#سلام_امام_زمانم
سلام
ای پر معناترین نگاشته هستی...
ای سُلاله آفتاب...
ای پدر مهربانم...
#چشم وجودم
خیره به نورِ #حضور شماست...
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ فِى خَلْقِهِ
اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج
#سلام_مولا_جانم❣
چشم آلوده کجادیدن دلدارکجا؟
دل سرگشته کجاوصف رخ یارکجا
هرکه راتوبپسندی بشودخادم تو
خدمت عشق کجا نوکر سربار کجا
کاش درنافلهات نام مراهم ببری
که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
💢از امام جواد علیه السلام پرسیدند:
⁉️چرا به آن حضرت(امام زمان عج)، #منتظَر گفته می شود؟
فرمود:
بدان جهت که برای او غیبتی است بسیار طولانی که در اثر این غیبت،
👈افراد با اخلاص ، پایان غیبتش را #انتظار می کشند،
👈افرادی که در شک و تردیدند، #منکرش می شوند،
👈آنان که او را در عقیده قبول ندارند، یاد آن حضرت را #مسخره می کنند،
👈آنان که وقت ظهور تعیین می کنند، #دروغ می گویند،
👈آنان که در ظهورش عجله می کنند، از صراط مستقیم #منحرف می شوند،
✅👈و تنها کسانی که تسلیم امر الهی هستند و شک و تردیدی در عقیده ندارند و هرچه ما گفته ایم، همان را می پذیرند #نجات می یابند.
📚کمال الدین و تمام النعمه، ج ٢، ص ٣٧٨
➖➖➖➖➖➖➖ @Abbasse_Kardani
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای امام زمانم چه کنم؟
کلیپ_صوت_مهدویت
#امام_زمان
دختران شیعه و شکستن قلب 💔 مهدی فاطمه(س)😔
#حجاب
حیا
#تربیت_فرزند
‼️اگر با امام زمانیم…
@Abbasse_Kardani
🔴🔵 آیا انقلاب ایران به رهبری امام خمینی مقدمه ساز ظهور امام زمان (عج ) هست؟
🌺 جواب :
قطعا این انقلاب که از 15 خرداد سال 1342 وارد مرحله اصلی قیام به رهبری امام خمینی شد. مقدمه ساز ظهور خواهد بود.
♦️ روایت معروفی از امام کاظم (ع ) در این زمینه وجود دارد که می گوید :
....عَنْ عَلِیِّبْنِ عِیسَی عَنْ أَیُّوبَبْنِ یَحْیَی الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِیالْحَسَنِ الْأَوَّلِ ـ علیهالسلام ـ قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ.
امام کاظم ـ علیهالسلام ـ فرمودند: مردی از اهل قم مردم را بهسوی حق فرا میخواند و گروهی اطراف او جمع میشوند که ( اراده و ایمان آنها) مانند قطعات محکم آهنین است که بادها و طوفانهای سهمگین آنها را از جای خود حرکت نمیدهد و از جنگ خسته نمیشوند و از نبرد دوری نمیکنند و بر خداوند توکل میکنند و عاقبت از آن متقین است.
📚 منبع:
بحارالانوار جلد 57 ص215
🔴🔵 چند نکته :
🔷تمام منابع شیعی و سنی اتفاق نظر دارند که ظهور امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ پس از نهضتی به وقوع خواهد پیوست که زمینهساز ظهور حضرت است. در این نهضت صاحبان درفشهای سیاه از ایران، آمادهکننده مقدمات فرمانروایی او هستند.
🔷 مراحل حکومت ایرانیانِ زمینهساز:
حکومت ایرانیانِ زمینهساز، به دو مرحله مشخص تقسیم میشود:
♦️مرحله اول:
آغاز نهضت آنان به دست مردی از اهل قم که شاید نهضت او سرآغاز امر ظهور باشد؛ چراکه در روایات آمده است که آغاز نهضت حضرت از ناحیه مشرق است.
♦️ مرحله دوم:
ظهور دو شخصیت موعود در بین ایرانیان به نام سید خراسانی و فرمانده سپاه او به نام شعیببن صالح.
🔷 استاد علی کورانی در کتاب عصر ظهور اعتقاد دارد مراحل انقلاب ایران تا انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج ) شامل مراحل زیر است:
🌹 آغاز نهضت توسط مردی از قم
🌹 وارد شدن در جنگ طولانی
🌹 ظاهر شدن سید خراسانی و شعیب
🌹 رد کردن خواسته های قبلی و قیام همه جانبه
🌹 سپردن پرچم به دست امام عصر(عج)
🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
💢نیت هاتو امام زمانی کن❗️
🎙استاد#رائفی_پور
#پیشنهاد_دانلود👌
لینک کانال : @Abbasse_kardani
نظام تقديم 91.mp3
9.42M
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
🔇 جلسه هجدهم
صوتی #کتاب_آن_سوی_مرگ 👆👆👆
کتابی #بسیار_جالب 👌 و بر اساس واقعیت ؛ کسانی که مرگ را تجربه کرده اند
لطفا از اول جلسه که در کانال گذاشته شده بررسی کنید تا بیشتر متوجه داستان بشید.
لینک کانال : @Abbasse_kardani
درمحضرحضرت دوست
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ 🔇 جلسه هجدهم صوتی #کتاب_آن_سوی_مرگ 👆👆👆 کتابی #بسیار_جالب 👌 و بر اس
سلام علیکم
صوت:جلسه هجدهم#آن سوی مرگ
را با هم میشنویم.
