✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
جیگرا! مردا عاشق اعتماد به نفسن. عاشق زنین که خودش رو قبول داره. خودش رو دوست داره.
از راه های به دست اوردن اعتماد به نفس این موردای پایینه. اینا رو دست کم نگیرین. اعتماد به نفس همه چیز زندگیتونه.
1⃣ لیستی تهیه کنین از خوبی و موفقیت هاتون مثلا زیبایی، مهربون، با سوادین، خوش سلیقه این و... هرروز صبح بعد بیدارشدن و شب قبل خواب بخونیدش تا ضمیرتون باور کنه.
2⃣ گوشی هممون ضبط صدا داره. محکم بگین: من اعتماد به نفس دارم. من خودمو دوس دارم و صداتون رو ضبط کنین. روزی چند دقیقه گوشش بدین.
3⃣ حتما با خدا ساده و صمیمی حرف بزنین. از خاسته هاتون براش بگین. شبها تو تاریکی، وقتی همه خوابن باهاش درد دل کنین. حتما جواب میده. 👌
وقتی چیزی از مادر مهربون میخای میگه میخرم برات. حالا گاهی یه چیزی میخایم میگه بهترشو میخرم. خدا هم اینجوریه. بهترشو برامون میخره. 😊بهش #اعتماد کنین.
4⃣ شکرگذاری هم تو زندگی معجزه میکنه. برا روز بعدتون انرژی مثبت بفرستین. اینجوری:
شب قبل خواب بگین: خدایا شکرت! فردا روز خوبی دارم. خدایا شکرت فردا شادم و ...
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه داری
اینم یه ترفند که گرفتگیهای دوش حمام رو باز میکنه
#خانه_داری
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#زناشویی
⁉️چگونه برای شوهر #طنازی_عشوه_گری کنیم ؟
💝در هنگاه مراودات عاشقانه :
💛از جملات و کلمات عاشقانه استفاده شود.
💖از سوال کردن در مورد میزان علاقه شوهر به خودتان جدا" بپرهیزید..
💚دستهایتان میتواند معجزه گر باشد .
💜در نوازش شوهر خود کوتاهی نکنید.
💝گرم و پر حرارت او را درآغوش بگیرید .
💛از ابراز میزان خواهش خود خجالت نکشید.
💖در برابر خواسته های شوهر، مانع نباشید.
💚اجازه دهید آزادانه خواسته اش را مطرح و انجام دهد.
💜پس از پایان زناشویی اجازه دهید بخوابد .
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🎀
#ایده_متن
متن زیر را روی آیینه بنویسید.
سرورم همین که بودنت سهم من است
من خوشبخت ترین زن روی زمینم. 💋
✍ ایده های متن را می تونید داخل کیف پول ، جیب ، کفش ، پشت در ، داخل آینه ، داخل سفره و .... برای همسرتان بگذارید و منتظر لحظات باشکوه شور و اشتیاق باشید 😍
👇👇👇
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
در اینیستا
bigsecret.ladies
bigsecret.ladies
بابت همه ي اين موضوعات مشاوره دقيق و راه درمان گياهي رو بهتون معرفي ميكنن.👇🏻
✅عفونت زنان
✅كيست تخمدان
✅تنبلي تخمدان
✅مشکلات اقایان
✅hpv
شماره تماس 09369859913 عسکریان
📌برای دریافت مشاوره فرم زیر پرکنید📌
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://digiform.ir/wdd9352f4
ميتونيد با خيال راحت بهشون پيام بديد
👇🏻لینک شخصی مشاور👇🏻
@moshaveraskaryan
و مشاوره رايگان ازشون بگيرين
📌📌در تلگرام👇🏻👇🏻
https://t.me/clinik_aramesh
سلام به همگی
الآن ساعت ۱۲ و نیم شبه که دارم مینویسم.فردام ۷ صبح باید سرکار باشم.
پس به وخامت سوتی امشب من پی ببرین لطفا😁😁
امشب رفتیم خونه عموی همسرم،چون خواهر زن عموش فوت کرده بود رفتیم سرسلامتی.
پسرم ۱۸ ماهشه
همسرم یه پسر عمو داره که من یکی دوبار بیشتر ندیدمش،و کلا شناختی ازش ندارم،ورودربایستی داریم
خلاصه که ایناروگفتم پیش زمینه باشه براتون
پسر من اونجا کمی شیرین کاری دراورد که پسرعموی همسرم دوتا اسکناس دوهزاری داد بهش
منو همسرم و مامان همسرم هی تشکر میکردیم نه بابا چه کاریه،مرسی دستتون درد نکنه...
منم با خودم میگفتم حالا مگه مجبور بودی پول بدی به بچه؟اونم دوهزاری😒
اما چون کلا آدم حساسی نیستم به این مسائل، ول کردم قضیه رو.
پسرم پولو انداخت ،منم گفتم الان پسرعمو ناراحت میشه،همسرم رفت برش داشت
بعدشم هی به پسرعموش میگفت دستت درد نکنه نمیخواد چرا دادی
پولو گرفت طرف پسرعموش
منم ناراحت شدم باخودم گفتم الان میگه چون کمه اینا پس میدن،و ارزش نداره.
با صدای بلند و با اصرار داد میزدم ورش دار ورش دار،یا بده بذارم تو کیفم...
بعدم از رفتار خانمانه خودم خوشحال بودم
که با این حرفم پسر عموش دیگه خجالت نمیکشه
برگشتنی با پسر عمو رفتیم که تو ماشین همسرم بازم هی اصرار که چرا زحمت کشیدی
منم میگفتم خب دیگه دستش درد نکنه
یه طوری رفتار میکردم که مقدار پول رو زیاد جلوه بدم و اینکه خوشحالم
هرچی باشه برای من ارزش داره.
خلاصه تند تند میگفتم به همسرم بذار تو جیبت،ماله پسرمه
تا رسیدیم خونه...
اگه گفتین چی شد؟
همسرم گفت طاهره من اولش که پولو داد فکر کردم دوهزاریه
منم چشمام چهارتا شد گفتم پس چندی بود؟؟؟؟!!!
گفت ۱۰۰ هزاری😳😳😳
وااای که از حالم نگم براتون😭😭😭
تمام اون صحنه ها جلوم رژه میرفتن😢😢
اینکه چطور داد میزدم ورش دار ورش دار بده بذارم تو کیفم😁😁😁
بنظرتون نظر پسر عمو راجبه من چیه؟
تاسف میخوره به حالم؟یا خوشحاله که با ۲۰۰ هزار باعث خوشحالی من شده😢
بخدا خیلی شبیه دوهزاری بود🥺🥺
#سوتی_های_زنونه
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
امروز غم انگیز ترین روز عمرم بود با اینکه هر روز خانومای باردار زیادی بهم مراجعه میکردن ولی امروز یه مورد عجیب داشتم .آخر وقت کاریم بود که زنی حدودا سیساله با حال نزار که دونفر زیر بغلش را گرفته بودند آمد تو. ششماهه باردار بود. دو روز پیش درِ آهنی افتاده بود روی پسر پنجسالهاش و طفلک فوت كرده بود. حالا آمده بود چون بچه ش تکان نمیخورد. گفت: «سر خاک بچهم بودم که احساس کردم بچهی توی شکمم تکون نمیخوره. بهم شربت و نباتداغ دادن ولی باز هم حسش نکردم.»خیلی دلم براش سوخت گفتم بخواب ببینمت...رفتم قلب بچه را پیدا کنم خوشبختانه یه صدای ضعیفی رو حس کردم اما یه دفه دیدم چشمای اون زن ....👇😔🔴
https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db
چقدر صبر داری خدا😭👆
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️
از حضرت امام صادق (ع) نقل است
که اگر فرزندتان سرکش شده
اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد
با اعتقاد تام و باور کامل ،
این سوره مبارکه را(107) مرتبه
با نیت خالص و توجه به خدا بخواند
فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲
🔘کیست که ازفیض توسیراب نیست
🕊غیر شما هیچ کس ارباب نیست
🔘جاذبه ات جذبِ تو کرده مرا..
🕊 زندگیِ بی تو که جذاب نیست
🔘 لذتی از زندگیِ خود نَبَرَد ...
🕊 هرکه به صحن تو شرفیاب نیست
🔘بین گدایان تو زانو زدن ...
🕊پیش کسی غیرخودت باب نیست
🔘 هیچ دمی مثل دمِ یا رضا ...
🕊 باعث آرامش اعصاب نیست
🔘 أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰاعَلی
🕊 ابنِ موسی الرضا(ع)
🕊️شهادت امام رئوف امام رضا علیه السلام تسليت 🕊️🖤
🕊️🕊️🌾🌸🌾🕊️🕊️
✳️تجربه و توصیه یا خواهش
سلام به همه ی دوستان و با تشکر از بروبچه های خوب کانال آدم و حوا،
من ی جوون ۳۳ ساله ام، مجردم، کار میکنم از صبح تا شب زحمت میکشم، اما نمیتونم ازدواج کنم، چون هزینه زندگی خیلی زیاده و... بماند.
ی خواهر مجرد دارم اونم ۲۷ سالشه دختر خوبیه، خواستگار زیاد داره اما بخاطر شرایط مالی خانواده تن به ازدواج نمیده. اینم بماند.
گاهی تو جمع فامیل یا دوستان و... جوونایی که تازه عروسی کردن یا نامزدن یا ... رو میبینیم که یکسره قربون هم میرن، ارتباط عاشقانه دارن و...
دوستان، اول خدارو شکر که همو دوست دارید، خداوکیلی من آدم حسودی نیستم، اما منم دوست دارم ازدواج کنم ، با همسرم بخندم ، بهش محبت کنم ، ازش عشق بگیرم، خواهرم همینطور، اما نمیشه ، شرایطش رو نداریم، من ازتون خواهش میکنم محبت کردن و عاشقانه هاتون رو بذارید برای خونتون، برای خلوت خودتون، باور کنید ممکنه ی جوون همین که تو دل خودش بگه « آهههههه خوشبحالشون چقدر خوشبختن » باور کنید این حس ممکنه زندگی شمارو نابود کنه، یوقتایی تو خیابون ی زوج رو میبینم که ی بچه کوچولوی خوشگل بغل دارن و دست تو دست قدم میزنن همش از خدا میپرسم که یعنی ی روز میشه منم تو این شرایط باشم؟ دوستان، شاید تصور کنید من مشکل دارم و این رفتار طبیعی نیست، اما باور کنید ی تعداد دوستیم که از بچگی باهم بزرگ شدیم ، سن هممون ۳۰ تا ۳۷ ۳۸ ساله ، هممون تقریبا همین دیدگاه رو داریم، خلاصه به چشم زخم و آه کشیدن معتقد باشید، مراقب زندگیتون باشید ، مراقب ما مجردا هم باشید ، خدا نگهدار همتون،
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#پیدا_کردن_گمشده
اگر کسی چیزی را گم کرده با اعتقاد کامل هفت بار ایندعا را بخواند می یابد
🌛وکفی بالله ولیا و کفی بالله عظیما و کفی بالله شهیدا و کفی بالله بصیرا و کفی بالله حسیبنا و کفی بالله پس انگشت خود را برگرداند و بعد هفت بار این کلمات را بخواند یا هادی الضلاله ارد و علی ضالتی فانهامن فضلک و عطانک برحمتک یا ارحم الراحمین🌜
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه وتغییر مثبت در زندگی🌹
اگر خدای نکرده مثل من، همسری چشم چرون دارین اصلا بروش نیارین. پیش خودتون بگین اون داره گناه میکنه.
فقط سعی کنید توی خونه پیش شوهرتون بیشتر بخودتون برسید. عطری بزنید و لباس مرتبی بپوشید تا لباستون بوی غذا نده.
توی خونه بگو بخند داشته باشید. بچه ها لذت میبرن وقتی میبینن پدر و مادرشون با هم خوبن.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی اما فایده نداشت، در نهایت بهم گفت خیلی ناراحتی برگرد سر زندگیت، یا برمیگردی سرزندگیت
داستان زندگی
چند لحظه سکوت بود...
