یه بار خونه مادرشوهرم بودیم شوهرم یه خاطره تعریف کرد از بچگیش :))) میگفت بچه بودم با مامانم رفتیم یه دونه ازین ظرف پیرکس شیشه ایا خرید آورد خونه گذاشت رو گاز توش نیمرو درست کرد تمام چسبید کف ظرف با چه سختی شستش و خواست ببره پس بده مغازه دار گفت خانوم استفاده که نکردین؟ مامانم گفت نه من یهو برگشتم گفتم عه مامان مگه توش تخم مرغ درست نکردی؟؟ :))) 😂😂😂 خلاصه مغازه دار پس نگرفته بود و میگفت برگشت گفت درسته میگن حرف راستو از بچه باید شنیدا 😂 مادرشوهرمم انگار بدش بیاد اصلا نخندید بعد از این خاطره و هیچی نگفت :)))))) •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

منم یه بار بچه بودم پنج ساله م بود بابامم نظامی و خ رو پوشش و رقص و اینا حساس بود . یه شب خدود ۴۰ تا از همکارای بابام سپاهی ها اومدن خونمون جلسه. من و مامانم و عمه هامم(مامان بابام پسر خاله دختر خاله ان و مامانم از اول ارتباط خوبی با دختر خاله هاش ک عمه های من میشدن داشته)هی شروع کردن ب مسخره بازی و ضبط رو روشن کردن و صداشو کم کردن و شروع کردن ب رقص محلی امون رقصیدن منم میخاستم باهاشون برقصم منو راه نمیدادن منم از لج رفتم در اتاقی ک بابام و همکاراشون نشسته بودن رو باز کردم و با صدای بلند گفتم بابا بابا مامان و عمه ها دارن میرقصن و نمیزارن منم باهاشون برقصم . نمیدونم چجوری بابام خودشو رسوند ب درو جلو دهنمو گرفت و با نیشکون بردم انداختم تو اتاق و خوب چند تا ابدار نثار مامانم و عمه هام کرد. الان بعد ۲۵ سال ک میگذره هنوز میگن یادته چ گندی زدی 😂😂😂😂😂😂😂😉😆😁😁😁😁😁 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

داستان زندگی نمیدونستم درباره چی باهاش صحبت کنم انگار اون یکم از من سر زبون دارتر بود لبخندی زد و گفت اسمتون چیه؟ با تعجب گفتم یعنی شما نپرسیدید کسی میاد خواستگاری اسمش چیه ؟ خندید و گفت چرا میخاستم سر صحبت رو باهم باز کنیم. خندیدم و این شد مقدمه ی حرف زدن ما ،گفتم پیمانکارم و خونه و سازه های کوچک رو با سرمایه ای که دارم انتخاب میکنم و به سرانجام میرسونم . امیدوارم باهم خوشبخت بشیم ،یاسمن هم گفت قصد درس خوندن نداره و ترجیح میده توی خونه بمونه و خونه دار باشه ،اتفاقا خیلی از این حرفش خوشم اومد دوست نداشتم دختر زیبایی مثل یاسمن بره دانشگاه و ازم دور بشه،همچین تفکری داشتم با رضایت و خرسندی از اتاق اومدیم بیرون ،وقتی مامانم لبخند رو لبامون دید کل محکمی کشید و دست زد.همه خوشحال بودن خیلی زود مقدمات عقدمون فراهم شد ،مدت خیلی کوتاهی نامزد موندیم تو دوران نامزدی انقدر شیفته یاسمن شده بودم که حد نداشت و تمام وقتمو تمام و کمال با اون میگذروندم ،خانوادش ادمهای خیلی خوبی بودن برادر بزرگش بعد از مراسم عقد ما رفت شهرستان و نشد که خیلی باهم صحبت کنیم و بدونم که چطور آدمی هست؟ بعد از شش ماه نامزدی تصمیم گرفتیم بریم سر خونه زندگیمو،یکی از اون خونه هایی که خودم ساخته بودم رو انتخاب کردم تا توش زندگی کنیم ،پدر یاسمن هم چون یدونه دختر داشت بهترین جهیزیه رو براش حاضر کرده بود،میتونستم خوشبختی رو با تک تک سلولهام لمس کنم ،چند روز مونده به عروسی،توی بازار چشمم افتاد به گردنبندی که به گفته ی دوست طلافروشم گرون ترین چیزی بود که تا حالا براش اومده بود ،تصور اون گردنبند زیبا روی گردن یاسمن وسوسم میکرد تا اونو براش بخرم . وضعم خوب بود و با پس اندازی که داشتم خیلی راحت میتونستم اونو بخرم . تصمیم گرفتم گردنبند رو براش بخرم تا موقع عروسی توی باغ بندازم گردنش تا هم غافلگیر بشه و هم یه جورایی هدیه ی عروسی باشه. ادامه دارد... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

🕊 #ایده_متن تمامِ "دلخوشی هایم" تو هستی همانی که به "قلبِ من" نشستی همانی که شدی "دار و ندارم" تو را با جان و قلبم دوستَت دارم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام به همه من یه خانمم اعتراض دارم به رفتار بیشترخانم ها یی که از شوهرانشون این همه توقع دارن آخه مردِبیچاره که ازصبح تا شب میره سرکار، توی گرما، سرما، خسته و کوفته، گشنه، بی رمق، عصبی، میادخونه دیگه از کجا حال داره قربون صدقه ی شما بره؟ 😤 تو را به خدا انصاف داشته باشین اون هم آدمه پولش را که باید خرج شما کنه، نوازشتونم کنه بیحوصلگی تون را هم درمان کنه احترام فامیلهاتون را هم نگه داره گردشتون هم ببره توقع دارین تو کاره خونه هم کمک کنه !!! مگه نوکره شماست؟؟؟ پس خودش چی؟؟؟ چه وقتی باید به خودش برسه؟؟؟ کی باید استراحت کنه؟؟ من همسر ندارم، همه ی کارهای خونه، خریدها ، بچه داری همه را تنها انجام میدم ولی میبینم بعضی خانم ها چه قد پرتوقع هستن از همسرشون کمی هم از خدا بترسید، بدونید اگه بارتون را همش روی دوشِ مرد بزارید یه روزی خدا ازتون انتقام میگیره پس خودتون را جای اونها بزارید ببینید اگه از سرکار خسته اومدین دیگه حال دارین اَدا و اَدفارهای خانم را تحمل کنید؟ ✍ از طرف تمام آقایون به افتخار این خانم و تبریک به همسر ایشون یه دست یه سوت یه هوووووووراااااااا 👏🗣😍 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 با سلام چرا پیامای منو نمیزارین من قهلم تازه پیامارو با ی چشم میخونم چون قهلم😂😜 میخواستم نظرمو در مورد پیام خانومی ک همسرشون دوران مجردی ب مدت سه سال با ی خانم نامزد بوده ، میخوام بگم عزیزم اصلا زندگیتو خراب نکن چون شوهر منم قبل از من با سه تا دختر آشنا بوده😳 برای من مهم نیس مجردیش چکار کرده و من این حقو بهش دادم و خیلی خوش حالم ک واقعیتو بهم گفته و الان فقط منو میخواد ما با مردا خیلی فرق داریم ما وقتی با کسی هستیم تمام وجودمونو ب پاشون میریزیم اما مردا اینطوری نیستن و خیلی زود فراموش می کنن خب هر کسی ی گذشته ای داره بهتره فکرای بد نکنی و زندگیتو خراب نکنی چون شوهرت الان تو رو برای زندگی انتخاب کرده این یعنی تو شدی زندگیش من اصلا برام مهم نیس ک شوهرم با کی بوده مهم اینه ک الان مال منه و من با سیاستم شوهرمو تو مشتم نگه داشتم و عاشقانه دوسش دارم عزیزم اگه سر شوهرت غر بزنی اگه قهر کنی ازت زده میشه و با خودش می گه انتخابم اشتباه بوده الانو داشته باش گذشته دیگه گذشته الان فقط سیاست ب خرج بده و عاشقانه باهاش رفتار کن امیدوارم موفق بشی گلم❤️😅 ممنونم از کانال خیلی خوبتون ببخشید زیاد شد راستی اینو بزارین جون من 😢😢😬 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

اقا من با ی آقایی آشنا شدم اما خیلی تو مخ بود بدرد زندگی نمیخورد دیگ خسته شده بودم ازش یه بار به دوستم گفتم تو جوابشو بده بگو ملیکا تصادف کرده بیمارستان از این حرفا حالا تو نگو😐اینم دست گل فلان برو بیمارستان بعد میپرسه همچین فردی دارید زنه میگه نه شاید مرخص شده بعد اومده بود سر کوچمون ببینه چه خبره حالا منه خاک بر سرم اماده کردم با دوستم برم مغازه سر کوچمون اقا نگو اینم وایساده بود😂آبروم رفت دیگ حتی جوابمم نمیداد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

یه بار هفت سالم بود کلاس اول بودم یه شب ساعت دوازده که همه خواب بودنو برقا خاموش دیدم دلم داره قارو قور میکنه واسه همین رفتم سراغ یخچال. در قلب یخچال دیدم که خربزه های قاچ شده دارن بهم چشمک میزدن آوردمشون پایین یخچال و نشستم به خوردن داشتم میخوردم حالا فک کن تو اون تاریکی فهمیدم که یه صدای پا میاد داداشم بود. اون لحظه حالا نمیدونم چیشد یه دفعه جوگیر شدم خودمو انداختم رو خربزه ها مثلا یعنی من خوابم(اسکل بودم🤦‍♀️). داداشم سه سال از من بزرگ تر بود یه دفعه دادو بیداد راه انداخت هنوز اشکی که سرازیر میشد از چشماش یادمه😂 بله دیگه همه بیدار شدن مامان و بابامم اومدن دیگه مجبور بودم از اون حالت خارج بشم و از نگرانی درشون بیارم بلند شدم و همه با حیرت بهم نگاه میکردن در نهایت با یه پس گردنی رفتم سرجام خوابیدم. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

مسابقه طراحی و الگو بودم .. تو تایم کم باید یه طرحی رو می‌کشیدیم.. بعد من اون وسط هول شدم دستم در رفت یه جایی یه خط کوچیک خورد که با پاک‌کن پاک نمیشد و واضح و مشخص هم نبود.. بعد از اتمام وقت بردم به داوره نشون دادم اونم دید و خوشش اومد، منم یهو هول شدم گفتم ولی این قسمتو ببین اشتباهی خط خورده😐😂😂بعد گفت اره راست میگی نمره کم کرد.. اخه یکی نبود اونجا بهم بگه اخههه بی عقل چرا خودت خودتو میندازی تو چاه و لو میدی .. این چه حرفی بود وقتی طرف خودش متوجه نشده بود.. انگار من داور بودم داشتم قضاوت میکردم و عیب و ایراد میگرفتم🤦🏻‍♀😂😂💔!!! •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#سیاست_های_زنانه خانم خونه!!! 