🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_359
ترنج ناخودآگاه آه کشید ارشیا هزار برداشت از این آه ترنج کرد و دلش فرو ریخت.
دلش براش تنگ شده؟
برای صاحب دف؟ پس...من کجام؟
-موقع رفتن دفشو داد به من. می دونست صداشو خیلی دوست دارم.
ارشیا احساس می کرد چیزی در رگ
هایش می جوشد.
-خودشو چی؟
ترنج واقعا جا خورد. خود ارشیا هم اخم کرد و دستی به پیشانی اش کشید.
احمقانه چیزی که از ذهنش گذشته بود را به لب آورده بود.
ترنج انگشتانش را در هم فشرد. ارشیا چه حقی داشت که از او درباره علایقش بازخواست کند وقتی او را مثل یک زباله بی خاصیت دور انداخته بود.
درست مثل همان گلی که نشانه اوج علاقه ترنج به او بود پرتش کرده بود توی اوج ناامیدی و تنهایی.
حالا بعد از سه سال امده و مقابلش ایستاده و
بازخواستش می کرد.ترنج اخم هایش را در هم کشید و از جا بلند شد. پشتش را کرد به ارشیا.
لبش را از حرص می جوید. صدای تند نفس هایش را ارشیا هم می شنید.
حرفی بود که از دهانش پریده بود و راه جبرانی نداشت.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_360
تمام ان غصه و رنج های سه سال گذشته به دل ترنج هجوم اورده بود.
توی دلش ناله می کرد:
"کجا بودی اون موقع که منو دور انداختی و رفتی پی کارت. من از عشق برات گفتم و تو از غرور. خیلی ساده ای اگر فکر کنی من همون ترنجم.
من به این راحتی ها دست یافتنی نیستم."
باید چیزی میگفت. باید خودش را خالی می کرد. باید به این مرد مغرور که روزی تمام زندگی اش بود ثابت می کرد که بدون او هم می تواند.
که بهتر از او هم ترنج را می خواهند او نخواست،
نخواسته باشد.
ترنج امروز دیگر ان دختر ساده پانزده ساله نیست که عشق را گدایی کند.
نگاهش را روی دف ثابت کرد. صدای دف و چهره مهدی که می نواخت در ذهنش مجسم شد.
آن نگاه معصوم و دوست داشتنی. لبش را
گزید. قطره اشکی کش آمد روی صورتش.
-وقتی دفش اینقدر عزیزه. خودش دیگه معلومه.
مهدی برایش عزیز بود این حقیقت داشت.
مهدی مغرور نبود. از بالا به آدم ها نگاه نمی کرد.
و نگاهش همیشه مهربان بود. برایش عزیز بود درست مثل ماکان.
بله حقیقت داشت.
ارشیا دیگر ناایستاد و رفت.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_361
ترنج برگشت و به جای خالی او نگاه کرد. روی
تخت وا رفت و اشکش سرایز شد.
لعنت به تو ارشیا
لعنت به تو.می بینی با من چکار کردی تو روح منو کشتی ارشیا.
غرورم و له کردی.
از من ناراحت نباش هنوز تا ترمیم غرور من راه زیادی هست.
بلند شد و دفتر خاطراتش را
برداشت. صحفه آخرش را نگاه کرد.
از ان روز دیگر ننوشته بود.
دوباره جمله آخر را خواند:
-دیگه مطمئن نیستم عاشق ارشیا باشم.
دفتر را با حرص پرت کرد توی کشو و ان را به هم کوبید.
روی صندلی نشست و سرش را به
دست راستش تکیه داد:
کاش دیگه دوستش نداشته باشم. دیگه خسته شدم. وقتی نبود راحت تر می تونستم تحمل
کنم. حالا که اومده راحت نیست. نمی تونم. کاش دوباره بره.
دانه های اشک یکی یکی سر می خوردند روی صورتش.
خسته شده بود. هم ارشیا را می خواست هم غرورش را.
هم دل تنگش بود و هم می خواست بخاطر غصه های سه
ساله اش زجرش بدهد.
