eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
668 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 .آقای اقبال دست همسرش را فشرد و گفت:ولی تصمیم نهایی رو باید ترنج بگیره.می دونم ولی آخه اینا هیچیشون به ما نمی خوره. مادره چادریه بابا.خوب باشه. مگه ترنج خوش چادر نمی پوشه؟سوری خانم دستای ظریف و مانیکور کرده اش را به پیشانی اش کشید و گفت:به خدا دارم از دست این دختر دیونه میشم.ولی من بش افتخار میکنم.سوری خانم اخم ظریفی کردم و گفت:به خدا مسخره اس.سوری عزیزم. تو یک ساله داری همین حرفارو می زنی. می بینی که ترنج راهشو انتخاب کرده.چی بگم واال.خوب تو فقط کافیه این و بپذیری که ترنج حقشه کسی رو انتخاب کنه برای آینده اش که روحیات و عقاید شبیه خودش داشته باشه. می دونم ولی خوب آخه خونواده هم مهمه دیگه بله مهمه. فکر نمی کنی این فکرو باید خونواده امیر هم بکنن که پا پیش گذاشتن. اونا بیشتر باید ناراحت باشن.سوری خانم کالفه بود و نمی دانست چطور این ماجرا را هضم کند. گرچه تنها مادر امیر تماس گرفته و اجازه خواستگاری گرفته بود. و پدر ترنج هم تمام تصمیم را به عهده خود ترنج گذاشته بود.ترنج روی تختش دراز کشیده بود و به اشعاری که با خط خودش نوشته بود و به دیوار زده بود نگاه می کرد.حتی تصورش را هم نمی کرد که برادر الهه خواستگار او باشد. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 هیچ فکر نمی کرد خانواده الهه اصلا ترنج را با آن خانواده ای که دارد واجد شرایط برای ازدواج پسرشان بدانند. باورش برای خودش هم سخت بود. اینقدر خانواده الهه به او محبت کرده بودند که الان اصلا نمی توانست جواب رد به خانواده اش بدهد. توی این سالها هرگز به ازدواج به طور جدی فکر نکرده بود. تنها خواستگار جدی اش مهدی دوست سامان بود که سال گذشته از او خواستگاری کرده بود و خانواده اش مخالفت کرده بودند چون مهدی همشهری نبود و درسش تمام شده و بود می خواست به شهرش برگردد. خودش مهدی را ترجیح می داد اگر خانواده اش مخالفت نکرده بودند. برایش هم مهم نبود که باید توی شهر دیگری زندگی کند.ولی خانواده اش مخالفت کرده بودند و مهدی هم غمگین رفته بود. با یاد چهره مهدی دوباره غصه دار شد. گرچه هیچ وقت علاقه شدیدی به مهدی در خودش احساس نکرده بود. ولی آرامش و نوع نگاه او خیلی به دلش می نشست. نگاهش دور اتاق چرخید و روی دف مهدی ثابت ماند. در آخرین دیدارشان مهدی با اصرار دف را به ترنج هدیه کرده بود.چه روزهایی که مهدی با ان برای بچه ها نواخته و دل ترنج را به لرزه در آورده بود 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 دوره های هفتگی به یاد ماندنی که هنوز هم گاهی اتفاق می افتاد با این تفاوت که خیلی از بچه دیگر عضو این گروه نبودند و به شهر هایشان برگشته بودند. بلند شد و دف را برداشت. چقد دلتنگ صدایش بود. زبر لب گفت: -کاش اینجا بودی و می زدی. بعد ضربه آرامی به ان وارد کرد. سرش را به ان تکیه داد و به آخرین جمله مهدی فکر کرد: -هر وقت مشکلی داشتی یادت باشه یه گوشه این دنیا یه برادر به اسم مهدی داری. یک لحظه آرزو کرد کاش مهدی جای ماکان برادرش بود. از این فکر دلش گرفت. بعد از گذشت مدتها هنوز نتوانسته بود با ماکان رابطه خوبی برقرار کند. با بچه های گروه سامان و الهه راحت بود حتی با میلاد با ان جلف بازی ها و نگاه های گاه و بی گاهش ولی با ماکان نه. ماکان رئیسش بود نه برادرش.با امیر چه می کرد؟ او هم می توانست مورد خوبی باشد ولی ترنج فعلا دلش نمی خواست به ازدواج فکر کند. بهتر دید با الهه صحبت کند با او راحت بود. یک جواب غیر رسمی خیلی بهتر از رد کردن رسمی بود. با اه دف را روی دیوار برگرداند و پشت لپ تاپش نشست. فتوشاپ نیمه کاره اش را باز کرد و مشغول شد. طرح تبلیغات یک بستنی را ماکان به او داده بود. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
❤️🌱 سِرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا؟ این دل بیمار کجا؟ کاش در نافله‌ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا؟ عبد گنه کار کجا؟ فرج مولا صلواتـــــــ 💕
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ روزها از پےِ هم میگذرند و گناهانِ بے‌شمارِ ما نه تنها قلب‌تان را آزرده کہ در قرنطینہ تنهایے اسیرتان ڪرده استـ . روزها از پےِ هم میگذرند و ما براے ظهورتان کارے نڪرده ایم . روزها از پےِ هم میگذرند تنهایے پشتِ تنهایے و درد روے درد انبار میشود و تنها یڪ خبر حالِ تمـامِ عالم را خوب میکند خبرِ آمدنِ شما ... یامهدے مرادردیست‌‌دور‌از‌تو‌که‌‌نزد‌توست‌‌درمانش در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡رامےبینم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور 📝خیلیا ترسیدن و آرزو کردن که در آخرالزمان نباشن ....
درمحضرحضرت دوست
🌷مهدی شناسی ۲۶🌷 ◀️"ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﺻﻮﻟﯽ ﺍﻣﺎﻡ، ﯾﻌﻨﯽ ﭼﺸﯿﺪﻥ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﯾﺸﺎﻥ." 🔸ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭ
‌🌷مهدی شناسی ۲۷🌷 ◀️ﻓﻘﻂ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍمام مهدی ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺻﺤﯿﺢ ﺍﺳﺖ، نﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﻫﺮ ﺑﺨﺶ ﺍﺯ ﮐﻤﺎﻝ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ، ﺩﺭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺁﺛﺎﺭ ﻭ ﺍﺑﻘﺎﯼ ﺁﻥ، ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ، برﺯﺥ ﻭ ﻗﯿﺎﻣﺖ، ﻫﻤﻪ ﻃﻔﯿﻞ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺍﺛﺮﺍﺕ ﻭﺟﻮﺩﯾﺸﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ. 🔺ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺎﺕ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ، ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ. ♨️مکر شیطان در مورد به تاخیر انداختن ظهور امری طبیعی است. درد واقعی این نیست! درد این جاست که چرا شیطان باید بتواند در ما که عاشق مهدی هستیم چنین نفوذ کند؟! ❓چرا جوان های ما شناختشان در مورد هنرپیشه ها، ورزشکارها، رجل سیاسی و... بیشتر از امام زمانشان است؟ این ها درد جامعه ی ماست... 🔹هانری کربن که یکی از اسلام شناسان و خاورشناسان غرب است، مرتب به ایران سفر می کرده، در جلسه ای با علامه طباطبایی داشته، علامه از ایشان می پرسد که آیا شما وقتی که به کلیسا می روید، دعاهای مخصوصی دارید؟ 🔺ایشان جواب می دهد: بله داریم اما من تمام نیایش های مهدی شما را جمع کرده ام و وقتی به کلیسا می روم با آن ها با خدا مناجات می کنم، چون معتقدم از طریق قلب عالم امکان می شود با خدا ارتباط برقرار کرد. اما چقدر دردناک است ما که ادعای عشق مهدی را داریم با این مفاهیم و مناجات ها بیگانه ایم.😔 🔸ما در عین حال که به یاد حضرت مهدی هستیم، به یاد او نیستیم! یعنی یادی که امروز از او داریم عین فراموشیست. نه یادی که خدا از آن راضی شود. ❓اما چرا شیطان ما را کاملا غافل نکرده است؟؟؟ چون می داند که اگر بگوید: "مهدی دروغ است؛او را قبول نکن و رها کن." محال است زیر بار حرفش برویم و امام را کنار بگذاریم. 👈🏻این جاست که پرده هایی بر این حقیقت می اندازد، تا تاثیرات یاد امام را در وجود ما کم رنگ کند.
🔵 ۱۱ 💠 زمان قیام یمانی در منابع اهل سنت؛ 🔹در بين روايات اهل سنت در مورد زمانِ قيام يمانی، به شدت اختلاف نظر وجود دارد: 🔘1-دسته ای، قيام يمانی (قَحطانی) را قبل از ظهور دانسته اند. 🔘2-دسته ای آن را همزمان با امام مهدی دانسته اند. 🔘3-دسته ای ديگر، قيام يمانی را پس از حيات امام مهدی دانسته اند! و البته در برخی رواياتشان نيز آمده که او همان مهدی است! 📚تأملی نو درنشانه های ظهور، ص87-90