eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
674 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 ادامهٔ مطلب قبل
❣سلام امام زمانم ❣ ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما می آیی و بدون صدا گریه می کنی «گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه» در مشهد امام رضا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی
چگونگی اطلاع امام از احوال.mp3
1.52M
🔴 چگونه امام زمان (عج) از احوال همه مردم اطلاع دارند ؟ 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘🔻طبق روایات کشور ترکیه و آذربایجان بخش بزرگی از جنگ قرقیسیا هستند که نبرد بسیار سنگینی با کشور های رومی و سفیانی دارند و بزودی نابود میشن... #
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ماکان به پدر و مادرش نگاه کرد و گفت: -ارشیا. سوری خانم واقعا شوکه شده بود ولی مسعود با لبخند به پشتی مبل تکیه داد و گفت: -پس بالاخره گفت ماکان و سوری خانم این بار با دهان باز به مسعود نگاه کردند. سوری خانم با لکنت گفت: - تو... می دونستی. مسعود یک نگاه به همسرش و یک نگاه هم به ماکان انداخت و گفت: -نه کاملا. ولی از رفتارش حدس زده بودم. کاملا معلومه بی تجربه اس تو این زمینه و زیر لبی خندید. به دنبال او ماکان هم خنده اش گرفت. ولی سوری خانم با جدیت گفت: -کجاش خنده داره؟ مسعود به چهره جدی همسرش نگاه کرد و گفت: -اخم نکن سوری جان بین دو ابروت خط می افته. سوری خانم فورا اخمش را باز کرد. ماکان خنده اش بیشتر شد و این بار سوری خانم هم خندید. ماکان در همان حال پرسید: -پس راضی هستین؟ سوری خانم نگاهی به مسعود انداخت و گفت: - کی از ارشیا بهتر. الان نزدیکه ده ساله داره تو این خونه می ره و میاد. خونواده اشم که دیده و شناخته. و رو به همسرش پرسید: -نظر تو چیه؟ -منم حرفی ندارم 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 بعد رو به ماکان گفت: -به ترنج گفتی؟ -نه هنوز. -خوب نظر اون شرطه. -حالا بذارین بیان. -نه بابا نمی شه . بگیم بیان بعد ترنج راضی نباشه اونوقت زشته چشممون تو چشم هم می افته. غریبه نیستن که بگیم جلسه اوله واسه آشنائیه. ماکان فکر کرد و گفت: -من با ترنج صحبت می کنم. و با خودش گفت:انگار تنها کسی که از دل ترنج خبر داره منم. چقدر تو داره این دختر. بعد هم شب بخیر گفت و رفت که بخوابد. حالا نمی دانست چطور به ترنج بگوید. ***ارشیا آرام وارد خانه شد. چراغ ها هنوز روشن بودند و معلوم بود اهالی خانه هنوز بیدارند. آرام در را باز کرد و وارد خانه شد.مهرناز خانم با دیدن ارشیا به طرفش امد و او را در آغوش گرفت. -سلام مامان -سلام کوفت کاری. سلام و... ارشیا مادرش را از خودش جدا کرد و با چشمانی شوخ به او نگاه کرد: -از استقبالتون ممنون. چشمان مهرناز خانم به اشک نشسته بود.: -تازه اینم کمته. باید یه کتک مفصل بخوری. آخه بی خبر می ذاری می ری نمی گی دل من هزار راه میره. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ @Abbasse_Kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
مهـ🌼ــدی جـان روزم را با ســلام به تــــو آغــاز میکنم. اَلسَّلامُ عَلیٰ رَبیـعِ الاَنـٰام وَ نَضْـرَةِ الْاَیـّام آقای من سلام✋🌸
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا @Abbasse_Kardani