مولاي من
نگاه می کنم به خطوط مکرر چهره ام،
به تارهای سپید مویم،
به تک تک آثار گذار عمرم در وجودم..
نگاه می کنم به تمام آنچه گذشت...
به عمری حسرت و چشم براهی
به عمری اشک و آه و انتظار..
نگاه می کنم به قاب عکس پدر که در
آرزوی دیدارت سوخت و گداخت و
رفت...
نگاه می کنم به چهره مادر که در رویای
بوییدنت لحظه ها را یک به یک می شمارد...
نگاه میکنم و می بینم که از من چیزی
جز تو نمانده است...
جزتو وآرزوی تماشای جمال زهرایی ات
ای تمام دارایی ام...
مگذار که آرزو به دل بمانم...
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَج
🌹 #قبل_از_ظهور_مهدی موعود، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان می شوند
♦️امام خامنه ای : قبل از دوران مهدی موعود، آسایش و راحت طلبی و عافیت نیست. در روایات، «والله لتمحصن» و «والله لتغربلن» است، به شدت امتحان می شوید، فشار داده می شوید.
♦️امتحان در کجا و چه زمانی است؟ آن وقتی که میدان مجاهدتی هست.
♦️قبل از ظهور مهدی موعود، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان می شوند. در کوره های آزمایش وارد می شوند و سربلند بیرون می آیند و جهان به دوران آرمانی و هدفی مهدی موعود (ارواحنا فداه) روزبه روز نزدیکتر می شود
#برسه_اون_روز_ڪه_خستہ از گناهامون
جلـو امام #زمان
زانـو بزنیـم
سرمونو پایین بندازیم
و فقط یہ چیز بشنویم
#سرتـو بالا ڪن
من خیلی وقتـه بخشیدمت...💔
عـزیزترینم،
امـام تنھـای مـن
ببخش اگـه برات زینب نشدم...
ڪِے شَود
حُــر بشـوَم
تـوبـہ مردانـِہ ڪُنم...
『اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج』
چرا وقتی اسم #قائم را می شنویم دست روی سر گذاشته و می ایستیم؟؟
برای امام زمانم چه کنم؟
حاجی نوری می نویسد،در خبری از امام صادق ع نقل شده است:
روزی در مجلس امام صادق ع نام مبارک حضرت مهدی عج برده شد. امام صادق ع به جهت تعظیم و احترام از جای برخواستند.
نجم الثاقب، ص 444
میرزای نوری میگوید:وقتی نام حضرت مهدی عج در مجلس امام رضا برده شد، آن حضرت از جای برخواست و دو دست مبارکش را روی سر گذاشت و فرمود:
اللهمّ عجّل فرجه و سهّل مخرجه.
منتخب الاثر، ص 505
از امام صادق ع سؤال شد:
❓چرا هنگام شنیدن نام امام_زمان عج از جای بر می خیزیم؟
فرمودند:چون غیبت حضرت مهدی عج طولانی است و امام از شدت محبتی که به دوستان خود دارد،هر زمانی که شخصی او را یاد کند نگاهی به او می نماید.
هنگامی که مولای خویش اورا به نظر لطف و عطوفت نگاه می کند ، سزاوار است یاد کننده به جهت احترام از جای خود برخیزد و تعجیل فرج ایشان را بخواهد.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
مقدمات انتظار فرج
✔️یقین به ظهور اقا
✔️نزدیک دانستن ظهـور
✔️دوست داشتن ظهـور
✔️دوست داشتن خود اقا
🔻وظیفه مـنـتظر
♦️صـبر
♦️امـید
♦️اصلاح وخودسازی
♦️اماده کردن خود برای پیوستن به اقا
♦️تربیت منتظران راستین
🔹امام سجاد(علیه السلام):
☑️ مردمان زمان غیبت که منتظر ظهور امامشان هستند وامامت او را قبول دارندبهترین مردمانند و از مردمان همه زمانها برترند. زیرا خداوند چنان عقلی به انان داده که غیبت را همچون دیدن میدانند آنان #مخلصند
📚کمالالدین شیخ صدوق، جلد ١،
صفحه ٣٢٠
درمحضرحضرت دوست
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوشصتونه 👈این داستان⇦《 تشنه لبیک 》 ـــــــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوهفتاد
👈این داستان⇦《 سرباز مخصوص 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎دردهای گذشته ... همه با هم بهم هجوم آورده بود ... اون روز عاشورا ... کابووسهای بیامانم ... و حالا ...
دیگه حال، حال خودم نبود ... بچهها هم که دیدن حال خوشی ندارم ... کسی زیاد بهم کار نمیداد ... همه چیز آروم بود تا سرپل ذهاب ... آرامگاه احمد بن اسحاق ... وکیل امام حسن عسکری ...🍃✨
🔹از اتوبوس که پیاده شدم ... جلوی آرامگاه، خشکم زد ... همه ایستادن توی صحن و راوی شروع به صحبت ... در شأن مکان و احمدبن اسحاق کرد ... و عظمت شهیدی که اونجا مدفون بود ... کسی که افتخار مهر مخصوص سربازی امام زمان "عج" در کارنامهاش رو داشت ... شهید "حشمت الله امینی" ...
این اسم ... فراتر از اسم بود ... آرزو و آمال من بود ... رسیدن و جا نموندن بود ... تمام خواسته و آرزوی من از دنیایی به این عظمت ... آرزویی که توی مهران ... با التماس و اشک، فریاد زده بودم ...🍃🌹
🔸اما همه چیز ... فقط آرزویی مقابل چشمان من نبود ... اون آرامگاه و اون محیط، خیلی آشنا به نظر میرسید ... حس غریب و عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... اما چرا؟ ... چرا اون طور بهم ریخته بودم❓ ...
🔹همون طور ایستاده بودم ... توی عالم خودم ... که دوباره ابالفضل از پشت زد روی شونهام ...
- داداش ... اسم دارم به خدا ... مثل نینجا بی صدا میای یهو میزنی روی شونهام ...😳
🔸خندید ...
- دیدم زیادی غرق ساختمون شدی گفتم نجاتت بدم تا کامل خفه نشدی ... حالا که اینطور عاشقش شدی😍 ... صحن رو دور بزن ... برو از سمت در خواهران ... خانم حسینی رو صدا کن بیاد جای اتوبوس وسائل رو تحویل بگیره ...
🔻با دلخوری بهش نگاه کردم ...
- اون زمانی که غلام حلقه به گوش داشتن و ... برای پیج کردن و خبر دادن میفرستادنش خیلی وقته گذشته ... داداش ... هم خودت پا داری ... هم موبایل📱 ... زنگ زدی جواب نداد، خودت برو ... تازه این همه خانم اینجاست ...😳
🔹به یکی از خانمها پیغام دادم ... ما رو کاشت ... رفت که بیاد ... خودش هم که برنمیداره ... بعد از نماز حرکت میکنیم ... بجنب که تنها بیکار اینجا تویی ... یه ساعته زل زدی به ساختمون ...😳
💢آرامگاه رو دور زدم ... و رفتم سمت حیاط پشتی که ...
نفسم برید و نشستم زمین ...
- یا زهرا ... یا زهرا ...🍃✨
🔸چشمهام گر گرفت و به خون نشست ...😭
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_آخر
👈این داستان⇦《 چشمهای کور من 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎پاهام شل شده بود ... تازه فهمیدم چرا این ساختمان ... حیاط ... مزار شهدا ... برام آشنا بود ...
چند سال میگذشت؟ ... نمی دونم ... فقط اونقدر گذشته بود که ...😔
🔹نشستم یه گوشه و سرم رو بین دستهام مخفی کردم ...
خدایا ... چی می بینم❓ ... اینجا همون جاست ... خودشه... دقیقا همون جاست ... همون جایی که توی خواب دیدم... آقا اومده بود ... شهدا در حال رجعت ... با اون قامتهای محکم و مصمم ... توی صحن پشتی ... پشت سر هم به خط ایستادن ... و همه منتظر صدور فرمان امام زمان ... خودشه ... اینجا خودشه ...🍃✨
🔸زمانی که این خواب رو دیدم ... یه بچه بودم ... چند بار پشت سر هم ... و حالا ...
اونقدر تک تک صحنهها مقابل چشمم زنده بود ... که انگار دقیقا شهدا رو میدیدم که به انتظار ایستادهاند ...🌷
🔻- یا زهرا ... آقا جان ... چقدر کور بودم ... چقدر کور بودم که نفهمیدم و ندیدم ... این همه آرزوی سربازیت ... اما صدای اومدنت رو نشنیدم ... لعنت به این چشمهای کور من ...😔😔
🔹داخل که رفتم ... برادرها کنار رفته بودن ... و خانم ها دور مزار سرباز امام زمان ... حلقه زده بودن ... و من از دور ...
به همین سلام از دور هم راضیم ... سلام مرد ... نمیدونم کی؟ ... چند روز دیگه؟ ... چند سال دیگه؟ ... ولی وعده ما همین جا ... همهمون با هم از مهران میریم استقبال آقا ...🍃✨
🔸اشک و بغض ... صدام رو قطع کرد ... اشک و آرزویی که به همون جا ختم نشد ...
🔻از سفر که برگشتم یه کوله خریدم ... و لیست درست کردم... فقط ... تک تک وسائلی رو که یه سرباز لازم داره ... برای رفتن ... برای آماده بودن ... با یه جفت کتونی ...👟👟
🔹همه رو گذاشتم توی اون کوله🎒 ... نمیخواستم حتی به اندازه برداشتن چند تا تیکه ... از کاروان آقا عقب بمونم ... این کابووس هرگز نباید اتفاق میافتاد ... و من ... اگر اون روز زنده بودم و نفس میکشیدم ... نباید جا میموندم ...🌹
🔸چیزی که سالها پیش در خواب دیده بودم ... و درک نکرده بودم ... ظهور بود ...🍃✨
ظهوری که بعد از گذر تمام این مدت ... هنوز منتظرم ... و آماده ...
سالهاست ساکم رو بستم ...
شوقی که از عصر پنجشنبه آغاز میشه ... و چقدر عصرهای جمعه دلگیرن ...
🔹میرم سراغش و برش میگردونم توی کمد ... و من ... پنجشنبه آینده هم منتظرم ...
تا زمانی که هنوز نفسی برای کشیدن داشته باشم ...
🔻و ما ز هجر تو سوختیم؛ ای پسر فاطمه .... خدایا بپذیر؛ امن یجیبهای این نسل سوخته را .... یاعلی مدد ....
التماس دعای فرج🍃✨🌹
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#پایـــــان
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
تا میتوانيد دعا كنيد برای فرج حضرت؛ بناليد، بسوزيد، اشك بريزيد، شب، روز، گاه بی گاه، در کوچه، در بازار، در نماز، در حال راز و نياز؛ عاقبت يك تيری به هدف میخورد، عاقبت يك دل شكستهی خالصِ بیريا پيدا میشود كه دلِ سوختهی او عرش را هم سوراخ میكند و دعا را به هدف اجابت میرساند...
گاهی تنها یک دعا
کافیست تا همه چیز عوض شود
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَج
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
AUD-20200901-WA0071.mp3
1.88M
🎧 انتظار منو آواره کرده ...
🎤 علی فانی
پیشنهاد دانلود
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani