یکی یادم اومد که تا الان بهش می خندم.
بچه بودم حدور ۷-۸ سال. یکی از اقوامم مادرم تو همدان فوت کرد اونم تو بهمن ماه. یادمه که تهران اونسال اصلا برف نباریده بود و منم خوشحال از اینکه داریم میریم همدان پر از برف.
رفتیم و رسیدیم اونجا همه فامیل تو خونه اون مرحوم بودن. زن اون بنده خدا که همیشه منو خیلی دوست داشت با اون حال زارش و با گریه بهم گفت که خیلی خوشحاله که منم رفتم. تو اون جمع ۴۰-۵۰ نفر آدم نگاهش کردم و با لبخندی گفتم: آره ولی خوب شد عمو فلانی مرد ما اومدیم همدان برف بازی...
ادامه ماجرا رو به دلیل سنگینی کتکی که خوردم به یاد ندارم😂😂😂😂😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
24.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکر پلو
هویج🥕
کره🧈
ابلیمو🍋
شکر
زعفران
پیاز🧅
سینه مرغ
زردچوبه،پاپریکا،فلفل سیاه،نمک🧂،زنجبیل🫚
خلال پوست پرتقال
برنج🍚
#شکر_پلو
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام دوستان ....🌹🌹
یاد به خاطره افتادم 😅دخترم که بدنیا اومد چون بچه اولم بود👶 یه ماه خونه مامانم موندم بعد رفتم خونه خودم
وقتی داشتیم میرفتیم با ماشین دوماد🚗 داییم رفتیم ، بعدش من عقب نشسته بودم یهو بچم گریه افتادم😭😭
مامانمم گفت شیرش بده منم هنوز وارد نبودم شیر من خیلی زیاد بود 😑یکم که خورد یهو ول کرد بعد شیرم پاشید پس گردن دوماد داییم😑😑😬😬اونم دست کشید پس گردنش
دیگه نفهمیدم فهمید یا نه خدا کنه نفهمیده باشه😩😩😩
شاید باورتون نشه ولی مردم از خجالت🙈🙈
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی با هم به سمت بخش حرکت کردیم. از من پرسید که کی تموم میشم که ما رو برسونه، اون یک ساعت
داستان زندگی 🌸
فردا صبح شایان رو توی بخش دیدم. تا من و دید اومد سمتم و بهم گفت:
-چه قدر خوشگل شدی.
+شایان اذیت نکن من همیشه همین شکلی هستم.
-همیشه خوشگلی خوب. همیشه باید پیشم باشی تا من این چشمای زیبات رو ببینم و ازشون انرژی بگیرم.
با حرفاش من رو به وجد میاورد. روز به روز علاقم بهش بیشتر میشد ولی هربار یاد حرف آیدا میافتادم ترس وجودم رو میگرفت.
شایان گفت که بعد از کلاسم باهاش برم ناهار بخورم. هردو اون ساعت بیکار بودیم. من هم قبول کردم. رفتیم با هم یه رستوران درجه یک نزدیک بیمارستان.
شایان باز شروع کرد حرفای عاشقانه به من زدن من هم حس خوبی بهم دست میداد.. که یک دفعه بهم گفت:
-سارا تو باید همیشه مال من باشی.. همیشه و همه جا.
یک دفعه تمام بدنم لرزید. انگار که پارچ آب یخ خالی کرده باشن روم. ساکت شدم و نگاش کردم و اونم فهمید ازم پرسید:
-چی شده سارا؟ از حرفم ناراحت شدی؟ حرف بدی زدم؟
+نه اصلا تو حرف بدی نزدی.. ولی راستش شایان...
-راستش چی؟
+من یه ذره میترسم.
-از چی؟
+از اینکه دوستت داشته باشم و بهت وابسته شم بعد ضربه بخورم.
_سارا من بهت قول میدم تا آخر عمرت محاله از جانب من غصه بخوری.. محاله بذارم کسی اذیتت کنه. تو روی دنیا می ایستم فقط به خاطر تو. من حسی که بهت دارم و تا به حال به هیچ کس نداشتم. حاضر نیستم به این راحتی از دستت بدم! پس ازت خواهش میکنم بهم یه فرصت بده و اعتماد کن.. پشیمونت نمیکنم.
حرفاش برام مثل آب روی آتیش بود برام. آخ که چه قدر قشنگ حرف میزد.. چه قدر قشنگ ارومم میکنه. میخوام بهش این فرصت رو بدم.
رو کردم بهش و گفتم:
-باشه شایان.. من این فرصت رو بهت میدم. نمیخوام دیگه به چیزای بد و منفی فکر کنم.
