این سفره افطار نیست این سفره روضه است
آب خوش نمیره پایین از گلوی هیچکس
خونوادگی گریه می کنیم دم اذون مغرب
تشنه بودی گرسنه بودی چه سفره ای چه افطاری
پره غمه اذون مغرب آه از این اذون مغرب
دم اذون برا غارت ریختن دم خیمه
دم اذون دیدی پر از نامرحمه خیمه
دم اذون آسمونم تیره شد و تار شد
دم اذون خونوادش راهی بازار شد
آه از این اذون مغرب
****
این سفره افطار نیست سفره رقیه است
رزق و روزیمون همیشه دست این سه ساله است
خونوادگی گریه می کنیم خونه میشه خرابه
تشنه بود و گرسنه بود و چه سفره ای چه افطاری
غذا که نیست دیگه عذابه آه از اون شب خرابه
یهو پرید سرو که دید بچه به هقهق افتاد
تو بغلش سرو گرفت رقیه دیگه جون داد
آه از اون شب خرابه
من سر قرارم تو کجایی
خیلی بی قرارم تو کجایی
از خودم سیر شدم پیر شدی پیر شدم
پر از انتظارم تو کجایی
کجا گمت کردم نمیدونم
کجای دنیامی نمیدونم
همه میگن نیستی میگن رفتی
یا اینکه اینجایی نمیدونم
دل اگه دل بود که خونه تو میشد
دل اگه دل بود دیوونه تو میشد
دل دیگه دل نیست
****
پر از انتظارم تو کجایی
هیچکسی نمیدونه چجوری
دل میره کلنجار با صبوری
لحظه های حسود حق من این نبود
من دلم حرم خواست بسه دوری
یه کربلا میخوام بگو باشه
همراه رفیقام بگو باشه
میشه تو هم باشی با هم باشیم
تعبیر بشه رویام بگو باشه
دل اگه دل بود همین فردا میبردیش
دل اگه دل بود پایین پا میبردیش
دل دیگه دل نیست
****
از قدیم الایام خونه هامون
حرف تو که میشد چقدر آسون
التماس دعا با پدر مادرا
بودی تو قنوت نمازامون
از بچگی آقا صدات کردم
جوونیمو نذر نگات کردم
ببین داره عمرم هدر میره
مُردم اگه میشه که برگردم
دل اگه دل بود عشق تو رو میفهمید
دل اگه دل بود یه جوری تو رو میدید
دل دیگه دل نیست