25.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کوکو سبزیجات
سیب زمینی🥔
هویج🥕
کدو
جعفری ساطوری شده
زردچوبه،نمک،فلفل سیاه،پاپریکا،پودرسیر🧂
ارد🥡
تخم مرغ🥚
#کوکو
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
#چالش_مهمانی
🙋♀🌹🌺 سلام من تقریبا یک ساله عضو کانالتون هستم و از ایده ها و تجربه ها استفاده میکنم
● حالا که چالشه مهمونیه خواستم یه چیزی بگم
❌ خانوما خواهشا خواهشا لطفا کسی میاد خونتون لباس درست حسابی بپوشید بابا اخه یعنی چی پا میشی میری خونه کسی مهمونی خانومه یه مانتو پوشیده مثلا با ساپورت میاد بشینه مانتو جلو بازش میره کنار تموم بدنش... همش بیرونه
من یه جاری دارم هر دفعه بریم خونشون پشیمون میشم از رفتنم 😕😖😣 درسته خدا خیر بده شوهرمو آدم چشم پاکیه 😇 اما جاریم اصلا رعایت نمیکنه واقعا من خجالت می کشم جای اون 😥
هر دفعه نگام بهش میوفته تا بیایم حرص اونو میزنم واقعا خیلییییییی ناراحت میشم 😤😡🤬
از اون بدتر شوهرش چندسالی میشه که فوت شده و ما به خاطره نوه ای که برای مادر شوهرم مونده می ریم و ایشون قبل از ازدواج ما بهشون گفته بودن که همسر من قراره به خاطر بچه یک ساله داداشش با جاریم عروسی کنن ولی شوهرم قبول نکرده بودن چون اون موقع ما همدیگه رو میخواستیم و انگاری جاریم خیلییییی راضی به این ازدواج بودن و الان از همین جهت خیلی بهم تیکه میندازن... 😒 و ما به خاطر کوچولوش بهش سر میزنیم
اما تروخدا درسته ایشون با اون وضع اسفناک جلوی شوهر من بگرده؟ به خدا همین الانم دارم حرص میخورم 🤬
واقعا به خدا یه ذره شعورم بد نیست😐
خیلی دوستون دارم کسایی که تجربه و ایده میفرستین و خیلی ممنونم از مدیر و ادمینا و بقیه... عاشق همتونم 💐
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
💕 دعـاۍ بخــت گشایۍ و
ازدواج سریـع 💕
❤️❣ برای ازدواج سریع دختر خانمها، به اذن خداوند تبارک و تعالی دعای ذیل را بر روی کاغذ بدون خط ترجیحا با گلاب و زعفران بنویسد و در جیب خود به همراه داشته باشد.
ان شاء الله پس از چهل روز در صورتی که مانعی مثل سحر یا بستگی وجود نداشته باشد ازدواج خواهد نمود.
متن دعا👇👇👇❤️
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
خیلیا ازش حاجت گرفتن👆💯⭕️
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️
از حضرت امام صادق (ع) نقل است
که اگر فرزندتان سرکش شده
اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد
با اعتقاد تام و باور کامل ،
این سوره مبارکه را(107) مرتبه
با نیت خالص و توجه به خدا بخواند
فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
#چالش_مهمانی
سلام منم در رابطه با پیام اون خانوم که گفته بودن مادرشوهر و پدرشوهرش میان داخل خونه وقت و بی وقت میخام تجربمو بگم.🥰
منم سه ساله ازدواج کردم 20 سالمه و یه دختر دوماهه دارم و طبقه پایین پدرشوهرم زندگی میکنیم.😊
اوایل ازدواجمون مادرشوهرم همیجوری سرشو مینداخت پایین میومد داخل😏 یه خاهرشوهر مجرد هم دارم اونم همینجور. ولی پدرشوهر و برادر شوهرم در میزدن تا باز نمیکردم داخل نمیومدن به هیچ وجه 😍
منم روم نمیشد بهشون بگم در بزنین بعد بیاین داخل.چون واقعا اذیت میشدم. خیییلیم خرص میخوردم.😫
واسه همین شروع کردم به لباسای باز پوشیدن😈 البته اون موقه هم میپوشیدم ولی تا میومدن یچیزی میکردم روش.دیگه با لباس زیر میگشتم تو خونه وقتی میومدن تو خونه میگفتم وای ببخشید لباس تنم نیست😂 دیگه خودشون میفهمیدن دارم بهشون تیکه میندازم😒
یا وقتی میومدن من مثلا تو اشپزخونه بودم خودمو میزدم به نفهمی که ندیدم اومده مثلا😬 بعد که صدام میزد میگفتم عه ببخشید نشنیدم صدای در زدنتونو🤥😂
باور کنین الان مادرشوهرم و خاهرشوهرم بدون در زدن و اجازه ی من نمیان داخل 😁
فقط کافیه یکم سیاست به خرج بدین و با شوخی و خنده کاراتونو پیش ببرین😘
به امید سربه راه شدن مادرشوهر ها و خواهرشوهرهامون😂😁
✍ میگم این چالش مهمانی تموم شده ، این بحث رو ول کنید دیگه ...
میگه ول کنم به چشات اتصالی کرده 😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یکی یادم اومد که تا الان بهش می خندم.
بچه بودم حدور ۷-۸ سال. یکی از اقوامم مادرم تو همدان فوت کرد اونم تو بهمن ماه. یادمه که تهران اونسال اصلا برف نباریده بود و منم خوشحال از اینکه داریم میریم همدان پر از برف.
رفتیم و رسیدیم اونجا همه فامیل تو خونه اون مرحوم بودن. زن اون بنده خدا که همیشه منو خیلی دوست داشت با اون حال زارش و با گریه بهم گفت که خیلی خوشحاله که منم رفتم. تو اون جمع ۴۰-۵۰ نفر آدم نگاهش کردم و با لبخندی گفتم: آره ولی خوب شد عمو فلانی مرد ما اومدیم همدان برف بازی...
ادامه ماجرا رو به دلیل سنگینی کتکی که خوردم به یاد ندارم😂😂😂😂😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
24.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکر پلو
هویج🥕
کره🧈
ابلیمو🍋
شکر
زعفران
پیاز🧅
سینه مرغ
زردچوبه،پاپریکا،فلفل سیاه،نمک🧂،زنجبیل🫚
خلال پوست پرتقال
برنج🍚
#شکر_پلو
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام دوستان ....🌹🌹
یاد به خاطره افتادم 😅دخترم که بدنیا اومد چون بچه اولم بود👶 یه ماه خونه مامانم موندم بعد رفتم خونه خودم
وقتی داشتیم میرفتیم با ماشین دوماد🚗 داییم رفتیم ، بعدش من عقب نشسته بودم یهو بچم گریه افتادم😭😭
مامانمم گفت شیرش بده منم هنوز وارد نبودم شیر من خیلی زیاد بود 😑یکم که خورد یهو ول کرد بعد شیرم پاشید پس گردن دوماد داییم😑😑😬😬اونم دست کشید پس گردنش
دیگه نفهمیدم فهمید یا نه خدا کنه نفهمیده باشه😩😩😩
شاید باورتون نشه ولی مردم از خجالت🙈🙈
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی با هم به سمت بخش حرکت کردیم. از من پرسید که کی تموم میشم که ما رو برسونه، اون یک ساعت
داستان زندگی 🌸
فردا صبح شایان رو توی بخش دیدم. تا من و دید اومد سمتم و بهم گفت:
-چه قدر خوشگل شدی.
+شایان اذیت نکن من همیشه همین شکلی هستم.
-همیشه خوشگلی خوب. همیشه باید پیشم باشی تا من این چشمای زیبات رو ببینم و ازشون انرژی بگیرم.
با حرفاش من رو به وجد میاورد. روز به روز علاقم بهش بیشتر میشد ولی هربار یاد حرف آیدا میافتادم ترس وجودم رو میگرفت.
شایان گفت که بعد از کلاسم باهاش برم ناهار بخورم. هردو اون ساعت بیکار بودیم. من هم قبول کردم. رفتیم با هم یه رستوران درجه یک نزدیک بیمارستان.
شایان باز شروع کرد حرفای عاشقانه به من زدن من هم حس خوبی بهم دست میداد.. که یک دفعه بهم گفت:
-سارا تو باید همیشه مال من باشی.. همیشه و همه جا.
یک دفعه تمام بدنم لرزید. انگار که پارچ آب یخ خالی کرده باشن روم. ساکت شدم و نگاش کردم و اونم فهمید ازم پرسید:
-چی شده سارا؟ از حرفم ناراحت شدی؟ حرف بدی زدم؟
+نه اصلا تو حرف بدی نزدی.. ولی راستش شایان...
-راستش چی؟
+من یه ذره میترسم.
-از چی؟
+از اینکه دوستت داشته باشم و بهت وابسته شم بعد ضربه بخورم.
_سارا من بهت قول میدم تا آخر عمرت محاله از جانب من غصه بخوری.. محاله بذارم کسی اذیتت کنه. تو روی دنیا می ایستم فقط به خاطر تو. من حسی که بهت دارم و تا به حال به هیچ کس نداشتم. حاضر نیستم به این راحتی از دستت بدم! پس ازت خواهش میکنم بهم یه فرصت بده و اعتماد کن.. پشیمونت نمیکنم.
حرفاش برام مثل آب روی آتیش بود برام. آخ که چه قدر قشنگ حرف میزد.. چه قدر قشنگ ارومم میکنه. میخوام بهش این فرصت رو بدم.
رو کردم بهش و گفتم:
-باشه شایان.. من این فرصت رو بهت میدم. نمیخوام دیگه به چیزای بد و منفی فکر کنم.
+اینه سارای من. دوست دارم همیشه اینطوری باشی.
-منم همینطور.
ناهار خوردیم و برگشتیم دانشگاه. از شایان جدا شدم و آیدا رو دیدم و رفتم سمتش. بهش سلام کردم بدون اینکه جوابم رو بده روش و کرد اون طرف و رفت. دویدم سمتش و گفتم:
-آیدا چی شده؟ چرا جوابم رو نمیدی؟
+معلومه کجایی؟ کل دانشگاه رو دنبالت گشتم که بریم برای ناهار نبودی.. تا اینکه یکی از بچه ها گفت دیدتت با شایان میرفتی بیرون.. میمردی خبر بدی من انقدر دنبالت نگردم.
-ببخشید حق با تو هست. تقصیر منه تا شایان بهم گفت قبول کردم و رفتیم. وقت نشد پیدات کنم بهت بگم...ببخشید..
+هنوز چیزی نشده دامن از کف دادی سارا خانوم.
-نه اینطور نیست...
+به هر حال مراقب باش.
-چرا هر دفعه میگی مراقب باش. بس کن.. جای انرژی منفی دادن و ترس انداختن به جون من یه ذره بهم امید بده.. آرامش بده.. تو که نمیشناسیش برای چی بیخود دیدت انقدر بهش بده.. بس کن دیگه...
ادامه دارد...
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام امیدوارم روزگار بر وفق مرادتون باشه☺
خانومی گفتن که تو خونشون به مهمون سخت نمی گیرن و بقیه از این رفتارشون سواستفاده می کنن.
می خواستم بگم من الان که خونه پدرم هستم همین مشکل رو داریم. تربیت من جوری هست که دوست نداریم مهمون تو خونمون ناراحت باشه سعیمون رو میکنیم که بهشون خوش بگذره ولی این باعث شده بقیه ما رو اذیت کنن.
دوست ندارم ازدواج کردم این قضیه ادامه داشته باشه. از طرفی هم تربیت من طوری هست که برای مهمون ارزش قائل هستیم ولی بعضی ها جنبه ندارن. واقعا نمیدونم باید با مهمون چطور رفتار کنم که مورد سواستفاده قرار نگیرم؟
خوشم نمیاد از رفتار بعضیا مثل اینکه به بچشون هیچی نمیگن یا اینگه ما کلی قبل اومدن مهمونا زحمت کشیدیم وقتی مهمون میاد انگار رفته رستوران هیچ کمکی به آدم نمیکنه در صورتی که من میرم جایی خجالت میکشم اصلا از جام بلند نشم ولی بقیه نسبت به ما اینطور نیستن.
✔ به نظر من که مهمان نباید از برخورد خوب میزان سواستفاده کنه.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
دعوای شدید تو خونه داشتم واسه اینکه شوهرمو مامانشو بترسونم از خونه زدم بیرون به منزله قهر
حالا عصبانی تاکسی گرفتم زنگ زدم به پدرشوهرم که دیدم شارج ندارم با کلی خواهش و تمنا گوشی راننده رو گرفتم و زنگ زدم پدر شوهرمو کلی فحش و اینا دادم!! 😏
شوهرم زنگ زد و کلی خواهش که برگرد
منم به راننده گفتم برگرد اقا😏
وقتی خواستم.پیاده شم دیدم واااای پول ندارم
به راننده گفتم ببخشید پول ندارم
یه پوزخند زد و گفت جیبت خالی بود و اینقد تهدید میکردیشون
فقط قیافه منو داشته باشید اون لحظه😂😂😂😂😂😂😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
#چالش_مهمانی
سلام به مشاوران و اعضای مهربون کانال 🥰در مورد چالش مهمان یه نظری داشتم
میخواستم بگم وقتی زحمت می کشید مهمون دعوت می کنید پذیرایی، نوع و تنوع غذا و چیدمان سفره و میز، متعادل و درحد عرف و توان تون باشه
نه خیلی کم و بی کیفیت و بی روح که باعث بی احترامی به مهمون بشه و نه اونقدر زیاد و شلوغ و پرزرق و برق...
یکی از نزدیکان من هر وقت مهمون دعوت میکنه حالا ممکنه ۴ نفر باشن، چند مدل غذا میپزه، سالاد های متنوع ماست و سس تزئین شده، بشقاب دورچین شده، ژله و دسرهای رنگارنگ، میوه جدا سر سفره...
اصلا مهمون نمی تونه از بین غذاها انتخاب کنه و کلی از غذا ودسر ها اضافه میاد...
به نظر من این کار اسرافه
همچنین باعث میشه بین بقیه ی خانواده ها رسم بشه و بقیه هم بخوان چشم و هم چشمی کنن و کسی هم که تا این حد در توانش نیست به خاطر خجالت و از ترس مقایسه شدن از مهمونی دادن خودداری کنه...😶
شما درنظر بگیرید چه خانواده ها و بچه هایی که شبا گرسنه میخوابن بعد ما بیایم اینقدر بریز و بپاش کنیم 😔
باز هم تاکید می کنم منظورم این نیست که خسیس باشید و غذا کم بذارید یا اصلا سلیقه به خرج ندیم اما در حد و اندازه ی خودش👌
مرسی از اینکه پیامم رو خوندید 🌹
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•