eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
668 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
درمحضرحضرت دوست
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوهفده 👈این داستان⇦《 بخشش فراموش شده 》 ــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 گم گشته 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎مادر مدام برای جلسات دادگاه یا پیگیر سایر چیزها نبود ... من بودم و سعید ... سعید هم که حال و روز خوشی نداشت... ضربه‌ای که سر ماجرای پدر خورده بود ... از یه خونه بزرگ با اون همه امکانات مختلف ... از مدرسه گرفته تا هر چیزی که اراده می‌کرد ... حالا اومده بود توی خونه مادربزرگ ... که با حیاطش ... یک سوم خونه قبلیمون نمی‌شد ...😔 🔹برای من که وسط ثروت ... به نداشتن و سخت زندگی کردن عادت کرده بودم ... عوض شدن شرایط به این صورت سخت نبود ... اما اون، فشار شدیدی رو تحمل می‌کرد ... 🔸من کلا با بیشتر وسایلم رفتم یه گوشه حال ... و اتاق رو دادم دستش ... اتاق برای هر دوی ما اندازه بود اما اون به در و دیوار گیر می‌کرد ... آرامش بیشتر اون ... فشار کمتری روی مادر وارد می‌کرد ... مادری که بیش از حد، تحت فشار بود ...💔 ▫️توی حال دراز کشیده بودم که یهو با وحشت صدام کرد ...🗣 - مهران پاشو ... پاشو مهران مارم🐍 نیست ... 🔸گیج و خسته چشمهام رو باز کردم ... بارت نیست؟ ... بار چیت نیست؟ ... کری؟ ... میگم مار ... مارم گم شده ... مثل فنر از جا پریدم ...😳 🔻یه بار دیگه بگو ... چیت گم شده؟ ... به کر بودنت ... خنگی هم اضافه شد ... هفته پیش خریده بودمش ... ▫️سریع از جا بلند شدم ... تو مار خریدی؟ ... مار واقعی؟ ... آره بابا ... مار واقعی ...🐍 🔸آخه با کدوم عقلت همچین کاری کردی؟ ... نگفتی نیشت میزنه؟ ... - بابا طرف گفت زهری نیست ... مارش آبیه ...🐍 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ لینک کانال : @Abbasse_kardani
🔻 👈این داستان⇦《 مارگیر 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎شروع کردیم به گشتن ... کل خونه رو زیر و رو کردیم ... تا پیدا شد ... سعید رفت سمتش برش داره ... که کشیدمش عقب ...😳 🔹- سعید مطمئنی این زهر نداره؟ ... علی‌رغم اینکه سعید اصرار داشت مارش بی‌خطره ... اما یه حسی بهم می‌گفت ... اصلا این طور نیست ... مار آرومی بود🐍 و یه گوشه دور خودش چمبره زده بود ... آروم رفتم سمتش و گرفتمش ... کوچیک هم نیست ... این رو کجا نگهداشته بودی❓ ... تو جعبه کفش ...👟 🔸مار آرومی بود ولی من به اون حس ... بیشتر از چیزی که می‌دیدم اعتماد داشتم ... به سعید گفتم سینک ظرف شویی رو پر آب کنه ... و انداختمش توی آب ... به سرعت برق از آب اومد بیرون و خزید روی کابینت ... 🔻سعید شک نکن مار آبی نیست ... اون که بهت دروغ گفته آبیه ... بعید می‌دونم بی‌زهر بودنش هم راست باشه ... 🔹چند لحظه به ماره خیره شدم ... - خیلی آروم برو کیسه برنج رو خالی کن توی یه لگن ... و بیارش ... 🔸سعید برای اولین بار ... هر حرفی رو که می‌زدم سریع انجام می‌داد ... دو دقیقه نشده بود با کیسه برنج اومد ... 🔻خیلی آروم دوباره رفتم سمتش ... و با سلام و صلوات گرفتمش ... و انداختمش توی کیسه ... درش رو گره زدم ... رفتم لباسم رو عوض کردم ... کجا میری❓ ... 💢می‌برمش آتش‌نشانی ... اونها حتما می‌دونن این چیه... اگر زهری نبود برش می‌گردونم ... صبر کن منم میام ... و سریع حاضر شد ...✨🍃 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ لینک کانال : @Abbasse_kardani
[🌱 ➕مـــردی که همسرش به ملائک ملیکــھ بـــود باید شوی که بفهمے که که بود 🍃💞 لینک کانال : @Abbasse_kardani
1_94080725.mp3
6.81M
💠 نواهنگ فوق العاده 🔸امیر عالم 🔮عیدتون مبارک🌹🎈🎉🎊 لینک کانال : @Abbasse_kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎀 اعمال و آدابِ عید غدیر | امسال، این اعمال را باید با روشهای دوران کرونایی، به جا آورد |
✍ حاضران به غائبان برسانند؛ وارث هنوز ایستاده است و منتظر! تا برسند؛ آنان که از قافله‌ دل جا ماندند، و برگردند؛ آنان که جلوتر از ولیّ خویش گام برداشته‌اند! 💫 تحقق پیمان غدیر است؛ روزیکه همه بیاموزند نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب تر، در رکاب ولی، باشند!
شبتون مهدوی دعای فرج🙏