+اینه سارای من. دوست دارم همیشه اینطوری باشی.
-منم همینطور.
ناهار خوردیم و برگشتیم دانشگاه. از شایان جدا شدم و آیدا رو دیدم و رفتم سمتش. بهش سلام کردم بدون اینکه جوابم رو بده روش و کرد اون طرف و رفت. دویدم سمتش و گفتم:
-آیدا چی شده؟ چرا جوابم رو نمیدی؟
+معلومه کجایی؟ کل دانشگاه رو دنبالت گشتم که بریم برای ناهار نبودی.. تا اینکه یکی از بچه ها گفت دیدتت با شایان میرفتی بیرون.. میمردی خبر بدی من انقدر دنبالت نگردم.
-ببخشید حق با تو هست. تقصیر منه تا شایان بهم گفت قبول کردم و رفتیم. وقت نشد پیدات کنم بهت بگم...ببخشید..
+هنوز چیزی نشده دامن از کف دادی سارا خانوم.
-نه اینطور نیست...
+به هر حال مراقب باش.
-چرا هر دفعه میگی مراقب باش. بس کن.. جای انرژی منفی دادن و ترس انداختن به جون من یه ذره بهم امید بده.. آرامش بده.. تو که نمیشناسیش برای چی بیخود دیدت انقدر بهش بده.. بس کن دیگه...
ادامه دارد...
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام امیدوارم روزگار بر وفق مرادتون باشه☺
خانومی گفتن که تو خونشون به مهمون سخت نمی گیرن و بقیه از این رفتارشون سواستفاده می کنن.
می خواستم بگم من الان که خونه پدرم هستم همین مشکل رو داریم. تربیت من جوری هست که دوست نداریم مهمون تو خونمون ناراحت باشه سعیمون رو میکنیم که بهشون خوش بگذره ولی این باعث شده بقیه ما رو اذیت کنن.
دوست ندارم ازدواج کردم این قضیه ادامه داشته باشه. از طرفی هم تربیت من طوری هست که برای مهمون ارزش قائل هستیم ولی بعضی ها جنبه ندارن. واقعا نمیدونم باید با مهمون چطور رفتار کنم که مورد سواستفاده قرار نگیرم؟
خوشم نمیاد از رفتار بعضیا مثل اینکه به بچشون هیچی نمیگن یا اینگه ما کلی قبل اومدن مهمونا زحمت کشیدیم وقتی مهمون میاد انگار رفته رستوران هیچ کمکی به آدم نمیکنه در صورتی که من میرم جایی خجالت میکشم اصلا از جام بلند نشم ولی بقیه نسبت به ما اینطور نیستن.
✔ به نظر من که مهمان نباید از برخورد خوب میزان سواستفاده کنه.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
دعوای شدید تو خونه داشتم واسه اینکه شوهرمو مامانشو بترسونم از خونه زدم بیرون به منزله قهر
حالا عصبانی تاکسی گرفتم زنگ زدم به پدرشوهرم که دیدم شارج ندارم با کلی خواهش و تمنا گوشی راننده رو گرفتم و زنگ زدم پدر شوهرمو کلی فحش و اینا دادم!! 😏
شوهرم زنگ زد و کلی خواهش که برگرد
منم به راننده گفتم برگرد اقا😏
وقتی خواستم.پیاده شم دیدم واااای پول ندارم
به راننده گفتم ببخشید پول ندارم
یه پوزخند زد و گفت جیبت خالی بود و اینقد تهدید میکردیشون
فقط قیافه منو داشته باشید اون لحظه😂😂😂😂😂😂😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
#چالش_مهمانی
سلام به مشاوران و اعضای مهربون کانال 🥰در مورد چالش مهمان یه نظری داشتم
میخواستم بگم وقتی زحمت می کشید مهمون دعوت می کنید پذیرایی، نوع و تنوع غذا و چیدمان سفره و میز، متعادل و درحد عرف و توان تون باشه
نه خیلی کم و بی کیفیت و بی روح که باعث بی احترامی به مهمون بشه و نه اونقدر زیاد و شلوغ و پرزرق و برق...
یکی از نزدیکان من هر وقت مهمون دعوت میکنه حالا ممکنه ۴ نفر باشن، چند مدل غذا میپزه، سالاد های متنوع ماست و سس تزئین شده، بشقاب دورچین شده، ژله و دسرهای رنگارنگ، میوه جدا سر سفره...
اصلا مهمون نمی تونه از بین غذاها انتخاب کنه و کلی از غذا ودسر ها اضافه میاد...
به نظر من این کار اسرافه
همچنین باعث میشه بین بقیه ی خانواده ها رسم بشه و بقیه هم بخوان چشم و هم چشمی کنن و کسی هم که تا این حد در توانش نیست به خاطر خجالت و از ترس مقایسه شدن از مهمونی دادن خودداری کنه...😶
شما درنظر بگیرید چه خانواده ها و بچه هایی که شبا گرسنه میخوابن بعد ما بیایم اینقدر بریز و بپاش کنیم 😔
باز هم تاکید می کنم منظورم این نیست که خسیس باشید و غذا کم بذارید یا اصلا سلیقه به خرج ندیم اما در حد و اندازه ی خودش👌
مرسی از اینکه پیامم رو خوندید 🌹
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
این قسمت"لوزه ی کبابی
سلام من یک دخترخاله داشتم این داداشش عمل لوزه کرده بود وقتی ازبیمارستان آوردنش خونه لوزه هاش توی یک قوطی بهش داده بودن یک روز دیدیم توی خونه بوی کباب میاد بله درست فهمیدید دخترخالم داشت لوزه های داداشش کباب میکرد روی گاز😂😂 گفتم چکار میکنی، گفت بابا قلوه خریده برای داداش ، کباب کنم بخوره زودتر خوب بشه، فقط نمیدونم چرا انقدر قلوه هاش ریزه😑😑😑😑
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
#چالش_مهمانی
سلام درخصوص چالش میهمانی
لدفن اگر در خانواده یا فامیل بچه یا کم توانی (معلول) جسمی یا ذهنی برخورد کردید
۱. لدفن غیر عادی برخورد و نگاه نکنید بچه شاید متوجه نشه ولی مادرش آزرده میشه
۲. سوالهای جورواجور ازشون نکنید سرچ کنید تو اینترنت همه چی رو میفهمید (مثل اینکه چرا هنوز پوشکه چرا تلوزیون نمیبینه چرا حرف نمیزنه پیش کی میبرید برای گفتار درمانی و کاردرمانی چرا مدرسه نمیره تو مدرسه چی بهشون یاد میدن کتاباشون فرق داره چندتا تو کلاس هستن چرا بچه دیگه نمیارید ...) به خدا مادر وپدر از میهانی رفتن و میهمان امدن بیزار میشن
لدفن همون جوری که با خانوادههایی با بچه سالم برخورد میکنید با اینها هم همینطور باشید کمک نمیتونید بهشون بکنید لااقل نمک به زخمشون نریزید
تو محیط عمومی مثل اتوبوس یا تاکسی یا مترو وپارک یک بچه با رفتار غیر معمول میبینید زل نزنید مادر عقلش میرسه پسر ۱۰ یا ۱۲ سالش باید بره قسمت مردونه مترو یا اتوبوس شاید بچه مشکل داره نمیتونه تنها بفرستدش اون طرف یا کسایی که بچه مشکل دار دارن هر جا دعوت بشن باید شرایط بچشون رو در نظر بگیرن همه جا نمیتونن بیان که بچه بهم نریزه انگ نزنید از آدم بدورن
یا رفتی منزل کسی بهم ریخته بود شما محرم اون خونه بودید که درو براتون باز کردن اگر بیگانه بودید در باز نمیشد وقت برگشت آبرو طرف رو همه جا نبرید که خونش کثیف و شلوغ بود یا اینا با هم مشکل دارن سر سنگین بودن
خلاصه راحت همه رو قضاوت نکنیم سرمون تو زندگی خودمون باشه
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سوتی های دانشگاه رو بگم فعلا تا یادماومد
یه درس دیگه هم داشتیم که اختیاری بود و سر امتحانترمش یکیاز اقوام نزدیکمنفوت شد و فامیلای شهرستاناومدنخونمون و شلوغ وپلوغ شد اصلانتونستم بخونم
میخواستمحذفشکنم که دوستام گفتن بابا اینتا حالا نشده کسیرو بندازه درس اختیاریه و جدی نمیگیرن و بیا الکی چرت و پرتبنویس
خلاصهمن رفتمسر جلسه دیدم واویلا کلا دو تا سوالش رو بلدم خلاصه نوشتم وحساب کردم دیدمنهایتا شش نمره بگیرم منمتا حالا نشده بود هیچ درسی روپاسنکنم تجربه نداشتمکه
خیلی ترسیدم زیر برگهبراش نامهنوشتم استاد اگه بمن ۹ بدینخیلی ممنونمیشم میخواستم خیلی معدلمنیاد پایین خیر سرم
هیچیآقا نمره ها اومد
اونموقع ها همهنوز سیستم اینترنتی راهنیفتاده بود نمره ها رو لیستمیکردنمیچسبوندنبدیوار نتیجه این شد که بینصد و خورده ای دانشجوی اون ترمفققققط منبودم که با نمره ی ۹ افتادم حدود چهل نفر هم ده شده بودن کامل مشخص بود استاده نمره داده بهشونو پاسشون کرده ولی با نامه ی من فکرکرده منباید حتما بیفتماون درس رو اونمگوش کرده ب حرفم 😞😞😞
هنوزمبعد از گذشت ده سال از اون اتفاق سوژه ام دوستام میخندن بهم😅
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
#چالش_مهمانی
سلام
نمی دونم برای ارسال تجربه #مهمونی دیر شده یا نه ... اما لطفاااااا این پیامو بذارید....