هوای دل.mp3
14.01M
🎵 #آهنگ_مهدوی
❣هوای دل
🎤 #مهدی_چناری
🌺 اللهم عجل لولیک الفرج
🍃🌹🍃🌹
درمحضرحضرت دوست
داستان_دنبال_دار_نسل_سوخته 🌹قسمت_پنجاه وچهارم🌹 این داستان👈میراث خاله با یکی از نیروهای خدماتی بیم
داستان_دنبال_دار_نسل_سوخته
🌹قسمت_پنجاه وپنجم🌹
این داستان👈 دستخط
تمام وجودم می لرزید ... ساکی که بیشتر از 20 سال درش بسته مونده بود ... رفتم دوباره وضو گرفتم ... وسایل شهید بود ...
دو دست پیراهن قدیمی ... که بوی خاک کهنه گرفته بود ... اما هنوز سالم مونده بود ... و روی اونها ... یه قرآن و مفاتیح جیبی ... با یه دفتر ...
تا اون موقع دستخطی از پدربزرگم ندیده بودم ... بازش که کردم ... تازه فهمیدم چرا مادربزرگ گفت باید به یکی می دادم که قدرش رو بدونه ...
کل دفتر، برنامه عبادی و تهذیبی بود ... از ذکرهای ساده ... تا برنامه دعا، عبادت، نماز شب و نماز غفیله ... ریز ریز همه اش رو شرح داده بود ... حتی دعاهای مختلف ...
چشم هام برق می زد و محو دفتر بودم ... که بی بی صدام کرد ...
- غیر از اون ساک ... اینم مال تو ...
و دستش رو جلو آورد و تسبیحش رو گذاشت توی دستم ...
- این رو از حج برام آورده بود ... طواف داده و متبرکه ... می گفت کربلا که آزاد بشه ... اونجا هم واست تبرکش می کنم ...
خم شدم و دست بی بی رو بوسیدم ... دلم ریخت ... تازه به خودم اومدم و حواسم جمع شد ... داره وصیت می کنه ... گریه ام گرفته بود ...
- بی بی جان ... این حرف ها چیه؟ ... دلت میاد حرف از جدایی میزنی؟ ...
- مرگ حقه پسرم ... خدا رو شکر که بی خبر سراغم نیومد... امان از روزی که مرگ بی خبر بیاد و فرصت توبه و جبران رو از آدم بگیره ...
دیگه آب و غذا هم نمی تونست بخوره ... سرم هم توی دستش نمی موند ... می نشستم بالای سرش ... و قطره قطره آب رو می ریختم توی دهنش ... لب هاش رو تر می کردم ... اما بازم دهانش خشک خشک بود ...
#ادامه دارد........🍃
لینک کانال : @Abbasse_kardani
داستان_دنبال_دار_نسل_سوخته
🌹قسمت_پنجاه وششم🌹
این داستان👈 ساعت به وقت کربلا
بی حس و حال تر از همیشه ... روی تخت دراز کشیده بود... حس و رمق از چشم هاش رفته بود ... و تشنگی به شدت بهش فشار می آورد ... هر چی لب هاش رو تر کردم... دیگه فایده نداشت ... وجودش گر گرفته بود ...
گریه ام گرفت ... بی اختیار کنار تختش گریه می کردم ... حالش خیلی بد بود ... خیلی ...
شروع کردم به روضه خوندن ... هر چی که شنیده بودم و خونده بودم ... از کربلا و عطش بچه ها ... اشک می ریختم و روضه می خوندم ... از علی اکبر امام حسین ... که لب هاش از عطش سوخته بود ... از گریه های علی اصغر ... و مشک پاره ابالفضل العباس ... معرکه ای شده بود ...
ساکت که شدم ... دستش رو کشید روی سرم ... بی حس و جان ... از خشکی لب و گلو ... صداش بریده بریده می اومد...
- زیارت ... عاشورا ... بخون ...
شروع کردم ... چشم هاش می رفت و می اومد ...
- " اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ ... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ ... اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنین ...
به سلام آخر زیارت رسیده بود ...
- عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ...
چشم های بی رمق خیس از اشکش ... چرخید سمت در... قدرت حرکت نداشت ... اما حس کردم با همه وجود می خواد بلند شه ... با دست بهم اشاره کرد بایست ... ایستادم...
دیگه قدرت کنترل خودم رو نداشتم ... من ضجه زنان گریه می کردم ... و بی بی ... دونه دونه ... با سر سلام می داد... دیگه لب هاش تکان نمی خورد ... اما با همون سختی تکان شون می داد ... و چشمش توی اتاق می چرخید ...
دستم رو گرفتم توی صورت خیس از اشکم ...
- اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ ... وَعَلٰی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ... وَعَلیٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ... وَعَلی ...
سلام به آخر نرسیده ... به فاصله کوتاه یک سلام ... چشم های بی بی هم رفت ...
دیگه پاهام حس نداشت ... خودم رو کشیدم کنار تخت و بلندش کردم ... از آداب میت ... فقط خوابوندن رو به قبله رو بلد بودم ...
نفسم می رفت و می اومد ... و اشک امانم نمی داد ... ساعت 3 صبح بود ...
#ادامه دارد........🍃
لینک کانال : @Abbasse_kardani
سیدمصطفیالموسوی.mp3
4.33M
آدم میگه این مناجات ۲۴ ساعته تو گوشیش بخونه...
دانلود کنین از ما گفتن بود...
نگین نگفتیم..😊
❤️سید مصطفی موسوی❤️
لینک کانال : @Abbasse_kardani