📝 "شناخت علائم ظهور"
🔹 شناختن علائم ظهور حضرت مهدی، به ویژه علائم حتمی که امامان خبر داده اند، از وظایف مهم منتظران در زمان غیبت است.*۱
🔸 بر همه لازم است که بعد از ظهور حضرت با ایشان بیعت نمایند و این اتفاق بدون علم به ظهور، امکان پذیر نیست
❤️ امام صادق فرمودند: «پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است که عبارتند از یَمانی، سُفیانی، صدای آسمانی، کشته شدن نفس زکیه، فرو رفتن زمین در منطقه بیداء»*۲
۱. کتاب مکیال المکارم
۲. کمال الدین و تمام النعمه، باب ۵۷
💢 آیت الله صافی گلپایگانی فرمودند :
«شناخت علائم ظهور واجب است»
🌟 #فرازی_از_دعای_ندبه 🌟
بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي لَكَ الْوِقَاءُ وَ الْحِمَي
پدر و مادرم فداي تو و جانم نگهدار و حامي ذات پاك تو باد.
🔷 در اين فراز میگويی آنچنان روحم آمادهی فانیشدن در حضرت ولیعصر (عج) است که از خدا درخواست میکنم اگر قرار است بلايی به ایشان روی آورد، جان خود، پدر و مادرم را فدای حضرت کنم تا امامم زنده بماند.
✅ زيرا وجود مقدس حضرت حجت (عج) اصل و اساس جان و قلب هر انسانی است و هر اندازه که انسان از نَفْس محدود خود به درآيد و آن را در سير به سوی آن حضرت فانی کند، در واقع به خودِ اصيلش نزديک شده است.
🔆 پس هنر ما در همين است که انسان کامل را بيابيم و تمام وجود خود را در وجود عالی او فانی کنيم و بسوزانيم، چرا که جانِ جان ما اوست و هرچقدر او بر جان ما حاکم شود ما به عالیترين سعادت دست يافتهايم.
سلطان منی، سلطان منی
واندر دل و جان، ايمان منی
در من بِدَمي من زنده شوم
يک جان چه بود، صد جانِ منی
📚 دعای ندبه زندگی در فردایی نورانی ، فصل ششم، ص 145
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی #قسمت_ششم 🔰 اقا هادی به همسرش نگاهی کرد و یاد نذری افتاد که اون شب در مسجد بعد ش
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_هفتم_و_هشتم👇👇👇
#رمان_محمد_مهدی
#قسمت_هفتم
🔰 نرگس خانم نگاهی به همسرش کرد و هر دو با نگاهی خوشحال کننده به آقای رحمتی گفتند چه قضیه ای رو خانم شما میدونه؟
گفت : شما برین ، کاریتون نباشه
🌀 حاج هادی و همسرش رفتن به آدرسی که آقای رحمتی داده بود، آخر یک کوچه بن بست ، سر کوچه یک مسجد قشنگ و زیبا داشت که بچه ها داشتن داخل حیاطش تنیس روی میز و فوتبال دستی بازی می کردن، هادی گفت اگه واقعا اینجا بتونیم خونه بگیریم عالی میشه، هم کنار مسجد هست، هم مسجدی که پر رونق هست و بچه ها هم داخلش فعالیت دارن
هیچ کدوم از خانه هایی که دیدیم تا الان، کنار مسجد نبودن
به آخر کوچه که رسیدن، مواجه شدن با یک خانه شیک و تمیز که طبقه دوم اون تازه ساخت بود ، زنگ طبقه بالا رو زدن، اما کسی در رو باز نکرد،
یه مرتبه نرگس خانم گفت هادی جان، فکر کنم طبقه بالا کسی ساکن نیست، چون پنجره ها اصلا پرده کشیده نیست ، زنگ طبقه پایین رو بزن،
هادی با تعجب گفت ، یعنی صاحب خونه خودش طبقه اول هست و طبقه بالا که نو و تمیز هست خالیه؟ مگه میشه؟
زنگ طبقه اول رو زد و یه خانمی با صدای گرم جواب داد کیه؟
آقا هادی گفت ما رو حاج اقای رحمتی فرستاده ، گفتن به شما بگیم که مهمان خدا هستیم.
