eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
665 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
وظایف منتظران ۹.mp3
4.79M
💢 👈 برگرفته از کتاب ارزشمند مکیال المکارم ⭕️ راز تشرفات به محضر امام زمان (عج) ➖➖➖➖➖➖➖
بعد از کربلا دیگر هیچ بهانه ای برای یاری نکردنِ امام پذیرفته نمی شود. حضرت رقیه به ما آموخت که می شود حتی با سلاح اشک، در گوشه یک خرابه، خواب را از چشم پلید یزیدیان ربود... برای ظهور کار کنیم...
4_5911524425651456239.mp3
8.72M
حضرت رقیه سلام الله علیها...🏴
بابا یکی من را به قصد کشت میزد هر بار گفتم یا علی با مشت میزد یک بار گفتم اسم زهرا مادرت را دیدم که نامردی لگد از پشت میزد
درمحضرحضرت دوست
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوچهل‌وسه 👈این داستان⇦《 امثال تو 》 ــــــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 این آیات کتاب حکیم است 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎تلفن رو که قطع کرد ... بیشتر از قبل، بین زمین و آسمون گیر افتاده بودم ... بیخیال کارم شدم و یه راست رفتم حرم ... 🔸نشستم توی صحن ... گیج و مبهوت ... آقا جون ... چه کار کنم؟ ... من اهل چنین محافلی نیستم... تمام راه رو دختر و پسر قاطی هم زدن رقصیدن ... اونم که از ...💃 🔹گریه‌ام گرفت ... به خدا ... نه اینکه خودم رو خوب ببینم و بقیه رو ... دلم گرفته بود💔 ... فشار زندگی و وضعیت سعید از یه طرف ... نگرانی مادرم و الهام از طرف دیگه ... و معلق موندن بین زمین و آسمون ...😔 🔻می‌ترسیدم رضای خدا و امر خدا به رفتنم باشه ... اما من از روی جهل، چشمم رو روش ببندم ... یا اینکه تمام اینها حرف‌هاش شیطان برای سست کردنم باشه ... 💢سر در گریبان فرو برده ... با خدا و امام رضا درد دل می‌کردم ... سرم رو که آوردم بالا ... روحانی سیدی با ریش و موی سفید... با فاصله از من روی یه صندلی تاشو نشسته بود ... دعا می خوند🍃✨ ... آرامش عجیبی توی صورتش بود ... حتی نگاه کردن به چهره‌اش هم بهم آرامش میطداد ... بلند شدم رفتم سمتش ... حاج آقا ... برام استخاره می‌گیری❓ ... 🔹سرش رو آورد بالا و نگاهی به چهره آشفته من کرد ... چرا که نه پسرم ... برو برام قرآن بیار ... قرآن رو بوسید ... با اون دست‌های لرزان ... آروم آورد بالا و چند لحظه گذاشت روی صورتش ... آیات سوره لقمان بود ...🍃✨ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ... الم ...✨ این آیات کتاب حکیم است ... مایه هدایت و رحمت نیکوکاران ... همانان که نماز را بر پا می دارند و زکات می‌پردازند و به آخرت یقین دارند ... آنان بر طریق هدایت پروردگارشان هستند و آنان رستگاران هستند ...🍀🌹 💠از حرم که خارج شدم ... قلبم آرام آرام بود ... می‌ترسیدم انتخاب و این کار بر مسیر و طریقی غیر از خواست خدا باشه... می ترسیدم سقوط کنم ... از آخرتم می‌ترسیدم ... اما بیش از اون ... برای از دست دادن خدا می‌ترسیدم ... و این آیات ... پاسخ آرامش بخش تمام اون ترس‌ها بود ...🍃 ✨حسبنا الله ... نعم الوکیل ... نعم المولی و نعم النصیر ... و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم ..✨ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