بعد آروم گفت جدی میخوای بیای؟
گفتم آره
گفت من خونه ندارم خونه رو کرایه دادم با مامانم اینا زندگی میکنم..
داشت دروغ میگفت!
گفتم خب عیبی نداره این همه زن با خانواده شوهرشون زندگی میکنن منم روش، میای دنبالم یا خودم بیام؟
گفت خودت رفتی خودتم برگرد
گفتم باشه بهشون زنگ بزن و بگو، اگه راهم ندی میرم ازت شکایت میکنم.
اگه راهم نمیداد راحت تر میتونستم شکایت کنم و جداشم، ولی اون زرنگ تر از این حرفا بود.
بابام رسوندم در خونه با یه ساک با سه دست لباس تو خونه ای،
میدونستم روزای سختی در انتظارمه ولی با توجه به شناختی که از پدرم و سهیل داشتم این عاقلانه ترین کار بود، توی ماشین بابام یه گوشی خیلی کوچیک اندازه قوطی کبریت بهم داد و گفت اینو شارژش کردم پره،
خیلی دیر خالی میکنه ولی خاموشش بزار و همیشه همراهت باشه، مطمئنم نیازت میشه...
بغلش کردم و دوتامون گریه کردیم،
گفت بابا من بازم میگم دلم نمیخواد بری با اینا زندگی کنی ولی فقط میخوام به تصمیمت احترام گذاشته باشم، فقط نمیخوام تو استرس بکشی.
گفتم بابا من از اینا کتکم بخورم خیلی بهتر از اینه که هر لحظه تن و بدنم بلرزه که تو سهیلو کشتیش، بخدا بهتره اینجوری.
زنگ درو زدم، بابام منتظر ایستاد تا برم توی خونه،
خود سهیل درو باز کرد، بابام بدون اینکه بهش نگاه کنه گاز داد و رفت.
همون اول با تیکه شروع شد، سهیل گفت چیه؟ خسته شدن ازت؟
باباجونت حاضر نشد بخاطر دخترش پول بده که آزاد بشه؟
گفتم آره دقیقا! بابام گفت برگرد سر زندگیت یه نون خور کمتر، حرفی داری؟
از اینکه از خودم دفاع نکردم و جوابشو ندادم موند بهم چی بگه، هاج و واج در حیاطو بست،
تنها کسی که اون مدت با من کمی خوب بود و سر جنگ نداشت مادر سهیل بود که چندباری هم بدون اجازه سهیل اومده بود دنبالم که برنگشته بودم،
اومد توی حیاط بغلم کرد، فهمیده بود بچه هاش چه آدمای وحشتناکی هستن،
گفت خیلی خوشحالم اینجایی دختر.
مهسا با چشم غره نگاهمون میکرد، رفتم سمتش و گفتم خواهرشوهر عزیزم چطوره؟
مهسا جون نمیخوای به عروستون خوش آمد بگی؟
مادرش گفت اینو ولش کن این اخلاقش همینجوریه.
رفتیم تو خونه و لباسامو عوض کردم، میخواستم خودمو مدام بچسبونم به مادرشون که از شر تیکه ها و اعصاب خوردیاشون در امان باشم،
با مادرشون چپیدم توی آشپزخونه، داشتم سالاد درست میکردم که مهسا اومد گفت هزار بار اومدیم دنبالت نیومدی حالا چه نقشه ای تو کلته که برا کلفتی اومدی..
میخواستم با طرز حرف زدنم بترسونمش، با لبخند گفتم چه عیبی داره آدم کنیزیه مادرشوهر مهربونی مثل ایشونو بکنه.
ابروهاشو از تعجب داد بالا،
گفتم مهسا جون چیه چرا تعجب میکنی؟
گفت چی بگم والا
آروم در گوشش گفتم از صبا چه خبر؟
ازم فاصله گرفت و گفت هیچی
با لبخند گفتم اونوقت از پرهام چه خبر؟
بهم اخم کرد و گفت تو اونو از کجا میشناسی؟
گفتم مگه میشه معشوقتو نشناسم؟
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•