوشش روغن فروشی فعالیت میکرد. شیعیان و پیروان حضرت عسکری (علیه السلام) اموال و وجوهی را که میخواستند به امام تحویل دهند، به او میرساندند و او آنها را در ظرفها و مشکهای روغن قرار داده و به حضور امام میرساند. [۲]
۲. «داود بن اسود»، خدمت گزار امام که مأمور هیزم کشی و گرم کردن حمام خانه حضرت عسکری بود، میگوید: روزی امام مرا خواست و چوب مدوّر و بلند و کلفتی مانند پایه در، به من داد و فرمود: این چوب را بگیر و نزد «عثمان بن سعید» ببر و به او بده. من چوب را گرفته روانه شدم. در راه به یک نفر سقّا برخوردم. قاطر او راه مرا بست. سقا از من خواست حیوان را کنار بزنم. من چوب را بلند کردم و به قاطر زدم. چوب شکست و من وقتی محل شکستگی آن
را نگاه کردم، چشمم به نامههایی افتاد که در داخل چوب بوده است! به سرعت چوب را زیر بغل گرفته و برگشتم و سقا مرا به باد فحش و ناسزا گرفت...
وقتی به درِ خانه امام رسیدم، «عیسی» خدمت گزار امام کنار در به استقبالم آمد و گفت: آقا و سرورت میگوید: چرا قاطر را زدی و چوب را شکستی؟. گفتم: نمی دانستم داخل چوب چیست؟. امام فرمود: چرا کاری میکنی که مجبور به عذرخواهی شوی؟ مبادا بعد از این چنین کاری کنی، اگر شنیدی کسی به ما ناسزا (هم) میگوید، راه خود را بگیر و برو و با او مشاجره نکن. ما، در شهر بد و دیار بدی به سر میبریم، تو فقط کار خود را بکن و بدان گزارش کارهایت به ما میرسد. [۳]
این قضیه نشان میدهد که امام، اسناد، نامهها و نوشتههایی را که سرّی بوده، در میان چوب، جاسازی کرده و برای «عثمان بن سعید» که شخص بسیار مورد اعتماد و رازداری بوده، فرستاده بوده و این کار را به عهده مأمور حمام که کارش هیزم آوردن و چوب شکستن و امثال اینها بوده و طبعاً سوء ظنّ کسی را جلب نمی کرده، واگذار کرده بوده است، ولی بر اثر بی احتیاطی او، نزدیک بوده این راز فاش شود!
----------
[۱]: عثمان بن سعید بعدها به افتخار نمایندگی امام دوازدهم در غیبت صغری نائل گردید وما به خواست خدا در بخش نمایندگان امام دوازدهم شرح حال او را خواهیم نوشت.
[۲]: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴.
[۳]: ابن شهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص۴۲۷.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۴. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان
یکی دیگر از موضع گیریهای امام عسکری (علیه السلام) حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، بهویژه از یاران خاص و نزدیک آن حضرت، بود. با یک مطالعه در زندگانی آن حضرت، این مطلب به خوبی آشکار میشود که گاهی برخی از یاران امام، از تنگنای مالی، در محضر امام شکوه میکردند و حضرت، گرفتاری مالی آنان را برطرف میساخت و گاه حتی پیش از آن که اظهار کنند، امام مشکل آنان را برطرف میکرد. این اقدام امام، مانع از آن میشد که آنان زیر فشار مالی، جذب
دستگاه حکومت ستمگر عباسی شوند. در این زمینه میتوان برای نمونه چند مورد زیر را یاد کرد:
۱. «ابو هاشم جعفری» [۱] میگوید: از نظر مالی در مضیقه بودم. خواستم وضع خود را طی نامه ای به امام عسکری (علیه السلام) بنویسم، ولی خجالت کشیدم و صرف نظر کردم. وقتی که وارد منزل شدم، امام صد دینار برای من فرستاد و طی نامه ای نوشت:
هر وقت احتیاج داشتی، خجالت نکش و پروا مکن و از ما بخواه که به خواست خدا به مقصود خود میرسی. [۲]
۲. «علی بن زید علوی» میگوید: امام عسکری (علیه السلام) مبلغی پول به من داد و فرمود:
با این پول کنیزی بخر، زیرا کنیز تو مرده است. وقتی که به منزل برگشتم، دیدم کنیز مرده است! [۳]
۳. «ابوهاشم جعفری» میگوید: نیاز مالی خود را به اطلاع امام رساندم، امام کیسه ای حاوی حدود پانصد دینار به من داد و فرمود: ابوهاشم! این را بگیر و اگر کم است عذر ما را بپذیر! [۴]
۴. «ابوطاهر بن بلال» یک سال به حج مشرف شد و در مراسم حج مشاهده کرد که «علی بن جعفر» [۵] مبالغ هنگفتی انفاق کرد. وقتی که از حج بازگشت، جریان
را به امام گزارش کرد. امام در پاسخ نوشت:
«قبلاً دستور داده بودیم صد هزار دینار به وی بدهند، سپس مجدداً بالغ بر همین مبلغ برای او حواله کردیم ولی او برای رعایت حال ما نپذیرفت».
