eitaa logo
آۅیــــ📚ـــݩآ
1.4هزار دنبال‌کننده
766 عکس
95 ویدیو
3 فایل
🌱اینجا دوستانی جمع شده‌اند که تار و پود دوستی‌شان را خواندن و نوشتن در هم تنیده است... رمان در حال انتشار: ادمین پاسخگو: @fresh_m_z ادمین تبادل: @Zahpoo1 ما را به دوستانتان معرفی کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/3611426957Cb2549f554b
مشاهده در ایتا
دانلود
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و ما ادراک پنکه سقفی چه نعمت بزرگیست...😉 ولی خودمونیم‌! تحمل گرمای ۵۰ درجه به عشق رسیدن به ارباب هم قشنگه‌هااا
از بازگشتن یک فکر به مغز، به آن اندازه می‌توان جلوگیری کرد که از بازگشتن آب دریا به ساحل بتوان جلو گرفت. برای ملاح، این، جزر و مد نامیده می‌شود؛ برای گناهکار، پشیمانی نام دارد. خدا، جان را مانند اقیانوس می‌شوراند. 📚| ✍| با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
«ستون» نگاهی به هیکل بزرگش انداختم. بلند قامت و درشت استخوان بود. با آن هیبت سنگینش به من تکیه می‌داد. زیر آفتاب، دانه‌های درشت عرق بر سر و صورتش برق می‌زد. دشداشه‌ی کهنه‌ای تنش بود. نگاهش به زائرها بود. آدم‌هایی که از کنار من می‌گذشتند، یک نیم نگاهی به او می‌انداختند و می‌رفتند. زائری تنها از دور نزدیکم شد. صورتش جمع شده بود. تنش خیس عرق بود. رنگش پریده بود. دندانش را روی لبش فشار می‌داد. با خودم گفتم: «لابد تا به من رسیده، هم پاهایش پر از تاول شده، هم از گرما هلاک شده!» دو قدمی من که رسید، کوله‌اش را روی زمین انداخت و روی زمین نشست. چشم‌هایش را بست. مرد قوی هیکل، تکیه‌اش را از من برداشت. با دو قدم بالای سر زائرتنها رسید. عین من که از سنگ و سیمان بودم، بالای سر او ایستاد. زائر چشم‌هایش را باز کرد. از حضور عرب دشداشه‌پوش جا‌خورد. نیم خیز شد. باز نگاهی به او کرد. انگار ترسیده بود. کوله‌اش را کمی با خود کشید و کمی آن‌طرف رفت و نشست. مرد قوی‌هیکل باز مثل ستون پشت جوان ایستاد. می‌خواستم با صدای بلند به زائرتنها بگویم: «نترس! او نذر دارد سایه باشد برای زوار حسین. او از مال دنیا هیچ ندارد. هرسال از قدوقامت بلندش برای حسین بن علی، مایه می‌گذارد.» ✍ محبوب با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمعـه‌ها رو در رده اعیـاد بزرگ در نظـر گرفتن و عیـد هم اون روزیه که گنـاهی درش نیـست! با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
چایی لیمو ایرانی با پیاله‌ی سفالی...
اینم طرح داخلش... فقط چند ثانیه به خدامی که اینها رو با سلام و صلوات و عشق از ایران آوردن تا اين‌جا فکر کنید... آواره‌ی حسین علیه‌السلام بودن برای هر کسی یه طوری نمود می‌کنه...
اگر بتوانی همواره در اکنون بمانی، آدم شادی هستی. آن وقت می‌فهمی که در صحرا، زندگی هست؛ آسمان ستاره دارد؛ جنگجویان می‌جنگند. چون این بخشی از زندگی بشر است.زندگی یک جشن است؛ جشنی عظیم؛ چون همواره در همان لحظه‌ای است. 📚| ✍| با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
چه حس نابی‌ست! مثلا تو مسیر حرکت کنی. با پا که نه با بال. از بین نخل‌ها پر بزنی. عمودها را دانه دانه با لذت بشماری. هم عشق رسیدن، قلبت را پر از تپش کند، هم بترسی به عمود آخر برسی و تمام. کنار نخل بلندی روی زمین غش کنی‌. تکیه بدهی به تنه‌ی محکم پشت سرت. کوله‌ات را بغل کنی. چشمت به عکس برادر شهیدت بیفتد. با لبخند بگویی: _به نیابت تو اومدم آقا ابراهیم هادی. و دلت از مشایه پر بزند به فکه به کانال کمیل... ✍ محبوب با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1647207442.mp3
2.23M
نگاهت می‌کنم خاموش با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