eitaa logo
آدم و حوا 🍎
39.7هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤بر نام حُسینْ ◾️و کَربَلایش صَلَواتْ 🖤بر نام ابوالفَضْل ◾️و وَفایَشْ صَلَواتْ 🖤بر ساجدین مولا صلوات 🖤بر اَهْلِ حَرَمْ ◾️به حَقِّ زَهراء(س)صَلَواتْ 🖤بر جمله یِ یاوران مُولا صَلَوات 🖤 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🖤 🖤اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَرَجَهُـم 🖤 🕊🖤🕊🖤🕊🖤🕊
👠🎀ایده های دلبری🎀👠 فضای رابطه دو نفره تان یک محیط کاملا خصوصی است نباید همه اش را عمومی کنید آدم هایی که درکشان از رابطه تنها قربان صدقه رفتن و عشقم و عزیزم است آنهایی که منتظرند تا از طرف مقابلشان نازکتر از گل بشنوند بعد تند و تند پست ها و تصاویر پروفایلی که میگوید آی مردم من از زندگی خسته ام فلانی به من گفت بالای چشمانت ابرو کمی خود داری و صبر را یاد بگیرید تصویر پروفایل شما را کسانی که حتی فکرش را نمیکنید میبینند افرادی که منتظر فرصتند تا وارد حریمتان شوند پس دلخوری های پیش آمده در محیط خصوصی تان را در بوق و کرنا نکنید! •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
13.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیا فکر میکنن پاپیون زدن سخته !🎊🎀 من از اونان که روی همه چی یه پاپیون میزنم😂 چون واقعا خیلی خوشگل میکنه همه چیو .. توام این دو مدل ساده رو واسه همه هدیه ها و کادوها میتونی استفاده کنی 🎀 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 ✅ این تجربه پیام مهمی به خانمها داره 👇 سلام خدمت دوستای عزیزم‌ همچنین ادمین زحمتکش من خانومی هستم ۱۸ساله و شوهرم ۲۳ سالشه.(۱۳ خرداد سالگردمونه ۲سال میشه عقدیم) شوهرم‌ کشاورزی داره و تو این ۶ماه بهار و تابستون خیلی مشغله کاریش زیاده . پدرو مادر منم‌ هردو شاغل هستن منم تو خونه تنهام. بااینکه سرمو با کارای خونه یا کتاب خوندن یا...سرگرم‌ میکردم‌ همش ب این فکر میکردم ک شوهرم بهم توجه نمیکنه اصلا انگار ن انگار ک من وجود دارم حتی در روز بخاطر شغلش و اینک خسته میشد از سرکار میومد خونشون میخوابید اصلا ب من‌ زنگم نمیزد. ی شب بهم قول دادیم‌ صبحا ک از خواب بیدار میشه بهم‌ زنگ بزنه در طول روز حتی‌ اگ ‌۱ دقیقه شد زنگ بزنه شبها میخوابه قبلش شب بخیر بگه شوهرمم‌ گفت چشم‌ قول میدم ب جون‌خانومم. صب ک شد دیدم ن پیامی داده ن چیزی ظهر شد زنگ‌ نرد شب شد پیام نداد. واقعا از دست کاراش خسته شدم. و باهاش ۲ روز قهر کردم. ی روز ک‌ مامانم‌ خونه بود بهم‌ گفت چرا بهم‌ ریختی منم گفتم دیگ از زندگی سیر شدم شوهرم بی توجه بهم احساس میکنم‌ دیگ دوسم‌ نداره در این‌ مورد حرف زدم باش همون روز شوهرم اومد خونمون و من‌ مثل قبل باهاش گرم‌‌ نگرفتم .خلاصه داشتن حرف میزدن مامانم و‌ شوهرم ک یهو مامان همه چیو بهش گفت. شوهرمم ناراحت شد از این حرفا . شب ک‌ رفتم‌ ت اتاق‌ پیشش بخوابم‌ دسشتو دراز کرد ک برم ت بغلش من نرفتم گفت من اون مهتابیو میخوام ک میومد ت بغلم ، منم گفتم دیگ اون مهتاب قبلی نیستم‌ خلاصه اومد منو گشوند ت بغلش بوسم کرد گاز گرفت قلقلکم داد تا من بخندم ولی من باش سرد رفتار کردم. بهش گفتم چطور ت میخوای تو هرچی میگی من‌ بگم‌ چشم‌ ، زیر قولام‌ نزنم اونوفت ت میزنی زیر حرفات ! وایساد ب گریه کردن ، گفت من ب تو خیلی بد کردم‌ همش درگیر کار بودم‌ کلی‌ معذرت خواهی کرد، خلاصه اشتی کردیم ، صب ک‌ شد بوسم‌کرد و بهم گفت صب بخیر ... بعدم رفت خونه هم زنگ‌ میزد هم پیام میداد . دیگ نمیزنه زیر حرفش .منم ناراحت نمیکنه. فردام سالگرد عقدمونه 🤩 ی شب رویایی در انتطارمونه با کلی برنامه هایی ک اقایی ریخته خواستم بگم خانوما وقتی از چیزی ناراحتین با شوهرتون در میان بزارین اقایون ک پیشگو نیستن ببین ت دل ما چی میگذره 😁 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام 🤣🤣🤣 تازه عروسی کرده بودیم یه شب من یه خواب خیلی پریشون و بد دیدم دقیق یادم میاد یه چیز گنده و زشت داشت تغیبم میکرد اما شکلش مثل این شخصیت های کارتونی بود😰منم داشتم از دستش فرار میکردم حالا بدو کی ندو یهویی رسید بهم منم جسور شدم و یکی با تمام قدرت کوبوندم توی صورتش دقیقا مثل یه فیلم که تموم شد با صدای فریاد همسرم همراه شد😩🤪منم سراسیمه پریدم از خواب و گفتم چی شد؟؟!!! همسرم گفت چته؟ چرا نصف شبی میزنی😤😐تا نگو من با تمام قدرت با چشم خواب کوبیدم توی صورت همسرم تا چند روز روم نمشد توی صورتش نگاه کنم از خنده🤣🤣🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🕊 هنگامی که همسرتون پول به شما میدن میتونی براش ارسال کنی 👇 جیب هایت پر از پول حلال، رئیس خوووونه...♥️ توی جیب پیراهن همسری بذارید 👆 مرد من... دستانت را که پی روزی حلال زحمت میکشند را میبوسم ♥️ خانم عزیز توی کیف پول همسر ؛ کیف مدارک هم میتونی بذارید👆 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
#داستان_زندگی 🌸🍃 گوهر آنزیم کبدی به شدت بالا پروتیین ادرار هزار ششصد ادرار هم به رنگ  سیاه ویه حا
داستان زندگی بیست سال پیش دقیقا روزی که اون اتفاق افتاد برای همیشه از نیشابور بیرون اومدم هفده سالم بود و زنم توی عقد بود اسمش گلنسا بود و من عاشقش بودم گلنسا چشماش رنگ دریا بود ما تو روستاهای نیشابور زندگی میکردیم گلنسا ۱۵سالش بود که مادرم رفت خواستگاریش چون گفته بودم اگر با گلنسا ازدواج نکنم حتما یه بلایی سر خودم میارم وقتی بهش رسیدم خوشبخت ترین پسر دنیا بودم به گلنسا میگفتم تو باید تو خونم خانومی کنی ،همش چهل روز از عقدمون گذشته بود که یه روز رفتم خونه گلنسا اینا،دلم تنگش بود موقع ظهر بود و همه سر زمین بودن ولی من میدونستم گلنسای من خونس ،موهامو آب زدم دست و رومو شستم و رفتم پشت در خونشون از توی خونه صدایی نمیومد گفتم خب زن عقدیمه دیگه خواهراشم که کوچیکن ،درباز بود بدون گفتن یا الله رفتم داخل که متوجه شدم صدای ناله میاد،دلم گواه بد میداد رفتم پشت خونشون جایی که مرغ و خروسا بودن دیدم گلنسای من از سرش خون جاریه و یه گوشه افتاده و ناله میکنه تا من رسیدم دیدم یکی از دیوار پرید پایین و فرار کرد ،دنبالش دویدم اونقدر دنبالش کردم که از نفس افتادم ولی نتونستم ببینمش یا بهش برسم اشکام بند نمیومد نفهمیدم چی شد که خودمو رسوندم پیش مادر گلنسا اشک چشمام با خاک روی صورتم قاطی شده بود گفتم