eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
668 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا @Abbasse_Kardani
28.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «هدفت از زندگی چیه؟ _ قسمت اول» 👤 استاد 🔺 تنها راه رسیدن به سُؤْلِ الهی فقط از طریق امام زمان است.
⭕️خلبان روسی و‌ معجزه 🔰چه بسيارند مشکلاتي که در سايه توجه امامان بزرگوار حل شده اند و چه بسا گره هاي کوري که تنها به دستان شريف آن بزرگواران باز مي شوند. هرگاه با دلي شکسته، دست به دامان آن بزرگواران شويم و آنان را واسطه برآورده شدن حاجات خود نزد خداوند قرار دهيم، بي ترديد نا اميد از درگاه پرفيض و برکت شان باز نخواهيم گشت. 📝يک روز حضرت آيت الله لنگرودي (ره) درباره استغاثه به ساحت مقدس حضرت ولي عصر (عج) چنين بيان فرمودند: 🤲به لطف و عنايت خداوند عازم سفر حج بودم. قبل از پرواز، يکي از موتورهاي هواپيمايي که من مسافرش بودم، خراب شد اما خلبان و مهندس هاي پرواز تصميم گرفتند با همان وضعيت هواپيما را به حرکت درآورده، پرواز کنند. ✈️در بين راه موتور ديگر نيز دچار نقص فني شد. مهمان داران وضعيت را اضطراري اعلام کردند و خبر دادند که هواپيما در آستانه سقوط است. 🍃مسافران با شنيدن اين سخن، به سراغ من که تنها روحاني هواپيما بودم آمدند و تقاضا کردند که جهت نجات مسافران دعاي ويژه اي بخوانم. 🔸من به صراحت به آنان گفتم که: 💚«تنها کسي که مي تواند کاري براي نجات مان انجام دهد، امام زمان (عج) است؛ همه دست به دامان آن بزرگوار شويد.» 🍂مسافران با تضرع و اضطراري حقيقي، حضرت مهدي (عج) را صدا مي زدند و از ايشان مدد مي جستند. ☘ناگهان مهمان دار هواپيما اعلام کرد که نقص فني به کلي برطرف شده و ديگر هيچ خطري ما را تهديد نمي کند. پس از آن که هواپيما در فرودگاه جده به زمين نشست، خلبان که فردي روسي و کمونيست بود، نزد من آمد و توسط مترجمي از من سؤال کرد که ⁉️ آيا آن کسي که شما از او درخواست کمک مي کرديد، عيسي بن مريم (ع) بود؟! با ‼️تعجب علت سخنش را جويا شدم؛ گفت: «قبل از حرکت يکي از موتورهاي هواپيما خراب بود و در حين حرکت نيز موتور ديگر دچار نقص جدي شد و هر لحظه ممکن بود سقوط کنيم تا آن که يک باره تمام خرابي ها برطرف شد. 🌱پس از فرود که به سراغ هواپيما آمده ايم، مي بينيم در حالي که ما در پرواز بوديم، قطعات خراب موتور باز شده و قطعات ديگري به جاي آن بسته شده است؛ ✨چنين چيزي تنها معجزه است.» 💠سپس من برايش توضيح دادم که کسي که ما صدايش مي کرديم امام دوازدهم ما شيعيان است، او به کمک مان آمد و از مرگ حتمي نجات مان داد، او خود مسيحا دم است و عيسي مسيح در رکاب ايشان است. 🔹 خلبان که بسيار مشتاق شده بود، از اسلام و تشيع پرسيد و من آن قدر برايش توضيح دادم که او با تمام وجود و علاقه با شيفتگي تمام به اسلام اقرار کرد. آن گاه شهادتين را به زبان جاري کرد و چون موسم حج بود در مکه ماند و حج خويش را در کنار من و تمام مسلمانان و شيعيان به جا آورد و نامش را نيز «سلمان» گذاشت. 🔰آري، به برکت يک معجزه، بسياري از مسلمانان نجات يافتند و فردي که تشنه يافتن حقيقت بود، به سلک شيعيان در آمد. 🤲 
⭕️عکس_نوشته_استاد 🔺 نیاز به امام 👤 استاد رائفی پور : 🚰 مردم نیاز به امام دارند مانند اینکه نیاز به آب دارند. نیاز فرد به امام و اهل بیت مانند نیاز تشنه به آب است. تعبیر قرآن درباره امام عصر «ماء مَعین» یعنی آب گوارا است. ذاتِ آب، تشنگی را برطرف می‌کند و ذات اهل بیت عصمت ایشان است. 📚 سخنرانی؛ ضرورت طرح مباحث مهدویت (۷ آذر ۹۶ _ مشهد) 🤲 
علت ندیدن امام زمان.mp3
4.33M
🌹برای امام زمانم چه کنم؟🌹 🌱علت ندیدن امام زمان‌عجل‌الله داستان تشرف علی بن مهزیار محضر امام زمان عجل‌الله...
