eitaa logo
هیئت‌أدمیٰ‌خاتون
397 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
556 ویدیو
12 فایل
آیدی خادمین هیئت @Adma_Khatoon_1205👈 @ZahraAbedzadeh👈 شماره تماس هیئت 09960224431 شماره حساب هیئت جهت پرداخت نذورات 💳6037998217575025 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 طلب یاری مادرمان را پاسخ دهیم... ▪️ سلام‌الله‌علیها در فرازی از خطاب به انصار چنین فرمودند: 🚩 «ای گروه جوانمردان و یاوران دین! این سستی در برابر حقّ من و به خواب زدن خود در برابر ظلمی که به من می‌شود، برای چیست؟َ!» 💠 «یا مَعَاشِرَ النَّقِیبَةِ وَیا عِمَادَ الْمِلَّةِ وَحِصْنَةِ الْإِسْلَامِ، مَا هَذِهِ الْغَمِیزَةُ فِی حَقِّی وَالسِّنَةُ عَنْ ظُلَامَتِی.» 📚 احتجاج (ابومنصورطبرسی)، ج۱، ص۱۳۹ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۲۹، ص۲۲۷ ☑️ گویی طنین این ندای غریبانۀ مادر پهلوشکسته‌مان در طول قرون و اعصار، به گوش ما می‌رسد و یگانه یاور امیرالمؤمنین علیه‌السلام، از ما طلب یاری و نصرت یگانه فرزند معصوم‌شان حضرت بقیّة‌الله ارواحنافداه را دارند... 🏴 فاطمیه‌ای دیگر رسید و ناصران دین، تلاش‌هایشان را در مسیر احقاق حقّ اهل‌بیت علیهم‌السلام و تکفیر و رسوایی دشمنان آل‌الله متمرکز کنند. 🔥 «لعن الله قاتلي فاطمة الزهراء.» @Adma_Khatoon
. هفتم ماه جمادی الاول سال ۱۸۴هجری قمری مطابق با هفدهم خرداد سال ۱۷۹هجری شمسی یکی از بانوان راوی احادیث اهلبیت علیهم السلام به نام حَبابه والِبیه درگذشت. یکی ازآن سه زنی است که به  یعنی نامیده‌ شده اند. واز زمان امیرالمؤمنین علیه السلام تا اوایل امامت امام رضا علیه السلام زنده بوده ومعجزاتی ازاهلبیت برایش اتفاق افتاد. "عن حبابةالوالبية قالت... ياأميرالمؤمنين مادلالة الإمامة؟ فقال ائتيني بتلك الحصاة وأشار بيده إلى حصاةفأتيته بهافطبع لي فيها بخاتمه ثم قال: ياحبابة! إذا ادعى مدع الإمامة فقدر أن يطبع كمارأيت فاعلمي أنه إمام مفترض الطاعة" کافی ج۱ص۳۴۶ حبابه به اميرالمؤمنين علیه السلام عرض کرد دليل امامت چيست؟ حضرت بادست خود به يک سنگ کوچکی اشاره كرده وفرمودند آن سنگ رابیاور. سپس باخاتم انگشتر خود برآن سنگ مُهر برجسته ای زدند. وفرمودند: اى حبابه، هركه مُدعى امامت شد وتوانست مثل من اين سنگ را مُهر كند، بدانكه او امام مفترض الطاعه است... حبابه بعد ازشهادت حضرت، خدمت امام حسن علیه السلام رفت. امام به او فرمودند ای حبابه والبیه آن سنگ رابده تا مُهر کنم. بعد خدمت سیدالشهداء علیه السلام رسید وحضرت نیز مُهر فرمودند. (درجریانی نیز حبابه به برص مبتلا شده بود وامام حسین علیه السلام اورا شفا دادند. بصائرالدرجات ص۲۷۱) سپس زمان امام سجاد علیه السلام خدمت حضرت رسید، درحالی که ۱۱۳سال داشت. امام سجاد علیه السلام اورا درچشم بهم زدنی جوان کردند وسنگ را مُهر نمودند. سالها بعد خدمت امام باقرعلیه السلام رسید وامام سنگ را مُهر کردند. (همچنین به امام عرض کرد سفیدی درموی سرم پیداشده وامام باقر علیه السلام به اعجاز دریک لحظه موی سرش راسیاه فرمودند. الخرائج والجرائح ج۱ص۲۷۳) پس خدمت امام صادق علیه السلام وسپس محضر امام کاظم علیه السلام رفت وسنگ را مُهر کردند. بعد ازشهادت امام هفتم درهمان روزهای اول خدمت حضرت رضا علیه السلام آمد وامام سنگ را مهر فرمودند. کمال