نمیآید به چشمم
هیچکس غیر از تو و این یعنی؛
به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را...
𝓐𝓬𝓮𝓽𝓪𝓶𝓲𝓷𝓸𝓹𝓱𝓮𝓷
همه شب دست به دامان خدا تا سحرم
که خدا از تو خبر دارد و من بی خبرم :))
𝓐𝓬𝓮𝓽𝓪𝓶𝓲𝓷𝓸𝓹𝓱𝓮𝓷
أُريدك دائماً بِقُربي
إن وقع حُزن الأرض على كَتفي أميلُ إليك...
میخواهم همیشه کنارم باشی
تا اگر اندوه زمین روی شانههایم افتاد
به سمت تو کج شوم...!
𝓐𝓬𝓮𝓽𝓪𝓶𝓲𝓷𝓸𝓹𝓱𝓮𝓷
𝐴𝑐𝑒𝑡𝑎𝑚𝑖𝑛𝑜𝑝ℎ𝑒𝑛
رسول خدا ادامه داد: | أو تَصبِرُ إذا حَرَقوا بابَ دارِك؟ | -یا آن دَمی که درب خانهات را به آتش می
أصبِر؛
أصبِرُ يا رَسولالله💔...
و صدای فاطمه هنوز در
گوش علی طنینانداز بود که میگفت:
' یَا ابْنَ اَبِی طَالِبٍ! اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ
الْجَنِینِ، وَقَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ، نَقَضْتَ
قَادِمَةَ الْاَجْدَلِ، فَخَانَکَ رِیشُ الْاَعْزَلِ'
ای پسر ابوطالب!...
همچون جنین ، زانو بغل گرفتهای و
چون بهتانخوردهها کنج خانه نشستهای؛
تو بودی که روزی بالِ بازهای شکاری را
در هم شکستی اما حال امروز، مرغِ بال
و پرشکسته ای تو را در هم شکسته'💔'
𝓐𝓬𝓮𝓽𝓪𝓶𝓲𝓷𝓸𝓹𝓱𝓮𝓷
فاطمیه از کدامین غُصه باید جان سپرد؟
دردِ حیدر ، داغِ مادر ، یا غریبیِ حسن!
𝓐𝓬𝓮𝓽𝓪𝓶𝓲𝓷𝓸𝓹𝓱𝓮𝓷
ای که راه بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را میشکست آنجا اگر عباس بود
#شب_شعر
ـ
فاطمیه که میشود
زیاد به علیعلیهاسلام سلام بدید؛
این روزها کسی جواب سلام علی را نمیدهد...
ـ
نَفسِي علی زَفَراتِها مَحبوسَةٌ
یا لَـیتَها خَـرَجَـت مـَعَ الزَّفَـراتِ
لا خیرَ بَعدكِ فِي الحَیاةِ
وَ إنّما أبکِي مَخافةَ تَـطـولَ حـَیاتِي
جان من با نالههایم در سینهام حبس شده.
ای کاش جانم با نالههایم از سینهام خارج میشد!
پس از او خیری در زندگی در دنیا نیست؛
گریه میکنم از ترس اینکه زندگیام در دنیا طولانی شود . . ! ؛
–علی در فراق زهرا
𝓐𝓬𝓮𝓽𝓪𝓶𝓲𝓷𝓸𝓹𝓱𝓮𝓷
پنجشنبه؛۱۵آذرماهسال۱۴۰۳
دربارگاهمـطهــرحـضرتمعصـومه(س)
بهیــاد :
بچههایرایةالهدی(آقایالف.عین)(آقایسین.عین.ب)(آقایحاء.ز)(آقایسین.عین.قاف)
کانالهای(حـب)(پیراهنچارخونه)(آسمونآبیخاکستری)(آوین|akas)(پـُرازخـالی)(یوحِــنا)(نــورمن)(ریحون|Reyhoon)(مهلکه)(رایحهصدا)(تکههاییازیککلمنسجم)(بیحساما قوی)
دورهـمیهای(صندوقچهمـن)(کتابخونهایتا)(حجابک)
و تکتکاعضایاستامینوفن:)🖤
#بمونهیادگاری