تا این رو گفت، خانم رحمتی گفت خوش آمدین، منتظر شما بودیم، آقای رحمتی کلید بهتون داده؟ چون آیفون ما خراب هست و درب رو باز نمی کنه ، اگه نداده من بیام پایین باز کنم
حاج هادی گفت ، بله حاج خانم دادن، شما زحمت نکشید ، درب رو باز کردن وارد حیاط شدن، خانه ای تمیز که چندتا برگ پاییزی داخل حیاطش ریخته بود، یا یک حوض کم عمق که چند تا ماهی قرمز داخلش بازی می کردن و پله ای که از پایین تا بالای اون گل های رنگارنگ جلوه می کرد
خانم رحمتی که اومده بود روی پله ها ، سلام و احوالپرسی گرمی کرد و رفت دست نرگس خانم رو گرفت و این زوج مومن رو برد داخل خانه.
🌀 هرچی خانم رحمتی گرم می گرفت و با اونها صحبت می کرد، هادی و خانمش تو بهت و تعجب بودن که قضیه چیه و این زن و شوهر برای چی دعوتشون کردن داخل منزل و از اونها پذیرایی می کنن
انگار خانم رحمتی فهمیده بود، بهشون گفت تعجب نکنین ، صبر کنین حاج اقا رحمتی بیاد خودش توضیح میده
شما فعلا پذیرایی کنین از خودتون
🔰 حاج هادی همین طور که داشت چایی و میوه می خورد نگاهی به دور و بر منزل هم انداخت و یه مرتبه توجهش به یک عکس جلب شد، یه پسر جوان و با چهره مذهبی ، روی حاشیه قاب عکسش هم یه نواز سیاه بود که نشون می داد فوت کرده.
اما کمی خجالت می کشید بپرسه این پسر کی هست ، منتظر موند تا خود صاحبخانه اگه صلاح هست بگه
❇️ سرگرم غذا خوردن و کمی حرف زدن با حاج خانم بودن که زنگ خانه به صدا در اومد ،
هادی فهمید آقای رحمتی هست و کلید هم نداره، بلند شد و رفت در رو باز کرد ، دید اقای رحمتی با یک جعبه شیرینی و چند تا نان به دست برگشته
تعجب هادی بیشتر شد! شیرینی دیگه برای چی؟
( #ادامه_دارد ...)
#نویسنده
#استاد_احسان_عبادی
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
#رمان_محمد_مهدی
#قسمت_هشتم
✳️ با هم وارد منزل شدن و نشستن ، آقای رحمتی گفت :
خب ، بچه های من، طبقه بالا رو دیدین؟ پسندیدین؟ ما رو به صاحبخونگی می پذیرین؟ اگه اره ، بفرمایین شیرینی تا از دهن نیفتاده !
🌀 هادی دیگه صبرش تمام شد و گفت حاج اقا میشه به ما هم بگین قضیه چیه؟ بخدا دیگه داریم از کنجکاوی دق مرگ میشیم!
🔰 حاج خانم رحمتی با حالت شوخی گفت : ای بابا ، مثل اینکه ما رو قبول ندارن این زوج خوشبخت ، حالا ما کجا غیر شما مستاجر خوب پیدا کنیم؟ همه زدن زیر خنده ، هادی و خانمش هم کم کم به قضیه داشتن پی می بردن
❇️ حاج اقای رحمتی گفت : عزیز من ، شما حتی اسم خودتم بما نگفتی ، حالا از من انتظار داری تمام ماجرا رو بهت بگم؟ نمیشه که !
هادی گفت: من مخلص شمام هستم حاج اقا، قصد بی ادبی نداشتم ، اما شما هم خودت رو بذار جای ما، قطعا تعجب می کردین ، شایدم کمی می ترس...
حاج اقا رحمتی : ای بابا، حالا ما ترسناک هم شدیم جوان؟ با صدای بلند شروع به خندیدن کرد
🔰 هادی : نه نه، منظورم این نبود، اصلا ببخشید ، من حرف نزم بهتره، من کوچیک شما هادی هستم، حالا شما بفرمایین
آقای رحمتی گفت : آها ، حالا شد، حالا خب گوش کن تا بهت بگم، قضیه از این قرار است که من و این حاج خانم که می بینید، سالهای سال بچه دار نمی شدیم، تا اینکه خدا به ما یه پسری داد ، نمی دونی چقدر خوشحال بودیم ، قابل وصف نیست هادی جان،
این پسر روز به روز بزرگ و بزرگتر می شد ، رفت دانشگاه و بعدش هم سربازی ، چند ماه بیشتر خدمت نکرد و بعدش بخاطر ورود من به سن 60 سالگی، و چون تک پسر بود ، از سربازی معاف شد.
براش تو یه شرکت حمل و نقل کار خوب و آبرومندی پیدا کردم و چندسالی مشغول بود ، من و مادرش هم به هم گفتیم که الحمدالله حالا که شغل خوبی هم داره، بهتره دیگه براش زن بگیریم
💠 رفتیم سراغ یکی از افراد مومن فامیل تا از دخترش خواستگاری کنیم، دختر خوبی بود ، این عکس هم که می بینین ، آقا رضا ، پسر ما هست ، برای شب خواستگاریش هست این عکس،
هادی گفت: ببخشید که فضولی می کنم، اما این نوار سیاه کنار قاب عکس که نشون میده ایشون ...
آقای رحمتی شروع به گریه کرد ، دیگه گریه امانش نمی داد،
حاج خانم انگار صبور تر بود، گفت آره پسرم ، این عکس رضاجان ما هست که چند ماه بعد عقد و نامزدی ، تو یک سفر کاری بر اثر تصادف خودش و خانمش با هم به رحمت خدا رفتند.
#ادامه_دارد ...
#نویسنده :
#استاد_احسان_عبادی
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
✨🌹✨
هر چند دیدگان ما
از دیدار روے دلرباے زهرایےات،
محروم است اما قلب هاے شڪستہ ے ما
حضورِ مهربان و امید آفرینت را
احساس مےڪند...تو با دعاے خیرت،
با نوازش هاے مداومِ پدرانہ ات،
با نگاه سبز و بارانےات،با توجہ گرم و
حیات آفرینت،همواره بہ ما امان میدهے
از ما مراقبت مےڪنے و جان پناهمان هستے
شڪر خدا ڪہ در سایہ سار توایم...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✋سلام محبوب قلبم💚
☀️صبحت بخیر آقاے دو عالم❤️
#یا_صاحب_الزمان_عج❤️
مثل یعقوبم که بُرهانی ندارم جز خودت
همسفر تا کوی جانانی ندارم جز خودت
پاره کردم این گریبان تا بدانی عاشقم
بهرِ کَس پاره گریبانی ندارم جز خودت
در پشیمانی، پشیمان از پشیمانی شدم
راهِ حل از این پشیمانی ندارم جز خودت
بین خلوتگاه قبرم شک ندارم آخرش
فاتحه خوانی و مهمانی ندارم جز خودت
در قیامت هم بهشت من تویی آقای من
خوب می دانی که رضوانی ندارم جز خودت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استادرائفی پور
📝اصلی ترین شرط ظهور
#شرایط_ظهور
کجایی زائر بی نشان زهرا.mp3
6.28M
⭕️ تمام گرفتاری های ما از دوری توست
💖 برگرد مولا جان
🌼 مناجات با امام زمان(عج)!
🎙حاج محمود کریمی
🌸 کجایی زائر بی نشان زهرا!
سرباز امام زمان عج:
امام صادق(ع) :
هر کس خوشحال می شود و دوست دارد که در شمار یاران حضرت مهدی(عج) باشد، باید سه ویژگی داشته باشد: منتظر بودن، با وَرَع بودن، اخلاق بزرگوارانه داشتن.
(ورع یعنی دوری از گناه، تقوا داشتن و دوری از مکروهات و شُبَهات)
:
امام صادق(ع) :
هر کس خوشحال می شود و دوست دارد که در شمار یاران حضرت مهدی(عج) باشد، باید سه ویژگی داشته باشد: منتظر بودن، با وَرَع بودن، اخلاق بزرگوارانه داشتن.
