eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 ✅ حرف دل یه آقا به خانم ها 👇 راهکار خرید رفتن مسالمت آمیز با شوهر در شب عید‼️ خانوما اگه میخوایید خرید رفتنی با شوهرتون دعواتون نشه و به خوشی برید و برگردید ؛ ☆ به نظرم روزای قبلش برید مفصل بگردید چندتا گزینه دلخواهتون رو پیدا کنید حالا هر خریدی دارید و وقتی با آقاتون میرید زیاد نچرخید برید زود سر گزینه مورد نظر. ☆ اگر هم مثل اکثر خانوم ها مهربونید و نظر ما ها براتون مهمه و میخوایید ما هم نظر بدیم، دوباره برید روزای قبلش بگردید کامل بعد چندتا گزینه دلخواهتونو پیدا کنید و از بین اون ها نظر ما رو بپرسید. ☆ میدونید خانوما ما از گشتن زیاد تو خرید مثل شما لذت نمیبریم و چرخیدن بیش از حد برامون خسته کنندس بخاطر همون نمیتونیم پا به پاتون بیاییم و هم کلافه میشیم هم خسته، از طرفی چون هم لباس های ما درکل ساده هستند و تنوع لباسای شمارو ندارند و هم مثل شما ریزبین نیستیم خرید کردنی ساده تر و سریع تر خرید میکنیم، اما شما بزرگواران مثل ما نیستید، پس بادرک تفاوت های همدیگه رابطه بهتری داشته باشیم. ☆ برای خرید روزهایی رو انتخاب کنید که ما سرحال باشیم و پول هم حتما داشته باشیم تا شرمندتون نشیم. ☆ نکته آخر اینکه شما لایق بهترین هایید در این شکی نیست ولی تو این زمانه که هزینه ها بالاست ممنون میشیم یکم مراعاتمون رو بکنید، هرچند همیشه میدونیم حواستون هست و خیلی خوبید. 💐 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
توی خابگاه دانشگاه بودیم یکی سبزواری بود موهاش فرفری بود بهش می گفتیم ایران مرینوس خیلی بدش میومد ، خلاصه قول دادیم جلو کسی بهش نگیم، یدفعه همه جمع بودن تو سالن،تلفن چی هم عوض شده بود یه نفر غریبه بود من رفتم از تلفن عمومی زنگ زدم خابگاه گفتم خانم ایران مرینوس رو کار دارم، اونم پیج کرده بود خانم ایران مرینوس تلفن... خانم ایران مرینوس تلفن🔊🔊 همه مرده بودن از خنده، خدا من ببخشه توبه... توبه... توبه😪🫥 ❤️🍀🌸❤️🍀🌸❤️🍀🌸 سلام به همگی🌸 من اولین جلسه کلاسم بود رفتم دانشگاه ولی استاد رو نمیشناختم.استاد چهل دقیقه دیر کرد که همگی حسابی کلافه شدیم،من داشتم میرفتم سرکلاس کیفم رو بردارم برم خونه،آخرین کلاسمم بود خیلی خسته و داغون و عصبی بودم. با یه آقایی همزمان رفتیم و رفتیم،از در سالن جا نشدیم بریم، من هم عصبی گفتم صبر کن من برم اول،چه عجلیه آخه ،اه😢🤯 اونم رفت عقب گفت بفرمایید رفتم دیدم همچنان داره دنبالم میاد،😐رفتم هنوز کیفمو برنداشته بودم دیدم یارو رفت نشست رو صندلی استاد🤐💔 در سکوت نشستم و بعد در طی تدریس از همه سوال پرسید خودتونو معرفی کنید،از من نپرسید🥺🥺🥺 قشنگ داشت نادیده می‌گرفت منو،منم صندلی ردیف اول بودم خیلی بهم برخورده بود دلم گریه میخواست🥺 چندبارهم سوال پرسید جواب دادم نشنیده گرفت .خدا را شکر جلسات بعد یادش نبود وگرنه باید حذف میشدم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
چرا هیچ مردی راضی نمیشه زنش عضو این کانال بشه 😳 هر زنی عضو این کانال شده زندگیش دگرگون شده🧿 یعنی چی میتونه باشه 👇📵 https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2 فقط خانم های متاهل بیان🚷♨️👆
حرف هایی که باید به همسرت بگی دقیقا نمیتونم بگم از کی شروع شد... که انقد دلباختت شدم که انقد دیوونتت شدم که انقد عاشقت شدم نمیدونم چیشد که تو اوج ناراحتی وقتی بت فک میکردم دلم قرص میشد میگفتم اگه همه هم برن تو کنارمی:) من خوشبخت ترینو خوشحال ترین دختر دنیام با وجود تو خیلی خوشحالم ازاینکه هستی تو زندگیم. خیلی دوست دارم:) میخوام تا ابد بمونی برام •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و درس عبرت در زندگی 🥀 سلام خانمای گل من 21سالمه و زندگیم 30سالشه ما پارسال عید عروسی کردیم ما چون خونه پدرشوهرم زندگی میکنیم اونا خودشون تهرانن تابستون میان سه ماه میمونن عید هم همینطور ما چون خونمون تک خوابست بشدت اذیت میشیم خلاصه کلی غرمیزدم تا کی اینجوری زندگی کنیم یه خونه داد تا کی اینجا میمونن از این حرفا تا اینکه یه ماه بعد عروسی باردار شدم تو شش ماه دکترا گفتن باید بچه رو برداریم چون قلبم به شدت ضعیف شده بود انگار دنیا رو سرم خراب شد منو شوهرم خیلی اذیت شدیم از خدا ن خونه میخواستم ن طلا ن پول ن هیچی فقط میگفتم دخترم سالم بمونه ولی نموند 😭 بعد پنج روز مرد ، من بدجوری شکستم ، کسی که پشتم بود شوهرم بود مثل شیر از خدا طلب بخشش کردم بخاطر حسودیم تا اینکه عید اومدن ، بازم یه ماه موندن بازم طاقتم سراومد بقول خودمون ادم نشدم غر میزدم گله میکردم بخدا بعد اونا رفتن تا اینکه مشکل عضله پیدا کردم دکترا گفتن پنجاه پنجاهه بچه دار شدنت اینا رو گفتم که یکم عروس خانمایی مثل من یکم بخودشون بیان احساس کنیم پدرمادرای خودمون اینجان برای منم دعا کنید بچه دارشم از خدا فقط یه بچه میخوام فقط همین 😭 ✍ واقعا خدا به بعضی پدر و مادرها فهم و آگاهی بده تا بدونن وقتی بچه هاشون بزرگ میشن شرایط اونهارو درک کنند که مستقل شدند و نیاز دارند که تنها باشند . •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام✋ ،سلام✋ بر تمام اعضای گروه پرجنب وجوش و ادمین عزیز، خوبین خوشین سلامتین....؟ من ۲۰سالمه و مجردم. من یه دوماهی هست که وارد این کانال شدم. من میخواستم به اون خانمی که پسرخالشون سرکارش گذاشتن ، بگم که دوست عزیزتر از جان... من دختری بسیار مغرورم و البته خوش خنده که به پسرای اطرافم توجه نمیکنم من پسرعمم بهم ابرازعلاقه کردن و خواسته هایی که از زن ایده ال داشتن رو گفتن و شرایطی که داشتن، چون پسر عمم پلیسه و قرارشد من فکرکنم و جواب بدم تا ایشون با خانواده ها درمیون بذارن، بعدچن روزخواهرم زنگ زد به پسر عمم و خبر داد که من جوابم مثبته، پسرعمم گفت باشه و قطع کرد و بعد یه ساعت زنگ زد گفت استخاره کردم خوب نیامده، دیگه مال ما نمیشه و از این حرفا منم اون شب خیلی شکستم یک شبانه روز گریه کردم البته فقط یه شبانه روز🤪 بعد به خودم گفتم مهم نیست و حتما استخاره کرده ، ولی بعدا فهمیدم نیتش اذیت کردن من بوده منم گفتم نشونت میدم یه من ماست چقدرکره میده😎 اون روز گذشتو بعد مدتی پسرعمم اومد خونمون، اون توقع داشت بهش بتوپم یا بی محلی کنم تا مطمئن بشه به هدفش رسیده و خوردم کرده ولی من درعوض به خانوادم گفتم انگار نه انگار اتفاقی افتاده و خودمم انگار اتفاقی نیفتاده و مثل همیشه باروی خوش خوشامد گویی گفتم و احوال پرسی گرمی کردم🤪 اون لحظه بد تو پرش خوردو خیلی تعجب کرد و ماتش برد جوری که دیگران به پسرعمم گفتن یهو چت شد، پسرعمم یه ساعت بعد رفتو تا یه سال خونمون نیومد😜 حالا دوست گلم شما هم جوری رفتارکن که پسرخالتون بدونه اون برای شما تو اولویت اول نبوده و انگار از اول براتون مهم نبودو نیست 😎 شد شدنشدنشد. اینجوری پی به اشتباهش میبره و میبینه چه خانم قرری رو از دست داده 🤩 البته اینم بگم که من پسرعمم رو بخشیدم، و فهمیدم خدا چه لطف بزرگی در حق من کرد که این وصلت نگرفت چون بعدا فهمیدم اون اخلاق ظاهری بود و اخلاق واقعیش اصلا خوب نیست. به نظر من خدا جواب نمازامو که میخوندم اینطوری بهم داد. دوست عزیز خدارو هیچ وقت فراموش نکن تو هر چیزی حکمتی هست حتی تو مشکلات. برای منم و مجردا دعا کنید که یه شوهرخوب 🙈اخرعاقبت خوب و دلی خوش نصیب مجردا شه.... صلوات •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام یکی از اقوام ما عرب هستن. یبار رفته بودیم خونشون شام قرمه‌سبزی داشتن شوهرش هی داد می‌زد میگفت بَره رو بیار... منم ساده فکر میکردم شام بَره کباب دارن و دست به غذا نمیزدم بعد یک ربع سالاد خوردن فهمیدم به کفگیر میگه بَره😶‍🌫 بیمزه اعصابمو خوردکردغذام کوفتم شد😪🫠🙁من بَرهههه میخااااامممم😩 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام خانم های نمونه و پر نشاط😍❤️ همیشه سعی کنیم تا جایی که بشه اتفاقات زندگیو خودمون زیبا ببینیم سعی کنید از جنبه خوب ببینید یا خودتون یه کاری کنید جو تغییر کنه من و همسرم عید امسال اولین سال زندگیمون بود و شروع سال تحویل برام بسیبییار مهم بود که زیبا شروع شه و خوش باشیم از 1ماه قبل با همدیگه 7سین خریدیم و چیدیم و ذوق داشتیم برای اون لحظه ، ولی متاسفانه اون شب همسرم به کل خودشو درگیر موضوعی کاملا بی ارزش و بی اهمیت کرد و کلا از اون فاز اومد بیرون و اخلاقش زمین تا اسمون تغییر کرد نهایتا با هم بحثمون شد و اون لحظه قهر بودیم😐☹️ خییییلی غصه خوردم خیلی زیاد ولی بعدش فک کردم دیدم من این ساعت برام بسیار مهم بود و مطمئنم سالیان سال تو ذهنم میمونه دیدم ما که با هم مشکل اساسی نداریم اتفاقی یهو پیش اومده به همسرم پیشنهاد دادم و برنامه ریختم حالا یه ساعت اختصاصی و متفاوت برا خودمون درست کنیم به عنوان سال تحویل چند روز بعد عید که همه چی اوکی شد لباس قشنگ پوشیدیم ارایش کردم و... اهنگ تحویل سال هم دانلود کردیم و دوباره اون لحظه رو تکرار کردیم و عکس انداختیم و....