eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
667 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
❤ آب میشود کوه غصه هایم وقتی دلم گرم میشود به احساس بودنت به نگاه مهربانت و به دستان پدرانه ات مهربانترین پدر ... 🌤ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌤
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ از شما که مینویسم حروف نرم میشوندُ کلمات، لطیفُ جملات٬ ابریشمین .. و صفا میدود به کاغذ از شما که مینویسم دلم جلا میگیرد بوے نرگس مدهوشم میکند آقا شما که هنوز ندیده و نیامده اینگونه لطافت میدهید به زندگے ظهورتان چه میکند با ما؟! آقااین کوچه‌هاے ریسه بسته و آبُ جارو کرده که هیچ٬ ما هر روز صبح که میشود دلمان را آبُ جارو میکنیم به این امید که شاید امروز روزظهورتان باشد هر روز صبح که میشود سلامتان میدهیم که به قول آن نوشته اے روے دیوار که همیشه جلوے چشمم هست "دلم به مستحبے خوش است که جوابش واجب است." در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرائت همگانی دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه به نیت تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه شنبه ۲۹ تیر ماه ۱۴۰۰ بعد از اذان ظهر ... ميشه يه سؤالی كنم؟ شيعيان... محبان صاحب العصر و الزمان عجل الله تعالى فرجه الشریف كجاست امامتون الان ؟ رهبر حج هممون ميدونيم چقدر غريبه امسال آقامون غريبتر از هر ساله تنهاتر از هميشه ای جانم به قربانت انگار دارم می بینم شيعيانش رو صدا ميزنه آیا كمك كننده ای هست كه فریاد و‌ گریه را در کنارش طولانی كنم هر سال عده ای از شيعيان جمع ميشن با آقا دعای عرفه ميخونن و بعضی ها تو كربلا «عندالحسين» عليه السلام با نوای سید مصطفی الموسوی ▫️یک صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) قرائت بفرمایید 🌱 اللهم عجل لولیک الفرج
⭕️ ماجرای بسیار جالب و خواندنی به هیچ‌وجه از دست ندهید 📌 تشرف خدمت آقا امام زمان در صحرای عرفات - 1⃣قسمت اول 👤 جناب حجت الاسلام آقاى قاضى زاهدى گلپايگانى می‌فرمايد: 🔰 من در تهران از جناب آقاى حاج محمد على فشندى كه يكى از اخيار تهران است، شنيدم كه می‌گفت: 🚫 من از اول جوانى مقيّد بودم كه تا ممكن است گناه نكنم و آنقدر به حج بروم تا به محضر مولايم حضرت بقيةالله روحى فداه، مشرف گردم. 🕋 لذا سال‌ها به همين آرزو به مكه معظمه مشرف می‌شدم. در يكى از اين سال‌ها كه عهده‌دار پذيرايى جمعى از حجاج هم بودم، شبِ هشتم ماه ذی‌حجه با جمیع وسائل به صحراى عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنكه حجاج به عرفات بیایند، براى زوارى که با من بودند، جاى بهترى تهيه كنم. ⛺️ تقریباً عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی كه براى ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمناً متوجه شدم كه غير از من هنوز كسى به عرفات نيامده است. 🌌 آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بيدار ماندم تا آنكه نيمه‌هاى شب ديدم سيد بزرگوارى كه شال سبز به سر دارد، به درِ خيمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: «حاج محمدعلى، سلام عليكم.» 