eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪞آینه قدی رو اینجاها می‌توی بذاری 🪞 قبول داری آینه قدی از واجبات هر خونه‌ایه؟🧐 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 دوستان! باید به نظر همسرمون احترام بذاریم و نظرش رو بپرسیم. درسته. ولی مراقب باشیم زیاده روی نکنیم. من یک مدت هرکاری که همسرم میگفت انجام میدادم. توی هرچیزی! حتی درمورد لباسی که میخواستم بخرم. حتی وقتی میخواستیم بیرون غذا بخوریم و همسرم میپرسیدن کجا بریم؟ من میگفتم هرجا تو بگی. بعد از مدتی همسرم بهم گفت اینکه نظرشون رو میپرسم خیلی ارزشه ولی دوست دارن که من هم استقلال داشته باشم و طبق سلیقه خودم انتخاب و خرید کنم. گفتن دوست دارن که من هم یک سری تصمیمات رو بگیرم. یعنی غیر مستقیم گفتن که بدشون نمیاد اگه من هم بعضی وقتا بر خلاف نظر ایشون و طبق نظر و سلیقه خودم تصمیم بگیرم‼️ هرچی باشه ما خانم ها باید اول از همه به خودمون ارزش و احترام بگذاریم تا برای همسرمون هم با ارزش باشیم☺️💁‍♀ البته باز هم باید مراقب باشیم که توی جمع نظر شوهرمون رو تایید کنیم چون برای آقایون این خیلی مهمه که توی جمع از طرف همسرشون تایید بشن •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی وقتی به حمید گفتم برگه ها رو ازم گرفت و گفت میبره بندازه به آب و ازم خواست درمورد این
داستان زندگی 🍀 از هامین غافل شدم و به خیال اینکه حمید پیشش مشغول بریدن کیک و گذاشتنشون توی بشقاب ها بودم و حواسم نبود و صدای بچه امو تو شلوغی نشنیدم یه دفعه دیدم هامین از گریه به هق هق افتاد انگار یه نفر بچه رو بلند کرد و کوبید رو زمین، دیگه حال خودمو نفهمیدم و همه چیز رو ول کردم و ‌دویدم سمت بچه و بغلش کردم، حس کردم یه لحظه بیهوش شده حمید هم این میون عربده می کشید و پیش چشم همه به من فحش می داد که چرا حواست نبوده و تو مادر نیستی و با حرفاش بهم عذاب وجدان میداد و حالمو بدتر می کرد اونم تو اون لحظه ای که نگران بچه ام بودم تو صورت بچه ام فوت کردم یه لحظه نفسش بالا اومد و تو بغلم آروم شد حمید هم که دست بردار نبود و انقدر تحقیرم کرد که صدای جمشید دراومد و گفت بسه دیگه هرچی این زن چیزی نمیگه من دیدم بچه رو به تو سپرد تو باید حواست بهش می بود حالا تو طلب کاری این که نمیتونه یه دستش به مهمونی و پذیرایی باشه یه دستش به بچه اونموقع تو چکاره ای؟؟ وقتی جمشید به حمید توپید حمید که مثل همیشه احترام داداش بزرگش که حکم پدرشو داشت ‌آروم شد و سکوت کرد و دیگه هیچی نگفت اما من که تا اون لحظه ساکت بودم باحرفای جمشید اشکم روانه شد جمشید منو که دید روبه حمید گفت بار آخرت باشه ببینم پیش چشم بقیه با زنت اینطوری حرف می زنی ها وگرنه کلاهمون میره تو هم. عفت پوزخندی زد و زیر لب جوری که بقیه بشنون گفت خودش می زنه دست وپای زنشو می شکنه بعد به بقیه درس اخلاق میده میدونستم عفت دنبال شره و میخواست مهمونی رو بهم بزنه جمشید که با حرفای عفت بهش برخورده بود گفت شما که اون کتک ها کمت بود شانس آوردی از زیر دستم نجاتت دادن وگرنه الان باید به جا اینجا یه جا دیگه دراز کشیده باشی مهمونی که آنقدر ذوقشو داشتم و برای برپا کردنش روز شماری میکردم اینطوری خراب شد وقتی مهمون ها رفتن رفتم تو اتاق لباس بچه ها رو عوض کردم هردوشونو خوابوندم و بعد رفتم داخل سالن و یه کم مرتب کردم انقدر از لحاظ جسمی و به خصوص روحی خسته وداغون بودم که بقیه کارها رو گذاشتم برای بعد و رفتم تو اتاق بچه ها تا دراز بکشم، حمید هم که تقریبا یه ساعتی بود خوابش برده بود، انقدر کارش و رفتار زشتش اونم جلوی بقیه، روم فشار آورده بود که نمی تونستم حتی تو صورتش نگاه کنم اونم که اصلا نه معذرت خواهی کرد و نه قدمی برای اینکه از دلم دربیاره برداشت از اینکه تولد پسرم اینطور خراب شده بود ناراحت بودم از فکر و خیال خوابم نمی برد البته عفت حقش بود و جمشید حسابی از خجالتش دراومد و نشوندش سرجاش اما دوست نداشتم شب تولد پسرم این اتفاق ها بیفته صبح قبل از اینکه حمید بره.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادامه دارد... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام به همگی 😘 احساس میکنم من خیلی خوشبختم چون توخانواده ای بزرگ شدم که پدرومادرم عاشق هم بودن.😍 دربرابر هم . این ناخودآگاه تو قلب ما هم ریشه زد. ⚛ تو بدترین شرایط هم ندیدم والدینم بهم بزنن. حتی اگه گاهی مادرم کم طاقتی میکردن، میدیدم که پدرم چقدر کوتاه میان و بالعکس. ⚛ هیچوقت یادم نمیاد که جدا از هم خوابیده باشن. بااینکه تقریبا خانواده پرجمعیتی بودیم و شرایط مالی مون معمولی بود ولی خانوادمون شادن که فقط بخاطر مدیریت خوبه مامانمه. ⚛ همیشه جلو بچه ها نشون میدادن که عاشق هم هستن. حتی الان که تمام بچه ها ازدواج کردن هم روزی چند بوسه رو، حتی جلو عروس و داماد دارن! 😍 ⚛ پدرم روز جمعه که خونه بودن، توی تمام کارای خونه به مادرم کمک میکردن. حتی گاهی بااینکه فرداصبح زود باید میرفتن سرکار، بعد از خوابیدن بچه ها با مادرم کارها رو انجام میدادن و تنهاش نذاشتن. 😘 ⚛ مادربزرگم میگفت بین پسرای من فقط پدر شما اینجوریه و اینو از خوبی مادرم میدونست.😘 هر وقت اختلافی با خانواده بابام پیش میومد، مادرم میگفت وقتی تو، اونا رو میخوای، منم هرچیزی که بهم گفتن فراموش میکنم. 😍 پدرومادر من واقعا فرشته هستن و ما بچه ها هم با الگو گرفتن از والدینمون و ایده های جالب شما عزیزان زندگی خیلی خوبی داریم. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام خسته نباشید. میخواستم تجربمو بگم من همیشه با شوهرم سراینکه با دوستات میری بیرون دوس نداری کنار من باشی بحث داشتیم منم تصمیم گرفتم بهش گیرندم هرجا میرفت چیزی نمی گفتم الان خودش دوست نداره بره میگه خانوم گناه داره تنها باشه چندروز پیش دوستش زنگ زد گفت بیا بریم کوه با بچه ها ، شوهرم گفت سرکارم دوستش گفت مرخصی بگیر بیا ، شوهرم گفت نمیدن ... بعد که گوشی رو قطع کرد میگه چرا مرخصی نگیرم با خانمم نرم واسه شما مرخصی بگیرم منم خیلی خوشحال شدم قربون صدقش رفتم 😁 ارزو میکنم همیشه شاد و سلامت باشین ✍ خانم باهوش خیلی خوب رفتار کرد و به خواسته اش رسید ✍ البته گاهی لازم است هر کس یه وقت هایی با همجنس های خودشون تنها باشن مثل خانمهایی که دورهمی زنانه برگزار میکنن ... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
💕 دعـاۍ بخــت گشایۍ و ازدواج سریـع 💕 ❤️❣ برای ازدواج سریع دختر خانمها، به اذن خداوند تبارک و تعالی دعای ذیل را بر روی کاغذ بدون خط ترجیحا با گلاب و زعفران بنویسد و در جیب خود به همراه داشته باشد. ان شاء الله پس از چهل روز در صورتی که مانعی مثل سحر یا بستگی وجود نداشته باشد ازدواج خواهد نمود. متن دعا👇👇👇❤️ https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 خیلیا ازش حاجت گرفتن👆💯⭕️
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️ از حضرت امام صادق (ع) نقل است که اگر فرزندتان سرکش شده اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد با اعتقاد تام و باور کامل ، این سوره مبارکه را(107) مرتبه با نیت خالص و توجه به خدا بخواند فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲
امروز غم انگیز ترین روز عمرم بود با اینکه هر روز خانومای باردار زیادی بهم مراجعه میکردن ولی امروز یه مورد عجیب داشتم .آخر وقت کاریم بود که زنی حدودا سی‌ساله با حال نزار که دونفر زیر بغلش را گرفته بودند آمد تو. شش‌ماهه باردار بود. دو روز پیش درِ آهنی افتاده بود روی پسر پنج‌ساله‌اش و طفلک فوت كرده بود. حالا آمده بود چون بچه‌ ش تکان نمی‌خورد. گفت: «سر خاک بچه‌م بودم که احساس کردم بچه‌ی توی شکمم تکون نمی‌خوره. بهم شربت و نبات‌داغ دادن ولی باز هم حسش نکردم.»خیلی دلم براش سوخت گفتم بخواب ببینمت...رفتم قلب بچه را پیدا کنم خوشبختانه یه صدای ضعیفی رو حس کردم اما یه دفه دیدم چشمای اون زن ....👇😔🔴 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db چقدر صبر داری خدا😭👆
🔴سربه راه شدن فرزند یا همسر نااهل🔴 اگر در خانه جوان نااهل یا همسری دارید که به حرف شما گوش نمیدهد و از نماز و دعا فاصله گرفته و شب دیر وقت به خانه میآید و باعث پریشانی و آزار شما شده است ،برای اصلاح شدن و تغییر رفتارش به طوری که مطیع شما شود و حرف شما را گوش بدهد تنها یک راه قطعی و موثر وجود دارد.در یک اتاق تنها بنشینید و بدون اینکه با کسی حرف بزنید ۳۶۰ مرتبه این دعا را بخوانید....👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db خیلیا با این دعا سربه راه شدن😍👆
🕊 کمک به درمان کودک مبتلا به نارسایی مغزی به نیت شادی ارواح مطهر شهدای خدمت دختر بچه چهار ساله ساکن مناطق محروم مرزی، از بدو تولد نارسایی مغزی داره و باید مورد کاردرمانی قرار بگیره و مرتب پوشک باشه؛متاسفانه روند درمانش به علت هزینه های سنگین متوقف شده! برای تامین هزینه درمانی و تهیه پوشک این کودک معصوم،به نیابت از شهدای خدمت ، با هر مبلغی که دارید سهیم باشید؛ شماره کارت‌ به‌ نام مجموعه جهادی و شبا خادم گروه 👇(هر بسته پوشک ۳۰۰ هزار) ●
۵۸۹۲۱۰۷۰۴۶۶۶۸۸۵۴
۵۰۴۱۷۲۱۱۱۱۹۲۷۱۱۸
۵۰۴۱۷۲۱۱۱۲۰۹۱۹۸۹
IR870700001000113923804003
🌐 به بپيونديد 👇 ┏━━━━━━━━━━━━━━━🇮🇷┓ https://eitaa.com/joinchat/1141702867C96cbd042ef ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━━┛ مبالغ اضافه صرف سایر امور خیر می شود.
هرچه صدا کردیم: "ابراهیم!" اسم تو حتی برنگشت از کوه آنقدر روحت بی‌قراری کرد جسم تو حتی برنگشت از کوه اردیبهشت اردی‌جهنم شد هر صفحه‌ی تقویم را سوزاند این بار آتش سرد شد اما وقتی که ابراهیم را سوزاند گشتیم دنبال پر و بالت گفتند دیگر وا نخواهد شد جز بالگرد سوخته چیزی پیدا نشد، پیدا نخواهد شد چشم انتظار دیدنت گشتند حتی شهیدان خدایی هم آن سو بهشتی بی‌قرار تو آن سوتر انگاری رجایی هم این ملت دردآشنا، دیروز در شادی و غم انتخابت کرد ای انتخاب مردم ایران! حالا خدا هم انتخابت کرد
هرچه صدا کردیم: "ابراهیم!" اسم تو حتی برنگشت از کوه آنقدر روحت بی‌قراری کرد جسم تو حتی برنگشت از کوه اردیبهشت اردی‌جهنم شد هر صفحه‌ی تقویم را سوزاند این بار آتش سرد شد اما وقتی که ابراهیم را سوزاند گشتیم دنبال پر و بالت گفتند دیگر وا نخواهد شد جز بالگرد سوخته چیزی پیدا نشد، پیدا نخواهد شد چشم انتظار دیدنت گشتند حتی شهیدان خدایی هم آن سو بهشتی بی‌قرار تو آن سوتر انگاری رجایی هم این ملت دردآشنا، دیروز در شادی و غم انتخابت کرد ای انتخاب مردم ایران! حالا خدا هم انتخابت کرد