💕هیچ وقت برای انجام خواهش ها و براورده شدن نیازهایتان به شوهر خود با لحن زننده و خشن دستور‌ ندهید🙄🙄 👇👇👇 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام من یک دختر 21 ساله هستم‌ و تازه وارد‌ زندگی مشترک شدم شریک زندگیم هم 26سالشه ما فقط عقد موقت کردیم و بدلیل نارضایتی پدرم فعلا اجازه عقد نمیده و بخاطر محدودیت های شدید هر دوی ما خیلی اذیت میشیم نارضایتی پدرم به جا نیست اون دوست داشت پسر عمم رو انتخاب کنم کسی که ازش متنفرم کسی که مرد زندگی نیست ولی متاسفانه بابام اینو نمیدونه مطمئنم ازدواج باهاش چیزی جز طلاق نداشت! و خانواده خشک و بی‌روحی دارم پدرم که کلا حتی خرج ما هم براش مهم نیست مادرم هم که اینقد گرفتاره کاره واسه پول خونه که حواسش به محبت کردن ما نیست ! محبت ندیدم اما از بچگی یه آدم دلسوزی بودم و به همه کمک میکنم از اون‌دسته ادمایی هستم که تو خیابون یا بیمارستان یه ادم‌ مسن تنها رو میبینه کمکش میکنه یا به هر گدایی که ببینه کمک میکنه همیشه پول خورد نگه میدارم که شرمنده نشم مقابل کسی که دستش دراز میشه جلو من برای همه نقش گاو صندوقم😅 از بس قرصه دهنم و الان یه مرد خوبی وارد‌ زندگیم شده که شک ندارم جواب خوبی های خودمه میخوام بگم‌ که( تو خوبی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهت باز) دقیقا لحظه ای چیزی جز مرگ جلوم رو نمیگرفت عاشق شدم تعریف از خود نباشه همه واسه خوبی منو نشون میدادن بخاطر همین خواستگارهای بسیار زیادی داشتم و بخاطر اخلاق بابام و آبروی خودم رد میکردم و نامزدم هم شب خواستگاری برای اولین بار بود میدیدمش البته اون یکسالی میشد که منو دیده و بود و عاشق شده بود با اصرار خانواده خودش اومدن خواستگاری و قسمت هم شدیم تو شرایط اقتصادی بدی هستیم صد میلیون بدهی داره شاید هرکسی جای من بود میگفت برو وقتی بدهی رو دادی بیا خواستگاری در حالی که من خیلی پشتشمو بهش دلگرمی میدم با تمام شرایط بدش ولی اصلا تو مالی چیزی برام کم نذاشته از دسته مردایی هست که غیرت واقعی داره دوست نداره جلو بقیه کمبود داشته باشم سر بالا باشم یا چیزی از کسی نخوام یا اینکه کمبود داشته باشم و احساس نیاز یه یکی دیگه پیدا کنم نه مثل مردایی که زنشون تو دلش یه‌ دوست دارم که بشنوه اونوقت یه تار موهاش بیرون باشه رگ غیرت واسه ما میگیره! اینارو گفتم که بدونین واسه دشمتون هم دعای بد نکنید من همیشه یه عادت دارم خوب و بد رو میسپارم دست خدا که خودش میدونه کی خوبه کی بده "" اونی که بهت خوبی کرد دلیل نمیشه ادم خوبیه اونی هم که بدی کرد دلیل نمیشه ادم بدیه "" •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#دلبری_شاعرانه 😍 خب دوستان خوبم میخوام چنتا شعر عاشقونه براتون بزارم ب نظرم تو موقعیت های خاص خیلی جواب میده👇 {مثلاهمسرت پیشت نیست} بی تماشای تو با لشکر غم ها چه کنم😢 تو نباشی گل من با شب تنها چه کنم🙁 {تو جیبش بزاری } به تو فکر میکنم خیالم می افتد جایی حوالی تو مثلا درجیب پیراهنت حق هم دارد میخواد به این قلب تپنده ات که همه زندگیش هست نزدیک تر باشد 😍 اینطوری خشک و خالی نگید بغلم کن😒 مثل شاملو بگین: اغوشت اندک جایی است برای زیستن. اندک جایی است برای مردم و گریز از هیاهوی شهر یا نیاز به توجه دارید مثل سعدی بگید: نظری کن ای توانگر که به دیدنت فقیرم 😍 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•