🔻 👈این داستان⇦《 تو... خدا باش 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎بالای کوه ... از اون منظره زیبا و سرسبز به اطراف نگاه می‌کردم ... دونه‌های تسبیح، بالا و پایین می‌شد و سبحان‌الله می‌گفتم ... که یهو کامران با هیجان اومد سمتم ...😍 - آقا مهران ... پاشو بیا ... یار کم داریم ...😳 🔹نگاهی به اطراف انداختم ... - این همه آدم ... من اهل پاسور نیستم ... به یکی دیگه بگو داداش ... - نه پاسور نیست ... مافیاست ... خدا می‌خوایم ... بچه‌ها میگن ... تو خدا باش ...😳😳 🔸دونه تسبیح توی دستم موند ... از حالت نگاهم، عمق تعجبم فریاد می‌زد ... - من بلد نیستم ... یکی رو انتخاب کنید که بلد باشه ... 💢اومد سمتم و مچم رو محکم گرفت ... فقط که حرف من نیست ... تو بهترین گزینه واسه خدا شدنی ...👌 🔻هر بار که این جمله رو می‌گفت ... تمام بدنم می‌لرزید ... شاید فقط یه نقش، توی بازی بود اما ... خدا ... برای من، فقط یک کلمه ساده نبود ... ❤️عشق بود ... هدف بود ... انگیزه بود ... بنده خدا بودن ... برای خدا بودن ... 🔹صداش رو بلند کرد سمت گروه که دور آتیش حلقه زده بودن... - سینا ... بچه‌ها ... این نمیاد ... 💢ریختن سرم ... و چند دقیقه بعد ... منم دور آتش نشسته بودم ... کامران با همون هیجان داشت شیوه بازی رو برام توضیح می‌داد ... 🔸برای چند لحظه به چهره جمع نگاه کردم ... و کامرانی که چند وقت پیش ... اونطور از من ترسیده بود ... حالا کنار من نشسته بود ... و توی این چند برنامه آخر هم ... به جای همراهی با سعید ... بارها با من، همراه و هم پا شده بود ... 🔹هستی یا نه؟ ... بری خیلی نامردیه ... دوباره نگاهم چرخید روی کامران ... تسبیحم رو دور مچم بستم ... ✨🍃بسم الله ... تمام بعد از ظهر تا نزدیک اذان مغرب رو مشغول بازی بودیم ... بازی‌ای که گاهی عجیب ... من رو یاد دنیا و آدم‌هاش می‌انداخت ... 🔻به آسمون که نگاه کردم ... حال و هوای پیش از اذان مغرب بود ... وقت نماز بود و تجدید وضو ... بچه ها هنوز وسط بازی ...😳🍃✨ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
سعی کنید در خلوت خودتان گریه کنید و هم دیگران را در عزای امام حسین ع بگریانید بسیار ثواب دارد..... السلام علی باکین الحسین ع ان شالله کربلا واسه منم دعا کنید در جوانی خدا منو بخره 😔
-1481826557_-212478.mp3
5.44M
◀️ مداحی حاج میثم مطیعی برای حاج قاسم سلیمانی در شب دوم محرم ۹۹ 🎙 الا یا اهل العالم، من حسین را دوست دارم
حُر پشیمان توام مهدی جان دست به دامان توام مهدی جان ... الهی به وفای یاران عزیز دلت حسین علیه السلام همه‌ی وجودمان را مهدی نما ... شب چهارم محرم شب اصحاب امام حسین ماه محرم ماه دعای فرج 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Ⓜ️اهمیت توجه به امام زمان در عزای سید الشهدا علیهماالسلام 🔶 قسمت اول 👈دستور اهل‌بیت به دعا برای فرج در جزئی ترین موارد❗️ 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
💦🌹💦🌹💦🌹💦 هر صبح روزمان را با سلام به ساحت مقدس چهارده معصوم علیهم السلام منور و متبرک کنیم.🌹 ❤️بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ❤️ ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ و رحمة الله و بركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علي بن ابي طالب و رحمة الله و بركاته ❣️السلام علیکِ یا فاطمةَﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀو رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ و رحمة الله و بركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها الشهيد و رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦِ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ و رحمة الله وبركاته ❣️السلا‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ایّها ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ایّها ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ایّها ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ و رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ايّها ﺍﻟﺮﺿَﺎ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ و رحمة الله وبركاته ❣️السلاﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ايّها ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ و رحمة الله وبركاته ❣️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی و یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القرآن اِمامَ الاِنسُ و الجّانّ و رحمة الله وبركاته. 🌷السلام عليكم جميعاً ورحمة الله و بركاته🌷 💦🌹💦🌹💦🌹💦🌹💦🌹 التماس دعا
قسم به عصمت زهرا که تا زمان ظهور عزای غربتِ مهـدی کم از محرم نیست ▪️سلام داغ دارترین ▫️امام عصر علیه السلام 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
سلام حضرت صاحب عزا! دلم پریشانِ پریشان حالیِ شماست! بی قراری ِ این شب های دل تان، بی قرار کرده عالمی را ! این شب ها اختیار اشک چشمان مان دست خودمان نیست؛ تا که میگویند "حسین" ، سدِّ بغض می شِکَنَد و سیل اشک روان می شود! به گمانم این بی اختیاریِ بارش چشم و این بی تابی دل از نوحه ی "بُنَیَّ" مادرتان است که نه تنها دل زمینیان را بی تاب کرده، که عرش خدا را به لرزه انداخته و آسمانیان را بی قرار ساخته! و آن هنگام که شما شال عزا به دوش می اندازید، آسمان ها و زمین سیاه پوش می شوند؛ و ارض و سما گوش می سپارند به نوایِ به غم نشسته ی شما و لطمه زنان اشک می ریزند؛ که با خونِ دیده می فرمایید: "یا أهل العالم إن جدّی الحسین علیه السلام قتلوه عطشانا  یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا؛ " بمیرم برای چشمانِ داغدیده و قلب مصیبت زده ی تان، صاحب عزا! یادم باشد این دوماه برای تسکین قلب داغدارتان هر صبح صدقه بدهم! فی امان الله آقا جان سرتان سلامت داغدار روضه های کربلا. 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
Mirdamad-Shab3Moharram1395.mp3
6.29M
💔قلب من از دوریت قرار ندارد 🎤حاج سید روضه حضرت (س) 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
آیت الله بهجت رحمة‌الله‌علیه: استادم سيدعلي قاضي را در خواب ديدم به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد. ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه زيارت عاشورا ميخواندم. وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند. شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟ امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان. آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم. امام صادق فرمود: مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟ يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن. زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد. 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
