eitaa logo
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
1.4هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
76 فایل
❀بـ‌سـ‌م رب ایـ‌سـ‌ٺادھ ھا❀ آوین مدیا ؛ ادامه دهنده مڪتب آوینے.. 🎬🎤 مرجع اختصاصی برای «ایـ‌سـ‌ٺادھ» ها..✌️🌹 مدیر: (تبادل و...) @Dokht_Avini_83 کانال ناشناس: https://eitaa.com/AVINMEDIA_majhool
مشاهده در ایتا
دانلود
••🌱⃟✍•• 📝 ² 🗓 ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ | | @istafan
••🌱⃟✍•• 📝 ³ 🗓 ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ | | @istafan
دوستان عزیز از امروز فعالیت ها با قدرت خیلی بیشتری انجام میشه 🌹🌸 شرمنده 😓😞هرچی بوده از کم کاری بنده بوده 😓😞 🌷🌼 قول میدم شمارو شرمنده نکنم 🌹🌸 🌹🌸🌸❤️🌼🌷🌷لطفا شما دوستان هم کانال مارو به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ممنونتون میشم 🌹🌹🌸❤️❤️🌼 @istafan
. مبادا گر راهی از طرق رستگاری را بستند نا امید شوی... حسین نزدیک ترین راه است و هیچ مانعی قدرتش به این راه نمیرسد... جبران کن این دوری ها را... قلبمان که دور است به اجبار جسممان را هم دور نگه میدارند راه جسم بستست ولی راه قلب باز... اصلا اگه بری کربلا و دلتو تو داراییا و خونه ی دنیات نگه داری که فایده ای برات نداشته اصل همین راه دله... به یاد بیار بی تابی های پارسالتو اینکه راه بستست و کسی نمیره بهونه های شیطانه تو باید به حسین برسی هر جوری شده باید به این آرامش برسی قشنگیای دنیا اربعینو ازت نگیره... در جهان گذر آیی که مسافر باشی... جوشش قبل نیست؟ تو خودت جوشش به پا کن راه را بستند؟ حال باید بشینی و نگاه کنی؟ خب نگاه کن همین که فراموش نکنی بسه بخدا حسین انقدر مهربونه... حسرت روزای اربعینو بخوری بسه... نکنه فرصت جبرانتو از دست بدی... یه ساله و یه محرم و اربعین... کربلای تو همین جاست... همین امروز است... @istafan
. «مَنْ زَارَنِى بَعْدَ مَوْتِى زُرْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ إِلا فِى النّارِ لاَخْرَجْتُهُ» ●○امام حسين (ع) : «هركه مرا پس از مرگم، زيارت كند، روز قيامت زيارتش مى‏ كنم و اگر در آتش هم باشد، او را بيرون مى‏ آورم» «اَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ، لا يَذْكُرُنِى مُؤْمِنٌ إِلا بَكَى». ●○امام حسين (ع) : «من كشته اشكهايم، مؤمنى مرا ياد نكند، مگر آن‏كه به گريه میافتد» . @istafan
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_24❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 میخواستم خدارو امتحان کنم یا خدا میخواست منو ام
❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 نور خیره کننده ای از دور دست ظاهر شد و لحظه به لحظه نزدیک تر میشد.. اسب سواری با صورت نورانی به سمتم می‌تاخت که دستمو حائل صورتم کردم.. کم کم حرکت اسب آروم تر شد و روبروم ایستاد.. دستمو از صورتم کنار بردم و محوش بودم که گفت " ' من دروغ نیستم.. من اباعبدالله الحسینم..!! تا الان اذن نداشتم بیام..ولی به حرمت مادرم ، فاطمه زهرا(س) اومدم... اینم اُجرت قولی که دادی..🖤' بعدم دستشو به سمتم دراز کرد تا پارچه چند لای مشکی که خط های سبز روش نقش بسته بود رو بگیرم.. . با صدای چند تقه که به در ماشین خورد از خواب پریدم.. ماهان با لبخندی که رو لبش نقش بسته بود تند تند میکوبید به شیشه ماشین... همینکه درو باز کردم بی مقدمه گفت :+ چرا تو ماشین خوابیدی؟؟ اونم جلوی بیمارستان..😅 از خنده رو لبش هم متعجب شده ببودم و هم حرصم گرفته بود.. _ چیشده؟ تو چرا میخندی؟! با بغضی که به خندش اضافه شده بود گفت : + مژدگونی بده... _ من اعصاب ندارما ماهان . چیشده میگم؟؟ + مامان به هوش اومد.. ادامــہ دارد...🕊 @istafan🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا