پیرامون حضور #ظریف در اجلاس داووس:
فارغ از مباحث موجود در خصوص فلسفه وجودی داووس همچنین موافقان و مخالفان حضور ظریف در دولت ،از چند منظر این حضور قابل بررسی است:
در اجلاس داووس مذاکرهای در قالب معامله صورت نمی پذیرد ودر واقع رایزنی برای نظام مسائل کشورهای مختلف و ارائه تصویر جهانی از دولت ها و نظامات کشورهاست فلذا حضور ظریف در این اجلاس از چند جهت دارای اهمیت است:
۱- یکی از بزرگترین راهبردهای پررنگ در پروژه ایرانهراسی، ضد امنیتی سازی، بدنام کردن و درنهایت انزوای ایران است. حضور مؤثر و پویا در محافلی مانند داووس، مجالی برای خنثی سازی جریان ضد ایرانی است. تویت معمارصادقی در مخالفت با دعوت ظریف به داووس، مصداق دقیق همین جریان است
۲- ایران کشوری است که بعنوان مسئله و موثر معکوس در معادلات جهانی در داووس در مورد آن حرف زده میشود. حضور موثر منجر به صحبت روبه رو می شود نه تصمیم سازی در عدم حضور ایران.
۳- تریبون داووس امکان مهم پاسخگویی و در صورت لزوم، حمله متقابل به ایران میدهد. بطور مثال وقتی خبرنگار از حضور اسرائیل صحبت میکند پاسخ ظریف بسیار مهم و دقیق است:«اقدامات اسرائیل از لحاظ حقوق بشر، زیر نظر دیوان لاهه (دیوان بینالمللی دادگستری) است. بهخاطر حکم دیوان لاهه علیه نتانیاهو و وزیر دفاع پیشین اسرائیل (یوآو گالانت) آنها نمیتوانند به داووس سفر کنند. رئیس اسرائیل به داووس سفر کرده زیرا به اذعان او، او هیچکسی نیست وگرنه باید به لاهه میرفت. مسئولیتی جدی در اسرائیل ندارد.»
یا درخصوص بحث مقاومت و نیروهای نیابتی دقیقا سیاست رهبری در خصوص اینکه کشورها و مقاومت نیابتی ما نیستند را پیش گرفت و البته به شکست نتانیاهو و باقی ماندن حماس اشاره کرد
همچنین بی اطلاعی در عملیات ۷ اکتبر و درخواست فکت برای فرمان بری حماس از ایران که فرید زکریا پاسخی نداشت و هیچکس دیگر هم پاسخی ندارد
این نیز همان سیاست مورد تایید رهبری بود
استدلال ظریف تحت عنوان جلسه برای برجام در ۹ اکتبر هم فکتی بر بی اطلاعی ایران در عملیات ۷ اکتبر بود که استدلال کاملا اشتباه و افتضاح بود و حتما از فکت های دیگری میشد استفاده کرد چراکه حماس مورد تایید ایران است اما عملیات های صورت گرفته ربطی به ایران ندارد و حماس خود راس اجرای این عملیات ها است همانطور کهدر خصوص مذاکره با امریکا و ترامپ باید این نکته را مطرح میکرد که ما برای مذاکره با ترامپ نیاز به اقناع افکار عمومی خود داریم ایران به بدعهدی های امریکا و شخص ترامپ بدبین است و هیچ ضمانت اجرایی برای تفاهم وجود ندارد و این کاری بسیار سخت و پیچیده است.
۴- حضور در اینگونه محافل، فرصت تبیین مواضع را به کشور می دهد. زمانی که کشور نظام مسائل کلان مهمی داریم و دولتی در آغاز راه با رویکرد متفاوت، از این اجلاس می توان بهره برد.
۵- حضور در چنین محافلی، فرصت انتقال مباحث روز دنیا و نگاه بینالمللی را به درون نظام وهمچنین آرایش چهره ایران را به کشور میدهد.
۶- پیشبرد اهداف دیپلماتیک با دیدار سران کشورها در حاشيه اجلاس، کم هزینه و موثر در چنین حضوری است طبق شنیده ها دکتر ظریف حدود ۱۰ دیدار داشته است.
۷-درخصوص اظهار نظر ظریف پیرامون اختلافات حربی داخلی نیز در تمام دنیا مثل امریکا مرسوم است که از رقیب برای پیشبرد منافع ملی بهره می برند نمونه آن بحث برجام و اخلاف حزب دموکرات و جمهوری خواه در آمریکا و اختلافات احزاب مختلف اروپا و بازتاب رسانه ای آن.
۸-همچنین اشارات ظریف به موثر بودن در رای آوری دولت پزشکیان نیز که حتما اثر بخش بوده اما عنوان آن در مجامع بین المللی به روانشناسی شخصیت او مرتبط است که علاقه به مهم بودن و نقش اول داشتن دارد مثل قهر کردن های او در برهه های مختلف و موارد دیگر که بنده آن را اخلاق مصدقی نامگذاری می کنم
اشاره به این موضوعات نیز در قاموس تفکر جهانی که در طاهر دموکراسی اصالت دارد تاکید بر جمهوریت ایران و اهمیت مشارکت در انتخابات است و موثر بودن اینکه چه کسی رئیس جمهور است.
اگربخواهیم منصفانه قضاوت کنیم
کلیت حضور ظریف در این اجلاس می توان مثبت ارزیابی کرد برخی مواضع خوب بوده و در برخی موارد میتوانست خیلی بهتر موضع بگیرد و قطعا نقدهایی به مطالب او وارد است .
✍️علیرضا پورمسعود
@A_purm
پرورش هیولا
معروف ترین پژوهش درباره رها کردن کار را آنجلا داک ورث" انجام داده است
او می خواست پیش بینی کند که کدام یک از تازه واردها دوره آموزش مقدماتی و آشنایی با آکادمی نظامی
آمریکا را رها می کنند دوره ای که از قدیم به آن دوره «پرورش هیولا» می گفتند.
در این دوره شش هفته و نیم فشار بدنی و عاطفی طراحی شده است تا مردان و زنان نوجوان را پس از تعطیلات تابستانی به افسران در حال تعلیم تبدیل ساعت پنج و نیم صبح برای دویدن یا انجام تمرینات کالیستنیک به صف میکنند. در سالن غذاخوری، هنگام خوردن صبحانه این دانشجویان یا آشخورها باید صاف روی صندلی بنشینند و قاشق را تا مقابل دهان بالا بیاورند نه اینکه سرشان را به سمت بشقاب ببرند. ممکن است یک سال بالایی آنها را سؤال پیچ کند. «گاو چطوره؟» کوتاه شده «چقدر شیر باقی مانده؟» است و یک آش خور یاد میگیرد این طور جواب بدهد: «آقا / خانم! راه میره! ماغ میکشه! پر از شیره! شیر ماده گاوها n تا خاصیت داره!»، که n تعداد قوطی های شیر باقی مانده روی میز است.
بقیه روز ترکیبی است از کلاسها و فعالیت های بدنی مثل اتاق های بدون پنجره پر از گاز اشک آور که آش خورها باید در آن ماسکشان را بردارند و در حالی که صورتشان دارد می سوزد عبارت هایی را از حفظ تکرار کنند. بالا آوردن اجباری نیست اما اگر بالا بیاورند هم تنبیه نمی شوند. ساعت ۱۰ شب خاموشی و صبح بعد دوباره روز از نو. این دوره دشوار برای روحیه سرباز- دانشجوهای تازه پر مخاطره است. برای ورود به آکادمی همگی باید دانش آموزانی ممتاز باشند. خیلی از آنها ورزشکارانی درخشان بوده اند و بیشترشان یکی از فرایندهای پذیرش را داشته اند که شامل توصیه نامه ای از طرف یک عضو کنگره است. در دوره پرورش هیولا جایی برای تنبل ها نیست. اما برخی بیشتر از یک ماه دوام نمی آورند.