🔴 موبایل یکی از علائم نزدیکی ظهور ... 🌕 پیامبر (ص) فرمودند: وقتی مهدی (عج) از مكه ظهور ميكند مردم در سراسر جهان به كف دست خود نگاه می كنند و او را می بينند و با او صحبت می كنند 📜 (كتاب مكيال المكارم) 🌕 هنگامى كه قائم (ع) قيام كند، خداوند در دستگاه شنوايى وبينايى شيعيان ما، گستردگى وكشش ويژه اى مى بخشد تا ميان آنان ومهدى ما (عج) واسطه و نامه رسان يا فاصله اى نباشد. 📜 (اصول كافى، ج8 ص 240) آری آخرالزمان همینجاست و ظهور در یکی از همین روزها، همانطور که کلام پیغمبر ص از 1400 سال قبل درباره نشانه های ظهور همچون موبایل هوشمند و رسانه تحقق یافت ، ظهور هم قطعا محقق خواهد شد. فرد عاقل قطعا بیدار خواهد شد 🔹 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 بسم الله الرحمن الرحیم: ➖➖➖➖➖➖➖
درمحضرحضرت دوست
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوچهل‌وپنج 👈این داستان⇦《 تو... خدا باش 》 ــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 خدای دوزاری 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎به ساعتم نگاه کردم ... و بلند شدم ... - کجا؟ ... تازه وسط بازیه ... - خسته شدی❓... 🔹همه زل زده بودن به من ... - تا شما یه استراحت کوتاه کنید ... این خدای دو زاری، نمازش رو می‌خونه و برمی‌گرده ... 🔸چهره‌هاشون وا رفت ... اما من آدمی نبودم که بودن با خدای حقیقی رو ... با هیچ چیز عوض کنم ...✨🍃 فرهاد اومد سمتمون ... - من، خدا بشم❓ ... 🔻جمله از دهنش در نیومده ... سینا بطری آب دستش رو پرت کرد طرف فرهاد ... - برو تو هم با اون خدا شدنت ... هنوز یادمون نرفته چطور نامردی کردی ... دوست دخترش مافیا بود ... نامرد طرفش رو می‌گرفت ...😖😵 ▫️بچه ها شروع کردن به شوخی و توی سر هم زدن ... منم از فرصت استفاده کردم و رفتم نماز ...✨ 🔸وقتی برگشتم هنوز داشتن سر به سر هم میزاشتن ... بقیه هنوز بیدار بودن ... که من از جمع جدا شدم ... کیسه خوابم رو که برداشتم ...سینا اومد سمتم ... 🔹به این زودی میری بخوابی؟ ... کیانوش می‌خواد واسه بچه‌ها قصه ترسناک بگه ... از خودش در میاره ولی آخرشه ...😱 💢خندیدم و زدم روی شونه‌اش ... - قربانت ... ولی اگه نخوابم نمیتونم از اون طرف بیدار بشم... 🔹تا چشمم گرم می‌شد ... هر چند وقت یک بار جیغ دخترها بلند می‌شد ... و دوباره سکوت همه جا رو پر میکرد ... استاد قصه گویی بود ...👌 💠من که بیدار شدم ... هنوز چند نفری بیدار بودن ... سکوت محض ... توی اون فضای فوق العاده و هوای تازه ... وزش باد بین شاخ و برگ درخت ها ... نور ماه که هر چند هلالی بیش نبود ... اما می‌شد چند قدمیت رو ببینی ... 🍃✨وضو گرفتم و از نقطه اسکان دور شدم ... یه فرورفتگی کوچیک بین اون سنگ‌های بزرگ پیدا کردم ... توی این هوا و فضای فوق العاده ... هیچ چیز، لذت بخش تر نبود ... 🔹نماز دوم تموم شده بود ... سرم رو که از سجده شکر برداشتم ... سایه یک نفر به سایه های جنگل و نور ماه اضافه شد ... یک قدمی من ایستاده بود ...😳 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
🔻 👈این داستان⇦《 تیله‌های رنگی 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎جا خوردم ... نیم خیز چرخیدم پشت سرم ... سینا بود ... با نگاهی که توی اون مهتاب کم هم، تعجبش دیده می‌شد ... - تو چقدر نماز می‌خونی ... خسته نمیشی❓ ... 🔹از حالت نیم خیز، دوباره نشستم زمین و تکیه دادم به سنگ‌های صخره‌ای کنارم ... 🔸یادته گفتی تا آخر شب با رفیقت می‌گشتید ... از اون طرف هم گرگ و میش با بقیه رفقات، قرار بیرون شهر داشتی⁉️ ... 🔻چند لحظه سکوت کردم ... - خیلی دوست داشتم داستان کیانوش رو گوش کنم ... مخصوصا که صدای هیجان بچه‌ها بلند شده بود ... ولی یه چیزی رو می‌دونی؟ ... من از تو رفیق بازترم ... 💢با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... و چشمش چرخید روی مهر و جانماز جیبیم ... هنوز ساکت بود اما معلوم بود داره به چی فکر می‌کنه ...🤔 🔹آفریقا پر از معادن بزرگ طلا و الماسه ... چیزی که بومی‌های صحرانشین آفریقا از وجودش بی‌خبر بودن ... اولین گروه‌های سفید که پاشون به اونجا رسید ... می‌دونی طلا و الماس رو با چی معامله کردن؟ ... شیشه‌های کوچیک رنگی ...😳 🔸رفتن پیش رئیس قبایل و به اونها شیشه‌های رنگی دادن ... یه چیزی توی مایه‌های تیله‌های شیشه‌ای ... اونها سرشون به اون شیشه رنگی‌ها گرم شد ... و حتی در عوض گرفتن اونها حاضر شدن به قبایل دیگه حمله کنن ... و اونها رو به بند بکشن ... انسانیت و آزادی، هموطن‌هاشون رو ... با تیله‌ها و شیشه‌های رنگی عوض کردن ...😱😱 🔻نگاهش خیلی جدی بود ... - کلا اینها با هم خیلی فرق داره ... قابل مقایسه نیست ... 🔹این بار بی مکث جوابش رو دادم ... - دقیقا ... این رفاقت توش خیانت و نارو زدن نیست ... از نامردی و پیچوندن و دو رویی خبری نیست ... 💢فقط باید ارزش طلا و الماس رو بدونی ... تا سرت به شیشه رنگی پرت نشه ... و یه چیز با ارزش‌تر رو فدای یه مشت تیله کنی ... 🍃این رفاقت چیزیه که کافیه پات رو بزاری توی عالمش و بیای جلو ... از یه جا به بعد ... هیچ لذتی باهاش برابری نمی‌کنه... خستگی توش نیست ... اشتیاقی وجودت رو پر می‌کنه که خواب رو از چشم‌هات می‌بره ...🍃✨ 💠سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... غرق در فکر بود ... نور مهتاب، کمتر شده بود ... چهره‌اش رو درست تشخیص نمی‌دادم ... فکر می‌کردم هر لحظه است که اونجا رو ترک کنه... اما نشست ...😳🤔 🔸در اون سیاهی شب ... جمع کوچک و دو نفره ما ... با صحبت و نام خدا ... روشن تر از روز بود ...🍃✨ 🔹بحث حسابی گل انداخته بود که حواسم جمع شد ... داره وقت نماز شب تموم میشه ... کمتر از ۱۰ دقیقه به اذان صبح باقی مونده بود ... 🔻یهو بحث رو عوض کردم ... - سینا بلدی نماز شب بخونی؟ .... ⚡️مثل برق گرفته‌ها بهم نگاه کرد ... این سوال ... اونم از کسی که می‌گفت ... نماز خوندن خسته کننده است ... بلند شدم ایستادم رو به قبله ...🍃 🍀نماز مستحبی رو لازم نیست حتما رو به قبله باشی ... یا حتما سجده و رکوعش رو عین نماز واجب بری ... نیت می‌کنی ... یه رکعت نماز وتر می‌خوانم قربت الی الله...🍃✨ 😍و ایستادم به نماز ... فکر می‌کرد دارم بهش نماز شب خوندن یاد میدم ... اما واقعا نیت نماز وتر کرده بودم ... 🔹به ساده ترین شکل ممکن ... ۵ تا استغفرالله ... ۱۴ تا الهی العفو ... و یک مرتبه ... اللهم اغفر لی و لوالدی ... و للمسلمین و المسلمات ... و المؤمنین و المؤمنات ... ❤️و این آغاز ماجرای دوستی جدید من و سینا بود ...🌸🌸 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
بايد عبدالله باشی تا بفهمی بدون دست هم می‌توانی دامان مولايت را چنگ بزنی می‌توانی نزدیک ترین به مولایت باشی!! مولای‌ غریبم ببخشيد كه سالهاست حتی نتوانستيم منتظرتان باشيم... به هنگامه‌ی اشتیاق عبدالله برای یاری امامش حسین علیه‌السلام ملتمسانه امشب اشک می‌ریزیم به یاری امام غریبمان به التماس دعای فرج... عزاداریم نذر ظهور مهدیست اللهم عجل لولیک الفرج 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani
4_6017362805055817398.mp3
6.77M
روضه حضرت عبدالله ابن الحسن... 🚩 لینک کانال : @Abbasse_kardani