مادر، گلنسام از دستم رفت مادرش از حال رفت و من راه اومده رو دویدم به سمت خونه ولی قبل از اینکه من برسم برادرش رسیده بود و داشت از گلنسا سوال جواب میکرد ،گلنسا نفسش بالا نمیومد ،گفتم عزیزم بگو اون کیی بود چکارت داشت چی شده جان من بگو من اگر نفهمم دق میکنم به جان تو ولی اون فقط گریه میکرد من طاقت نداشتم ببینم گلنسا به این روز افتاده منم همراهش گریه میکردم شب نفهمیدم چطور برام صبح شد سریع بیرون زدم و رفتم جلو در خونه ی گلنسا اینا جلوی در شلوغ بود همه گریه میکردن و تو سر خودشون میزدن من با تعجب نگاهشون میکردم و نمیفهمیدم چه خبره قلبم میسوخت گفتم نکنه گلنسای منو کشتن یا بلایی سرش اومده سریع رفتم داخل خونه اتاقا رو گشتم و گفتم کو گلنسا؟؟؟ برادرش گفت نیست فرار کرده نگاه به مادرش کرد و گفت من که میدونم تو فراریش دادی به خدا پیداش کنم خودش میدونه خواهر بزرگش که باردار بود یه گوشه ایستاده بود و گریه میکرد از اون خونه که زدم بیرون هر کی منو نگاه میکرد به بغل دستیش میگفت نگاش کن اسماعیل بیچاره رو ،زن جوونش فرار کرده کم کم خبر توی روستا پیچید که گلنسا با خواستگار شهریش فرار کردن رفتن ولی من این حرفارو باور نداشتم و در به در دنبال گلنسا بودم رفتم لب جاده وایسادم و از همه پرس و جو کردم تا اینکه یکی گفت با ماشین گوسفندا صبح رفته شهر فهمیدم پس تنها بوده و خواستگاری در کار نبوده ،خدایا عزیز دلم چی شده.... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
👠🎀ایده های دلبری🎀👠 گفت میدونی چیه؟؟ آدم اون کسی که دوستش داره رو به چشمِ زیباترین آدمِ دنیا میبینه به قیافَش بیست و یک ؛ از بیست میده..! بغل کردنشو به همه‌ی دنیا ترجیح میده..! بد اخلاقیشو و غر زدنشو به خندیدنِ با بقیه ترجیح میده.. میبخشتش حتی وقتی اون مقصره..! و این "فقط و فقط بخاطر اینه‌ که دوستش داره" 💋💋قدرت جذبی که میگم یعنی این💋💋 .•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام خواهریاااای گ🌺🌺🌺🌺ل از همتون ممنونم که برامون وقت میذارید و تجربه و ایده هاتونو میفرستین و زندگی خیلیامونو از یکنواختی در اوردین و بهمون انرژی میدید خدا خیرتون بده من ۲۳ سالمه😊 و عشق جان❤️ هم ۲۶ سالشه ... من همیشه موقعی که ناراحت میشدم از اقایی سریع قهر میکردم و کلا اقایی رو تحویل نمیگرفتم🤪صورتی اخمو 😡و توهم رفته😑 و گند دماغ😏 و هر چی میگفت بهم ، منم می گفتم : به من چه و خودت انجام بده و( بدتر از اینا) مگ من کلفتمم و خودت این کارو بکن تو ک به من توجه نداری و حرفم برات مهم نیست و هزار تا دیگ تحویلش میدادم ولی اقایی انقد نازمو میکشید تا اشتی میکردم بدی این قضیه این بود که به خواستم نمیرسیدم فقط قهری بود که نتیجه نداشت درسته خودش میومد نازمو میکشید اما انقد این اقا کلکه که به هر طریقی دلمو بدست میاورد اما کاری که میخواستمو انجام نمیداد حرفمو گوش نمیاد😃✋ تا اینک سر یه قضیه ای ک خیلی خیلی ناراحت شدم و بهش گفتم که قضیه چیه اون شروع به انکار کرد و اقایی منتظر اخم و تخم و هزار تا حرف من بود ولی من خیلی سریع بحثو تموم کردم و ازش یکم فاصله گرفتم تو این مدت رفتم تو اشپزخونه وقتی برگشتم اصلا به روی خودم نیاوردم و باهاش خوب بودم خودش تعجب کرده بود منتظر یه دعوا انچنانی بود دید ک من دعوا نگرفتم اومد بغلم کرد ولی نمیدونست نقشه من چیه ... کاملا باهاش خوب بودم فقط ازش میدوزدیدم نه اینک براش چشم غره برم نه، فقط چشم تو چشم میشدیم یه حالت ناراحت میگرفتم و چشامو به زمین میدوختم تا اینک خودش صبرش تموم شد و اومد ازم پرسید چرا این طوری میکنی میدونی چشاتو دوس دارم چرا ازم دریغ میکنی ؟ تموم ناراحتیامو بهش گفتم و بر خلاف بقیه موقعا ک حرفمو گوش نمیداد خودش خواسته منو پیشنهاد داد منم با کله قبول کردم😂 امیدوارم که هیچ وقت از همدیگ ناراحت نشین ولی این کار رو شوهر من خیلی تاثیر داشت امیدوارم به درد شمام بخوره •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام ممنون از کانال قشنگتون. مشکل بزرگی با نامزدم داشتم و تصمیم ب جدایی گرفتم والان خیلی از این تصمیمم راضی ام .بعضی وقتا باید بری تا قدرتو بدونن. من 20 سالمه و پسرعمم27. باوجود اختلاف خانوادگی و سختیا نامزد کردیم .بخاطر اینکه شناختی ازش نداشتم و اونم از من نداشت. یک سال پنهانی عاشقم بود چون چهره ی زیبایی دارم اونم پسر باهوشی بود و تو کارش موفق ؛ منم قبولش کردم اوایل رابطه خیلی خوشحال بود و باورش نمیشد منو بدست آورده منم عاشقش شدم بش دل بستم و بش محبت میکردم... تا اینکه یه مدت گذشت متوجه رفتارای بدش شدم به همه ی مردای اطرافم حساس بود و عصبی میشد و بم بدوبی راه میگفت حتی به پسر بچه کوچیک یا داییام. منم بخاطر علاقم ازش عذرخواهي میکردم و میگفتم اشتباه کردم اونم بیشتر رو میگرفت و بیشتر اذیت میکرد دیگه حساسیت ها و بی احترامیاش خیلی زیاد شده بود چند بار ازش جدا شدم دوباره منو ب ترفندهایی برگردوند ولی هر بار منت سرم میذاشت و تهدید میکرد ولم کنه اگه اشتباهی کنم درصورتی ک هیچ اشتباهی نمیکردم کاملا با حجاب بودم . الانم ازش جدا شدم با این ک دوریش برام سخته و هر شب گریه میکنم ولی روانم و اعصابم راحته. میخاستم بگم اگه همسرتون مشکل یا اشتباهی داره بهش بگین حتی اگه بش علاقه دارین وگرنه ب سرنوشت من دچار میشین. زندگیتون سرشار از ارامش❤️ ✍🏼 خیلی از با گفتگو حل میشود ولی اگه _موقع نزنید تبدیل به بزرگی میشود ولی اینکه چجوری و کی بگی خیلی مهم که نتیجه مطلوب بگیری •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
با خانواده خودم و همسرم رفته بودیم سیزده بدر ، رفتیم وسطی بازی کنیم شوهرم انقدر جوگیر شده با ی سرعتی اینور اونور میرفت بیا و ببین😅 تا اینکه ی توپ اومد با یک حرکت سریع اومد پاهاش رو باز کرد پرید هوا 🤣🤣 جوووونم براتون بگه یک دفعه یک صدایی جررررر تو فضا پیچید شلوارش پاره شد 😂 قیافش دیدنی بود آخه قبلش کلی کری میخوند ی دفعه همچین مظلوم شد که نگووووو 🤣🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🎀👠ایده های دلبری🎀👠 قبل از ازدواج به خانواده همسر دقت کنید. فرزندان عصاره ی تربیتی خانواده هستند و اختلاف فرهنگی حتما روی آنها تاثیر خواهد داشت. اختلاف فرهنگی رو با اختلاف طبقاتی اشتباه نگیرید 👇👇👇 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•