نباید دیگر به ارشیا اجازه می داد تا او را در چنین موقعیتی قرار دهد.
اینقدر جلو بیاید که به خودش حق بدهد از او باز خواست کند.خسته بود. خیلی هم خسته بود.
جای زخمش به سوزش افتاده بود. اثر بی حسی انگار رفته بود که درد دستش شدت گرفته بود.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
•°🌱
سلام آقای جهان ، مهدی جان
سلام بر مهربانیِ بی نهایتت ...
سلام بر صبر بزرگت ...
سلام بر قلب رئوفت ...
سلام بر دعای شبانگاهت ...
سلام بر انتظار دیر پایت ....
سلام بر تو و بر همه ی فضائلت ...
🌱#اللہمعجللولیڪالفرج 🌱
1603276551-ali-fani-12.mp3
7.8M
🔴 دعای هفتم صحیفه سجادیه
با صدای علی فانی
🔹این دعا در هنگام نزول بلا و سختی خوانده می شود.
🔹این دعا نقش و به سزایی در ازبین بردن ویروس کرونا و سایر بیماریها دارد.
⭕️شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم
⏪ لزوم توجه به شرایط ظهور، نه علائم ظهور
🔶ملاحظه میکنید که اگر عمل به وظیفه در عصر غیبت، محور فعالیتهای ما باشد، یکی از وظایف ما زمینه سازی برای ظهور است و در این صورت آنچه باید مورد توجه باشد، توجه به شرایط ظهور است، نه علائم و نشانههای ظهور؛
🔶موضوعی که متأسفانه به خاطر بی توجهی بسیاری از شیعیان آن حضرت، مورد غفلت قرار گرفته و به جای پرداختن به شناسایی و فراهم کردن شرایط ظهور، مسائل علائم ظهور مورد اهتمام آنها قرار میگیرد.
🔶عدم ظهور حاکی از آن است که آمادگی جهانی هنوز مشاهده نمی شود؛ لذا باید تلاش کرد و زمینههای لازم را برای آن فراهم ساخت.
🔶حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف وقتی ظهور میکند که مردم به معارف و اندیشههای قرآن و اسلام آگاه و آمادگی حکومت ایشان را داشته باشند.
🔶کسانی که منتظر مصلح هستند، باید خودشان هم آدم صالحی باشند. نمی شود آدم منتظر مصلح باشد، ولی خودش صالح نباشد. کسی که منتظر مصلح است، باید خودش هم صالح باشد.
🔶نمی شود صبر کنیم امام زمان بیاید و درست کند. ما منتظر خورشید هستیم، اما شب هم خودمان چراغ روشن میکنیم. هم منتظر خورشید هستیم و هم شب، خودمان چراغ روشن میکنیم. هم منتظر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستیم و هم باید تلاش کنیم.
📚 شرایط_ظهور از دیدگاه قرآن کریم
👤استاد_ملایی
💚#امام_زمان (عج)
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 🤲
⭕️امام باقر علیه السلام:
🔰 حضرت قائم علیه السلام قيام نمی کند مگر هنگامى كه ترس سخت و شدیدی مردم را فرا گرفته است و زمين لرزه ها و فتنه و بلا دامنگير مردم شده است، و بیماری طاعونی که پيش از اينها فرا رسیده است، و شمشير برّانی که در ميان عرب است،
💠و اختلاف سختى که میان مردم رخ داده و اوضاعشان آنچنان تغییر یافته و به جایی رسیده اند که صبح و شام آرزوی مرگ می کنند. و این آرزوی مرگ به واسطه شدّت مصیبتی و سختی است که از سگان هار میان مردم می بینند و این که بعضی از مردم بعضی دیگر را می خورند و می بلعند.
⚠️پس خروج آن حضرت هنگامى است كه مردم از اينكه فرجی را ببینند مأيوس و نااميد شده اند. اى خوشا به حال آنكه قائم ما را درك كند و از ياران او باشد، و واى و بسیار وای بر كسى كه با او ستیز کند و با دستوراتش مخالفت کند و از دشمنانش باشد.
📚غیبت نعمانی، ص٢۵
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج