eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
670 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢کارخراب کنی خودسرها علی‌کُرده رفتار خصمانه رو کاملاً کنار گذاشته بود و واقعا ًهمه جوره با بچه‌ها همکاری می‌کرد و نه تنها در امور فرهنگی و برنامه های آموزشی و معنوی کارشکنی نمی‌کرد، بلکه همکاری هم می‌کرد و جوری سرِ بعثیا رو شیره می مالید و فریبشون می‌داد. خلاصه در حالی که کارها داشت به سامان می‌رسید، ، توی این حال و هوای مطلوب، یهو چند نفر از افراد خودسر در تدارک برنامه‌ای بودن که بخاطر کارهای قبلی علی‌کُرده ازش انتقام بگیرن و مجازاتش کنن. یکی‌شون سنگی رو داخل یه پارچه پیچیده بوده و بدون اینکه با کسی از بزرگان مشورت کنن، وقتی که علی از کنارش رد شده بود توی شلوغی از پشت کوبیده بود تو سرش و سرش رو شکست. علی هم که انتظار این برخورد رو نداشت، یهو وحشی شد و با تصور اینکه تموم مهربونی و کارای ما همش نقشه بوده و به هدف از میون برداشتنش بوده نه از روی دوستی، مثل گرگ زخمی شروع کرد به داد و فریاد و نعره زدن. سریع بعثیا ریختن توی اردوگاه و بچه ها رو به باد کتک گرفتن و می‌خواست فرد ضارب خودشو معرفی کنه اونم البته مردانگی کرد و خودشو معرفی کرد. بُردنش حسابی انداختنش زیر شکنجه و به این بهانه تعداد زیادی از بچه‌ها هم کتک خوردن. متاسفانه زحمات چند ماهه من و تعدادی دیگه از بچه ها با یه اقدام نابخردانه و نسنجیده و بی موقع خراب شد و تا چند روز بعثیا کل اردوگاه رو در مضیقه و تحت فشار قرار دادن و همه مورد اذیت و آزار قرار گرفتن و اوضاع بشدت متشنج شد. ناگفته نمونه اینا بچه های خوب و سالمی بودن، ولی کله‌شق و خودسر که درک درستی از موقعیت نداشتن و تصور می‌کردن هر چه خودشون فکر می‌کنن همون درسته و بدون مشورت با دست به اقدامی نسنجیده زدن که دودش توی چشم همه رفت. حتی علی تصمیم داشت من و تعداد دیگه‌ای رو بعنوان همدستِ اونا و بعنوان کسانی که با نقشه قبلی طرح دوستی ریختن و هدفشون کشتن او بوده، به بعثیا معرفی کنه که با مداخله و پادرمیونی تعدادی از هم‌شهریا منصرف شد. بعد از چند روز من قضیه رو براش توضیح دادم و ازش خواستم صرفنظر کنه و دوباره برگرده به همون رفتار خوب با بچه‌ها. حرفی زد که من جوابی نداشتم. گفت: آقا رحمان من وجدانا توی این مدت با بچه ها بد کردم؟ چرا باید نقشه قتل منو اونم بصورت نامردی و از پشت‌سر بکشن و بخاطر کارای قبلی‌م این کارو با من بکنن؟ مگه من توبه نکردم و رفتارم رو تغییر ندادم؟ مقداری نصیحتش کردم. گر چه دیگه مثل قبل نشد و با بدبینی به مسائل نگاه می‌کرد، اما باز هم قابل تحمل بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