eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
673 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
بیست و ششم خیالم تقريبا راحت شده بود ... یه حسی بهم می گفت شاید بتونم به مدت اونجا بمونم ... هر چند هنوز واکنش پدرم رو نمی دونستم اما توی قلبم امیدوار بودم... | مادرم با پدر تماس نگرفت ... گفت شاید با سورپرایز شدن و شادی دیدن من، قسمش رو فراموش کنه و بزاره اونجا بمونم... صدای در که اومد، از جا پریدم ... با ترس و امید، جلو رفتم ..... پاهام می لرزید ولی سعی می کردم محکم جلوه کنم .. با لبخند به پدرم سلام کردم ... چشمش که به من افتاد خشک شد ... چند لحظه پلک هم نمی زد ... چشم هاش لرزید اما سریع خودش رو کنترل کرد ... چه عجب، بعد از سه سال یادت اومد پدر و مادری هم داری... در رو بست و اومد تو ... وارد حال که شد چشمش به آرتا افتاد ... جلوی شومینه، نشسته بود بازی می کرد -خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت... مادرم با دلخوری اومد سمت ما ... حرف نمی زدی این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ ... خوبه هر بار که زنگ می زد خودت باهاش ... اون وقت شکایت هم می کنی... تا زمان شام، نشسته بود روی مبل و مثلا داشت روزنامه می خوند ... اما تمام حواسم بهش بود ... چشمش دنبال آرتا می دوید ...... هر طرف که اون می رفت، حواسش همون جا بود ... میز رو چیدیم ... پرده ها رو کشیدم و حجابم رو برداشتم ... -کی برمی گردی؟... مادرم بدجور عصبانی شد ... واقعا که ... هنوز دو ساعت نیست دیدیش... هیچ وقت ... مادرم با تعجب چرخید سمت من ... همین طور که می نشستم، گفتم...خیالم تقريبا راحت شده بود ... یه حسی بهم می گفت شاید بتونم به مدت اونجا بمونم ... هر چند هنوز واکنش پدرم رو نمی دونستم اما توی قلبم امیدوار بودم... | مادرم با پدر تماس نگرفت ... گفت شاید با سورپرایز شدن و شادی دیدن من، قسمش رو فراموش کنه و بزاره اونجا بمونم... صدای در که اومد، از جا پریدم ... با ترس و امید، جلو رفتم ..... پاهام می لرزید ولی سعی می کردم محکم جلوه کنم .. با لبخند به پدرم سلام کردم ... چشمش که به من افتاد خشک شد ... چند لحظه پلک هم نمی زد ... چشم هاش لرزید اما سریع خودش رو کنترل کرد ... چه عجب، بعد از سه سال یادت اومد پدر و مادری هم داری... در رو بست و اومد تو ... وارد حال که شد چشمش به آرتا افتاد ... جلوی شومینه، نشسته بود بازی می کرد -خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت... مادرم با دلخوری اومد سمت ما ... حرف نمی زدی این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ ... خوبه هر بار که زنگ می زد خودت باهاش ... اون وقت شکایت هم می کنی... تا زمان شام، نشسته بود روی مبل و مثلا داشت روزنامه می خوند ... اما تمام حواسم بهش بود ... چشمش دنبال آرتا می دوید ...... هر طرف که اون می رفت، حواسش همون جا بود ... میز رو چیدیم ... پرده ها رو کشیدم و حجابم رو برداشتم ... -کی برمی گردی؟... مادرم بدجور عصبانی شد ... واقعا که ... هنوز دو ساعت نیست دیدیش... هیچ وقت ... مادرم با تعجب چرخید سمت من ... همین طور که می نشستم، گفتم... دارد... لینک کانال : @Abbasse_kardani
🍃🌺🍃💠🍃🌺🍃 پر برکت میکنیم روزمان را با: ✨سلام برگلهای هستی✨ 👋سلام بر 🌹محمد"ص" 🌹علی"ع" 🌹فاطمه"س" 🌹حسن"ع" 🌹 حسین"ع" 💠پنج گل باغ نبی💠 💐💐💐 👋سلام بر 🌹سجاد"ع" 🌹باقر"ع" 🌹صادق"ع" 💐گلهای خوشبوی بقیع 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹رضا"ع" ❤قلب ایران وایرانی، 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹کاظم"ع" 🌹تقی"ع" ☀خورشیدهای کاظمین، 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹نقی"ع" 🌹عسکری"ع" ☀خورشید های سامرا 🍃🌺🍃 و 👋سلام بر 🌻مهدی"عج" 🌼قطب عالم امکان، 🌼امام عصر و زمان، که سلام و درود خدا بر این خاندان نور و رحمت باد. 💐💐💐🌺💐💐💐 خدایا به حق این ۱۴ گل عترت ایام را برا ی ما پر خیر و برکت وبدون گناه بگردان آمین یا رب العالمین 🌿 🌾 💐🌾🍀🌼🌷🍃
❣ 🌺ای حضرت که ناپیدایی 🌱غایب شده از زشتی و نازیبایی 🌺شرمنده که جای آمدن، 🌱آقا،تو چه وقت پیش ما می آیی 🌻 🌾تعجیل در فرج صلوات 🌸🍃 🌹🍃🌹
| ♥️ | فضای مجازے را دوست ندارم ! -آمده بودیم بجنگیم پاتک خوردیم! -آمده بودیم مفید باشیم دچارِ سرگردانی شدیم -آمده بودیم خوبی ها را جار بزنیم اسیرِ بدی هایش شدیم -آمده بودیم برای مهدے(عج) یارگیری کنیم! واردِ ارتش شیطان شدیم! -آمده بودیم ندانسته ها را یاد بگیریم ! داریم فراموش می کنیم همان دانسته ها را! -آمده بودیم ، که بگوییم : آری ،ما هم هستیم! درگیرِ دیده شدن شدیم و نیت ها ،یادمان رفت. -آمده بودیم و آمده بودیم، خوب آمدیم ... بـد نرویم! 🌱 .
⭕️ 🌷حضرت امام على عليه السلام حُبُّ الدُّنيا يُفسِدُ العَقلَ وَ يُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِكمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ العِقابِ؛ دل بستگی به دنيا، عقل را فاسد مى ‏كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان مى ‏سازد و باعث عذاب دردناك مى ‏شود. مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 12 ، ص41
⭕️احوال مومنان در آخرالزمان 🔹امام صادق علیه السلام: مومن در آن زمان محزون و مورد تحقیر قرار می گیرد. او نمی تواند که را جز در دلش انکار کند و در معرض هر نوع تحقیری قرار می گیرد.(1) - برای شما زمانی پیش می آید که از افراد کسی نجات نمی یابد، به جز افرادی که مردم آنها را ابله تصور کنند و آنها صبر و شکیبایی داشته باشند بر آنان که آنها را و بی خرد بخوانند. (2) 📝پی نوشت 1. الزام الناصب ص183؛ به نقل از روزگار رهایی382 2. اصول کافی، ج2، ص117؛ به نقل از روزگار رهایی، ص382
@alamatha_210920221009.mp3
1.67M
اهمیت‌ ویژه‌ تبلیغ‌ برای‌ امام‌ زمان (١) ⭕️▫️اگربه فرمایشات اهل بیت(ع) دقت کنیم و عمیق باشیم دیگه اصل دینمون که امام زمانه غریب نمیمونه...
⭕️آیت الله : ✅اگر کسی دلش برای حضرت حجت(عج) تنگ شد، به قرآن و به خانه کعبه نگاه کند؛ نگاه کردن به قرآن، حضرت حجت(عج) و خانه کعبه یک حکم
بیست و هفتم نیومدم که برگردم... پاهاش سست شد ... نشست روی صندلی ... منظورت چیه آنیتا؟ .... چه اتفاقی افتاده؟ ... نمی دونستم چی باید بگم ... اون هم موقع شام و سر میز . بی توجه به سوال، خندیدم و گفتم ... - راستی توی غذای من، گوشت نزنید ... گوشت باید ذبح اسلامی باشه ... بعید می دونم اینجا گوشت حلال گیر بیاد ... پدرم همین طور که داشت غذا می کشید ... سرش رو آورد و بالا و توی چشم هام خیره شد ... همین که روش آرم مسلمون ها باشه می تونی بخوری؟ ... از سوالش جا خوردم ... با سر تایید کردم... -هفته دیگه دارم میرم هامبورگ ... اونجا مسلمون زیاد داره ... و مادرم با چشم های متعجب، فقط به ما نگاه می کرد... راحت تر از چیزی بود که فکر می کردم ... اون شب، دو رکعت نماز شکر خوندم ... خیلی خوشحال بودم ... اصلا فکر نمی کردم پدرم حاضر به پذیرش من بشه ... هیچی ازم نپرسید... تنها چیزی که بهم گفت این بود چشم هات دیگه چشم های یه دختربچه نازپرورده نیست... چشم های یه آدم بالغه ... شاید جمله خاصی نبود اما به نظر من، فوق العاده بود ... پدرم کم کم سمت آرتا رفت ... اولین بار، یواشکی بغلش کرد... فکر می کرد نمی بینمش ... اما واقعا صحنه قشنگی بود ... روزهای خوشی بود ... روزهایی که زیاد طول نکشید... طرف قرارداد پدرم، قرارداد رو فسخ کرد و با شرکت دیگه ای وارد معامله شد ... اگر چه به ظاهر، غرامت فسخ قرارداد رو پرداخت کرد اما شرکت تا ورشکستگی پیش رفت ... پدرم سکته کرد ... و مجبور شدیم همه چیز رو به خاطر پرداخت بدهی بانک، زیر قیمت بفروشیم ... فقط خونه ای که توش زندگی می کردیم با مقداری پول برامون باقی موند ... پدرم زمین گیر شده بود ... تنها شانس ما این بود ... بیمه و خدمات اجتماعی، مخارج درمان و زندگی پدر و مادرم رو می دادن ... ادامه دارد... لینک کانال : @Abbasse_kardani
و هشت نمی دونم چرا ... اما یه حسی بهم می گفت ... من مسبب تمام این اتفاقات هستم ... و همون حس بهم گفت ... باید هر چه سریع تر از اونجا برم ... قبل از اینکه اتفاق دیگه ای برای کسی بیوفته... و من ... رفتم... پدرم به سختی حرکت می کرد ... روزی که داشتم خونه رو ترک می کردم ... روی مبل، کنار شومینه نشسته بود ... اولین بار بود که اشک رو توی چشم هاش می دیدم ... - آنیتا ... چند روز قبل از اینکه برگردی خونه ... اون روزها که هنوز تهران شلوغ بود ... خواب دیدم موجودات سیاهی .. جلوی کلیسای بزرگ شهر ... تو رو به صلیب کشیدن... به زحمت، بغضش رو کنترل کرد... مراقب خودت باش دخترم... خودم رو پرت کردم توی بغلش ... مطمئن باش پدر ..... اگر روزی چنین اتفاقی بیوفته ... من، اون روز جانم رو با خدا معامله کردم ... و شک نکن پیش حضرت مریم، در بهشت خواهم بود ... خواب پدرم برای من مفهوم داشت ... روزی که اون مرد گفت. روی استقامت من شرط می بنده به اینکه تا کی دوام میارم ... آرتا رو برداشتم و به آپارتمان کوچک اجاره ایم رفتم ... توی کشوری که به خاطر کمبود نیروی تحصیل کرده و نیروی کار ... جوان تحصیل کرده وارد می کنه ... من بعد از مدت ها دنبال کار گشتن ... با مدرک دانشگاهی ... توی یه شهر صنعتی ... برای گذران زندگی ... داشتم ..... زمین، پنجره و توالت های به شرکت دولتی رو می شستم ... با هر بسم الله، وارد شرکت می شدم ... و با هر الحمدلله از شرکت بیرون می اومدم ... اما تمام اون یک سال و نیم ... لحظه ای از انتخابم پشیمون نشدم... کم کم ارتقا گرفتم ... دیگه به نیروی خدماتی ساده نبودم ... جا به جا کردن و تحویل پرونده ها و نامه هم توی لیست کارهای من قرار گرفته بود... ادامه دارد... لینک کانال : @Abbasse_kardani
🍃🌺🍃💠🍃🌺🍃 پر برکت میکنیم روزمان را با: ✨سلام برگلهای هستی✨ 👋سلام بر 🌹محمد"ص" 🌹علی"ع" 🌹فاطمه"س" 🌹حسن"ع" 🌹 حسین"ع" 💠پنج گل باغ نبی💠 💐💐💐 👋سلام بر 🌹سجاد"ع" 🌹باقر"ع" 🌹صادق"ع" 💐گلهای خوشبوی بقیع 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹رضا"ع" ❤قلب ایران وایرانی، 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹کاظم"ع" 🌹تقی"ع" ☀خورشیدهای کاظمین، 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹نقی"ع" 🌹عسکری"ع" ☀خورشید های سامرا 🍃🌺🍃 و 👋سلام بر 🌻مهدی"عج" 🌼قطب عالم امکان، 🌼امام عصر و زمان، که سلام و درود خدا بر این خاندان نور و رحمت باد. 💐💐💐🌺💐💐💐 خدایا به حق این ۱۴ گل عترت ایام را برا ی ما پر خیر و برکت وبدون گناه بگردان آمین یا رب العالمین 🌿 🌾 💐🌾🍀🌼🌷🍃