🔆 من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعى از جوان‌ها كه تازه مو بر صورتشان روييده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسيدند. ◽️ من ابتدا مقدارى از آن‌ها ترسيدم، ولى پس از چند جمله كه با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جاى گرفت و به آن‌ها اعتماد كردم. جوان‌ها بيرون خيمه ايستاده بودند ولى آن سيد داخل خيمه تشريف آورده بود. 🔺 ايشان به من رو كرد و فرمود: «حاج محمدعلى! خوشا به حالت! خوشا به حالت!» گفتم: «چرا؟..» ✍ ادامه دارد... 📎 حکایات و تشرفات ؛ ویژهٔ 
⭕️ تشرف خدمت آقا امام زمان در صحرای عرفات - 2⃣قسمت دوم 👈 حضرت فرمودند: شبى در بيابان عرفات بيتوته كرده‌اى كه جدم حضرت سيدالشهداء اباعبداللَّه الحسين (علیه‌السلام) هم در اينجا بيتوته كرده بود. ❓ من گفتم: «در اين شب چه بايد بكنيم؟» 🔰فرمودند: «دو ركعت نماز می‌خوانيم، در اين نماز پس از حمد، يازده مرتبه قل هوالله بخوان.» 🤲 لذا بلند شديم و اين عمل را همراه با حضرت انجام داديم. پس از نماز آن حضرت يك دعايى خواندند كه من از نظر مضامين مانند آن دعا را نشنيده بودم. 🍃 حال خوشى داشتند و اشک از ديدگانشان جارى بود. من سعى كردم كه آن دعا را حفظ كنم. ولى حضرت فرمودند: «اين دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهى كرد.» (و من همچنان متوجه منظور ایشان نمی‌شدم!) 📖 سپس به حضرت گفتم: «ببينيد آيا توحيدم خوب است؟» 🌷فرمود: «بگو.» من هم به آيات آفاقيه و انفسيه بر وجود خدا استدلال كردم و گفتم: من معتقدم كه با اين دلايل، خدايى هست. ✨ فرمودند: «براى تو همين مقدار از خداشناسى كافى است.» سپس اعتقادم را به مسئله ولايت براى آن آقا عرض كردم. فرمودند: «اعتقاد خوبى دارى.» بعد از آن سؤال كردم كه: 🕊 «به نظر شما الان حضرت امام زمان (علیه‌السلام) در كجا هستند؟» 🌸حضرت فرمودند: «الان امام زمان در خيمه است.» 🔰 دوباره سؤال كردم: «روز عرفه، كه می‌گویند حضرت ولی‌ّعصر (علیه السلام) در عرفات هستند، در كجاى عرفات می‌باشند؟» فرمود: «حدود جبل الرحمة.» 🌿گفتم: «اگر كسى آنجا برود آن حضرت را می‌بیند؟» فرمود: «بله! او را می‌بيند ولى نمى‌شناسد.» 🌌 گفتم: «آيا فردا شب كه شب عرفه است، حضرت ولیّ‌عصر (علیه‌السلام) به خيمه‌هاى حجاج تشريف می‌آورند و به آن‌ها توجهى دارند؟» فرمود: «به خيمهٔ شما می‌آيد زيرا شما فردا شب به عمويم حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) متوسل مى‌شويد.» ☕️ در اين موقع، آقا به من فرمودند: «حاجّ محمدعلى، چاى دارى؟» ناگهان متذكر شدم كه من همه چيز آورده‌ام ولى چاى نياورده‌ام. عرض كردم: «آقا اتفاقاً چاى نياورده‌ام و چقدر خوب شد كه شما تذكر داديد زيرا فردا می‌روم و براى مسافرين چاى تهيه مى‌كنم.» حضرت فرمودند:«چای با من.» ✍ ادامه دارد... 📎 حکایات و تشرفات ؛ ویژهٔ 
✅ مناجات شنیدنی امام حسین علیه السلام با خدای مهربان؛ 🔆 کوره آتشی که گناهان را ذوب می‌کند؛ 😭😭 دعایی برای آغاز معنویت و هدایت؛