داک ورث فهمید که نمره داوطلبی کل که برآیند نمرات آزمونهای استاندارد رتبه دبیرستان، آزمون های آمادگی جسمانی و ارزیابی توانایی رهبری است، مهم ترین معیار پذیرش است اما نمی توان بر اساس آن پیش بینی کرد که چه کسی پیش از اتمام دوره هیولا آن را رها میکند. او با افرادی که در حوزه های مختلف عملکرد عالی داشتند صحبت کرده بود و تصمیم گرفت که درباره اشتیاق و استقامت مطالعه کند، ترکیبی که او هوشمندانه آن را «ثبات قدم» نامید. او یک پرسشنامه خودارزیابی طراحی کرد که دو جزء سازنده ثبات قدم را می سنجید. یکی از این اجزا اخلاق و انعطاف پذیری در کار است و دیگری «پایایی علایق» یعنی جهت گیری، اینکه فرد بداند دقیقاً چه می خواهد.
در سال ۲۰۰۴ و در آغاز دورۀ «پرورش هیولا»، داک ورث از ۱۲۱۸ ورودی جدید آزمون ثبات قدم گرفت. به آنها ۱۲ جمله داده و از آنها خواسته شده بود بر اساس اینکه هر جمله چقدر درباره آنها صدق میکند از یک تا پنج به آن نمره دهند. بعضی از جملات مشخصاً درباره اخلاق کاری بودند «من سخت کوش هستم» یا «من پشتکار دارم»، جملات دیگر پایداری یا تمرکز فرد را بررسی میکردند «من غالباً برای خودم هدف تعیین میکنم اما بعد تصمیم میگیرم هدف دیگری را دنبال کنم یا علایق من سال به سال تغییر میکند».
اکثر قریب به اتفاق آشخورها دوره هیولا را به اتمام میرسانند؛ فرق نمی کند نمره ثبات قدمشان چقدر بوده است. در نخستین سالی که داک ورث آنها را مورد مطالعه قرار داد، از ۱۲۱۸ نفر ۷۱ نفر دوره را رها کردند در سال ۲۰۱۶ ، از ۱۳۰۸ نفر ۳۲ نفر دوره را رها کردند. مسئله اساسی تر این است که آیا رها کردن دوره تصمیم خوبی است یا نه ؟ فارغ التحصیلان این دوره به من گفتند که در طول دوره هیولا و پس از آن افراد به دلایل مختلفی انصراف می دهند. اشلی نیکولاس فارغ التحصیل سال ۲۰۰۹ که به عنوان مأمور اطلاعاتی در افغانستان خدمت کرده است به من چنین گفت: «فکر میکنم برای بچه هایی که به فعالیت های مغزی بیشتر بگذارند و به سال تحصیلی برسند برای بچه هایی که به فعالیتهای بدنی گرایش بیشتری از فعالیتهای بدنی گرایش دارند کوتاهی طول دوره باعث میشود آن را راحت تر پشت سر دارند هیولا یکی از بهترین تجربه هایشان خواهد بود بعضی از دانشجوها با گذراندن دوره هیولا متوجه میشوند که دانشگاه افسری جای مناسبی برای تواناییها و علایق آنها نیست. «یادم است که تعداد خیلی بیشتری در طول ترم اول فهمیدند که نمی توانند در دانشگاه دوام بیاورند و ترک تحصیل کردند. عده ای که زودتر رفتند هم یا خیلی دلتنگ خانه و خانواده بودند یا فهمیدند که برای آنجا ساخته نشده اند. گروه آخر اکثراً بچه هایی بودند که به اجبار و بدون علاقه واقعی به وست پوینت آمده بودند. به عبارت دیگر، از اندک دانشجویانی که در طول دوره هیولا انصراف دادند برخی نه به دلیل عدم استقامت ، بلکه به این دلیل آنجا را ترک کردند که صرفاً داشتند بر اساس اطلاعاتی عمل میکردند که درباره «کیفیت تطبیق» خود کسب کرده بودند با آن کار سازگاری نداشتند.
@A_purm