eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
671 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
♥ تو را می‌جویم فراتر از انتظار و آنچنان دوستت دارم که نمی دانم کدامیک از ما غایب است... ولی در آخر به این نتیجه میرسم ؛ که غایب من هستم! زیرا تو همیشه بوده ای؛ ولی چشمان من تو را نمی بینند 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ از شما که مینویسم حروف نرم میشوندُ کلمات، لطیفُ جملات٬ ابریشمین .. و صفا میدود به کاغذ از شما که مینویسم دلم جلا میگیرد بوے نرگس مدهوشم میکند آقا شما که هنوز ندیده و نیامده اینگونه لطافت میدهید به زندگے ظهورتان چه میکند با ما؟! آقااین کوچه‌هاے ریسه بسته و آبُ جارو کرده که هیچ٬ ما هر روز صبح که میشود دلمان را آبُ جارو میکنیم به این امید که شاید امروز روزظهورتان باشد هر روز صبح که میشود سلامتان میدهیم که به قول آن نوشته اے روے دیوار که همیشه جلوے چشمم هست "دلم به مستحبے خوش است که جوابش واجب است." در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
🔴 دعای روز نهم ماه مبارک رمضان 🔹 اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ نَصِيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِي فِيهِ لِبَرَاهِينِكَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَرْضَاتِكَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِينَ‏. 🔺 اى خدا مرا نصيبى از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود هدايت فرما و پيشانى مرا بگير و بسوى رضا و خشنودى كه جامع (هر نعمت) است سوق ده به حق دوستى و محبتت اى آرزوى مشتاقان.
🔅امام علی علیه السلام: ♦️بدانید آنان که در زمان غیبت حجت خدا در دین خود ثابت مانده و به خاطر طول مدت غیبت منکرش نشوند، روز قیامت با من هم درجه خواهند بود. 📚بحارالانوار ج51 ص109
🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱 🔶 🔶 ✨✨ استاد پناهیان : جوری زندگی کن که در نزدیکی ظهور زندگی میکنی!✨✨ 🌙 رفقا به بنده معمولا مي گويند كه آقا حالا يك سفارشي به ما بكن حالا ما آمديم و رفتيم مرديم و ديگر شما را نديديم . من هميشه اين سفارش را مي كنم ميگم: اگر ظهور نزديك باشد چگونه برنامه زندگي ات را انجام ميدهي؟ همان جوري زندگي كن ضرر نمي كني ، بي اعتناي به نزديكي ظهور نباش. 💢 در بدترين صورتي كه شما تصور بكنيدباز ما اين نظام ولايي را به سهولت پرچمش را به دست حضرت حجت خواهيم رساند. منتها به ما گفته اند كه قبل از ظهور بچه هاي خوبي باشيد.در روايات ما را ترسانده اند! فرموده اند: مواظب باشيد، هنگام ظهور امتحانات بسيار سهمگيني پيش مي آيد و به هيچ كس فرصت تصميم گيري داده نخواهد شد. ♻️ من به شما ميگم: براي ظهور آماده شويد. براي ظهور خودتان را آماده كنيد. بنده وقتي كه به سي سال قبل خودم نگاه ميكنم كه دانش آموزي بودم و انقلاب شد و جنگ شد ، عين دو سه روز برام گذشته ، از اين دو سه روز خيلي كمتر براي شما خواهد گذشت، به یکباره شما خودتان را مي بينيد در جامعه امام زمان داريد تنفس مي كنيد. ☀️ اين را از بنده اگر بپذیرید ان شاالله ضرر نخواهيد کرد 🌸🍃ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: 🔴 عجایب دنیای ظهــــــــــــور... ⭕️ مژده و خبر ظهور اموات به یکدیگر... «وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ» «و در آن روز، مؤمنان، خوشحال خواهند شد.» (روم/۴) 🌕 آقا امام صادق علیه‌السلام در تفسیر این کلام خدای عزّوجلّ: «یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ المُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللهِ»، قَالَ فِی قُبُورِهِمْ بِقِیَامِ الْقَائِم»، فرمودند: «مؤمنان در قبرهایشان به قیام قائم عجل‌الله فرجه شاد می‌شوند» 🌕 امیرالمومنین علیه‌السلام نیز فرمودند: «وَ لاَ يَبْقَى مَيِّتٌ إِلاَّ دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ اَلْفَرْحَةُ فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ فِي قَبْرِهِ وَ هُمْ يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ وَ يَتَبَاشَرُونَ بِقِيَامِ اَلْقَائِمِ صلوات اللّٰه عليه» «و هيچ مرده‌اى باقى نمى‌ماند مگر اينكه آن شادى در قبرش بر او وارد مى‌شود و مردگان در قبرهايشان به ديدار يك ديگر رفته و همديگر را به قيام قائم عجل‌اللّٰه فرجه بشارت مى‌دهند.» 📗تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام،ج۱۱،ص۴۴۰ 📗تفسیرالبرهان، ج ۴، ص ۳۳۵ 📗دلایل الإمامهًْ، ص۲۴۸ 📗کمال الدين، ج ۲، ص ۶۵۳ 📗بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۸ 📗الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۴۹ 📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۳۵۱ 📗منتخب الأنوار المضیّة، ج ۱، ص۲۷ 📗کامل الزيارات، ج ۱، ص ۱۱۹ 📗مصباح الزائر، ج ۱، ص ۵۳۴ ➖➖➖➖➖➖
🔴 رجعت اختیاری... 🌕 سیف بن عمیره از آقا امام باقر علیه السلام روایت می‌کند که فرمودند: «هنگامی که قائم عجل الله فرجه قیام می‌کند، مؤمن در قبر خود مخیّر می‌شود، و به او گفته می‌شود: «سَرور شما ظهور کرده است. اگر دوست داری در رکاب او باشی پس برو و اگر میخواهی در سایه ی کرامت الهی بمانی، پس بمان!» «عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ، قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَر اَلْمُؤْمِنُ لَيُخَيَّرُ فِي قَبْرِهِ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ فَيُقَالُ لَهُ: قَدْ قَامَ صَاحِبُكَ فَإِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ، وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تُقِيمَ فِي كَرَامَةِ اَللَّهِ فَأَقِمْ» 🌕 مفضل بن عمر می‌گوید: قائم علیه‌السّلام و شیعیانی از دوستانمان را که منتظر او بودند و مردند، یاد نمودیم. پس امام صادق علیه‌السلام به ما فرمودند: «وقتی قائم علیه‌السلام قیام کند، به نزد مؤمن در قبرش می‌روند و به او می‌گویند: امام تو قیام نمود، اگر می‌خواهی به او ملحق شوی، ملحق شو و اگر دوست داری در کرامت پروردگارت بمانی، در قبر خود بمان!» الْفَضْلُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ خَالِدِ بْنِ أَبِی عُمَارَةَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: ذَکَرْنَا الْقَائِمَ علیه السلام وَ مَنْ مَاتَ مِنْ أَصْحَابِنَا یَنْتَظِرُهُ فَقَالَ لَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا قَامَ أُتِیَ الْمُؤْمِنُ فِی قَبْرِهِ فَیُقَالُ لَهُ یَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُکَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِیمَ فِی کَرَامَةِ رَبِّکَ فَأَقِمْ 📗بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۹۱ 📗الغيبة (للطوسی) ج ۱، ص ۴۵۸ 📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۲۰۲ 📗دلائل الإمامة ج ۱، ص ۴۷۹
AUD-20210422-WA0047.mp3
5.98M
برای امام زمانم چه کنم؟ 💔 معنای در کلام امام باقر علیه‌السلام 🔹 تبیین وظایف شیعیان در دوران قبل از عجّل الله فرجه الشریف حاج آقا حسین یوسفی
⭕️ «فاتح» نقطه‌زن و نقطه‌ای که نخواست هدف بگیرد ✡تلاش اسرائیل برای ضربه‌گیری از حمله به حومه دیمونا: «موشک در بیابان سقوط کرد» 🔹پس از انتشار اخبار اولیه حمله موشکی به منطقه‌ای در نزدیکی تاسیسات هسته‌ای دیمونا، ارتش رژیم صهیونیستی در موضعی کوتاه اعلام کرد که این موشک در منطقه‌ای خالی از سکنه «سقوط» کرده است. 🔹اطلاعات موشک «فاتح۱۱۰» که محتمل‌ترین گزینه برای حمله امشب به شمار می‌رود، به خوبی نشان می‌دهد که این موشک توان طی مسافتی بیش از فاصله محل شلیک تا برخورد را داشته و این احتمال که موشک به علت نقص فنی یا اتمام سوخت در منطقه نامشخصی سقوط کرده باشد، کاملا منتفی است. 🔹افزون بر اینکه محل برخورد موشک در نقطه‌ای دورتر نسبت به محل تاسیسات هسته‌ای قرار داشته و فرضیه برد ناکافی موشک منتفی است. 🔹از سوی دیگر، قابلیت نقطه‌زنی دقیق موشک‌های خانواده«فاتح» این پیام روشن را به دشمن می‌رساند که عدم برخورد این موشک با تاسیسات در حال کار هسته‌ای، نه به دلیل ناتوانی در هدف‌گیری بلکه به دلیل تصمیم انسانی بر عدم هدف قرار دادن این تاسیسات صورت گرفته است. 🤲 در این و برای نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان از ته دل برای ظهور دعا کنیم
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 آینه اتاق به خودم نگاه کردم. موهامو دم اسبی بسته بودم. گل سرم و باز کردم و مشغول براندازد کردن خودم شدم. موهام از شونه هام رد شده بود. رنگ قهوه ایشون کاملا مشخص بود. چشمامم قهوه ای روشن بود ولی یه خط تیره دور تا دورشو گرفته بود وانگار چشمام دور رنگ بود. چشمام مورب و به طرف بالا کشیده شده بودن. بینی کشیده بود دهنم نه بزرگ نه کوچیک. وقتی هم می خندیدم روی یه لپم سوراخ میشد. هیچ وقت از قیافه ام شاکی نبودم. به نظر خودم کاملا عادی و طبیعی بود. تو فامیل از من خوشکل ترم بود. اصلا قیافه برام مهم نبود. الانم نمی دونم چرا داشتم خودمو برانداز می کردم. لباس مامان با اینکه گشاد بود ولی به تنم نشسته بود. زمینه اش قرمز بود و طرحای توش عین مخلوط شدن چند تا رنگ که توی هم پیچ و تاب خورده باشن. موهامو شونه کردم و ریختم روی شونه ام. جلوی موهام کوتاه بود و یه فرق کج باز کرده بودم به طرف راست که باعث میشد موهام تا روی ابروی سمت راستمم بیاد. گاهی وقتا نصف چشمم و می گرفت.مامان همش از این کار من حرص می خورد.منم یه وقتایی که می خواستم لجو در بیارم موهامو کامل می آوردم رو چشمم. از بررسی خودم دست برداشتم و برس و پرت کردم روی میز.کنترل و برداشتم و دستگاه و روشن کردم . بعدم رفتم سراغ کمدم و یه شلوارک پیدا کردم و پوشیدم. چون میدونستم با این لباس آبرو برام نمی مونه. اصلا نمی تونستم با دامن مثل ادم بشینم برای همین نمی پوشیدم. آروم روی تختم دراز کشیدم. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 مونده بودم این دوهفته که باید دستم بسته باشه چکار کنم. هر بار مجبورم برا لباس پوشیدن از یکی کمک بگیرم!! فکر کنم مسکنه داشت اثر میکرد چون کم کم خوابم گرفت و دستگاه و خاموش کردم و بعد خوابم برد. نمی دونم چقدر خوابیدم ولی وقتی بیدار شدم حسابی گشنه ام بود. ساعت نزدیک سه بود.معلومه واسه چی گشنمه. جلوی آینه وایسادم و موهامو شونه کردم.حالا بیا و درستش کن. یه دستی چه جوری موهامو ببندم. مجبور بودم بازشون بزارم گرچه زیاد با موی باز راحت نبودم. فرقمو خوب کج کردم که باز موهام از روی چشم راستم رد شد. با حرکت سر یه کم عقب بردمشون و از اتاق بیرون زدم.دست و صورتم و شستم و رفتم پائین. خبری از نهار نبود حتما خورده بودن و جم کرده بودن. صدای حرف از توی پذیزائی می آمد. سرک کشیدم. وای ارشیام که اینجاست. نگاهی به لباسم انداختم.لعنتی حالا این ریختی په جوری برم اونجا. لبم و با حرص گاز گرفتم و رفتم توآشپزخونه. مهربان داشت ظرف میوه رو آماده می کرد. _مهربان من گشنمه. _عزیزم الان نهارت و میارم. بذار این و ببرم. همین جا می خوری یا تو سالن؟؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 _اوف همینجا. با این قیافه ام عین دلقک کجا برم. تازه ارشیام هست. _وا مادر کجات عین دلقکه. تازه شدی عین یه خانم خوشکل. آقا ارشیام چکار به تو داره بنده خدا. تکیه دادم به کابینت و گفتم: _اره خیلی خوشکل شدم الان برم بیرون ببین ماکان چه جوری دستم بندازه. _وا مادر چرا دستت بندازه؟ _شما ماکان و نمی شناسین؟ مهربان سری تکان داد و با ظرف میوه از در خارج شد. دوباره به خودم نگاه کردم. دامن لباس تا زیر زانوم اومده بود و ساق پاهام معلوم بود.ارشیا منو اینجوری ببینه لابد پا میشه در میره. ولش کن نمی رم اصلا. مهربان برگشت و گفت: _بابات گفت نهار خوردی بری ببینتت. _مهربان من که گفتم نمی رم. مهربان غذار و برام کشید و گذاشت جلوم و گفت: _مادرجان بس که عین پسرا گشتی فکر میکنی خیلی تو چش میای ولی الان تازه شدی عین بقیه دخترا. قاشقمو پر کردم و گفتم: _وای خدا کی گفته هر کی بلوز شلوار بپوشه عین پسراس خوب من اونجوری راحت ترم. با دامن باید همش مواظب باشی. ادم معذبه دیگه 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
♥ دلم گواهی میدهد که در یکی از همین روزها پرده های غیبت کنار میرود و تو با ارمغانی از امید و صلح و آرامش از راه می رسی و چشمانِ خیسِ به راه مانده مان را روشن میکنی و دل های پُراضطرابِ بیقرارمان را آرام می نمایی 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ مولاے‌ من جاده ‏ها خود را آماده ميكنند براے‌قدم‏هاے‌استوار تو و فرشے ‌از زيارت  «السـلام عليـك يااباصـالح‏»  را برخود مے‌گسترند.  تو كه بيايے‌  سنگ‏ها غزل ميخوانند و نگاهشان معنا مي‏گيرد.  تو كه بيايے‌  بر آسمان تاريك دل‏ها میتابے‌ و به  آن‏ها فانوس‏هايے ا‌ز ستاره هديه ميدهے‌ تو كه بيايے‌ طوفان با دريا آشتے‌ميكند و نور در رگ‏هاے‌ زمين جارى مي‏شود. آرے‌ تو كه بيايے‌ روشنے ‌را به شب‏هاے ‌تاريك هديه مي‏كنے‌ و دل‏هاے ‌شكسته را با مهربانے‌ و لبخند پيوند ميزنے‌ و پشت پنجره ، نشستن و زيبا ديدن را  براے ‌چشم‏ها معنا مي‏كنے‌. تو كه بيايے‌ كوير معنا ندارد همه جا سبز است ، چون متن بهار  تو كه بيايے‌ . . .😔 در افق آرزوهایم تنها♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡را میبینم...
•°🌱 ♦️دعای روز دهم 🌙 اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيْكَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْفَائِزِينَ لَدَيْكَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ إِلَيْكَ بِإِحْسَانِكَ يَا غَايَةَ الطَّالِبِينَ خدايا مرا در اين ماه از توكل كنندگان، و از رستگاران نزد خود، و از مقرّبان درگاهت قرار بده، به احسانت اى هدف جويندگان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 حضرت خدیجه الگوی منتظران 🏴 یکی از زیباترین جلوه های زندگی حضرت خدیجه سلام الله علیها انتظار ظهور حجت خداوند در زمانه خودش یعنی پیامبر گرامی اسلام بود. 🏴 او همواره انتظار ظهور پیامبر زمانه خود را می کشید و همواره از برخی افراد از جمله ورقة بن نوفل و برخی عالمان دیگر جویای نشانه‌‌های نبوت می‌‌شد. 📚بحارالانوار، ج ۱۶ ص ۵۲ 🏴 سر انجام انتظارش به سر رسید و همین انتظار راستین باعث شد که از اولین افرادی باشد که به ظهور پیامبر جدید و رسالتش ایمان بیاورد. 🏴 در راستای یاری حجت خدا در زمانۀ خودش، نه تنها تمام دارایی هایش را خرج کرد، بلکه عمر بابرکتش را در خدمت به پیامبری قرار داد که انتظارش را می کشید. 🏴 برای یاری پیامبر زمانش سختی ها و زخم زبانها را تحمل کرد، مشکلات شعب ابی طالب را به جان خرید، و در مسیر یاری امام زمانه اش از هیچ تلاشی دریغ نکرد. 🏴 سبک زندگی منتظرانۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها می تواند چراغ راهی برای تمامی منتظران امام زمان علیه السلام باشد.
💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 کلام امام زمان❤️ الَّذي يجِبُ عَلَيکُمْ وَ لَکُمْ أنْ تَقُولُوا: إنّا قُدْوَةٌ وَ أئِمَّةٌ وَ خُلَفأُ اللّهِ في أرْضِهِ، وَ اُمَناؤُهُ عَلي خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ في بِلادِهِ، نَعْرِفُ الْحَلالَ وَالْحَرامَ، وَ نَعْرِفُ تَأْويلَ الْکِتابِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ. ای شیعه ما بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشيد بر اين که ما اهل بيت رسالت، محور و أساس امور، پيشوايان هدايت و خليفه‌ي خداوند متعال در زمين هستيم. همچنين ما امين خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه مي‌باشيم، حلال و حرام را مي‌شناسيم، تأويل و تفسير آيات قرآن را عارف و آشنا هستيم. 📗تفسير عياشي/ ج1/ ص16 📗بحار الانوار/ ج89/ ص96/ ح58 🌸🍃ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج🍃🌸
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 ‌ ‼️امام مهدی (علیه السلام) مقصد نیست! ◀️ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﭼﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮﯾﻨﺪ ﻭ ﻏﯿﺒﺖ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ،ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ،ﻣﻘﺼﺪ ﻓﯽ ﺣﺪ ﺫﺍﺗﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ.ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﻧﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﻘﺼﺪ ﻧﯿﺴﺖ،ﺑﻠﮑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻘﺼﺪ ﺍﺳﺖ.    ◀️ﭼﻘﺪﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻫﺎ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ!    ﯾﮑﯽ ،ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭﺳﯿﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﯾﺪ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻭ ﺗﻮﻫﻢ ﺭﻫﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ  ﺟﺴﻢ ﻭ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.    ◀️ﺟﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺰﯾﻨﺔ ﺍﻟﺠﻮﺍﻫﺮ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ،ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻋﻠﻢ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ،ﺍﺻﻼ‌ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪ!    ◀️ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺗﺎﺭﯾﺦ،ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯼ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺗﺎﯼ ﺁﻥ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ﺍﮐﺜﺮ ﺁﻥ ﻫﺎ ﯾﺎ ﺍﻭﺗﺎﺩ ﻭ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﺨﯿﻞ ﻭ ﻭﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ◀️ﺑﻨﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺑﺪﺍﻝ ﻭ ﺍﻭﺗﺎﺩ ﻫﻢ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﯾﺎ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﺷﺪﻧﺪ،ﻣﮕﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ً!    ◀️ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﺒﯿﻞ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺸﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯿﻢ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﺩﻭﯾﺪﯾﻢ.ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻫﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ.    ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺯﯼ ﻋﺸﻖ، ﺑﺎ ﻧﻘﺶ ﺳﺒﻮ ﺑﮕﺬﺭ ﺍﺯ ﻧﻘﺶ ﺳﺒﻮ،ﺭﻭ ﺁﺏ ﺟﻮ
✨🌷﷽🌷✨ ❇ با امام زمان (عج) ✍شخصی از آیت الله کشمیری (ره) پرسید دل باید قرین حضرت (امام زمان) شود اما این ارتباط این قربت و قرین شدن چگونه است و از کجا شروع کنیم ؟ ایشان پاسخ دادند : هر روز یک ساعت با حضرت خلوت کنید و به حضرت متوجه باشید زیارت آل یاسین بخوانید . « اغثنی یا و المستعان بک یا ابن الحسن» را زیاد بگویید تا خود به خود _رفاقت حاصل شود . . 📚منبع : کتاب شیدا ، ص۲
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 هربان یه لیوان آب و ظرف سالادم گذاشت جلوم و گفت: -به نظر من خیلی خوبه. حالا خود دانی. با دهن پر گفتم: -من معنی این خود دانی رو نفهمیدم. چهار ساعت از آدم ایراد میگیرن بعدم میگن هر جور خودت دلت خواست. مهربان با اخم گفت: -خدا رو شکر که مامانت اینجا نیست وگر نه سکته می کرد با دهن پر حرف می زنی. شونه راستمو بالا انداختم. انگار بدنم خودش حواسش بود که دست چپم تعطیله.نهارم که تموم شد یواشکی رفتم طرف پذیرائی. هنوز ارشیا نشسته بود. من نمی دونم این کار و زندگی نداره خودش خونه نداره که مدام اینجاس. دوباره موهامو از روی چشمم عقب زدم و رفتم تو پذیزائی از همون دور سلام کردم و پشت یه مبل وایسادم تا پاهام معلوم نشه. همه جواب دادن که بابا گفت: -بیا اینجا ببینمت. چون دلم نمی خواست برم جلو یه زیر چشمی به ارشیا نگا کردم نگاهش به دستهاش بود. گفتم: -خوب از اینجام دارین می بینین دیگه. ماکان با ابروهای بالا رفته نگام کرد و گفت: -این چیه پوشیدی؟ پوف شروع شد. -لباسه! مگه نمی بینی؟ بابا هم خندید وگفت: -خوب بابا جان بس این مدلی نپوشیدی تازه گی داره واسمون. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ارشیا یه لحظه نگاهشو اورد بالا و دوباره به دستاش خیره شد.چه عجب!مامان با حرص گفت: -موهاتو هم از روی چشمت بزن کنار. وای خدا چرا اینا به همه چیز من گیر میدن. -مامان چقدر بگم من راحتم اینجوری! ماکان انگار که بخواد مسخره ام کنه گفت: -حالا چرا اون پشت سنگر گرفتی؟ یه چش غره بش رفتم و گفتم: -اومدم سلام کنم و برم بعد با چشم به پاهام و ارشیا اشاره کردم. ابروهای ماکان بالا رفت و منم برگشتم که از پذیرائی برم بیرون که ماکان گفت: -هی لیمو شیرین قهر کردی؟؟ برگشتم بش دهن کجی کنم که دیدم ارشیام داره می خنده. این امروز یه چیزیش هست. کارای غیر متعارف انجام میده. برگشتم تو اتاقم و روی تخت دراز کشیدم. داشتم فکر می کردم فردا برم با آنی یه مشورتی بکنم ورد زبونش همش پسران. فعلا کیس قابل اعتماد دیگه ای دور و برم پیدا نمیشد که بتونم راحت باش حرف بزنم. صدای حرف زدن از حیاط می اومد فکر کردم ارشیا داره میره. رسید خشکشویی رو برداشتم و دوباره رفتم پائین. تو سالن کسی نبود. مامان از پذیرائی بیرون اومد گفت: _چرا اینجا وایستادی؟ _خوب کجا برم. ما که زندگی نداریم از دست این ماکان و دوستاش. این شرکت زده ما از زندگی افتادیم. صب پا میشیم ارشیا اینجاست ظهر هست سر شام هست. این زندگی نداره همش اینجاست؟ چشمای مامان گرد شده بود. منم که دیدم مامان قیافه اش به آدمایی می خوره که سکته ناقص مغزی رو رد کردن با حرص گفتم: _خوب چیه؟ مگه دروغ میگم؟ که یه صدا از پشت سرم گفت: _ببخشید نمی دونستم مزاحم شما میشم 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