بعد از این جریان «علی بن جعفر» به حضور امام شرفیاب شد، به دستور حضرت سی هزار دینار به وی پرداخت گردید. [۶]
این روایت نشان میدهد که «علی بن جعفر» مبالغ درشتی در حجاز توزیع میکرده است، و اگر چه مورد مصرف آنها در روایت معین نشده، ولی حجم بزرگ پولها نشان میدهد که این، یک برنامه وسیع و طراحی شده بوده و طبعاً شیعیان نیازمند و شخصیتهای بزرگ و برجسته و مبارز شیعه از آن برخوردار میشده اند و این برنامه با آگاهی و هدایت وحمایت مالی امام اجرا میشده است.
البته پرداخت چنین مبلغهایی با توجه به محدودیت امام، نباید موجب تردید یا انکار گردد زیرا بررغم آن که فعالیتهای اجتماعی وسیاسی امام به شدت تحت کنترل حکومت عباسی بود، رقمهای قابل توجهی از شیعیان مناطق مختلف، توسط نمایندگان امام به آن حضرت میرسید. مثلاً تاریخ میگوید: شخصی از «جرجان» به محضر امام رسید و اموالی را که شیعیان آن منطقه فرستاده بودند به پیشکار امام به نام «مبارک» تسلیم کرد[۷]، یا شخصی که از منطقه جبل (قسمتهای کوهستانی ایران تا قزوین وهمدان) با راهنمایی یک نفر علوی به
حضور امام رسیده بود، چهارهزار دینار به امام تقدیم کرد [۸]، یا چنان که قبلاً گفتیم، نماینده امام در قم (احمد بن اسحاق) صد و شصت کیسه طلا ونقره که از شیعیان آن شهر تحویل گرفته بود، به امام تسلیم کرد. غیر از اینها اموال و وجوه قابل توجهی نیز توسط نمایندگان امام عسکری (علیه السلام) جمع آوری شده بود که تحویل آنها تا زمان شهادت حضرت به تأخیر افتاد و طبعاً به پیشگاه حضرت ولی عصر تقدیم شد که میتوان به عنوان نمونه از اموال فراوانی یاد کرد که در اختیار «ابراهیم بن مهزیار» بوده و پس از مرگ او، پسرش «محمد» به نماینده امام عصر تحویل داد. [۹]
همچنین میتوان از هفتصد دیناری که نزد یکی از اهالی جبل بوده [۱۰] و نیز از پانصد دیناری که در اختیار یکی دیگر از شیعیان به نام «عِمران هَمْدانی»بوده، نام برد.
----------
[۱]: درباره شخصیت و فضیلت ابوهاشم جعفری در چند صفحه پیش، توضیح دادیم.
[۲]: شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۴۳; ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص ۴۳۹; مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۴۲; سید محسن امین، اعیان الشیعة، ج۱، ص ۴۰; طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص ۳۷۲; کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۰۸.
[۳]: ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص۴۳۱; علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص۲۱۸.
[۴]: همان.
[۵]: علی بن جعفر از دوستداران صمیمی و یاران ویژه و بسیار مورد اعتماد امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) و از کارگزاران آن دو بزرگوار بوده است. او به جرم نمایندگی از طرف امام هادی، توسط متوکل عباسیمدتی زندانی گردید و پس از آزادی، به امر امام، به مکه رفت و در آن جا مقیم گردید. گویا او همچنان در مکه بوده که انفاق او را ابوطاهر دیده است. ر. ک: شیخ طوسی، مأخذ گذشته، ص ۲۱۲ مامقانی، تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۷۱ ۲۷۲; شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال (معروف به رجال کشّی)، ص ۵۲۳ و۶۰۷.👇
👆[۶]: طوسی، الغیبة، ص ۲۱۲. این روایت با مقداری تفاوت، در کتاب «مناقب» ابن شهرآشوب نیز نقل شده است، ولی به نظر نگارنده آن چه در کتاب «الغیبة» شیخ طوسی نقل شده، به صحت نزدیک تر است.
[۷]: علی بن عیسی الإربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص۲۱۷.
[۸]: علی بن عیسی، همان کتاب، ص ۲۱۶. ۲. طبرسی، احتجاج، ص۲۵۷.
[۹]: شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۵۱; طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص۴۴۵.
[۱۰]: طبرسی، همان، ص ۴۴۸ و۴۴۹. ۵. همان.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۵. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهمّ شیعه
از جالب ترین فعالیتهای سیاسی امام عسکری (علیه السلام) تقویت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه در برابر فشارها و شخصیتهای مبارز سیاسی، در جهت حمایت از آرمانهای بلند تشیع بود. از آن جا که شخصیتهای بزرگ شیعه در فشار بیش تری بودند، امام به تناسب مورد، هریک ازآنان را به نحوی دلگرم و راهنمایی میکرد و روحیه آنان را بالا میبرد تا میزان تحمل و صبر و آگاهی آنان در برابر فشارها، تنگناها و فقر و تنگ دستیها فزونی یابد و بتوانند مسئولیت بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهند.
«محمد بن حسن بن میمون» میگوید: نامه ای به امام عسکری (علیه السلام) نوشتم و از فقر و تنگ دستی شکوه کردم، ولی بعداً پیش خود گفتم: مگر امام صادق (علیه السلام)
نفرموده که: فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است، و کشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.
امام در پاسخ نوشت:
هرگاه گناهان دوستان ما زیاد شود، خداوند آنها را به فقر گرفتار میکند و گاهی از بسیاری از گناهان آنان در میگذرد. همچنان که پیش خود گفته ای، فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند، پناه گاهیم و برای کسانی که از ما هدایت بجویند، نوریم. ما نگه دار کسانی هستیم که (برای نجات از گمراهی) به ما متوسل میشوند. هرکس ما را دوست بدارد، در رتبه بلند (تقرّب به خدا) با ماست وکسی که پیرو راه ما نباشد، به سوی آتش خواهد رفت. [۱]
نمونه دیگر در این زمینه نامه ای است که امام عسکری (علیه السلام) به «علی بن حسین بن بابویه قمی»، یکی از فقهای بزرگ شیعه، نوشته است. امام در این نامه پس از ذکر یک سلسله توصیهها و رهنمودهای لازم، چنین یادآوری میکند:
صبر کن و منتظر فرج باش که پیامبر فرموده است: برترین اعمال امت من انتظار فرج است.
شیعیان ما پیوسته در غم واندوه خواهند بود تا فرزندم (امام دوازدهم) ظاهر شود; همان کسی که پیامبر بشارت داده که زمین را از قسط وعدل پر خواهد ساخت، همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد.
ای بزرگمرد و مورد اعتماد و فقیه من! صبر کن و شیعیان مرا به صبر فرمان بده! زمین از آنِ خداست و هر کسی از بندگانش را که بخواهد، وارث (حاکم) آن قرار میدهد. فرجام نیکو، تنها از آنِ پرهیزگاران است. سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو و بر همه شیعیان باد! [۲]
----------
[۱]: ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۳۵; علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص۲۱۱.
[۲]: ابن شهرآشوب، همان کتاب، ج ۴، ص ۴۲۵; حاج شیخ عباس قمی، الأنوار البهیة، ص ۱۶۱; تتمة المنتهی، ص ۲۹۹ با اندکی اختلاف در الفاظ. با توجه به این که شهادت امام عسکری (علیه السلام) در سال ۲۶۰ و درگذشت علی بن حسین بابویه در سال ۳۲۹ یعنی ۶۹ سال پس از شهادت حضرت عسکری رخ داده، برخی، نگارش چنین نامه ای را با عناوینی مانند: بزرگ مرد و فقیه و مورد اعتماد من، از طرف امام به وی که در آن زمان جوانی بیست ساله بوده، بعید شمرده اند، مگر آن که بگوییم: وی در عین جوانی از نظر فضیلت و شخصیت معنوی در چنان رتبه والایی قرار داشته که شایسته ذکر چنین القابی بوده است (تاریخ الغیبة الصغری، محمد صدر، ص ۱۹۶).
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۶. استفاده گسترده از آگاهی غیبی
می دانیم که امامان، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از آگاهی غیبی برخوردار بودند و در مواردی که اساس حقانیت اسلام یا مصالح عالی امت اسلامی (همچون مشروعیت امامت آنان) در معرض خطر قرار میگرفت، از این آگاهی به صورت «ابزار» هدایت استفاده میکردند. پیشگوییها و گزارشهای غیبی امامان، بخش مهمی از زندگی نامه آنان را تشکیل میدهد، اما با یک مطالعه در زندگانی امام عسکری چنین به نظر میرسد که: آن حضرت بیش از امامان دیگر آگاهی غیبی خود را آشکار میساخته است.
بر اساس تحقیق یکی از دانشمندان معاصر، از کرامات و گزارشهای غیبی و اقدامات خارق العاده امام عسکری (علیه السلام)، «قطب راوندی» در کتاب «خرائج» جمعاً چهل مورد، «سید بحرانی» در «مدینة المعاجز» صد و سی و چهار مورد، «شیخ حر عاملی» در «اثبات الهداة» صد و سی و شش مورد، و «علامه مجلسی» در «بحارالأنوار» هشتاد و یک مورد را ثبت کرده اند [۱] و این، به خوبی روشنگر فزونی بروز کرامات و گزارشهای غیبی از ناحیه آن حضرت میباشد.
به نظر میرسد علت این امر شرائط نامساعد و جوّ پراختناقی بود که امام یازدهم و پدرش امام هادی در آن زندگی میکردند، زیرا از وقتی که امام هادی از سر اجبار به سامرّاء منتقل گردید به شرحی که در سیره آن حضرت گفتیم به شدت تحت مراقبت و کنترل بود، از این رو امکان معرفی فرزندش «حسن» به عموم شیعیان به عنوان امام بعدی وجود نداشت و اصولاً این کار، حیات او را از ناحیه حکومت وقت در معرض خطر جدی قرار میداد. به همین جهت کار
معرفی امام عسکری (علیه السلام) به شیعیان و گواه گرفتن آنان در این باب، در ماههای پایانی عمر امام هادی (علیه السلام) صورت گرفت، [۲] به طوری که هنگام رحلت آن حضرت، هنوز بسیاری از شیعیان، از امامت حضرت «حسن عسکری» آگاهی نداشتند.
گویا عامل دیگری نیز در این زمینه بی تأثیر نبوده و آن اعتقاد گروهی از شیعیان به امامت «محمد بن علی»، برادر حضرت عسکری، در زمان حیات امام هادی بوده است. این گروه بر اساس همین پندار، او را در محضر امام هادی احترام میکردند، ولی حضرت با این پندار مبارزه میکرد و آنان را به امامت فرزندش حسن راهنمایی مینمود.
پس از شهادت حضرت هادی، گروهی از خیانت کاران و نادانان، همچون «ابن ماهویه»، این پندار را دستاویز قرار داده و به اغوای مردم و منحرف ساختن افکار از امامت حضرت عسکری پرداختند. این عوامل دست به دست هم داده و موجب شک و تردید گروهی از شیعیان در امامت آن حضرت در آغاز کار گردیده بود، چنان که برخی از آنان در صدد آزمایش امام بر میآمدند [۳] و برخی دیگر در این زمینه با امام مکاتبه میکردند. این تزلزلها وتردیدها به حدّی بود که امام در پاسخ گروهی از شیعیان در این زمینه با آزردگی و رنجش فراوانی نوشت:
«هیچ یک از پدرانم، مانند من، گرفتار شک و تزلزل شیعیان در امر امامت نشده اند... ». [۴]
امام عسکری برای زدودن زنگار این شکها و تردیدها، و نیز گاه برای حفظ یاران خود از خطر، و یا دلگرمی آنان، و یا هدایت گمراهان، ناگزیر میشد پردههای حجاب را کنار زده، از آن سوی جهان ظاهر، خبر دهد، و این، از مؤثرترین شیوههای جلب مخالفان و تقویت ایمان شیعیان بود.
«ابوهاشم جعفری» که قبلاً گفتیم یکی از نزدیک ترین یاران امام بود، میگوید: هر وقت به حضور امام عسکری (علیه السلام) میرسیدم، برهان و نشانه تازه ای بر امامت او مشاهده میکردم. [۵]
اینک که انگیزههای امام در این زمینه روشن گردید، چند نمونه از پیشگوییهای غیبی امام عسکری (علیه السلام) را از نظر خوانندگان گرامی میگذرانیم:
۱. «محمد بن علی سمری» که یکی از نزدیک ترین و صمیمی ترین یاران امام بود، میگوید: حضرت عسکری (علیه السلام) طی نامه ای به من نوشت: «فتنه ای برای شما پیش خواهد آمد، آماده باشید».
بعد از سه روز در میان افراد بنی هاشم اختلافی روی داد. به امام نوشتم: آیا این همان فتنه است؟ حضرت پاسخ داد: «این، آن نیست! مواظب باشید! ». چند روز بعد «معتز» کشته شد! [۶]
۲. امام حدود بیست روز پیش از قتل «معتزّ» به «اسحاق بن جعفر زبیری» نوشت: در خانه خود بمان، حادثه مهمی اتفاق خواهد افتاد! وی میگوید: پس از آن که «بریحه» کشته شد، به محضر امام نوشتم: حادثه ای که گفته بودید، رخ داد، اینک چه کار کنم؟ امام پاسخ داد: حادثه ای که گفتم، حادثه دیگری است! طولی نکشید «معتز»کشته شد! [۷]
۳. «محمد بن حمزه سروی» میگوید: توسط «ابوهاشم جعفری» که از نزدیک ترین یاران حضرت عسکری (علیه السلام) بود، نامه ای به آن حضرت نوشتم و درخواست کردم دعائی در حق من بکند تا توانگر شوم. امام به خط خود جواب داد: مژده باد بر تو! خداوند به این زودی تو را بی نیاز گردانید. پسر عموی تو «یحیی بن حمزه» درگذشت و وارثی ندارد، دارایی او که صدهزار درهم است،به زودی به دست تو خواهد رسید. [۸] 👇
👆۴. «ابوهاشم جعفری» میگوید: زندانی بودم. از فشار زندان و سنگینی غل و زنجیر به حضرت شکایت کردم. امام در پاسخ نوشت: امروز نماز ظهر را در منزل خود خواهی خواند. طولی نکشید از زندان خلاص شدم و نماز را در منزل خود خواندم! [۹]
۵. «احمد بن محمد» میگوید: موقعی که «مهتدی»، خلیفه عباسی، شروع به کشتار «موالی» کرد، طی نامه ای به حضرت عسکری (علیه السلام) نوشتم: شکر خدا که خلیفه گرفتاری پیدا کرده و فرصت مزاحمت به شما را ندارد، شنیدهام شما را تهدید میکرده و میگفته: «باید اینها را از روی زمین بردارم».
امام در پاسخ با خط خود نوشت: عمر او کوتاه تر از آن خواهد بود که این تهدیدها را عملی کند. از امروز بشمار، در روز ششم با خواری و خفت کشته خواهد شد. شش روز بعد، همان گونه که امام پیشگویی کرده بود، مهتدی به قتل رسید. [۱۰]
۶. «جعفر بن محمد قلانسی» میگوید: برادرم محمد که همسرش آبستن بود، نامه ای به حضرت عسکری (علیه السلام) نوشت و خواهش کرد که حضرت دعا کند زایمان همسرش بی خطر، و نوزاد او پسر باشد. امام در پاسخ نوشت: خداوند فرزند پسر به تو عنایت میکند، و «محمد» و «عبدالرحمن» دو اسم خوبی هستند. آن زن، پسر; آن هم دوقلو زایید، یکی را محمد و دیگری را عبدالرحمن نام نهادند. [۱۱]
۷. «محمد بن عیاش» میگوید: چند نفر بودیم که در مورد کرامات امام
عسکری (علیه السلام) با هم گفتوگو میکردیم. فردی ناصبی (دشمن اهل بیت) گفت: من نوشته ای بدون مرکّب برای او مینویسم، اگر آن را پاسخ داد، میپذیرم که او بر حق است.
ما مسائل خود را نوشتیم. ناصبی نیز بدون مرکّب روی برگه ای مطلب خود را نوشت و آن را با نامهها به خدمت امام فرستادیم. حضرت پاسخ سؤالهای ما را مرقوم فرمود و روی برگه مربوط به ناصبی، اسم او و اسم پدرش را نوشت!. ناصبی چون آن را دید از هوش رفت و چون به هوش آمد، حقانیت حضرت را تصدیق کرد و در زمره شیعیان قرار گرفت. [۱۲]
۸. «اسماعیل بن محمد» میگوید: بر درِ خانه امام عسکری (علیه السلام) نشستم. وقتی امام بیرون آمد، جلو رفتم و از فقر و نیازمندی خویش شکوه کردم و سوگند خوردم که حتی یک درهم ندارم!
امام فرمود: سوگند یاد میکنی، در صورتی که دویست دینار در خاک پنهان کرده ای؟! آن گاه افزود: این را برای آن نگفتم که به تو عطائی نکنم و آن گاه رو به غلام خود کرد و فرمود: آن چه همراه داری به او بده. غلام صد دینار به من داد. خدای متعال را سپاس گفتم و بازگشتم.
حضرت فرمود: میترسم آن دویست دینار را، در وقتی که بسیار نیازمند آن هستی، از دست بدهی. من سراغ دینارها رفتم و آنها را در جای خود یافتم. جایشان را عوض کردم و طوری پنهان ساختم که هیچ کس مطلع نشود. از این قضیه مدتی گذشت. به دینارها نیازمند شدم. سراغ آنها رفتم چیزی نیافتم و این امر بر من بسیار گران آمد. بعداً فهمیدم پسرم جای آنها را یافته و دینارها را برداشته و برده است! در نتیجه چیزی از آنها به دست من نرسید و همان طور شد که امام فرموده بود! [۱۳]
۹. شخصی به نام «حلبی» میگوید: در سامرّاء گرد آمده بودیم و منتظر خروج ابومحمد (امام عسکری (علیه السلام) ) از خانه بودیم تا او را از نزدیک ببینیم. در این هنگام نامه ای از حضرت دریافت کردیم که در آن نوشته بود: «هشدار که هیچ کس بر من سلام نکند وکسی با دست، به سوی من اشاره نکند، در غیر این صورت جانتان به خطر خواهد افتاد! » در کنار من جوانی ایستاده بود، به او گفتم: از کجایی؟ گفت: از مدینه. گفتم: این جا چه میکنی؟ گفت: درباره امامت «ابومحمد» (علیه السلام) اختلافی پیش آمده است، آمدهام تا او را ببینم و سخنی از او بشنوم یا نشانه ای ببینم تا دلم آرام گیرد، من از نوادگان «ابوذر غِفاری» [۱۴] هستم. در این هنگام امام حسن (علیه السلام) همراه خادمش بیرون آمد. وقتی که رو به روی ما رسید، به جوانی که در کنار من بود، نگریست و فرمود: آیا تو غِفاری هستی؟ جوان پاسخ داد: آری. امام فرمود: مادرت «حمدویه» چه میکند؟ جوان پاسخ داد: خوب است. امام پس از این سخنان کوتاه از کنار ما گذشت. رو به جوان کردم و گفتم: آیا او را قبلاً دیده بودی؟ پاسخ داد: خیر. گفتم: آیا همین تو را کافی است؟ گفت: کمتر از این نیز کافی بود! [۱۵]
۱۰. جعفر بن محمد میگوید: امام عسکری (علیه السلام) در راه حرکت میکرد و ما در رکاب او بودیم. من آرزو داشتم که دارای فرزندی شوم، در دلم گفتم: ای ابامحمد (عسکری) آیا من صاحب فرزندی خواهم شد؟ در این هنگام، امام نگاهی به من کرد و با سر اشاره کرد که: آری. در دلم گفتم: پسر خواهد شد؟ حضرت با سر اشاره کرد که: نه! چندی بعد خدا فرزند دختری به ما داد! [۱۶]
۱۱. علی بن محمد بن زیاد میگوید: نامه ای از طرف حضرت به من رسید که: خطری تو را تهدید میکند، از خانه خارج نشو. در آن روزها یک گرفتاری برای
من پیش آمد که از آن وحشت کردم، نامه ای به امام نوشتم و پرسیدم که: این همان خطر است؟ امام در پاسخ نوشت: خطری که گفتیم از این بدتر خواهد بود. طولی نکشید به خاطر «جعفر بن محمود» تحت تعقیب قرار گرفتم و از طرف حکومت برای دستگیر کننده من صدهزار درهم جایزه اعلام گردید! [۱۷]
----------
[۱]: طبسی، شیخ محمد جواد، حیاة الإمام العسکری، ص ۱۲۱.
[۲]: طبسی، همان کتاب، ص۲۱۷. ۲. مسعودی، اثبات الوصیّة، ص ۲۳۴.
[۳]: مسعودی، همان کتاب، ص ۲۴۶. ۴. مسعودی، همان کتاب، ص ۲۳۸.
[۴]: حسن بن علی بن شعبة، تحف العقول، ص۴۸۷.
[۵]: طبرسی، أعلام الوری بأعلام الهُدی، ص ۳۷۵.
[۶]: علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص۲۰۷; مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۰، ص ۲۹۸.
[۷]: شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۴۰; ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۳۶; مجلسی، همان کتاب، ص۲۷۷; کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۰۶.
[۸]: علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ص ۲۱۴; شبلنجی، نور الأبصار، ص ۱۶۸; ابن صبّاغ مالکی، الفصول المهمة، ص ۳۰۳.
[۹]: طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص ۳۷۲; ابن شهرآشوب، همان کتاب، ص۴۳۲; مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۴۱.
[۱۰]: طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص ۳۷۵; مسعودی، همان کتاب، ص ۲۴۲; کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۰; شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۴۴; علی بن عیسی اربلی، همان کتاب، ج ۳، ص ۲۰۴.
[۱۱]: مسعودی، همان کتاب، ص ۲۴۱.
[۱۲]: ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۴۰.
[۱۳]: ابن صبّاغ مالکی، الفصول المهمة، ص ۳۰۳; ابن شهرآشوب، همان کتاب، ص ۴۳۲; شبلنجی، نورالأبصار، ص۱۶۷ (با اندکی تفاوت).
[۱۴]: غِفار نام قبیله ابوذر بود.
[۱۵]: مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۲۶۹.
[۱۶]: طبسی، شیخ محمد جواد، حیاة الإمام العسکری، ص ۱۳۶، به نقل از کتاب الهدایة الکبری تألیف حسین بن حمدان خصیبی، ص۳۸۶.
[۱۷]: علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص۲۰۷; مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۰، ص۲۹۷.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت
از آن جا که غائب شدن امام و رهبر هر جمعیتی، یک حادثه غیرطبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن برای نوع مردم دشوار میباشد، پیامبر اسلام و امامان پیشین به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته و افکار را برای پذیرش آن آماده میکردند.
این تلاش در عصر امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) که زمان غیبت نزدیک میشد، به صورت محسوس تری به چشم میخورد. چنان که در زندگانی امام هادی دیدیم، آن حضرت اقدامات خود را نوعاً توسط نمایندگان انجام میداد و کمتر شخصاً با افراد تماس میگرفت.