(ورع یعنی دوری از گناه، تقوا داشتن و دوری از مکروهات و شُبَهات)
🔴🔵 سبک زندگی زنان منتظر
🔺 مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد سیستانی (ره) پدر آيت الله سيد علی سیستانی تصميم می گيرد برای تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زيارت عاشورا بخواند.
🔺 در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزديک به مسجد مشاهده می کند. به سوی خانه می رود می بيند حضرت ولی عصر امام زمان (ع) در یکی از اتاق های آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفيد روی آن کشيده شده است.
🔺 ايشان می گويد هنگامی که وارد شدم اشک مي ريختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا اين گونه به دنبال من می گردی و اين رنج ها را متحمّل می شوی؟!
مثل اين باشيد- اشاره به آن جنازه کردند- تا من به دنبال شما بيايم!»
🔺 بعد فرمودند: «اين بانویی است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوی- هفت سال از خانه بيرون نيامد تا چشم نامحرم به او نيفتد.»
📚 شیفتگان حضرت مهدی (عج)،ج۳،ص۱۵۸
🔴🔵 کشف حجاب رضا شاه نشانه ظهور
قال امیرالمؤمنین علیه السلام:
🌺 مِنْ عَلائِمِ الظُّهُور... وَ سَلْطَنَهُ رَجُلٌ طبَرَسَی و تَبْدیِل الأَلْبَسَةِ الاِسْلامَّیةِ
امام علی علیه السلام فرمودند:
🌺 از نشانه های ظهور امام زمان در آخرالزمان حکومت مردی از مازندران ایران است که الگوی لباس را تغییر می دهد، و شکل لباسهای اسلامی را به لباسهای غیر اسلامی تبدیل می کند .
🔷 رضاشاه از روستای «آلاشت» مازندران در اطراف قائم شهر، بود که بوسیله انگلیسی ها با کودتا به قدرت رسید .
🔺احکام الهی را تعطیل کرد
🔺و چادر زنان را گرفت
🔺و لباسهای بلند مردان را قیچی کرد
🔺و حسینیّه ها را تعطیل نمود
🔺و عزاداری و منبر را منع کرد
🔺و عمّامه از سر علماء ایران برداشت
که دوران بسیار خطرناکی برای اسلام در ایران بود. به نظر میرسد حدیث امام علی (ع) مربوط به دوران کشف حجاب رضا شاه ملعون می باشد چون از آغاز غیبت کبری تا امروز چنین دستوری فقط در دوره آن ملعون صادر شده است.
🌕 تذکر مهم :
از میان نشانه های ظهور فقط ۵ نشانه حتمی هستند که در نزدیکی ظهور رخ میدهند ( خروج سفیانی- خروج یمانی- صیحه آسمانی - قتل نفس زکیه و خسف بیداء ) و به زبان ساده تر اینکه شاید نشانه ای از نشانه های ظهور صدها سال قبل از ظهور رخ دهد.
📚 منابع:
📕 بیان الائمه ص ۳۵۱
📕 نشانه های شگفت آور آخرالزمان محمد جواد مهری ص ۶۰ و ۶۱
📕 آینده و آینده سازان/مرحوم دشتی ص ۱۱۱
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی #قسمت_هشتم ✳️ با هم وارد منزل شدن و نشستن ، آقای رحمتی گفت : خب ، بچه های من، طب
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_نهم_و_دهم👇👇👇
#رمان_محمد_مهدی
#قسمت_نهم
🔰 قبل از اینکه عقد کنه ، من و پدرش تصمیم گرفتیم طبقه بالای خونه خودمون رو درست کنیم و بسازیم تا دست همسرش رو بگیره و برن داخلش زندگی کنن که اول زندگی دغدغه خونه و اجاره دادن و این بنگاه و اون بنگاه گشتن نداشته باشن
🌀وقتی موضوع رو فهمید اومد دست من و پدرش رو بوسید و کلی از برنامه های آینده زندگیش گفت ، بعدش هم که خواستگاری و عقد و بعد هم...
