eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.7هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
12.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیک کاستلا🍰 کیک اسفنجی ژاپنی مواد لازم : آرد ۷۰ گرم وانیل ½ ق چ تخم مرغ ۴ عدد روغن مایع ۵۰ گرم پودر کاکائو ۳۰ گرم شیر ۹۰ میلی لیتر آبلیمو ½ ق چ شکر ۹۰ گرم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌹🍃 ࿐ྀུ‌  🌹🍃 ࿐ྀུ‌🌹🍃 ࿐ྀུ‌ ─═ঊঈ حکایت ঊঈ═─ ✍️ *حكایت چوب معلم !!* نقل است که : امیر نصر سامانی (یکی از امرای سامانی که از سال 301 تا  331  ه.ق سلطنت کرد) در ایّام کودکی معلّمی داشت، که نزد او درس می خواند، ولی از ناحیه ی معلّم کتک بسیار خورد (زیرا سابقا بعضی معلمین شاگردان خود تنبیه بدنی می کردند) امیر نصر کینه ی معلم را به دل گرفت و با خود می گفت: هر گاه به مقام پادشاهی برسم، انتقام خود را از او می کشم و سزای او را به او می رسانم. وقتی که امیر نصر به پادشاهی رسید، یک شب به یاد معلمش افتاد و در مورد چگونگی انتقام از او اندیشید، به خدمتکار خود گفت: برو در باغ چوبی از درخت «به» بگیر و بیاور.  خدمتکار رفت و چنان چوبی را نزد امیر نصر آورد و امیر به خدمتکار دیگرش گفت تو نیز برو آن معلم را احضار کن و به اینجا بیاور. خدمتکار نزد معلم آمد و پیام جلب امیر را به او ابلاغ کرد، معلم همراه او حرکت کرد تا نزد امیر نصر بیاید، معلم در مسیر راه از خدمتکار پرسید: علت احضار من چیست؟ خدمتکار جریان را گفت. معلم دانست امیر نصر در صدد انتقام است، در مسیر راه به مغازه ی میوه فروشی رسید، پولی داد و یک عدد میوه ی «بِهِ خوب» خرید و آن را در میان آستینش پنهان کرد. هنگامی که نزد امیر نصر آمد، دید در دست امیر نصر چوبی از درخت«به» هست و آن را بلند می کند و تکان می دهد. همین که چشم امیر نصر به معلم افتاد، خطاب به او گفت: از این چوب چه خاطره را می نگری؟ (آیا می دانی با چنین چوبی چقدر در ایام کودکی من، به من زدی؟) در همان دم معلم دست در آستین خود کرد و آن میوه ی «به» را بیرون آورد و به امیر نصر نشان داد و گفت:« عمر پادشاه مستدام باد، *این میوه ی به این لطیفی و شادابی از آن چوب به دست آمده است.» ( یعنی بر اثر چوب و تربیت معلم، شخصی مانند شما فردی برجسته، به وجود آمده است).* *امیر نصر از این پاسخ جالب، بسیار مسرور و شادمان شد، معلم را در آغوش محبت خود گرفت، جایزه ی کلانی به او داد و برای او حقوق ماهیانه تعیین کرد، به طوری که زندگی معلم تا آخر عمر در خوشی و شادابی گذشت.* 🍀🌷🌻🌹🌸☘️🌺 *نیمکت‌های چوبی* *بیشتر از درختان جنگل میوه می‌دهند.* *چون ریشه در تلاش معلم دارند* * به یادتان باشد مدرک تحصیلی شما و توان در خواندن متن بالا؛ نتیجه زحمات معلمانتان است .پس به نیکی از آنان یاد کنید. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
📌 برای هر عارضه‌ای چه تغذیه‌ای داشته باشیم ؟! 🔸 اگه افسردگی دارید: ماهی🐟 🔹 اگه بچتون لاغر و ضعیفه: تخم بلدرچین🥚، روغن زیتون🫒، مغزها🥜 🔸 اگه میخواین دندونتون خراب نشه: چای سبز🍵، کشمش 🔹 اگه چربی خون دارید: گردو 🔸 اگه مادر هستید🤰🏻 و شیرتون کمه: رازیانه، آب هویج🥕، لبنیات🥛 🔹 اگه سردرد دارید: شربت آبلیمو🍋، فلفل قرمز🌶 🔸 اگه کبد چرب دارید: زرشک، شاتوت، آب انار 🔹 اگه کم خونی دارید: اسفناج🍀، لیمو🍋، خرما 🔸 اگه نقرس دارید: گوجه‌فرنگی🍅 و فلفل دلمه🫑 🔹 اگه واریس دارید: آب و نان سبوس دار🍞 🔸 اگه آفت دهان دارید: رب انار و آب انار 🔹 اگه تهوع دارید: زنجبیل، پونه🍃، هندوانه🍉 🔸 اگه دلپیچه دارید: دم کرده زیره 🔹 اگه میگرن دارید: ماهی🐟، امگا3، گردو 🔸 اگه عفونت دارید: دمنوش پونه کوهی🍵، سیر🧄 🔹 اگه تبخال دارید: سیب زمینی(ضد زخم)🍦🥔، پیاز (ضد تاول)🧅 🔸 اگه تب دارید: آب، لعاب برنج🍚، میوه‌های آبدار 🔹 اگه معده درد دارید: عسل🍯، زنجبیل، زردچوبه 🔸 اگه ویار و تهوع صبحگاهی دارید:  گوجه🍅، انار ملس 🔹 اگه پوکی استخوان دارید: سنجد+ماست 🔸 اگه آرتروز دارید: آناناس🍍، شلغم، کلم🥦 🔹 اگه نرمی استخوان دارید: قارچ، ماهی🐟، تخم مرغ🥚 🔸 اگه بیخوابی دارید: شیر گرم🥛، موز🍌، گیلاس🍒 🔹 اگه دیابت دارید: ماش، لوبیا قرمز🫘، تربچه 🔸 اگه چربی دورشکم دارید: بادام🥜، گریپ فروت🥭 🔹 اگه اسهال دارید: هویج🥕 و سیب🍎 پخته،کته و ماست چکیده و نعنا🌿 🔸 اگه یبوست دارید: آب هویج🥕، سبزیجات🥬، آلو، اسپرزه 🔹 اگه وسواس دارید: به🍏 🔸 اگه کهیر دارید: عدسی🍛 🔻🔹🔻🔹🔻🔹🔻🔹🔻🔹🔻 💊 دکتر دلیر •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلاممم آقا ما ینی منو مامانمو دختر خالم اومدیم ی کار خیر کردیم ک دختر عموم رو واسه عموی دختر خالم جور کنیم بعد از کلی قایم موشک بازی و این داستانا منو مامانم دختر عموم رو بردیم خونه خالم ک عموی دختر خالمم بیاد اونجا اینا همو ببینن صحبت کنن و بالاخره موفق شدیم رفتیم همو دیدن پسندیدن قرار شد برن تو اتاق صحبت کنن باهم آقا اینا رفتن تو اتاق دختر خالم صحبت کنن ما رفتیم گوشی دختر خالمو گذاشتیم رو ضبط صدا رو میز و اومدیم بیرون حدود نیم ساعتی صحبتشون طول کشید و بالاخره اومدن بیرون ماهم رفتیم گوشیو برداشتیم و آخر شب نشستیم همشو گوش دادیم و از خنده جر خوردیم از همینجا میخام بگم حلال کنید کنجکاوی واقعا بد دردیه😂 دیگ شماره همدیگه رو گرفتن الان باهم حرف میزنن و عاشق هم شدن و ماهم ی ثوابی کردیم🥲😂 بره آهوی بابام •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم! و اولین چیزی هم که میخواستم بخرم یک یخچال برای "ننه‌نخودی" بود. ننه‌نخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچ‌وقت بچه‌دار نشده بود. می‌گفتند جوان که بوده شاداب و سرحال بوده، سرخاب می‌زده، برای بقیه نخود می‌ریخته و فال می‌گرفته. پیر که شده، دیگر نخود نریخته؛ اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش. زمستان و تابستان آب‌یخ می‌خورد، ولی یخچال نداشت. مامان می‌گفت: "جگرش داغه!" ننه برای خنک کردنِ جگرش، شبها راه می‌افتاد می‌آمد درِ خانه‌ی ما را می‌زد و یک قالب بزرگ یخ می‌گرفت. توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسه‌ی ننه‌نخودی" بود. ننه با خانه‌ی ما ندار بود. درِ کوچه اگر باز بود بی‌در زدن می‌آمد تو، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم می‌آوردیم برای او. با بابا رفیق بود! برایش شال‌گردن و جوراب پشمی می‌بافت و باهاش که حرف می‌زد توی هر جمله یک "پسرم" می‌گفت. سلام پسرم؛ خوبی پسرم؟ رنگت پریده پسرم؛ خداحافظ پسرم... یک شبِ تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم؛ ننه، پرده را کنار زد و آمد تو. بچه‌ی فامیل که از ورود یکباره‌ی یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود، جیغ زد و گریه کرد. ننه به بچه‌ آبنبات داد. نگرفت، بیشتر جیغ زد. بچه‌ را آرام کردیم و کاسه‌ی ننه نخودی را از توی جایخی آوردیم. بابا وقتی قالب یخ را می‌انداخت توی زنبیل ننه، آرام گفت: "ننه! از این به‌بعد در بزن!" ننه، مکث کرد. به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بی‌حرف رفت. و بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد. کاسه‌ی ننه‌نخودی ماند توی جایخی و روی یخش، یک لایه برفک نشست. یک شب، کاسه را برداشتیم و با بابا رفتیم درِ خانه‌ی ننه. در را باز کرد. به بابا نگاه کرد. گفت: "دیگه آبِ یخ نمی‌خورم، پسرم!" قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود. شبیه مادری شده بود که بچه‌هایش بی‌هوا برده باشندش خانه سالمندان. درِ خانه‌ی بابا را زدن برای ننه، شبیه کارت‌زدن بود برای ورود به شرکت خودش. او توی خانه‌ی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر". برای اثبات مادرانگی‌اش به خودش و بقیه، نیاز داشت که کاری را بکند که بقیه‌ی مادرها مجاز به انجامش نبودند "بی‌در زدن به خانه‌ی پسرش رفتن" یک در، یک درِ آهنی ناقابل، ننه را پرت کرد به دنیای خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده! ننه‌نخودی یک روز داغ تابستان مُرد. توی تشییع‌جنازه‌اش کاسه‌ی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادرمرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد. جگرش داغ شده بود. 👤 ‎‌‌‌‎‌‌‎ ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاورما؛ غذای معروف خاورمیانه‌ای😋 مواد لازم : ادویه کاری آویشن ۱ ق چ لیمو ترش ۱ عدد روغن زیتون ۲ ق غ سماق ۱ ق غ خوری سینه مرغ ۲ عدد پیاز ۱ عدد مواد سس : ماست ۴ ق غ سس مایونز ۲ ق غ سیر خرد شده ۱ ق چ روغن زیتون ۲ ق غ لیمو ترش ۱ عدد ارده ۲ ق غ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 با سلام خدمت دوستای گلم. میخواستم یه ایده کارساز بهتون بدم،البته یه تغییر مثبت هم همراشه😜 همسر من تک پسر خانواده است و دو تا خواهر داره. از اونجایی که تو فامیل پدر شوهرم رسم اینه که اقایون جلو بزرگترا واسه احترام با همسرشون یا بچه هاشون حرف نزنن،و همینطور جلو بچه هاشون با همسرشون حرف نزنن... همسر منم یکم منزوی و گوشه گیر بزرگ شده ، و چون از خانواده کسی تشویقش نکرده بود ، همیشه خشن و یکم تند بود. تو خانواده منم بر عکس ، همیشه عشق پدر و مادرمون مشاهده میشد ، از جمله بوسه. وقتی ما ازدواج کردیم من کم کم رو اخلاق ایشون کار کردم و ایشون خیلی فرق کردن تا جایی که خانواده خودشم میگفتن چطور شده اینقد عوض شده.😄 یه چیزیم که یاد گرفتم،هر وقت یه کار مثبتی میکنه،چه تو خونه و چه بیرون و چه جمع،وقتی میایم خونه حتما میکنم، مثلا بوسش میکنم و میگم به خاطر اون حرکت یا رفتارت بود و ازش میکنم . خیلی هم خوشحال میشه و ذوق میکنه. میگه تو تنها کسی هستی که دوستم داری😍 ممنون از کانال خوبتون.💋 ✍🏼 مرد ۲ جا تربیت میشه : ۱ : پیش مادرش ۲ : پیش زنش خانمهای محترم اگه شوهر شما عادت های بدی داره ، شما با هنرت میتونی متحولش کنی ، اینجوری 😉👇 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام قشنگ های دوست داشتنی یه سوتی باحال دارم از همسایه امون🥴 چند وقت پیش اومد خونمون میخواست مارو برای عروسی خواهر زاده اش که اسمش مرتضی هست دعوت کنه بنده خدا میخواست بگه عروسی خواهر زاده ام مرتضی ست حتما بیایین زبونش نچرخید گفت: عروسی (خواهر زاده ام مُستراست) حتما بیایین. من😳🤣 خانواده🥴😅😅 خودش 🤯😱🤣🤣🤣🤣🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌷🌷🌷 خاصیت سوره های قرآنی(خیلی جالبه👌) ⇠واقعه: مانع فقر ⇠کوثر: مانع خصومت ⇠ملک: مانع عذاب قبر ⇠فاتحه: مانع خشم خدا ⇠سوره محمد برای اخلاق ⇠سوره جن برای وسوسه ⇠سوره حجر برای برکت مال ⇠کافرون: مانع کفر وقت مرگ ⇠دخان: مانع ترس روز قیامت ⇠سوره تغابن برای ادای قرض ⇠سوره کهف برای بیدار شدن ⇠سوره فتح برای گشایش کار ⇠سوره صف برای فتح و پیروزی ⇠سوره مزمل برای مهر و محبت ⇠سوره حج برای کامل شدن دین ⇠سوره مریم برای هدایت دختران ⇠سوره احزاب برای گشایش بخت ⇠سوره یونس برای بچه دار شدن ⇠سوره جمعه برای پیدا شدن مال ⇠یاسین: مانع تشنگی روز قیامت ⇠سوره اعلی برای هدایت جوانان ⇠سوره حجرات برای زیاد شدن مال ⇠سوره یوسف برای عظمت و بزرگی ⇠سوره مومنون برای به راه راست رفتن ⇠سوره طور برای پایدار بودن و برگشت مال ⇠سوره انبیا برای رها شدن از بند و گرفتاری ⇠سوره اسرا برای شفای مریض و بهانه گیری ⇠سوره حدید برای محکم شدن و آرامش بدن ⇠سوره مجادله برای برای مهر و محبت و معامله ⇠سوره ن والقلم برای آسان شدن و درس خواندن ⇠سوره نمل برای شفا مریض و برآوردن هر حاجتی خیلیا گرفتارن. خیلی ها بیمار دارن. امیدورم هر کسی که این متن رو میخونه درهای رحمت خدای مهربون به روش باز بشه و گره مشکلاتش از راه بی گمان باز بشه!برای همه دعا کنیم. امیدورام درهای بسته ی زندگیتون خیلی زود و به آسونی باز شه ❤️🌹 لطفا منتشر کنید شاید گره ای از زندگی کسی باز شود...🙏🏻 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
📚📒📚📕📚📗📚📘 ثروتمند بخیلی به واعظی انگشتر بی نگین داد و به او التماس دعا گفت. واعظ هنگام دعا بر بالای منبر گفت: الهی! این شخص را که به من انگشتری داد، قصری به او بده که چهار دیوار داشته باشد و سقف نداشته باشد.. وقتی واعظ از منبر پایین آمد، آن شخص گفت: من قصری را که سقف نداشته باشد، می خواهم چه کنم؟ واعظ گفت: هر وقت انگشتر من با نگین شد، چهار دیوار تو هم سقف دار خواهد شد». •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام اقایون عزیز لطفا هوشیار باشید من خانوم هستم تجربه ام بگم شوهرم عاشقمه و عاشقشم میپرستیم هم من تو خوابم نمیدیدم اینجور شوهری کنم از نظر پول نه که نداره اونم. از نظر عشقش از نظر محبت کردنش از رفتارمردونه اش و شوخی هاش. ولی الان تو مرحله طلاق توافقی هستیم(همه چیزم میبخشم و میرم) چرا؟😳😱 چون روز اول نامزدی همه چیز توافق کردیم نه جشنی نه مراسمی نه طلای هیچ چیـزی حتی نشون هم که اوردن طلا نبود اصلا عین خیالمم نبود یک بار خدا هم پشیمون نشدم که چرا عروسی هم نخواستم یه دختری بودم نه گیر بهش میدادم اعتماد 100درصد داشتم بهش میگفت شبه شب بود دیگه ولی یه جای پا گذاشت رو اعتمادم خودش با رفتاری که میگه چیز مهمی نیست. اینه دلیلش یه تیکه از اموالش خیلی هم ناچیزه و ارزش مالی نداره داد به مامانش و به منم نگفت که وقتی کار از کار گذشت بهم گفت. شاید مهم نیست و نبود ولی بهش گفتم فاتحه زندگی بخون والسلام. بعد اون شدم شکاک که چرا باهاش زندگی کنم سختی بکشم نداریش من تحمل کنم برم پنهانی اموالش بده مامانش 😡 شکاک شدم که بهم خیانت میکنه هیچی ازش ندیدم حتی با دوستاش زنگ میزنه همون موقع میزنه رو بلندگو ولی دیگه این زن شکاک ساخت. شدم شکاک زندگی جهنمی ساختم برای جفتمون الان چندساله از اون میگذره بهترش بنامم زد ولی چون این بهم نگفت منم لج کردم یا کامل میزنی بنامم یا طلاق و در مرحله طلاقیم. کوتاه نمیام دیگه میدونم دوطرف اذیت میشیم. فکر میکنه با کسی هستم که طلاق طلاق میکنم نمیدونه که انقدر دوسش دارم که یه لحظه نمیتونم خودمو باطرف دیگه تصور کنم حالم بد میشه از خودم بدم میاد. ولی طلاقم میگیرم. هرکسی از نظر خانوادگی جا من بود طلاق نمیگرفت چون جایگاه اجتماعی درحد صفر فقط خودم و خودم هستم. پس اقایون و خانومای عزیز کسی که باهاتون از صفر روراست و ساده میاد جلو پشیمونش نکنین که حتی به خودشم رحم نمیکنه چه طرفش •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌷🌷🌷 اجازه نده آتش درونت ذره‌ ذره در مردابِ ناامیدکنندهٔ زمزمه‌هایی که به تو می‌گویند "هنوز نه" یا "اصلاً ممکن نیست" خاموش شود. اجازه نده قهرمان درونت به خاطر سرخوردگی از زندگی‌ای که سزاوارش بودی و هرگز به آن نرسیدی، تباه شود. دنیایی را که آرزویش را داری، می‌توانی برنده شوی. آن دنیا وجود دارد. واقعی است. ممکن است. مال تو است. 👤 رابین شارما 📚 باشگاه پنج صبحی‌ها •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•