eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام خانم های نمونه و پر نشاط😍❤️ همیشه سعی کنیم تا جایی که بشه اتفاقات زندگیو خودمون زیبا ببینیم سعی کنید از جنبه خوب ببینید یا خودتون یه کاری کنید جو تغییر کنه من و همسرم عید امسال اولین سال زندگیمون بود و شروع سال تحویل برام بسیبییار مهم بود که زیبا شروع شه و خوش باشیم از 1ماه قبل با همدیگه 7سین خریدیم و چیدیم و ذوق داشتیم برای اون لحظه ، ولی متاسفانه اون شب همسرم به کل خودشو درگیر موضوعی کاملا بی ارزش و بی اهمیت کرد و کلا از اون فاز اومد بیرون و اخلاقش زمین تا اسمون تغییر کرد نهایتا با هم بحثمون شد و اون لحظه قهر بودیم😐☹️ خییییلی غصه خوردم خیلی زیاد ولی بعدش فک کردم دیدم من این ساعت برام بسیار مهم بود و مطمئنم سالیان سال تو ذهنم میمونه دیدم ما که با هم مشکل اساسی نداریم اتفاقی یهو پیش اومده به همسرم پیشنهاد دادم و برنامه ریختم حالا یه ساعت اختصاصی و متفاوت برا خودمون درست کنیم به عنوان سال تحویل چند روز بعد عید که همه چی اوکی شد لباس قشنگ پوشیدیم ارایش کردم و... اهنگ تحویل سال هم دانلود کردیم و دوباره اون لحظه رو تکرار کردیم و عکس انداختیم و....💃 خیلیم خوش گذشت بهمون و اون ساعت و اون روز شد سال تحویل اختصاصی ما دوتا 😂😍 درسته الکی و گول زنک بود ولی از اون سال خاطره شادی موند تو ذهنمون به جای اینکه سال ها بخوام خاطره قهر و ناراحتی از اولین عیدمون با خودم همراه کنم و همسرمو سرزنش کنم. ✍ یاد بگیرید انرژی های منفی رو به انرژی های مثبت تبدیل کنید 👇👇👇 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🎀 جمله ای جادویی برای خاتمه به مشاجره با همسر 👈 بهترین جملاتی که در حین بحث می توانید به کار ببرید: ❌میفهمم چی میگی ❌شاید در این مورد حق با تو باشه و هر جمله ای که به او بفهماند حرف هایش را شنیده اید و نقطه نظر او را هم در نظر می گیرید 👈 با به کار بردن این جملات دیگر در بحث ها در نقطه مقابل و بر ضد همسرتان قرار نمی گیرید، بلکه نشان می دهید که موضوع بحث برایتان مهم است و به تمام حرف هایش گوش می دهید. ❌فقط گفتن این جملات مهم نیست بلکه نحوه گفتن آن ها نیز مهم است •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی خانم علیمی خواست بره که یاسمن پرید جلوش و گفت: نه اتفاقا نرو کجا می خوای بری؟ وایسا بذ
داستان زندگی مگه از من چی دیدی که انقد عوض شدی؟... سرشو انداخت پایین و هیچی نگفت. دلم خیلی گرفته بود چرا یاسمن اونطوری می‌کرد؟ بدون اینکه چیزی بگه از اونجا‌ رفت. من موندم و غذایی که یخ کرده بود و اشتهایی که کور شده بود. آهی کشیدم و تا غروب فقط به اون آبروریزی فکر کردم. به اینکه الان می گفتن عروس جوونش اونطور اومده سر کار پس حتما ریگی به کفششه و تو ذهن همه تبدیل شده بودم به یه آدم کثیف. با این رفتاراش کم کم داشتم ازش سرد می شدم. اصلا مات و مبهوت بودم یعنی چی دلیل این کارا؟ چند روز تو قهر موندیم و اصلا لام تا کام باهاش حرف نمی زدم. هیچی درست نمی کرد و منم بیرون غذا می خوردم. سر هیچ و پوچ داشت زندگیم میپاشید از هم. یه شب تصمیم گرفتم برم خونه باهاش حرف بزنم تکلیفمو روشن کنم نمی شد که این ظلمو تحمل کرد آخه مگه چیکار کرده بودم؟ یه شاخه گل گرفتم رفتم خونه. یاسمن تو حموم بود تصمیم گرفتم تا میاد زنگ بزنم پیتزا بیارن تا کنار هم شام بخوریم و تموم شه این بچه بازیا. همین که اومد دید اومدم رفت تو قیافه رفتم جلو با مهربونی گل رو گرفتم طرفش و گفتم: عزیزم خواهش می کنم تموم کن این دوریو من که کاری نکردم اینطوری مجازاتم می کنی. تو آبرومو بردی ولی خب مهم نیست بیا همه چیزو فراموش کنیم. بیا تموم کنیم این مسخره بازیا رو... یاسمن چیزی نگفت و سکوت کرده بود. باز هم جای شکرش باقی بود که بلوا به پا نکرد. پیتزا رو آوردن یاسمن رو صدا زدم و گفتم: بیا شام رسید... اومد بیرون نگاهی به پیتزا انداخت و نشست کنارم. یه تیکه دادم دستش و گفتم: بخور عزیزم. اخماتو وا کن دیگه... با بغض گفت: من چقد برات مهمم فرزاد؟... بغلش کردم و گفتم: این حرفو نزن دیوونه تو همه چی منی نمی تونم جز تو هیچ‌ کسو دوست داشته باشم.. سرشو انداخت پایین و گفت: اگه‌ من نباشم زود ازدواج می کنی مگه نه؟... نوک دماغش رو کشیدم و گفتم: دیگه اینطوری نگو. همون یاسمن قبل باش. اصلا می خوام بریم مسافرت، یکم حال و هوامون عوض شه. نظرت چیه؟... سرشو تکون داد. از اینکه داشتیم مثل سابق خوب می شدیم خوشحال بودم. تصمیم گرفتم بریم کیش تا هم کلی خرید کنه و هم حال و هواش عوض شه و بگرده..... وقتی از سر کار برگشتم یاسمن با ذوق اومد استقبالم و گفت: فرزاد یه خبر داداشم اینا هم می خوان برن کیش. نظرت چیه با هم بریم؟... با تعجب پرسیدم: کدوم داداشت؟ ولی من دوست داشتم دوتایی بریم!.. خودشو لوس کرد و گفت: فرزاد به نظرم با هم بریم بهتره بیشتر خوش میگذره. هم اینکه کدورت های بینمونم رفع میشه. تو نمیدونی چقدر خوبن یه سری باهاشون بگردی عاشقشون میشی. باور کن اصلا اونطور که تو فکر می کنی نیستن.. اصلا از این پیشنهاد یاسمن خوشم نیومد. چرا باید سفر دونفرمون رو تبدیل به یه سفر خانوادگی میکرد؟ اونم با کسایی که هیچ ازشون خاطره ی خوشی نداشتم؟ سکوت کردم و ترجیح دادم چیزی نگم که دوباره دعوامون بشه. سرمو تکون دادم و گفتم: هرجور خودت مایلی اگه با اون بیشتر بهت خوش میگذره مشکلی نیست بگو بیان.. یاسمن با ذوق بالا و پایین پرید و گفت:خیلی خوب میشه توی فرودگاه قرار میزاریم تا همدیگرو ببینیم تو نمیدونی چقدر خوش میگذره مطمئن باش بهترین سفر عمرت میشه.. سرمو تکون دادم و گفتم: امیدوارم... خیلی ناراحت بودم اگه هم شکایت می‌کردم مطمئناً می‌گفت از خانواده من خوشت نمیاد و دوباره دعوا می شد. با ناراحتی دیگه مایل نبودم برم مسافرت ولی خوب چه میشه کرد لوازممون رو جمع کردیم و رفتیم فرودگاه. خانواده برادرش هم حاضر و آماده اومده بودن فرودگاه. از دور برادرش یوسف برامون دست بلند کرد. یاسمن با ذوق گفت: اوناهاشن!.. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه روز پدرشوهرم اومد خونمون گفت توی خیابون یه پسر جوان ویه اقای پیر دعواشون بود پدربزرگ و نوه بودن نوهه خیلی حرفای بدی میزد به پدربزرگه من خیلی ناراحت شدم گفتم ای بابا و فاز غمگینی برداشتم پدرشوهرم نگای پسرم کرد گفت باباجون شما بزرگ شدی نکنه اینجوری بامن رفتار کنی منم همونحور هنوز فازم غمگین بود یه دفعه یه نگاهی به پدرشوهرم کردم گفت پسر من  غلط میکنه با هفت جدوابادش بخواد به شما بی احترامی کنه😅 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
"راه‌هـای افـزایـش صمـمیـت با شـوهـر...!" 3⃣ تو بی عرضه‌ای، فاتحه خواندن بر صمیمیت است. 🍃 تو بی عرضه‌ای، یعنی مرد. یعنی به دست خود خانه را خراب کردن. هر مفهوم مشابه "تو بی عرضه‌ای" فاتحه‌ای بر صمیمیت و عشق متقابل مرد است. 4⃣ شوهر خود را بدانید. 🍃 مشکلتان را به شوهرتان بگویید و از او بخواهید آن را حل کند. و تاکید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است. 5⃣ به مردان ندهید. 🍃 مردان دوست دارند که مشکلات را به تنهایی حل کنند و اگر به شما چیزی نمی‌گویند یعنی به تنهایی قادر است موضوع را حل کند و در صورت لزوم با شما در میان می‌گذارند. با نصیحت نکردن زندگی خود را عاشقانه کنی •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام و جون و دوستان سوتی البته نمیدونم سوتی یا خاطره بگم کلا خنده داره یه روز منو شوهرم و پسرم خونه خواهرشوهرم بودیم ک تواستان بود خونه ماهم شهرستان پسرم گفت الا بلا من باید برگردم هرگفتیم بمون گوش نکرد ماشین برداشت رفت بعد البته بگم خونه ما جن داره البته فک کنم از نوع مسلمون باشن چون تا حالا ازاری ازش ون ندیدیم بعد پسرم میره خونه و یه چوب بزرگ میزاره کنارش و با یه قران چون من سفارش کرده بودم چون تنهاس حتما قران کنارش بزاره بعد پسر بیچاره تو خواب بوده ک میبنه ص دایی چیزی تو حیاط میاد انگار چیزی بخوره زمین ویکدفعه در ورودی باز میشه اون لحظه پسرم‌طفلی بقدری ترسیده بود ک نگو ک یکدفعه یه پسر بچه میاد تو پسرم چوب برمیداره همش میگه بسم الله الرحمن الرحیم‌ فک میکنه جنا هستن پسره میگه نترس اسم من فلانیه پسر همسایه هستم البته نوه همسایه بوده پسرم‌نمیشناخته اونم پسرم میگه نیا جلو والا میزنم جن هستی تا نزدیک میشه دست بهش میزنه میبنه جن نیس دست ازش رد نمیشه 😄😄🫠بعد طفلک پسره یه بچه اوتیسم بوده ک ب بهانه دنبال کردن کبوتر و پرواز کردن اونم خواسته پرواز کنه مثل کبوتر افتاده تو حیاط ما باز خدارو شکر چیزش نش ده بود ک پسرم یه بستنی از یخچال بهش مید ه و میبنه ک محکم در میزنن صاحب بچه اومده ولی بچه گفته من نمیام اینجا خیلی خوش میگذره تا اونا خواهش میکنن از پسرم‌ک‌ماش الله هیکلیه قدرتش م‌زیاد ه پسره رو بغل کنه براشون بیاره 😁😁😁😄 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام و جونم بزارسوتی مادرشوهر گلم روبگم😍😂😂😂.امروز بحث شیرین مسافرت پیش اومد من گفتم🚎🚌توبوس vipخیلی راحته مسافرت باهاش ادم اینقدرخوب میره زیادخسته نمیشه گفت وای ن خیلی اذیت میشیم همش انگار دراز کشیدی سخته گفتم ن بابا عالیه گفت ن تواشتباه میکنی.بعد چندروز پیش ی سفررفته بود ب پسرش گف مامان جان همین اتوبوس که چندروز پیش رفتیم راحت بود خیلی خوب بود یهو پسرش گفت اره مامان اتوبوسvip🚌 بود😂😂😂😂😂😂😂.این وسط منو جاری پوکیدیم ازخنده🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣.البته بنده خدا متوجه نشده بود وگرنه خیلی توهمه چی پایه اس وازاون مادرشوهرایی که فک میکنی مادرخودته😍😍منکه خیلی دوسش دارم خداحفظش کنه. دخترخراسانی. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام خانومای گل و زحمت کش کانال😍 واقعاخسته نباشید ک چنین کانالی و راه انداختین دمتون خییییییلی گرررررم😋😊 من و عشق دلم هر دومون ۱۹سالمونه و توی دوران عقد هستیم😁❤️ ی ایده متن داشتم که من با واکنشه خییییلی خوبی مواجه شدم امیدوارم به درده شما هم بخوره من چندروز پیشه آقاییم هستم‌ و چندروز خونه پدرم، ی روز که عشقم میخواست بیاد بهم سربزنه یه فکری ب ذهنم رسید😁 رفتم و یه دستمال‌کاغذی برداشتم و توش ی متن نوشتم و ی رژ قرمز زدم چون اقایی از رژ قرمز خوشش‌ میاد و سه تا بوسه گزاشتم رو دستمال و اما متنی که‌ نوشتم😅👇 ❤️دوسداشتن به معنای عشق نیست... دوسداشتن ینی داشتن کسی که... ستایش کردنش تمامی ندارد. مثل ت❤️و موقعی ک عشقم اومد و حواسش نبود دستمال رو گذاشتم تو جیبش، یک روز گذشت و دیدم واکنشی نشون نداده باخودم گفتم لابد ندیده یا دیده و انداختتش دور اما شبه بعدش دیدم وسط چتمون یهو رفت از بالای گوشیم ، یهو دیدم ایتا رو نگاه کردم دیدم وااااای عکس دستمال رو گذاشته بالاش نوشته 😍👇 مگه میشه واسه این خانوم نمرد؟ 😍 ببین چ دستمالی تو جیبم یافتم😍❤️ بعدشم بهم گفت که....😻 اخهههههههه من واست بمیرممممممممممم؟ نه بگوووووووووو بمیییییییرمممممممم اینقدددددد ذوق کردم ک تمومی نداشت😂🤪 بعدشم اومد و کلی قربون صدقم رفت ببخشید که طولانی شدو با جزئیات کامل گفتم🤓 اگه این ایده رو استفاده کردین و نتیجه گرفتین واسه خوشبختی و پایداری ماهم دعاکنین🥰🙏 ✍ ایده های متن غوغا میکنه 👌 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
❀°🌸°❀°‌🌸°❀° °🌸°❀° °❀° 🎀 به خونه و اعضای خونه روحیه بدین و از کسلی و یکنواختی نجاتشون بدید... قبل از اومدن شوهرتون اسپری خوشبوکننده تو فضای خونه بزنین هر روز صبح اسپند دود کنید .علم فنگ شویی میگه اسپند دود کردن انرژی های منفی رو دفع میکنه و قل اعوذو برب الناس و فلق همراهش بخونید.. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام به دوستان و ممنونم بابت این کانال خیلی خوب که باعث آگاهی خیلی از خانوم های عزیز شده و زندگی هارو متحول کرده من ۱۹ و همسر جانم۲۳ سالشونه راستش من قبل از ازدواج فکر میکردم زندگی با لج بازیی و دعوا پیش میره این که بهشون خیلی رو ندیم پرو میشن ولی از وقتی مطالب دوستان رو میخونم و استفاده میکنم خیلی زندگی برام شیرین تر شده یاد بگیرین سیاست زندگیی رو مثلا همسر من یکم زود عصبانی میشه قبلا همش ناراحت میشدم و قهر میکردم ولی الان سکوت میکنم بعدا تو فرست مناسب وقتی دوتایی آرومیم با لبخند میگم 👇 عزیز دل من عشق من میدونی وقتی حرف میزنی و صدات میره بالا من یکم میترسم دلم نازکه خوب تو که همش مهربونی فقط گاهی وقتا عصبانی میشی میشه یکم کم ترش کنی 😊 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
در ابتدای ازدواج ممکنه شما در شرایطی قرار بگیره که برای شما تحمل این همسرتون سخت باشه که از خانوادش حمایت کنه اما عزیزم که شما از طرف مادر و خانوادتون حمایت میشید و احترام اونها رو دارین این رو هم به همسرتون بدین ، بالاخره هر دوی شما ابتدای راه هستین و ممکنه اون وابستگی که به خانواده دارین رو نتونین به یکباره کنار بگذارین پس به همسرتون بدین با خودش رو با شرایط جدید تطبیق بده . 👇همراه همسرتون به خانواده همسرتون سر بزنین و اگر با مادر شوهر یا اعضای خانوادش هم اختلاف نظر دارین بروز ندین گاهی فقط با یک تایید از بحث بشین که بی احترامی به طرف مقابل هم طلقی نشه . 👇برای اصلاح و# تحکیم رابطه خودتون باخانواده همسرتون زمانی که شوهرتون در خونه نیست و تنها هستین به زنگ بزنین و احوالشان رو بپرسین ، خیلی تاثیر گذار هست . 👇هر مشکلی با مادرشوهرتون دارین و یا غرغر کردن مشکل رو به همسرتون ندین و سعی کنین رو با خودش حل کنین . •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه فرصت دارید این روش خیلی ساده را یاد بگیرید ... با های دیگه هم میشه ‌ ‌‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•