این معنا در زمان امام عسکری (علیه السلام) جلوه بیش تری یافت، زیرا امام از یک طرف، با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی (علیه السلام) او را تنها به شیعیان خاصّ و بسیار نزدیک نشان میداد و از طرف دیگر تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت روز به روز محدودتر و کمتر میشد، به طوری که حتی در خود شهر سامرّاء به مراجعات و مسائل شیعیان از طریق نامه یا توسط نمایندگان خویش پاسخ میداد و بدین ترتیب آنان را برای تحمل اوضاع و شرائط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام آماده میساخت وچنان که خواهیم دید، این همان روشی است که بعداً امام دوازدهم در زمان غیبت صُغری در پیش گرفت و شیعیان را به تدریج برای دوران غیبت کبری آماده ساخت.
اشاره کردیم که گاهی برخی از شیعیان خاص، موفق به دیدار حضرت مهدی (علیه السلام) میشدند، اینک در این جا به عنوان نمونه یک مورد از این دیدارها را میآوریم:
پیشگویی غیبت مهدی (عج)
«احمد بن اسحاق»، یکی از یاران خاص و گران قدر امام عسکری (علیه السلام)، میگوید: به حضور امام عسکری (علیه السلام) رسیدم میخواستم درباره امام بعد از او بپرسم، حضرت پیش از سؤال من فرمود:
ای «احمد بن اسحاق»! خداوند از زمانی که آدم را آفریده تا روز رستاخیز، هرگز زمین را از «حجت» خالی نگذاشته و نمی گذارد. خداوند از برکت وجود «حجت» خود در زمین، بلا را از مردم جهان دفع میکند و باران میفرستد و برکات نهفته در دل زمین را آشکار میسازد.
عرض کردم: پیشوا و امام بعد از شما کیست؟ حضرت به سرعت برخاست و به اطاق دیگر رفت و طولی نکشید که برگشت، در حالی که پسر بچه ای را که حدود سه سال داشت و رخسارش همچون ماه شب چهارده میدرخشید، به دوش گرفته بود.
…
فرمود: «احمد بن اسحاق»! اگر پیش خدا و امامان محترم نبودی، این پسرم را به تو نشان نمی دادم، او همنام و هم کنیه رسول خداست، زمین را پر از عدل و داد میکند چنان که از ظلم و جور پر شده باشد. او در میان این امت (از نظر طول غیبت) همچون «خضر» و «ذوالقرنین» است، او غیبتی خواهد داشت که (در اثر طولانی بودن آن) بسیاری به شک خواهند افتاد و تنها کسانی که خداوند آنان را در اعتقاد به امامت او ثابت نگه داشته و توفیق دعا جهت تعجیل قیام و ظهور او میبخشد، از گمراهی نجات مییابند.... [۱]
----------
[۱]: صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۳۸۴ (باب ۳۸).
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوای عزای امام حسن عسکری سلام الله علیه ۱
📃 شناخت مختصری از زندگانی امام حسن عسکری سلام الله علیه
📃 ابعاد هفتگانه فعالیت امام عسکری (سلام الله علیه)
۱. کوششهای علمی
۲. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان
پیکها و نامه ها
۳. فعالیتهای سرّی سیاسی
۴. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان
۵. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهمّ شیعه
۶. استفاده گسترده از آگاهی غیبی
۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت
📃جلوه درخشان حقیقت
📃شهادت امام و توطئههای بی ثمر
📃تلاش مذبوحانه جعفر کذّاب
📃 امام حسن عسکری سلام الله علیه در زندان
احادیث و روایاتی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝ایمان ابوطالب سلام الله علیه در کلام امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝امام حسن عسکری سلام الله علیه و روایت حدیث قدسی شَارِبُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَثَنٍ
📸مجموعه پوستر و عکس نوشته از احادیث امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲
📝مظلومیت امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥معارفی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥 آلبوم نوای عزای امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲ ۳
🎙داستان اسبِ خلیفه
🎙نوحه - سلام ای پناه دل شیعه - مهدی رسولی
👈فهرست👉
.