eitaa logo
آدم و حوا 🍎
42هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی با همسرتون خرید میرید و مثلا یه چیزی رو انتخاب میکنه که باب میل شما نیست مثلا تو خرید مبل😇👇🏻 ✅اینجوری بگیم 😍«همسرجان این مدل مبل فکر نمی کنی خیلی جا بگیره؟ مورد دیگه ای مد نظرت نیست؟ ❌اینجوری نگیم😕:« تو اصلا می دونی اندازه پذیرایی چقدره که دست گذاشتی روی این نوع مبل، خودم تنها میومدم مفید تر بود» این دو نوع دیالوگ تقریبا هر دو یک معنا داره اما تاثیرشان از زمین تا آسمانه یکم ملاطفت،یکم مهربونی ،یکم..... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام به همه خانم های خوب و خوش فکر👸 من خیلی از تجربه های شما استفاده میکنم و خوشحالم که خیلی وقته توی این کانال عضوم از خدا میخوام که بابت ارسال تجربه هاتون بهترین ها رو تو زندگی تجربه کنید.💕 من ۲۳ سالم هست و دو ساله که ازدواج کردم. همسرم هم ۲۸ سالشونه ما ۵ ماه بعد از عقدمون عروسی کردیم و به خونمون رفتیم همسرم با این که مرد چشم پاک و نجیبی بودن من مدام بهشون شک داشتم. از همون ابتدای ازدواج که به هم محرم شدیم تا میدیدم یک گوشه نشسته و داره با گوشیش کار میکنه دلم به شور می افتاد و افکار منفی به ذهنم خطور میکرد وقتی ایشون متوجه نبودن یا خواب بودن من گوشیشون رو تماما چک میکردم و همش احساس میکردم که حتما الان یه چیزی پیدا میکنم. شب عاشورای پارسال بغلش کردم و با گریه ازش خواستم هیچ وقت به من خیانت نکنه ولی ایشون از رفتار من خیلی تعجب میکردن و میگفتن مگه اتفاقی افتاده که اینجوری میکنی؟ 😳 حتی من ایشون رو تعقیب هم کردم تا ببینم کجا میرن و با کی هستن اما تمام این کارها پاکی همسرم رو بیشتر و بیشتر و شک و بدبینی خودم رو بهم ثابت میکرد. الان خیلی وقته که دیگه از این کارا دست برداشتم. تصمیم گرفتم گوشیشو چک نکنم تعقیبش نکنم ازش نپرسم کجا بودی و به جای کجا بودی میپرسم چه خبرا؟ روز خوبی داشتی؟ همه اینا باعث شد خیلی حالم بهتر باشه هم داشتم ایشون رو اذیت میکردم در حالی که تماما بی گناه بودن و هم خودم رو.😔 👈👈 حتی اگه همسرم در اون روز ها خدایی نکرده با کسی رابطه پنهانی داشت میتونست با مهربونی و صبر من به زندگی عادی برگرده. شک و بدبینی فقط به مسئله دامن میزنه و اون رو بیشتر میکنه 👉👉 من پدر یا مادر همسرم نیستم که بخوام اون رو دائم چک کنم و اگر کسی بخواد خیانت کنه فقط با مهر میشه جلوشو گرفت نه با پرخاش و شک و بدبینی. الان الحمدلله هردومون احساس صمیمیت و آرامش داریم و امیدوارم هر زن و شوهری این احساس رو تجربه کنه 😍 موفق و عاشق باشید✌️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی نمیدونستم این چند روز چطور باید دوریش رو تحمل کنم؟ نگاه دیگه ای بهش انداختم و گفتم
داستان زندگی داشتم همون طور نگاهش می کردم که یه دفعه چشمم خورد به گردنبندی که توی گردنش بدجور خودنمایی می کرد. بهت زده رفتم جلو و با تعجب پرسیدم: شقایق این... گردنبند؟... نگاه مفتخری بهش انداخت و گفت: مامانم داده بهم. از وقتی که دیگه بزرگ شدم و می تونم از خودم مراقبت کنم، میگه از مادرش بهش رسیده.. رفتم جلو گردنبند و خوب نگاه کردم. امکان نداشت. مگه از اون گردنبند فقط یدونه تو دنیا وجود داشت؟! خوب نگاهش کردم و گفتم: می دونی چقد پولشه؟ خیلی خطرناکه گردنته.. دستی روش کشید و گفت: همیشه که نمیندازم. این دفعه مامانم گفتم بندازم چون قرار بود برن جایی تو خونه نبود بهتر می شد.. یکم فکر کردم شقایق تو اکانتش که فامیلیشو نوشته بود، درست همون فامیلی یاسمن بود! چرا تا حالا به ذهنم‌ نرسیده بود؟ چرا اصلا شک نکرده بودم؟ یعنی انقد از عشق پر شده بودم که به هیچی دقت نکردم؟ با تته پته پرسیدم: ببینم تو اینجا پدربزرگ و مادربزرگت... کدوم طرفان؟... اخمی کرد و گفت: فرزاد این سوالا چیه می پرسی دیوونه شدی؟.. رفتم جلوتر با اضطراب پرسیدم: اسم پدرت.. یوسفه؟!.. چشمای شقایق حسابی گرد شده بود. با تعجب پرسید: آره... از کجا می دونی چطور مگه؟.. حس کسی رو داشتم که با پتک کوبیدن تو سرش و یه سطل آب یخ هم ریختن روش. اصلا جمله کم آورده بودم. لال شده بودم. این چه سرنوشتی بود که بعد از اینهمه سختی باید به اینجا می رسیدم؟ قلبم داشت تیر می کشید. نفس کشیدن واسم سخت شده بود. سر خوردم نشستم روی زمین شقایق نگران بلند شد و آخ خفه ای گفت. حس و حالم شبیه کسی بود که داره جون میده. شقایق هم دست کمی از من نداشت. مثل دیوونه ها زل زده بود به وسط اتاق. با خنده گفت: پس واسه همین بابام همیشه با مامانم دعوا می کرد. واسه همین می گفت قاتل خواهرم تویی که نشستی زیر پاش... صورتش رو پنهون کرد با دستاش و زد زیر گریه. باورم نمی شد شقایق هیچ خبری از این اتفاقا نداشته باشه. با گریه گفت: چرا به من میگی با نقشه اومدم هان؟ من مگه تو رو می شناختم؟ تو بلوار می تونستی توقف نکنی. چراا... گریه امونش نداد و با درد گریه کرد. من هم حالم بدتر از اون نفسم بالا نمی اومد. کاش زودتر می فهمیدم شقایق دختر نگینه. چرا حالا که همه چی تموم شده بود باید این اتفاق می افتاد و می فهمیدم؟ شقایق مثل دیوونه ها زد تو سرش و گفت: من باید چیکار کنم؟ بدبخت شدم من.. حالا چی‌ میشه؟.. خیلی جدی دستشو گرفتم و گفتم: من انقد مرد هستم که پای کارم بایستم. حتی اگه خانوادت مانع بشن، من کنار نمی کشم... انگار خیالش راحت شده باشه، گریه اش شدت گرفت. گیج شده بودم نمی دونستم چرا سرنوشت این بازی رو باهام می کرد؟ شقایق هیچ‌ گناهی نداشت چرا باید اون قربانی می شد؟.. میون گریه نالید: نمیذارن، نه بابام و عموهام و نه مادرم‌.. اونا همینطوریش با اینهمه اختلاف سنی مخالف بودن چه برسه که تو... چشمام رو محکم رو هم فشردم و گفتم: شقایق اینطوری گریه نکن... ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام یه سوتی دیگه هم میخوام بگم از مامانم چند سال پیش که داداشم کوچیک تر بود حدود یکی دوسالش بود و عید هم بود عمه بابام که یه خانم خیلی مسنی هم هست اومده بود خونمون یه مدت که نشست یه دفعه گوشیش که تو جیبش بود زنگ خورد اونم هی دنبالش میگشت و پیداش نمیکرد مامانمم فکر کرد که میخواد به داداشم عیدی بده و دنبال پول میگرده هی تعارف میکرد که عمه توروخدا نمیخواد عیدی بدی هی هم تکرار میکرد حرفشوکه این کاراچیه عیدی نمیخوادو...😂 عمه بابامم به گوشیش اشاره کرد و گفت باشه باشه 😂 حالا مامان منم😅🥶 آخر سرهم که داشت میرفت تو رودربایستی قرار گرفت و اون موقع دوهزار تومن به داداشم داد🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یادمه ده سالم بود و مامانم سر داداشم حامله بود و نمیتونست روزه بره من تنهایی روزه میرفتم سحرها بلند میشدم سحری میخوردم واسه خودم حال و هوایی داشتم یه روز پای برنامه کودک بودم مجری گفت هر کی تنها روزه میگیره تو خونه برامون نامه بده بهش جایزه میدیم منم با چه ذوق و شوقی برا برنامه کودک نامه نوشتم و از فرداش منتظر جایزه بودم و این انتظار 5 ماه طول کشید وقتی پستچی بسته به دستم داد انگار دنیا رو بهم داده بودن نمیدونین با چه اشتیاقی بسته رو باز کردم حدس بزنین چی بود یه کتاب اونم چی ترجمه کتاب شاهنامه😕😕😕😕خدایی تا به این سن نفهمیدم دلیل اینکه اون کتاب رو بمن دادن چی بود اخه شاهنامه واسه یه بچه ده ساله •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
ی خاطره یادم اومدم برا چندسال پیش من میخواستم برم بیمارستان دنا برای ی سری آزمایشات خواستم همراه شوهرم برم ک دامادمون هم گفت منم میام خلاصه باهم رفتیم ولی بیمارستان رو بلد نبودیم گفتیم بین راه میپرسیم خیلی ازچندتایی پرسیدم بلد نبودن دامادمون گفت من میپرسم دامادمون خیلی جدی با لهجه ی شیرازی غلیظ از ی بنده خدایی سوال کرد گفت کاکو های کاکو اونم گفت جانم بفرما... یدفعه دامادمون ک درکل لر بودن گفت ایگوما ای بیمارستان دنا کجنه 😂😂😂بنده خدا مات شده بود ماهم داشتیم ازخنده ریسه میرفتیم وای کلی خندیدیم اونم گفت نه ب شیرازی رفتنت ن ب لری گفتنت 😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
22.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانه داری شوینده خونگی بی خطر👌 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام من چندتا انتقاد دارم به بعضی از خانومای کانال... چرا خانومای ایرانی یاد گرفتن انقدر زیاد وابسته به شوهر باشن؟ چرا همه ی زندگی، همه ی لذتاشون، همه ی خوشیاشونو توی رضایت اونا میدونن؟؟؟ بابا مگه خودتون دل ندارین؟؟؟ من نمیگم بده ادم واسه اینکه شوهرش خوشش بیاد به خودش برسه ولی خیییییییلی بده که ادم لذت بردن خودشو اولویت قرار نده... مگه ماها قراره چند سال زندگی کنیم؟ چرا همه ی مامانای ایرانی یاد گرفتن از همممممه چیزاشون واسه بچه ها و همسرشون بگذرن؟ یکم خودخواه باشین... به خودتون احترام بذارین... اگه آرایش میکنین واسه لذت خودتون آرایش کنین...هرجوری هستین خودتونو قبول داشته باشین اگه چاقین اگه لاغرین اگه پوستتون خرابه اگه موهاتون کم‌پشته اگه بینی بزرگی دارین اگه ... اگه.‌‌.. اگه... اگه هررررررطوری هستین خودتونو دوست داشته باشین... شمارو باید واسه ارزشای وجودیتون دوست داشت نه چیزایی که دست خودتون نبوده هیچوقت... اگه مادر شدین، به فکر لذت بردن خودتون هم باشین... همه ی زندگیتونو وقف بچه و کار خونه نکنین... بخدا وقتی به خودتون میاین که پیر شدین و دست درد و کمر درد و پادرد چیزی جز حسرت براتون نمیذاره که ای کاش وقتی میتونستم خوش میگذروندم... چرا انقدری نباید اعتماد به نفس داشته باشین که هی دم به ساعت از شوهرتون بپرسین من خوشگلم؟ چاق نشدم؟ غذام بد مزه نشده؟ چقدر روی نکات منفیتون فوکوس میکنین؟ انقدر اینارو میپرسین که شوهرتون هم اگه نخواد همش چیزای منفی رو میبینه... برای خودتون ارزش قائل باشین به خودتون برسین بذارین بفهمن که شما ارزش دارین... اولویت زندگیتون خودتون باشین... فقط خودتون...بعد بقیه رو ببینین... اعتماد به نفس نکته ی کلیدی نود درصد احساس خوب اعتماد به نفسه لطفا یه دقیقه بهش فکر کنین •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 با عرض سلام خدمت دوستای گلم واقعا ممنونم🙏 بابت کانال خوبتون و تجربیاتی که باعث نجات زندگی خیلی از دوستان میشه منم میخوام یکی از تجربه هامو در اختیارتون بزارم و امیدوارم به شما کمک کنه من 19سالمه و همسرم 26 ، یک سال عقد بودم 4سال هم ازدواج کردم تو سن کمی ازدواج کردم دلیل اصلی ازدواجمم فشاری بود که مادرم بخاطر ازدواج هم سن و سالام بهم مییوورد و تحقیراش... توی شرایط بدی بودم و تازه شکست عشقی خورده بودم کسی رو که عاشقش بودم ازدواج کرده بود بخاطر همینا این ازدواجو قبول کردم همسرم آدم خیلی خوبو مهربونیه منو خیلی دوستداره❤️ پیش خانوادش خیلی هوامو داره ولی من خیلی اذیتش کردم خیلی بچه بازی کردم تا اینکه دیگه اونم مثل خودم لجبازشده بود با اینکه خیلی صبور بود, خیلی زندگیم تلخ شده بود حتی تصمیم گرفتم جداشم ولی همسرم راضی نشد تصمیم گرفتم خودمو اصلاح کنمو شوهرمو دوست داشته باشم دلم براش میسوخت😔 خیلی سعی میکرد خودشو تو دلم جا کنه ... اخلاقمو درست کردم خوش اخلاق تر شدم شوهرمم مثل اول مهربون شد 😍 خانوما مردا مثل بچه ان ما به هر شکلی که بخوایم میتونیم بسازیمشون چه مهربون چه بداخلاق ، مثل ی پازله خوب باشین و خوشبخت زندگی کنین الان عاشق همسرمم و اینکه کسی که عاشقش بودم رو شناختم ، خیلی قلب سیاهی داره ولی همسر من واقعاعالیه😊 همیشه شادباشید 😘 خدایاممنونم ✍ خیلی از افرادی که ما دوست داریم و یا عاشقش شدیم هنوز باهاش زندگی نکردیم ببینیم آیا در عمل هم همونی هستند که میگن •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام منم یه سوتی یادم اومد گفتم سریع بفرستم واسه عشقولیا😍 چند روز پیش تو اتوبوس بودیم راننده با یه خانومه دعواش شد… بعد آقای راننده گفت :جواب ِ ابلهان خاموشیست خانومه هم سوتی داد گفت خفه شو پس😳 خود زنی تا این حد ینی! وای همه ترکیدن از خنده😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✴️هر کس این اسماء مبارک را علی الصباح قبل از شروع کار هفت بار بخواند امور رزق و ثروت او وسیع و آسان می شود به اذن الله تعالی 💥اللهُمَّ یا حَنَّانُ یا مَنَّانُ یا دَیّانُ یا سُبْحانَ یا سُلطانُ یا فَتَّاحُ بِسمِ الله . اللهُ لَطیفٌ لِعِبادِهِ ما شَاءَ اللهُ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ💥 📚مخزن الاوفاق •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🔰 هاي_جوان: 💕١)باورهاي غلط و انتظارات نادرست را رها كنيد مثل اينكه همسرم را تغيير ميدهم! ، يا همينم كه هستم! 💕٢)احترام خانواده همسرتان را خدشه دار نكنيد. 💕٣)همسرتان را در موقعيتي قرار ندهيد كه مجبور به انتخاب ميان شما و خانواده اش باشد. 💕٤)همسرتان را با شخص ديگري مقايسه نكنيد (حتي در ذهنتان) 💕٥)براي همسرتان والد نباشيد، دوست و همراه باشيد. 💕٦)مشكلات جنسي تان را از ابتدا جدي بگيريد و در صورت لزوم با يك متخصص صحبت كنيد. 💕٧) احساس ناراحتي خود را پنهان نكنيد و سركوب نكنيد و صادقانه و با لحني مهربان مطرح كنيد. 💕٨)مسائل خصوصي زندگي زناشويي را با پدر و مادر، فاميل يا دوستان هرگز مطرح نكنيد. 💕٩) با شك و بدبيني زندگي نكنيد، اگر متوجه مسئله اي شك برانگيز شديد و شخصيت شكاكي نداريد، بدون قضاوت و با ارامش حتما مطرح كنيد و از كارهاي پليسي دوري كنيد. 💕١٠) در حضور ديگران با شوخي هاي بي مورد به خاطر خنده اطرافيان همسرتان را تحقير نكنيد. 💝 این پیام را برای آنهایی که دوستشان دارید ارسال کنید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•