روزی که تصادف کردن و خبرش رو برای ما آوردن، روزی بود که حاج اقا رحمتی شیرینی گرفته بود برای تائید طبقه دوم و گرفتن پایان کار و سند منزل به اسم پسرمون، دیگه خبر نداشتیم که قراره چند دقیقه بعد خبر فوت پسر و عروسمون رو بشنویم
🔰 امروز هفت ماه از اون حادثه میگذره، من و پدرش روز به روز داریم پیرتر و افسرده تر میشیم ، آخه تنها فرزند ما بود و ما بچه دیگه ای نداریم، برای همین امروز صبح بعد نماز به حاج اقا گفتم بیا یه درخواستی از امام زمان (عج) کنیم
گفت چه درخواستی؟
گفتم بیا بریم حیاط ، زیر آسمون خدا ، نماز استغاثه به امام زمان که تو مفاتیح هست رو بخونیم و بعدش از آقا درخواست کنیم یک زوج جوان مومن رو که دنبال خریدن خونه هستن پیدا کنیم ، بیاریم طبقه بالا ساکن کنیم تا جای خالی رضا و عروسمون رو پر کنن، ما که داریم پیر میشیم و توان بالارفتن از پله ها رو نداریم ، همین طبقه پایین برامون بهتره، اونها رو می فرستیم بالا که نو هم هست ، هرچی هم خواستن و توانشون بود پول پیش و اجاره بدن، اگر هم خوب بودن تا هر وقت دلشون خواست اینجا بمونن یا اصلا طبقه بالا رو با قیمت خوب بهشون می فروشیم که بدون دغدغه تا آخر عمر زندگی کنن و ما هم تنها نباشیم و داغ عزیزمون قابل تحمل تر باشه
شما که امروز میری بیرون نون بگیری، قشنگ بنگاه ها و جاهایی که فکر می کنی بشه افرادی رو گیر آورد که دنبال خونه هستن ، زیر نظر بگیر، انشالله یه زوج خوب پیدا کنیم که قطعا مهمان خدا هستند و قدم اونها روی چشم
🌀 حاج اقا رحمتی هم بعد شنیدن پیشنهادم قبول کرد و بعد نماز استغاثه رفت نون بگیره ، اما کسی رو پیدا نکرد، عصر که شد بهش گفتم به بهانه نون عصرانه برو بیرون و قشنگ تر همه جا رو ببین، خدا رو چه دیدی، شاید همین امروز امام زمان (عج) برای ما مهمان خدا پیدا کرد، این بود که اومد بیرون و شما دو نفر رو پیدا کرد ، و آورد خونه
حالا هم قدم شما روی چشم ما
شما مهمان خدا هستین ، برین طبقه بالا رو ببینن و اگر پسند کردین ، اسباب کشی کنین و ساکن بشین
✳️ هادی نگاهی به اقای رحمتی کرد، بعد یه نگاه به حاج خانم کرد و گفت مگه میشه؟ به همین راحتی؟
شاید ما اون کسی نباشیم که شما دنبالش می گردین؟
شاید اصلا پول ما اونقدر نباشه که بتونیم پیش و اجاره مورد نظر شما رو بدیم؟
🔰 حاج اقا رحمتی گفت این چه حرفیه پسرم، کی حرف پول زد ؟
شما بیا ساکن بشو
هرقدر دلت خواست پول پیش بده ، هرقدر هم دوست داشتی اجاره
اصلا نده
مهم نیست
ولی من میدونم اشتباه نکردم ، می دونم انتخاب بد نکردم ، شما همون زوج مومنی هستین که ما از امام زمان (عج) خواستیم
#ادامه_دارد ........
#نویسنده :
#استاد_احسان_عبادی
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
#رمان_محمد_مهدی
#قسمت_دهم
🔰 و حالا هفت سال از اون ماجرا می گذره و آقا هادی و همسرش دوباره روی همون نیمکت های پارک نشستن و به چند ماه بعد فکر می کنند که فرزندشون به دنیا میاد و اونها هستن و بار مسئولیت تربیت یک فرزند
فرزندی که میتونه با تربیت درست ، مودب و مومن و با اخلاق بشه، یا اینکه...
✳️ اینقدر توی پارک نشسته بودن و با هم حرف می زدن و به آینده فکر می کردن که اصلا متوجه گذر زمان نشدن ، یهو دیدن صدای اذان میاد، بلند شدن رفتن مسجد محله خودشون، دم درب اقای رحمتی رو هم دیدن که داشت وارد مسجد میشد ،
گفت سلام هادی جان، سلام دخترم
از ظهر که رفتین بیرون تا الان خونه نیومده بودین، دلواپس شده بودیم
هادی گفت که چیزی نبود ، اومدیم پیش حاج اقا عسکری برای انتخاب اسم بچه ،
آقای رحمتی: به به ، مبارک باشه، حالا چی انتخاب کردن؟
هادی : #محمد_مهدی
اقای رحمتی: یا رسول الله (ص) ، یا صاحب الزمان (عج)، چه اسم قشنگی، انشالله بحق این دو معصوم، یاور مهدوی تربیت کنین
🔰 با هم وارد مسجد شدن، یکی از بچه ها داشت اذان می گفت و حاج اقا عسکری هم داشت به سوالات شرعی مردم پاسخ می داد، سلام کردن و صف اول نشستن
نماز مغرب که تمام شد ، حاج اقا یه لحظه رو به نمازگزاران کرد و گفت :
می دونین عادت من صحبت در بین دو نماز نیست و این کار نوعی گرفتن وقت مردم هست، اما فقط میخوام یه چیز بگم و اینکه عموما مردم بین نماز مغرب و عشا ، نماز غفیله می خونن ، خوبه ، قبول باشه
اما اون چیزی که ثواب بیشتر و تاکید بیشتری در دین شده ، نمازهای نافله هست، یعنی دو تا دو رکعتی مثل نماز صبح به نیت نافله مغرب، خوب هست مومنین عزیز بین دو نماز اول نافله رو بخونن و بعد اگر فرصت داشتن سراغ نماز غفیله برن
چون خوندن نافله هم سیره علما بوده و هم توصیه امام زمان (عج) و در دیدار با سید رشتی(ره) ، ایشان گله کردن از شیعیان خودشون که چرا نافله نمی خوانند؟
🌀 و بعد بلند شد و شروع کرد به خوندن نافله و از اون شب اهل مسجد بیشتر به نافله اهمیت دادن و بعد نماز راجع به نافله های دیگه هم سوال کردن ، نافله دیگر نمازهای یومیه و طرز خوندن آنها
✳️ بعد نماز عشاء ، عادت حاج اقا این بود که چند دقیقه برای مردم صحبت کنه ، و از بس صحبت های شیرین و عمیقی بود، هیچکس از مردم بیرون نمی رفت و می نشستن تا حرفهای ایشون رو کامل گوش بدن
حاج اقا بعد توضیح یه مساله شرعی درباره کیفیت مسح سر و پا ، یه روایت از امام صادق (ع) گفتند
گفتن این روایت همانا و به گریه افتادن آقا هادی همانا...
قال الصادق (ع)...
( ادامه دارد ...)
# نویسنده:
#استاد_احسان_عبادی
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
سلام حضرت آفتاب، مهدی جان
در دل های غم گرفته ی ما ، در عمق جان های خسته و عطشناکمان ، در ژرفای سرد ناامیدی ها ... ایمان به آمدنتان ، همچون چشمه ی زلال و گرمی ، زنده مان می دارد ...
همچون سپیده که در ظلمانی ترین نقطه ی شب ، تاریکی را می شکافد و نور را بر چهرهی جهان می پاشد ، پس از این روزهای بی خورشید و دهشت بار ، صبح روشن ظهور شما طلوع خواهد کرد ...
به همین زودی.... به همین نزدیکی....
حال دلم خوش نیست
دلم پناه میخواد، یک جای امن!
ایهاالناس بگوئید کجا جز حرمش؟
کجا را طلب کنم که شبهای جمعه،
یگانه مقصود "لَيتَ شِعْري اَينَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّويٰ"هایم
نه در رضوی، نه ذی طوی، بلکه در کربلاست!
منی که چند سال است از برای شنهای صحرایت
هم سلام دارم"السلام علیک یا من فیه منتهی الآمال"،
پرنده نشوم و پر نکشم به سویت؟
یه سوی تو که دارالقرار رویایم در کنار عزیز زهرایی؟
آخر مگر کجاست غیر حریمت که سوء امید است برای زائران:
"إِجَابَةَ الدُّعَاءِ تَحْتَ قُبَّتِهِ"
رویای زندگیم در اینجا نور حقیقت نگیرد تاریکیهای
روزگارم را دست چه کسی بسپرم؟
کهف حصین عالمین!