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 دیشب واقعا از دست ترنج عصبانی و دلخور بود و مثل همیشه توی عصبانیت کاری کرده بود و بعدا هم پشیمان شده بود. دلش برای نگاه ترنج تنگ بود. از خودش بدش امده بود که با او این طور برخورد کرده بود. در واقع ترنج با رفتار خانمانه اش او را خجالت زده کرده بود. بر خداف تصور ارشیا خودش را لوس نمی کرد و ناز نمی کرد. از چهره اش فقط دلخوری می بارید. ارشیا در ان لحظه حاضر بود هر کاری بکند تا ترنج تمام انچه دیروز و امروز اتفاق افتاده را فراموش کند. دست توی جیبش کرد و جعبه کادو کرده کوچکی را روی میز گذاشت و آرام اسم او را صدا زد: -ترنج! هیچ عکس العملی از جانب او ندید. -ترنج این مال توه. و جعبه را به طرف او هل داد. لبخند غمگینی روی چهره ترنج شکل گرفت که بیشتر دل او را خون کرد: -بازش نمی کنی؟ دست های ترنج که توی هم قفل شده بود دراز شد تا جعبه را بردارد. ارشیا پیش دستی کرد و دست او را گرفت: -ترنج میشه نگام کنی. این تنبیه ی که برام در نظر گرفتی خیلی زیاده. ترنج بالاخره سکوت را شکست. سرش را بالا گرفت و به ارشیا نگاه کرد. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 چشمانش را لایه ای از اشک پوشانده بود. قلب ارشیا فشرده شد. عامل این خیسی چشمهای ترنج او بود عامل ان صدای لرزان: -تنبیهی که تو برای من در نظر گرفتی چی؟ عادلانه بود؟ ارشیا آب دهانش را فرو داد. چه داشت که بگوید. هر چه فحش در عالم بلد بود به خودش داد. نگاهش را به دستان ترنج دوخت که توی دستهای بزرگ او گم شده بود. صدایش خش دار و شکسته بود: -نه. نبود. ولی این فرق توه با من....من همیشه تو این زمینه خراب می کنم. -حالا توقع داری من با این کادو و این حرفا همه چیز و فراموش کنم؟ انگار نه انگار؟ آره؟ ارشیا لب هایش را تر کرد. -ترنج.... -ارشیا من دوستت دارم این و می فهمی؟ من سه سال زجر کشیدم تا به تو رسیدم. حقم بود توی اولین هفته ای که با هم هستیم با من این کارو بکنی؟ مگه من بهت خبر ندادم. نگفتم بعدا میگم کجا می رم. تو اصلا مهلت دادی؟ حال مهتاب خوب نبود. اون کسی و اینجا نداره. تنها دوستش منم. باید می رفتم ارشیا.باید و در اون لحظه برای من مهمترین کار دنیل همین بود. اشک های ترنج روی صورت سر می خوردند و حالا این ارشیا بود که شرم داشت تا توی چشم های او نگاه کند. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 دست های ترنج را با تمام احساس در دست می فشرد. چه به روز این زیبای کوچک آروده بود. واقعا ترنج برای او زیادی بود او خیلی بیشتر از سنش می فهمید. -ترنج خواهش می کنم بسه. گریه نکن. هر کار بگی می کنم. فقط خواهش می کنم گریه نکن از خودم بدم میاد. ترنج خواهش می کنم. ترنج با انگشت اشک هایش را گرفت. -ارشیا این اتفاق قراره در آینده چند بار تکرار بشه؟ -قول می دم بهت قول میدم این اولین و آخرین بار باشه. بعد سریع بحث را عوض کرد. - مگه نیامدی شام بخوری. الان ماکان میاد ما هنوز هیچی سفارش ندادیم. از جا پرید تا برود و سفارش بدهد. یکی دو قدم نرفته بود برگشت. -یادم رفت ازت بپرسم تو چی می خوری؟ ترنج سرش را بالا آورد و به چهره دست پاچه ارشیا نگاه کرد. چقدر دلش برای این چشم ها تنگ شده بود. دست خودش نبود. مهربانی توی نگاهش بود نمی توانست جور دیگری به ارشیا نگاه کند. ارشیا با دیدن نگاه ترنج دلش زیر و رو می شد. ترنج دریایی محبت بود. هر لحظه احساس می کرد او لیاقت این جواهر را ندارد. صدای ترنج جادوی نگاهش را شکست: -برای من سبزیجات بگیر. ارشیا سری تکان داد و به سمت پیشخوان رفت. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ @Abbasse_Kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
⚡﷽⚡ سلام‌ای‌غایب‌بی‌نشان ای بهانه ی تمام گریه هایم ای آقای ندیده ام...✋ تمام هستي ‏ام را خاك قدمت مي ‏كنم تا شايد نظرى به جاده دلم بيندازى ،❤ چرا كه تو آفتاب☀️ يقينى، كه اميد فرداها هستى...  تو بهار رؤيايى كه مانند طراوت گل ‏سرخ 🌹مي ‏مانى و نرم و سبز و لطيفى ...  تو معنى كلمات آسمانى هستي كه دستهايش براى آمدنت به زمين دعا مي ‏كند.💚 اى تجسّم مهربانى غيرت آفتاب☀️ و جلوه زيبايى ماه 🌙تو را توصيف مي ‏كنند و نفس آب تو رامعنى مي ‏كند و نبض خورشيد تو را وصف مي ‏كند. خوب مي ‏دانم كه تو مي ‏آيى؛ آرى تو مي ‏آيى همانطور كه وعده كرده ‏اى و آنگاه است.... كه كلمه انتظار را از لغتنامه ‏ها پاك خواهيم كرد. پس اى تمام زيبايى! بيا تا براى هميشه فريادرس عاشقان موعود باشى. 🌼یا ابا صالح المهدی ادرکنی🌼 💚اللهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ 💚 🌹تعجیل_درامر_فرج_صلوات اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم🌼 ‌