🌹شباهت بسیار عجیب قتل کودک 6 ساله (زکریا بدر علی الجابر) در مدینه با روایتی از امام صادق (علیه السلام) در مورد نشانه های فرج....🌷🌷
💢 آیا کشته شدن پسربچه ای در مدینه توسط آل بنی فلان یکی از علائم ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؟؟؟
5- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ یَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِی یُشَكُّ فِی وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ الشِّیعَةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ یَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ الزَّمَانَ أَیَّ شَیْ ءٍ أَعْمَلُ قَالَ یَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَكْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ - اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی - 🔶ثمَّ قَالَ یَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِینَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَیْسَ یَقْتُلُهُ جَیْشُ السُّفْیَانِیِّ قَالَ لَا وَ لَكِنْ یَقْتُلُهُ جَیْشُ آلِ بَنِی فُلَانٍ یَجِی ءُ حَتَّى یَدْخُلَ الْمَدِینَةَ فَیَأْخُذُ الْغُلَامَ فَیَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْیاً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا یُمْهَلُونَ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَقُّعُ الْفَرَجِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ❓❗️
🔸 امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: اي زرارة ناچار باید #پسر_بچهاي در #مدینه کشته شود. عرض کردم: فدایت شوم این همان نیست که سپاهیان سفیانی میکشندش؟ فرمود: نه. ولی او را سپاه #بنی_فلان میکشد، او خروج میکند تا به مدینه داخل میشود و مردم نمیدانند به چه منظوري داخل شده است پس آن پسر بچّه را میگیرد و میکشد همین که او را از روي #ستم و تعدّي کشت دیگر خدا مهلتشان ندهد و در این هنگام است که امید #فرج میرود ان شاء الله.
غیبت نعمانی،باب10،فصل3،ح6
اصول کافی جلد 2، ترجمه و شرح : حاج سید جواد مصطفوی،صفحه 136 روایت 6
اصول کافی جلد 2 ، حدیث 891،
✍ مگر میشود از این همه تشابه به راحتی گذشت؟ پسر بچه ، مدینه و آل فلان و ستمی بی حد که آن هم در ایامی خاص و به جرم ولایتمداری مادرش حسینی وار سر بریده شد. والله اعلم...
🌻🍃🌻🍃
🍃🌻🍃
🌻🍃
🍃
🔻 #تلنگر 🔻
🔰 ماها چطوریم نسبت به دل امام زمانمان
☑️ شخصی #اویس_قرن را در #یمن دید و گفت: با آنکه حبیب خدا بوی محبت تو را در #مدینه استشمام کرد، چطور از #فیض_حضورش محروم ماندی؟
🔴فرمود: محب را از محبوب خود محجوب مدان و بُعد ظاهر را حاجب قرب معنوی مپندار، تو که پیامبر را درک کردی هیچ میدانی کدام دندان پیامبر در جنگ احد شکسته شد؟!
🔸گفت: نه
🔘 فرمود: دندان سنایای آن حضرت بود؛ چون همان روز که این اتفاق افتاد، همین دندان من درد کرد و بیفتاد.
📚ریاض المحبین ص 139
✔️ای محب حضرت ولیعصر؛
اینهمه رنج و غم مسلمانان و شیعیان و مستضعفان جهان هرروز بر دل مبارک آن حضرت وارد و مجروح میکند، چه وقت من و تو دلمان به همان #جراحت_قلب_نازنینش، درد گرفت؟؟!
✨بنازم به بزم محبت که آنجا
✨گدایی به شاهی مقابل نشیند
❣اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ❣
🍃
🌻🍃
🍃🌻🍃
@Abbasse_Kardani
🌻🍃🌻🍃
🍃🌻🍃
🌻🍃
🍃
🔻 #تلنگر 🔻
🔰 ماها چطوریم نسبت به دل امام زمانمان
☑️ شخصی #اویس_قرن را در #یمن دید و گفت: با آنکه حبیب خدا بوی محبت تو را در #مدینه استشمام کرد، چطور از #فیض_حضورش محروم ماندی؟
🔴فرمود: محب را از محبوب خود محجوب مدان و بُعد ظاهر را حاجب قرب معنوی مپندار، تو که پیامبر را درک کردی هیچ میدانی کدام دندان پیامبر در جنگ احد شکسته شد؟!
🔸گفت: نه
🔘 فرمود: دندان سنایای آن حضرت بود؛ چون همان روز که این اتفاق افتاد، همین دندان من درد کرد و بیفتاد.
📚ریاض المحبین ص 139
✔️ای محب حضرت ولیعصر؛
اینهمه رنج و غم مسلمانان و شیعیان و مستضعفان جهان هرروز بر دل مبارک آن حضرت وارد و مجروح میکند، چه وقت من و تو دلمان به همان #جراحت_قلب_نازنینش، درد گرفت؟؟!
✨بنازم به بزم محبت که آنجا
✨گدایی به شاهی مقابل نشیند
❣اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ❣
🍃
🌻🍃
🍃🌻🍃
🌻🍃🌻🍃 @Abbasse_Kardani
👆👆👆
#شبهات #مهدویت
#سدیر_صیرفی
از #امام_صادق (ع) نقل می کند: (صاحب الامر) از این جهت با #یوسف (ع) شباهت دارد
که برادران یوسف –با اینکه #عاقل و #دانا بودند و قبلا هم با وی #معاشرت داشتند- وقتی پیش او رفتند
تا خودش را معرفی نکرد او را نشناختند و با اینکه بین او و #یعقوب (ع) بیش از هیجده روز فاصله نبود، #یعقوب_ع از وی اطلاع نداشت.
پس چرا این مردم انکار می کنند که #خداوند همین امر را نسبت به حجت خویش #صاحب_الامر نیز انجام دهد؟
او نیز بین #مردم تردد می کند ودر بازار ایشان راه می رود و بر فرش های آنان قدم می گذارد؛
ولی مردم او را نمی شناسند و به همین وضع زندگی می کند تا هنگامی که #خداوند به او اذن معرفی به مردم را بدهد.
آن #حضرت برای انجام وظایف و تکالیف خود از مکانی به مکان دیگر می رود و بر اساس #حکایات معتبره در شهرها و اماکن مختلفی دیده شده است.
#مدینه ، #مکه، #نجف، #کوفه، #کربلا، #کاظمین، #سامرا، #مشهد و #قم از جمله آن است.
در بعضی از #زمان ها و مناسبت ها در مکانی مقدس حضور دارد.
👆👆👆
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت4⃣1⃣
او اصرار مى كند كه بايد به #خانه اش بروى.
هر چه مى گويى: "من بايد بروم"، قبول نمى كند. او مى خواهد تا با يك نوشيدنى، #گلويى تازه كنى.
#سرانجام قبول مى كنى و مى خواهى وارد #خانه بشوى; امّا به سوى من مى آيى. تو مى خواهى مرا نيز #همراه خود ببرى.
مى دانستم خيلى با #معرفت هستى!
روى #تخت در حياط خانه نشسته ايم. زير درخت #خرما!
#مادر رفته است براى ما #نوشيدنى بياورد. رو به من مى كنى و مى خواهى كه در مورد اين #مادر سؤال كنم.
#مادر براى ما نوشيدنى آورده است: "بفرماييد. قابل شما را ندارد".
بعد از مدتّى، من رو به #مادر مى كنم و مى گويم:
ــ ببخشيد! آيا شما از فرزندان #حضرت_زهرا_س هستيد؟
ــ آرى، من دختر #امام_جواد_ع هستم.
ــ واى! شما خواهر #امام_هادى_ع هستيد؟
#باورم نمى شود، درست شنيدم؟
ــ بله، پسرم! درست #شنيدى.
ــ نام شما چيست؟
ــ #حكيمه.
ــ چرا شما از #مدينه به اين شهر آمديد؟
ــ من همراه برادرم #امام_هادى_ع در مدينه زندگى مى كردم; امّا #خليفه عبّاسى #برادرم را مجبور كرد به اين شهر بيايد.
من هم به اينجا آمدم. مگر شما نمى دانيد او در اين #شهر غريب است؟ #دلخوشى او به #من است.
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
👆👆👆
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت4⃣1⃣
او اصرار مى كند كه بايد به #خانه اش بروى.
هر چه مى گويى: "من بايد بروم"، قبول نمى كند. او مى خواهد تا با يك نوشيدنى، #گلويى تازه كنى.
#سرانجام قبول مى كنى و مى خواهى وارد #خانه بشوى; امّا به سوى من مى آيى. تو مى خواهى مرا نيز #همراه خود ببرى.
مى دانستم خيلى با #معرفت هستى!
روى #تخت در حياط خانه نشسته ايم. زير درخت #خرما!
#مادر رفته است براى ما #نوشيدنى بياورد. رو به من مى كنى و مى خواهى كه در مورد اين #مادر سؤال كنم.
#مادر براى ما نوشيدنى آورده است: "بفرماييد. قابل شما را ندارد".
بعد از مدتّى، من رو به #مادر مى كنم و مى گويم:
ــ ببخشيد! آيا شما از فرزندان #حضرت_زهرا_س هستيد؟
ــ آرى، من دختر #امام_جواد_ع هستم.
ــ واى! شما خواهر #امام_هادى_ع هستيد؟
#باورم نمى شود، درست شنيدم؟
ــ بله، پسرم! درست #شنيدى.
ــ نام شما چيست؟
ــ #حكيمه.
ــ چرا شما از #مدينه به اين شهر آمديد؟
ــ من همراه برادرم #امام_هادى_ع در مدينه زندگى مى كردم; امّا #خليفه عبّاسى #برادرم را مجبور كرد به اين شهر بيايد.
من هم به اينجا آمدم. مگر شما نمى دانيد او در اين #شهر غريب است؟ #دلخوشى او به #من است.
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