💃 خیلیم خوش گذشت بهمون و اون ساعت و اون روز شد سال تحویل اختصاصی ما دوتا 😂😍 درسته الکی و گول زنک بود ولی از اون سال خاطره شادی موند تو ذهنمون به جای اینکه سال ها بخوام خاطره قهر و ناراحتی از اولین عیدمون با خودم همراه کنم و همسرمو سرزنش کنم. ✍ یاد بگیرید انرژی های منفی رو به انرژی های مثبت تبدیل کنید 👇👇👇 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🎀 جمله ای جادویی برای خاتمه به مشاجره با همسر 👈 بهترین جملاتی که در حین بحث می توانید به کار ببرید: ❌میفهمم چی میگی ❌شاید در این مورد حق با تو باشه و هر جمله ای که به او بفهماند حرف هایش را شنیده اید و نقطه نظر او را هم در نظر می گیرید 👈 با به کار بردن این جملات دیگر در بحث ها در نقطه مقابل و بر ضد همسرتان قرار نمی گیرید، بلکه نشان می دهید که موضوع بحث برایتان مهم است و به تمام حرف هایش گوش می دهید. ❌فقط گفتن این جملات مهم نیست بلکه نحوه گفتن آن ها نیز مهم است •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی خانم علیمی خواست بره که یاسمن پرید جلوش و گفت: نه اتفاقا نرو کجا می خوای بری؟ وایسا بذ
داستان زندگی مگه از من چی دیدی که انقد عوض شدی؟... سرشو انداخت پایین و هیچی نگفت. دلم خیلی گرفته بود چرا یاسمن اونطوری می‌کرد؟ بدون اینکه چیزی بگه از اونجا‌ رفت. من موندم و غذایی که یخ کرده بود و اشتهایی که کور شده بود. آهی کشیدم و تا غروب فقط به اون آبروریزی فکر کردم. به اینکه الان می گفتن عروس جوونش اونطور اومده سر کار پس حتما ریگی به کفششه و تو ذهن همه تبدیل شده بودم به یه آدم کثیف. با این رفتاراش کم کم داشتم ازش سرد می شدم. اصلا مات و مبهوت بودم یعنی چی دلیل این کارا؟ چند روز تو قهر موندیم و اصلا لام تا کام باهاش حرف نمی زدم. هیچی درست نمی کرد و منم بیرون غذا می خوردم. سر هیچ و پوچ داشت زندگیم میپاشید از هم. یه شب تصمیم گرفتم برم خونه باهاش حرف بزنم تکلیفمو روشن کنم نمی شد که این ظلمو تحمل کرد آخه مگه چیکار کرده بودم؟ یه شاخه گل گرفتم رفتم خونه. یاسمن تو حموم بود تصمیم گرفتم تا میاد زنگ بزنم پیتزا بیارن تا کنار هم شام بخوریم و تموم شه این بچه بازیا. همین که اومد دید اومدم رفت تو قیافه رفتم جلو با مهربونی گل رو گرفتم طرفش و گفتم: عزیزم خواهش می کنم تموم کن این دوریو من که کاری نکردم اینطوری مجازاتم می کنی. تو آبرومو بردی ولی خب مهم نیست بیا همه چیزو فراموش کنیم. بیا تموم کنیم این مسخره بازیا رو... یاسمن چیزی نگفت و سکوت کرده بود. باز هم جای شکرش باقی بود که بلوا به پا نکرد. پیتزا رو آوردن یاسمن رو صدا زدم و گفتم: بیا شام رسید... اومد بیرون نگاهی به پیتزا انداخت و نشست کنارم. یه تیکه دادم دستش و گفتم: بخور عزیزم. اخماتو وا کن دیگه... با بغض گفت: من چقد برات مهمم فرزاد؟... بغلش کردم و گفتم: این حرفو نزن دیوونه تو همه چی منی نمی تونم جز تو هیچ‌ کسو دوست داشته باشم.. سرشو انداخت پایین و گفت: اگه‌ من نباشم زود ازدواج می کنی مگه نه؟... نوک دماغش رو کشیدم و گفتم: دیگه اینطوری نگو. همون یاسمن قبل باش. اصلا می خوام بریم مسافرت، یکم حال و هوامون عوض شه. نظرت چیه؟... سرشو تکون داد. از اینکه داشتیم مثل سابق خوب می شدیم خوشحال بودم. تصمیم گرفتم بریم کیش تا هم کلی خرید کنه و هم حال و هواش عوض شه و بگرده..... وقتی از سر کار برگشتم یاسمن با ذوق اومد استقبالم و گفت: فرزاد یه خبر داداشم اینا هم می خوان برن کیش. نظرت چیه با هم بریم؟... با تعجب پرسیدم: کدوم داداشت؟ ولی من دوست داشتم دوتایی بریم!.. خودشو لوس کرد و گفت: فرزاد به نظرم با هم بریم بهتره بیشتر خوش میگذره. هم اینکه کدورت های بینمونم رفع میشه. تو نمیدونی چقدر خوبن یه سری باهاشون بگردی عاشقشون میشی. باور کن اصلا اونطور که تو فکر می کنی نیستن.. اصلا از این پیشنهاد یاسمن خوشم نیومد. چرا باید سفر دونفرمون رو تبدیل به یه سفر خانوادگی میکرد؟ اونم با کسایی که هیچ ازشون خاطره ی خوشی نداشتم؟ سکوت کردم و ترجیح دادم چیزی نگم که دوباره دعوامون بشه. سرمو تکون دادم و گفتم: هرجور خودت مایلی اگه با اون بیشتر بهت خوش میگذره مشکلی نیست بگو بیان.. یاسمن با ذوق بالا و پایین پرید و گفت:خیلی خوب میشه توی فرودگاه قرار میزاریم تا همدیگرو ببینیم تو نمیدونی چقدر خوش میگذره مطمئن باش بهترین سفر عمرت میشه.. سرمو تکون دادم و گفتم: امیدوارم... خیلی ناراحت بودم اگه هم شکایت می‌کردم مطمئناً می‌گفت از خانواده من خوشت نمیاد و دوباره دعوا می شد. با ناراحتی دیگه مایل نبودم برم مسافرت ولی خوب چه میشه کرد لوازممون رو جمع کردیم و رفتیم فرودگاه. خانواده برادرش هم حاضر و آماده اومده بودن فرودگاه. از دور برادرش یوسف برامون دست بلند کرد. یاسمن با ذوق گفت: اوناهاشن!.. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه روز پدرشوهرم اومد خونمون گفت توی خیابون یه پسر جوان ویه اقای پیر دعواشون بود پدربزرگ و نوه بودن نوهه خیلی حرفای بدی میزد به پدربزرگه من خیلی ناراحت شدم گفتم ای بابا و فاز غمگینی برداشتم پدرشوهرم نگای پسرم کرد گفت باباجون شما بزرگ شدی نکنه اینجوری بامن رفتار کنی منم همونحور هنوز فازم غمگین بود یه دفعه یه نگاهی به پدرشوهرم کردم گفت پسر من  غلط میکنه با هفت جدوابادش بخواد به شما بی احترامی کنه😅 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
"راه‌هـای افـزایـش صمـمیـت با شـوهـر...!" 3⃣ تو بی عرضه‌ای، فاتحه خواندن بر صمیمیت است. 🍃 تو بی عرضه‌ای، یعنی مرد. یعنی به دست خود خانه را خراب کردن. هر مفهوم مشابه "تو بی عرضه‌ای" فاتحه‌ای بر صمیمیت و عشق متقابل مرد است. 4⃣ شوهر خود را بدانید. 🍃 مشکلتان را به شوهرتان بگویید و از او بخواهید آن را حل کند. و تاکید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است. 5⃣ به مردان ندهید. 🍃 مردان دوست دارند که مشکلات را به تنهایی حل کنند و اگر به شما چیزی نمی‌گویند یعنی به تنهایی قادر است موضوع را حل کند و در صورت لزوم با شما در میان می‌گذارند. با نصیحت نکردن زندگی خود را عاشقانه کنی •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•