پناه قلب بی قرارم نمیشوی؟
من دلم عجیب آغوش آرامش مهدی فاطمه میخواهد
امید وصالم تنها در جوار حریمت!
@Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور
📝 سخنان ایت الله خزعلی در سال 55 در مورد ظهور...
#علائم_ظهور #آخرالزمان
⭕️ رمزگشایی ضدمسیح و آخرالزمان: آنچه کتاب مقدس می گوید و آنچه در آینده انتظار می رود
درتوضیحات کتاب فوق آمده است که: طی دو هزار سال گذشته مردم با اضطراب در تلاش بودند که تجزیه و تحلیل نمایند که ضدمسیح چه کسی است و چه زمانی ممکن است آشکار شود. بسیاری از مردم ادعاهای مزخرفی را مطرح کرده و البته اشتباه کرده اند. اگر مواظب نباشید، می توانید درگیر این بحث
@Abbasse_Kardani
🔴 فاطمه و دفاع از امام زمان
🔹 فاطمیه به تمام منتظران یاد می دهد که وقتی دنیای مصیبت به تو روی می آورد و بین در و دیوار هستی،صدا بزنی یا مهدی...
🔺 آری
🔹 مادر ما یاد می دهدکه برای دفاع از امام زمان خویش ، باید زخم بخوری ، باید پهلویت بشکند
🔹 باید به حریم خانه ات بی احترامی کنند ، باید با تمام وجود، با شمشیر و بدون شمشیر به قیام برخیزی. باید به جایی برسی که بگویی ، من را بزنید و امام زمانم را نزنید...
زهرای مرضیه، آن روز در کوچه ها برای دفاع از امام زمانش لگدکوب شد و آماج تازیانه های دشمن قرار گرفت و به آن زخم شهید شد..
🔹 اما پیش خدای خویش شرمنده نیست که چرا مظلومیت امام زمان خود رادید و غافل بود
🔹 پیش پدر خود خشنود است که فرمود : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است
🔺 امروز ، من و تو و همه انسانهایی که منتظر امام زمان خویش هستند ، باید از فاطمه (سلام الله علیها ) یاد بگیریم که چطور از امام زمان خویش دفاع کنیم و چطور خود را سپر کنیم تا تیر دشمنان به او نخورد.
@Abbasse_Kardani
🔴 آیا حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) پس از ظهور رجعت می کند؟
🔵 حدیثی در منابع روایی وجود دارد که حکایت از رجعت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از ظهور امام زمان (عجلالله تعالی فرجه والشریف) دارد. داستان رجعت آن حضرت(سلاماللهعلیها) در ضمن روایتی طولانی که در پرسش مفضل از امام صادق (علیه السلام) مطرح شده، آمده است.
🌕 مفضل می گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: آقا، آیا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و علی (علیهالسّلام) با قائم (عجلالله تعالی فرجه و الشریف)خواهند بود؟ فرمودند: آرى، والله پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و علی (علیهالسّلام) ناگزیر می باید قدم روى زمین بگذارند.... اى مفضل! گویا مى بینم که ما ائمه(علیهالسّلام) آن موقع جلوی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) جمع شده و به آن حضرت(صلیاللهعلیهوآله) شکایت مى کنیم که امت بعد از وى چه به روز ما آوردند، و مى گوییم امت، ما را تکذیب کردند؛ بى اعتنایى، نفرین، لعنت و تهدید به قتل نمودند، حاکمان ستمگر آنها ما را از وطن بیرون آورده به پایتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس کشتند. در این وقت پیغمبر سخت گریه می کند و می فرماید اى فرزندان من! هر چه به شما رسید بیشتر به جد شما رسید.
🔺 آن گاه فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) مى آید و از ظلم هایی که در حق او همسرش شده و غصب فدک، ملک خود توسط آنها، و رفتن به میان مهاجرین و انصار و ایراد خطبه اش در خصوص غصب فدک، شکایت می کند. سپس نقل می کند که چگونه جمعى امیر المؤمنین(علیهالسّلام) را از خانه خود براى بیعت گرفتن در سقیفه بنى ساعده بردند،...