💐🍃🕊💐🍃🕊💐🍃🕊💐🍃🕊 @yar313313 ☀️ ☀️ ✅دعای عرفه برای ظهور حضرت مهدی (عج) ✨یکی از روزهایی که دعا برای حضرت صاحب الزمان (عجل اللَّه تعالی فرجه) و درخواست ظهور آن جناب از درگاه خداوند سفارش و تأکید بیشتری شده، روز عرفه است. ✨دعای چهل و هفتم صحیفه حضرت امام سجاد (علیه السلام) دعای ایشان در روز عرفه است که صاحب 📗مکیال المکارم آن را به عنوان شاهدی بر این موضوع آورده است. ✨حضرت زین العابدین(علیه السلام) در این نیایش، پس از حمد و سپاس الهی و صلوات بر حضرت محمد مصطفی (صلوات الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان،آداب دعا برای حضرت ولی عصر(علیه السلام) در روز عرفه را می آموزند. ✨به این ترتیب که ابتدا به توصیف مختصر و زیبایی از ویژگی های امام و پیشوای هر عصر می پردازند، به طوری که ولی هر عصر از جانب خدا را "کهف المومنین" می نامند. ✨ سپس در قالب عباراتی آموزنده برای ولی عصر مومنان دعا می کنند و در ادامه به دوستداران و یاوران امام درود می فرستند. 📗برای مشاهده دعا به کتاب مکیال و المکارم مراجعه کنید 🌸🍃ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج🍃🌸
⬆️ ⬆️ سلام وقت بخیر اگر مقدور هست برای مرحوم ولی_بابازاده بخوانید رکعت اول بعد از رکعت دوم بعداز ده مرتبه التماس دعای 👇👇👇👇👇👇
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ماکان با ابروهای بالا رفته پرسید: -استاد مهرابی؟؟ ترنج نخودی خندید و گفت: -استاده دیگه. امشب اینطوری نگی زیاد خوشش نمی اد -اِ پس حتما می گم. -وای دوباره این بدبخت اومد اینجا. ترنج این بار بلند خندید و گفت: -نه بابا استادمه دیگه زشته این کارا. ماکان خندید و گفت: -ولی امشب میشه اذیتش کرد. سوژه داریم. ترنج چانه اش را خاراند و گفت: -پس پایه ای؟ -ببین داری من و منحرف میکنی ترنج زد به بازوی ماکان پیشنهاد از خودت بود مثل اینکه.سوری هر دو را صدا زد. -ماکان ترنج کجا موندین پس؟ مهمونا آمدن. ماکان بازوی ترنج را گرفت و به طرف در کشید و گفت: -بدو که داد مامان در اومد. ترنج دست ماکان را کشید و گفت: -صبر کن کفشام. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 بعد با خنده صندل هایش را از توی کمد برداشت و پوشید و بعد دوید و دست ماکان را گرفت و گفت: -بریم. صدای همهمه مهمان ها از پائین می آمد. ترنج نفس عمیقی کشید و پا روی اولین پله گذاشت: -ترنج بازی شروع شد. لبخندی چسباند روی صورتش و همراه ماکان پائین رفت.عمه هما و عمو محمود از راه رسیده بودند. از وقتی ترنج توی خانواده حجاب را انتخاب کرده بود گه گاه متلک هایی از اطراف به گوشش می خورد ولی بی خیال رد میشد. اغلب توی مهمانی های خانوادگی که خدا را شکر تعدادشان کم بود جاخالی می داد. خصوصا که برای بعضی حرفهایشان دلیل نداشت و نمی توانست چیزی بگوید ولی همان حرفها باعث شده بود بیشتر از استاد مهران سوال کند و بیشتر بداند که چرا باید حجاب داشته باشد. جوانترها بیشتر سر به سرش می گذاشتند. خصوصا کسرا و شایان پسر عمه اش که سنشان به او نزدیک تر بود و از وقتی پایشان به دانشگاه باز شده بود تحت تاثیر حرفهایی که تو بعضی جمع های دانشجویی رد و بدل میشد به از او ایراد می گرفتند. ترنج مطمئن بود که پر کسرا و خصوصا شایان به او خواهد گرفت برای همین خودش را برای شنیدن هر حرفی آماده کرده بود. بعد از احوال پرسی و سالم علیک مهمان ها به پذیرائی راهنمایی شدند. شیوا دختر عمه ترنج بیست و پنج سال داشت و لیسانس پرستاری داشت در حال حاضر هم توی یکی از بیمارستان ها مشغول به کار بود. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