من خیلی کم با خانوادم میرم مهمونی هایی که میرن عموما تو خونه تنها می مونم اما نمیرم مهمونی...
شاید بگید چرا...
باید بگم من چندین سال کنکور دادم! و قبول نشدم تو مهمونی ها بعضیا میپرسن خب کنکور چی شد...حالا رتبتو بگو...
حالا همه که نباید دکتر شن... چرا این همه سال موندی ... چرا بعد این همه سال قبول نشدی و....
واقعا منو میشکنن... آقا به شما چه؟؟؟؟
یا مثلا یه نفر از فامیل ها طلاق گرفت بعد عقد از شوهرش... هر جا میره واقعا باهاش جوری برخورد میکنن که یادآور تجربه تلخشه... مثلا میگن دیگه نمیخوایی ازدواج کنی؟...
آخه به بقیه چه ربطی داره؟
لطفا اگر کسی تجربه تلخی تو زندگی داشته وقتی میاد خونتون هی!!!! به روش نیارید... یا جوری رفتار نکنید که غصه بخورن...
مقایسه نکنید خودتونو با بقیه تو مهمونی... مثلا وایی روز زن اینو شوهرم برام خریده... شوهر تو چی خرید برات؟؟؟
تو کار هم فضولی نکنید...
کلی کار باحال هست که میشه تو مهمونی انجام داد... مثلا پانتومیم کنید و خوراکی های خوش مزه بخورید... جک بگید... برنامه پیک نیک و گردش بذارید، اگر مناسب جمع فیلم های باحال دارید و استقبال میشه فیلم ببینید(برای خیلی مهمونی ها ایده حوبی نیست) آلبوم و فیلم عروسی هاو تولد های قدیمی رو ببنیدو کلی بازی های گروهی خوب هست یاد بگیرید و خوش بگذرونید...
فضولی نکنید ولی تو رو خداااا...
پز هم ندید به هم دیگه برای هیچ چیزی...
بذارید مهمونی به همه خوش بگذره و شاد باشن همه
و نکته ی خیلی مهمی که میخوام بگم اینه که هر انسانی که خیلی خوبه و همه چیز داره یه گذشته ای داشته... و هر آدمی که اشتباه کرده یا شکست خورده یا گناهی کرده هم یه آینده ای داره...
ما از آینده و گذشته کسی خبر نداریم... گذشته که گذشته... اما آینده هنوز هست... با حرفامون قدرت ساخت آینده رو از بقیه نگیریم...
خدا اینقدر مهربون و با مرام و بزرگ و عشق ❤️ و بخشنده هست که به هممون یه شانس دوباره میده در هر مشکلی... بنده خدا باشیم... عین خدا رفتار کنیم💙
خدا یاور هممون...
التماس دعا 🌸
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام عزیزم
خاطره من مربوط به روز بعد از عروسیه
داشتم برا نهار ظهر عدس پلو درس می کردم 😅😅عدسا سوخت یه دفعه دیدم در می زنن خواهر شوهرم بود😮😲
منم زود ظرف عدسای سوخته رو انداختم زیر کابینتا😘😉
چند روز بعد تو جمعی که همه برادر شوهرا و جاری ها و خواهر شوهرای دیگم بودن یه دفعه برگشت گفت من خیلی راز نگهدارم بعد رو کرد به من گفت یادته اون روز اومدم خونتون عدسات سوخته بود ظرفشو انداخته بودی زیر کابینتا😳😳 تا حالا من به هیچکی نگفتم😂😂
نمی دونم زیر کابینتا رو چجوری و کی نگاه کرده بود 🤨🤨
الانم بعد از ۱۷ سال که می یاد خونم اول زیر فرشا رو نگاه می کنه🥴🥴😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•