🔹 بنابر این، طبق این روایت که مفضل از امام صادق (علیهالسّلام)نقل می کند، حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) نیز جزو رجعت کنندگان خواهند بود؛
📚بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷
📚مهدى موعود، (ترجمه ج ۵۱، بحار الأنوار)، ص۱۱۶۶
@Abbasse_Kardani
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی #قسمت_دهم 🔰 و حالا هفت سال از اون ماجرا می گذره و آقا هادی و همسرش دوباره روی هم
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_یازدهم_و_دوازدهم👇👇👇
#رمان_محمد_مهدی
#قسمت_یازدهم
💠 قال الصادق (ع) : لو ادرکته ، لخدمته ایام حیاتی .
از امام صادق (ع) سوال کردند که آیا قائم متولد شده است؟
امام در جواب فرمودند ، خیر ، اما اگر زمان او را درک می کردم، تمام عمرم را به او خدمت می کردم
🔰 حاج اقا دید که شانه های اقا هادی داره تکون میخوره و دستهاش رو گذاشته جلوی صورتش تا اشک چشم معلوم نباشه.
هادی دوباره به یاد نذری که کرده بود افتاد
نذری که فرزندش رو باید در راه مهدوی تربیت می کرد، هدفی که فرزندش خادم امام عصر (عج) بشه
🌀 حاج اقا اون شب این روایت رو بیشتر برای مردم توضیح داد و به مردم نشون داد که کار برای امام زمان (عج) اینقدر ارزشمند هست که حتی امام صادق (ع) هم چنین آرزویی دارد.
🔰 اون شب خانم رحمتی شام مختصری تهیه دید، اعتقادی به شام خوردن مفصل نداشتند ، همیشه هم اقای رحمتی به اقا هادی و خانمش می گفت اولا روایت داریم هیچوقت شام رو ترک نکنین حتی یک لقمه ، ثانیا سعی کنید شام رو هم زودتر بخورین و هم سبک تر، تا بتونین به راحتی قبل اذان صبح بلند بشین و با خدا راز و نیاز کنین.
شکم که پر باشه، هم احتمال داره نماز قضا بشه، هم اینکه عبادت واقعا حال نمیده !
راست هم می گفت اقای رحمتی، هم عبادت با شکم پر نهی شده، هم علم آموزی
✳️ از همون مسجد مستقیم رفتن طبقه پایین و شام رو چهار نفری با هم خوردن ،
آخر شب که شد آقا هادی به همسرش گفت از شعبه مرکزی بانک یه نامه اومده که به کارکنان بانک ، 50 میلیون وام 4 درصد بدن، نظرت چیه؟ بگیریم یا نه؟
نرگس خانم گفت: چرا نگیریم؟ می تونیم برای آقا #محمد_مهدی یه سیسمونی خوب و یه سری وسیله و لباس و... بگیریم.
حتما درخواست بده و بگیر ، این هم لطف خداست که تو این موقعیت و زمان ، به ما مرحمت کرده
💠 قبل اذان صبح خروس اقای رحمتی شروع کرد به ندا سر دادن ! اعتقاد داشتن خروس حیوان خوبی هست،تو خونه باشه خوبه، اقاهادی و همسرش هم بلند شدن برای اقامه نماز شب، نیم ساعتی به اذان مونده بود، فرصت داشتن و کمی قرآن هم خوندن
یه بار از حاج اقا عسکری شنیده بودن که ایشون مستقیما از ایت الله بهجت نقل می کردن که می فرمودند:
از توصیه های استاد ما ، حضرت سید علی آقا قاضی (ره) این بود که نیمه های شب با حالت محزون ، قرآن بخونید
بعد نماز صبح، اعمالی که نیت کرده بودن تا بچه به دنیا بیاد رو انجام دادن و اندکی استراحت کردند و بعدش اقا هادی رفت سر کار
✳️ طبق توصیه دیشب همسرش رفت برای درخواست وام که یک مرتبه...
( ادامه دارد ...)
#نویسنده :
#استاد_احسان_عبادی
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani