✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
خانمهاي عزيز! دوستان گلم!
آرايش و آراستگي رو در خونه انجام بدين و بيرون از خونه سرسنگين باشين.
برای همسری هم وقتي اين تفاوت رو در پوشش و آرايشتون در خانه و بيرون ببينه، خواستني تر ميشين. حتي اگر به #حجاب اعتقاد نداشته باشه ولي بعد يك مدت براش ارزشمند ميشين.
من خودم تو خونه حسابي خوش تيپ ميكنم و #آرايش و رژ هاي غليظ ميزنم ولي بيرون از خونه اگر با همسرم باشم آرايش خيلي ملايم دارم و تنها اگر بيرون برم فقط ضدآفتاب ميزنم و شوهرم ميگه خوشم مياد كه براي هركاري يه قانوني داري.
چون كارم خداپسندانس پس خدا هم مهر منو تو دل همسرم بيشتر ميكنه. لطفا شما خانم گل هاي گروه هم رعايت كنين و اثرات مثبتش رو در زندگيتون ببينين. یا علي✋
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
17.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جامدادی
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
سلام. من تو ۱۷سالگی، به اجبار خانواده و با مهر کم نامزد کردم. دانش اموز بودم و تنها حرفی که در خواستگاری گفتم ادامه تحصیل بود که خانواده همسرم موافقت کردند اما بعد عقد اجازه ندادند!
من تو خونه پدرم همش دعوا بود و ازدواج کردم تا راحت شم از دستشون اما یه شوهر بسیار بد گیرم امد (خدا میدونه چی به من گذشت)😔 حالا بعد از کلی #دعوا و #کتک خوردن و ابرو بردن در ۲۰سالگی دارم جدا میشم و مهر طلاق میخوره تو شناسنامم.
با اینکه قیافه ی خوبی دارم و میخوام درس بخونم اما بسیااااار افسردم و امید به زندگی ندارم.😔 کسایی که تجربه ازدواج مجدد دارن بگن تا امثال من حالمون بهتر بشه.
نصیحتم اینه حتما حتما دخترا از #خواسته هاشون نگذرن و شرط ضمن عقد بزارن. خانواده ها هم دختر رو تو سن کم و به اجبار شوهر ندن.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخه داریم مگه به این راحتی دیگه😂
ببینید چه ایده های ساده و کم هزینه ای👌
💄 💅
👸هنرهای خانوم خونه دار👸
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#خانوما_بدونن
❌تحت هیچ شرایطی از خودتون بدگویی نکنید♥️
🔵معمولا همسرتون اگه چیزی بهتون میگه همون حرف های خودتونه و ایرادهاییه که خودتون از خودتون گرفتید🌹🌹
👈و دوم اینکه به خودتون اهمیت بدید
مطالعه کنید.
🔹همایش های افزایش اعتماد بنفس برید
🔹بهترین غذاها رو بخورید
🔹به زیبایی تون برسید آرایشگاه برید.☺️
🔵اینجوری هم خودتون ذهنیتتون عوض میشه و هم در نظر اطرافیان ارج و قربتون میره بالا.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
⭕️ نگو بیا دنبالم
✅ بگو میخام تو راه خونه باهات باشم
⭕️ نگو این چیه پوشیدی
✅بگو اون لباسه بیشتر بهت نمیاد!!؟
⭕️ نگو میخوام فلان کار و بکنم
✅ بگو نظرت درباره این کار چیه!
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آقا ی روز با خانواده رفته بودیم بگردیم برای ظهررفتیم یه پارکی تا ناهار را اونجا بخوریم. بعد من و پسرخالم رفتیم سرویس و برگردیم. کار من تموم شد منتظر پسرخاله بیرون ایستادم. یه آقایی اومد رفت داخل یکی از دستشویی ها و ی پسر تقریبا ۱۴،۱۵ ساله منتظرش بود. پسرخالم اومد داشت دستهاش را میشست که یه دفعه اون بنده خدا از داخل دستشویی شروع کرد جیغ زدن که وای به فنا رفتم بدبخت شدم شیر خرابه آب نمیاد چیکار کنم؟ پسرش وایساده بود میخندید!!😏 بهش گفتم (آخه قشنگ!!)به جا خنده برو یه بطری آب بده بابات گناه داره. باباهه تا صدای منو شنید گفت داداش شرمنده اگه میشه حالت تدافعی بگیرید روتونا بکنین به طرف بیرون سرویس یه موقع کسی نیاد خودتون هم نگاه نکنین من بیام برم دستشویی بغلی خلاص شم😱 دیگه بنده خدا نجات پیدا کرد.🤩 کلی خجالت کشید، بد جایی غافلگیر شده بود. ما هم با یه مداد روی در دستشویی نوشتیمخرابه😬لامصب.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام
دختر خالم با یه غریبه ازدواج کرده بود که رسم دارن پاگشای عروس فامیلای نزدیک عروس رو هم دعوت کنن
از قضا ماهم به این پاگشا دعوت بودیم خلاصه همه رو دروایسی و کلاس و اینا ...
آخر شب برای خدا حافظی پدرشوهر دختر خالم گفت ببخشید اگه جا کوچیک بود و کم و کسری بود اذیت شدین و اینا ...
خالم نه گذاشت و نه برداشت گفت ما پرورش نمک تونیم آقای محسنی ، میخواست بگه نمک پروردتونیم
یه دفعه مجلس رفت رو هوا 😂😂😂
الان دختر خالم یه دختر ۱۰ ساله داره که با دختر من همسنه
ماهم هر وقت میریم خونه هم مهمونی ، میگیم ما پرورش نمک تونیم😊
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#ایده_جذاب
🍃در مورد پیامکهای عاشقانه بهتون یه توصیه میکنم
دوست من نیازی نیست که هر روز پیامک خاص و خیلی رمانتیک و.... بزنی.
🍃این طور پیامها رو گاهی بفرست که همیشه جذاب باشه.
ولی در طی روز حتما به همسرت پیام بده که حضورت رو در کنارش بهش یادآوری کنی.
🍃پیامک شما حتی اگه بهتون جواب هم نده مطمئن باشید که تمام وجود همسرتون رو گرم میکنه و تاثیر بسیار مثبتی خواهد داشت.
🍃این پیام میتونه خیلی ساده باشه.
مثلا؛
(خدا قوت کوه استوارم) یا
(دوستت دارم)
به همین سادگی🌸
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#افزایش_رزق_و_روزی
💞 ابـو بـصـيـر گويد: به حضرت صادق (ع ) عرض كردم : من رسيدن روزيم را كند مى شمارم (و روزى من به كندى مى رسد و بنظر خودم بيش از آن هم نخواهد رسيد؟) آن حضرت در خـشـم شـد و سـپـس بـمـن فـرمـود: بـگـو:
✨اللَّهُمَّ إِنَّكَ تـَكَفَّلْتَ بِرِزْقِي وَ رِزْقِ كُلِّ دَابَّةٍ يَا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ يَا خَيْرَ مَنْ أَعْطَى وَ يَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَ يَا أَفْضَلَ مُرْتَجًى افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا✨
✨و بجاى كذا و كذا حاجت خود را در مقدار زياد شدن روزى بگويد✨
این دعا را نوشته و در کیف پولتان نگه دارید تا ان شاءالله هیچ وقت بی پول نشود.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام
من ۲۴ و همسرم ۲۶ ساله هستیم طبق قوانین قدیمی ها در #سن ۱۶ سالگی ازداوج کردیم و از ازدواج هیچی نمیدونستیم 😔
اوایل کم کم فهمیدم که شوهرم داره تلفنی بهم خیانت میکنه و خانوم های دیگه حرف میزنه 😟
با اینکه پسرعموم هم بود ولی اصلا #نمیشناختمش و حالا بعد از عروسی سیل مشکلات شروع شد بی مهری بی محبتی و خیانت
منم دیگه ازش سرد شده بودم با خانواده اش زندگی میکردم هشت سال باهم بودیم و اصلا نمیخواست که ازشون جدا باشه ، منم #تحمل میکردم چون نمیخواستم #ابروی پدرم بره
دیگه کلا از هم دور شده بودیم بعدشم که بچه دار شدیم و همه دنیام شد بچه ها وکلا بی خیال هم شدیم فقط شده بودیم دوتا هم خونه 😔
تا اینکه یک سال پیش فهمیدم با یکی از دختر های فامیل که تازه طلاق گرفته بود دارن بهم خیانت میکنه البته اون دختر به خاطر اینکه وضع مالی شوهرم خوبه اومده بوده سمتش وقتی بعد از شیش ماه رابطه ی اونا با خبر شدم دیگه #صبر نکردم خانواده ام در جریان گذاشتم و رفتم گفتم طلاق میخوام
همون حوالی با کانال خوب شما اشنا شدم و فهمیدم با زندگیم چیکارکردم داشتم زندگیمو میدادم بهش برگشتم خونه اما شوهرم خیلی اصرار داشت که ببخشمش هزار بار برام قسم خورد که دیگه سمتش نمیرم ولی من دیگه بهش اعتماد نداشتم ....
افسردگی گرفته بودم و میرفتم دکتر تا وقتی که شوهرم رو نبخشیده بودم حتی خونه نمیومد میگفت نمیخوام ناراحتت کنم وقتی پیام ها ی کانال میخوندم بهش یه #فرصت دیگه دادم و الان یک ساله که هیچ خیانتی بهم نکرده و الان مستقل شدیم و از خانواه اش جدا زندگی میکنیم
تو این یک سال از ایده ها استفاده میکنم زندگیم خیلی عوض شده ، ما خانوم ها بعضی وقت ها باید #محکم باشیم و خودمون زندگی خودمون رو #نجات بدیدم
الان طوری شده که شوهرم یک ساعتم نمیتونه ازم دور باشه و همش بهم میگه که خیلی دوستت دارم همش رو مدیون کانال خوب شما هستم با تشکر
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#ایده_متن
#جهت_ارسال_به_همسر
آقایییییییی جونم
یه چیزی بگممممممم 😍😍
👇👇👇👇
بی جهت نیست که در کنج دلت جاااااا دارم 😊
خوشگلم بانمکم دو چشم زیبا دارم 🙈💃💃💃
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی روز جمعه شد و کاری که گفته بود کردم و منتظر موندم ببینم چی میشه چون گفت تو لازم نیست
داستان زندگی
کاغذ برداشتم و بازش کردم
دیدیم یه گلوله موی سرم، یه سوزن شکسته، مقداری برنج و یه کوچولو نبات لای کاغذه
روی کاغذ نوشته شهره زاده ی ملوک زندگی نکند زندگی نکند زندگی نکند
طرف دیگه ش هم کلی حروف و نوشته بود که من نمیتونستم بخونم
پس اون کابوس های شبانه دلیلش این نوشته های داخل بالشت هست
برگه و پارچه رو نگه داشتم و شب که محمد اومد بهش نشون دادم
بالشتم و که نذاشت دیگه استفاده کنم و برد انداخت تو یه رودخونه نزدیک محلمون
منتظر موندیم تا دوباره پولی دستمون بیاد ببینیم چیکار میشه کرد
هر بار پولی دستم میومد میفرستادم براش و اونم یک مرحله از کارو پیش میبرد
دفعه بعد کنار ستون درب حیاط دوتا جاساز بود دراوردم
دفعه بعدش تو زیر زمین قاطی لوازم های بی استفاده دراوردم
خیلی روزگارمون بهتر شده بود ولی مثل اول نشده بود ولی بازم خدارو شکر میکردیم
لااقل دیگه شرمنده بچه ها نبودیم
من خودمم وقتی دیده بودم وضعیت کار محمد خرابه راضیش کردم که کار کنم میگفت اخه تو چکار بلدی ؟
گفتم رانندگی با ماشین، سرویس مدرسه میگیریم و کمک خرجمون میشه
با هزار بدبختی راضیش کردم
و شروع کردم
خیلی برام سخت بود و اذیت میشدم و البته برام کسر شان بود ولی چاره دیگه نداشتم
از ساعت شش و نیم صبح شروع میکردم میبردم ظهر میاوردم و سرویس عصرو میبردم و غروب هم میاوردم
کل وقتم پر بود ولی راضی بودم و صد البته مجبور
ولی وقتی یه اشنایی رو میدیدم سعی میکردم خودمو مخفی کنم خیلی خجالت میکشیدم
اخه از وقتی عروسی کردم و تو خونه محمد اومدم هیچی برام کم نگذاشته بود و چند سالی هم که دیگه وضعش خیلی خوب بود
حتی برای کارهای خونه برام کارگر گرفته بود و میومد کارامونو میکرد من خودم فقط اشپزی میکردم
از عرش به فرش رسیدن واقعا برام سخت بود
روزگارمون با پیدا کردن ۸ تا از دعاها خیلی بهتر شده بود
ولی بازم خیلی کاستی داشت
دیگه کم کم بیخیال دعا نویس شده بودم و پولی براش نفرستادم و داشتیم با همون اوضاع زندگی میکردیم
که یک شب از خونه دوستم برگشتیم، اخر شب بود و تو کشو میز گرام دنبال موچین ابرو میگشتم
همینطور که میچرخیدیم یه کاغذ پیدا کردم خیلی شکلش عجیب بود
با چسب ۵ سانتی پوشونده شده بود
به محمد گفتم این دیگه چیه ؟
گفت بده ببینم الان که دارم تعریف میکنم نفسم به شماره افتاده
وقتی بازش کرد دیدیم عکس تمثال حضرت محمد هستش
که روش کلی نوشتن
تا پلاک ماشین هایی که فروخته بودیم هم روش نوشته بود
ادرس خونمون بود
اسم من
اسم محمد
اصلا عجیب و غریب بود
چون دیروقت بود نتونستم کاری کنم ولی تا صبح جون کندم و صبح زنگ زدم به دعانویس که گفت.....
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#ذکری_برای_گشایش_درهای_رزق
ذکر شریف ذیل را پس از نماز صبح چهارده بار قرائت کند و بر این عمل مداومت ورزد :
سبحانَ اللهِ العَظیمِ و بِحَمدِهِ و لا حَولَ وَ لا قُوةَ إلا باللهِ العَليِّ العَظیم
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•