الدین ص۵۳۷ اعلام الوری ج۱ص۴۰۸ ج۲ص۱۳۸ در ۲۳۰سالگی خدمت امام رضا علیه السلام رسیده بود و ۹ماه بعداز این دیدار در اوایل جمادی الاول ازدنیا رفت. امام رضاعلیه السلام لباسشان رابرای کفنش فرستاده وبر اونماز خواندند. غیبت طوسی ص۷۵ دو زن دیگر بنام ام غانم و ام سلیم نیزچنین بوده اند. اولاد ونسل آنان سنگ راخدمت بقیه اهلبیت علیهم السلام نیز بردند وائمه نیزسنگ را مُهر فرمودند. بحارالانوار ج۲۵ص۱۷۶ ج۴۱ص۲۷۸ ج۴۴ص۱۸۶ ج۴۶ص۲۷ @Adma_Khatoon
زیارت کردن امام حسین علیه السلام از راه دور... عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرٍ قَالَ کُنْتُ أَنَا وَ یُونُسُ بْنُ ظَبْیَانَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ کَانَ أَکْبَرَنَا سِنّاً فَقَالَ لَهُ إِنِّی کَثِیراً مَا أَذْکُرُ الْحُسَیْنَ علیه السلام فَأَیَّ شَیْ‏ءٍ أَقُولُ قَالَ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ تُعِیدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً فَإِنَّ السَّلَامَ یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ قَرِیبٍ وَ مِنْ بَعِیدٍ. حسین بن ثویر گوید: من و یونس بن ظبیان نزد امام صادق علیه السلام بودیم او سنش از ما بیشتر بود (یونس بن ظبیان) به حضرت عرضه داشت من بسیار امام حسین علیه السلام را یاد می کنم پس چه ذکری بگویم حضرت فرمودند: بگو "صلی الله علیک یا اباعبدالله" و این ذکر را سه مرتبه بگو چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد. 📚وسائل الشیعه/ج14/ص493 @Adma_Khatoon
سلام الله علیها بنابر قول ۷۰ روز بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله . هشتم جمادی الاول یکی از اقوال شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها است. این روایت تقریبا قول از اختلاف شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها طبق ترتیب ایام، بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است. در بین اقوال مختلف در شهادت حضرت صدیقه سلام الله علیها به کلمه یا و یا دو ماه و ده روز یعنی بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله اشاره شده است. همچنین روایتی را از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که در این روایت نیز برای شهادت حضرت، اشاره به هفتاد روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله دارد. لازم بذکر است که و ، محدث نوری، مرحوم مامقانی، محدث شیخ عباس قمی و مرحوم آقابزرگ تهرانی و... رضوان الله علیهم، را شیعه اثنی عشری میدانستند. عن القاضی النعمان قال: روینا عن عن أبیه عن آبائه علیهم السلام أنَّ رَسول الله صلی الله علیه وآله أسرَّ إلي فاطِمة سلام الله علیها أنَها أوَل مَن يُلحق مِن أهلِ بَيته فَلمَّا قُبِض و نَالَها مِن القَوم مَا نَالَها، لَزِمَت الفَرَاش وَ نَحل جِسمها و ذَاب لَحمها و صارَت کَالخیال و عَاشَت بَعد رَسول الله صلی الله علیه وآله فِی حَالِها تِلک یعنی وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها اولین نفر از اهلبیت علیهم السلام بودند که به پیامبر ملحق شدند در حالی که جسم و گوشت مبارکشان ذوب شده بود بنحوی که یک شَبَهی از ایشان دیده میشد و در این حال بودند تا هفتاد روز بعد از شهادت پیامبر شهید گشتند. دعائم الإسلام (مخطوط) ص۶۷ شرخ الأخبار ج۳ ص۳۰ . و در بعضی از عبارات کتب مختلف این چنین آمده است: عاشَت فاطِمةعلیهاالسلام بَعدَ أبِیها تاریخ دمشق ج۳ ص۱۵۹ الإکتفاء السید الجلالی ص۲۷۰ . فاطمة بنت رسول الله سيدة نساء العالمين... و بقيت بعد أبيها... و قيل إحقاق الحق ج١٠ ص۴۶۱ الروضةالفيحاء ص۲۲۴ مناقب اهلبیت علیهم السلام ص۲۳۲ تاریخ یعقوبی ج۲ ص۱۱۵ مروج الذهب ج۲ ص۲۸۲ . قد إختلف فی مدة بقائها بعد أبیها... فاطمة الزهراء عليها السلام لأبی علم ص۲۰۱ و قال إبن جوزی... و الثالث شهران و عشرة أيام تذکرة الخواص ص٣٢١ الجوهره ص۱۸ الأشعثيات ص٢٠۵ تاریخ الخمیس ص۲۷۸ @Adma_Khatoon
😭 10 جمادی الاول در اين روز حضرت زهرا سلام اللَّه عليها پيراهن ابراهيم خليل الرحمن عليه السّلام را به زينب كبرى سلام اللَّه عليها دادند و فرمودند: «هنگامى كه برادرت حسين عليه السّلام اين پيراهن را از تو خواست، بدانكه ساعتى بيشتر مهمان تو نيست، وسپس به بدترين حالات به دست اولاد زنا كشته مى شود». اين برنامه سه روز قبل از شهادت حضرت زهرا سلام اللَّه عليها بود. وقايع المشهور صفحه 95 بحر المصائب جلد 3 صفحه 45 ـ 46 الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة (رفیع الدین رفیعی) صفحه 72 تقويم شيعه (بندانی نیشابوری) صفحه 81 @Adma_Khatoon
عمر ابن خطاب و یهود ( بخش اول) 👈رابطه‌ی قدیمی خلیفه دوم اهل تسنن با اهل کتاب که به سال‌های پیش از هجرت او برمی‌گشت، در دوران خلافت به نقطه‌ی عطف جدیدی رسید. خلیفه دوم اهل تسنن که اصولاً در زمان خلافتش همگان را از نقل احادیث و روایات دوران پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به‌شدّت نهی می‌کرد و متخلّفان را با تازیانه پاسخ می‌گفت، «یهودیان» را در نقل داستان‌های تاریخی آزاد گذاشته بود! «کعب الاحبار»، بزرگ یهودیان در یمن، در زمان خلیفه دوم ایمان آورد و بلافاصله مسئولیت حکومتی گرفت و شروع به نقل حدیث کرد! او به‌نوعی مفسّر اصلی مورد تأیید دستگاه خلافت بود که نقل او تفسیر آیات قرآن محسوب می‌شد. 👈در منابع اهل تسنن، صحابه زیادی از او حدیث نقل کرده‌اند و این در حالی است که صحابه، پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را دیده بودند و کعب‌الاحبار در زمان آن حضرت اصلاً مسلمان نبود! این وقایع در حالی اتفاق می‌افتاد که در همان زمان، حتی فردی مانند ابوهریره نیز به دستور خلیفه دوم از نقل حدیث منع شده بود و به همین علت تازیانه خورده بود 📚 شرح نهج‌البلاغه،‌ ابن أبی‌الحدید، ج۴، ص۶۷-۶۸ 👈همو می‌گوید: کسی در دوران خلیفه دوم نبود که حدیث نقل کند و خون از پشتش جاری نشود. 📚تاریخ ابن عساکر، ۱۱/۳ 👈«تَمیم داری»(1) و «زید بن ثابت»، دو یهودی‌زاده دیگر بودند که در زمان خلیفه دوم به مشاغل رسمی منصوب شدند. 📚التنبیه و الاشراف، ص۲۵۴ 👈جالب آن‌که این زید بن ثابتِ تازه‌مسلمان بود که در زمان خلیفه اول و با تأیید خلیفه دوم، مسئول جمع‌آوری قرآن شد تا در مقابل قرآن امیرمؤمنان (علیه السلام)، دستگاه خلافت، قرآنی برای عرضه داشته باشد! 📚امتاع الاسماع، ۲۴۸/۴ 👈نام یهودی تازه‌مسلمانی مانند «عبدالله بن سَلام» را نیز باید به این فهرست افزود! 👈در ستودنِ راه و روش یهودیان، اشارات فراوانی برای اهل دقت در سَفر خلیفه دوم به سال ۱۶ یا ۱۷ هجری به فلسطین و شام و به‌خصوص شهر «اورشلیم» (بیت‌المقدس) وجود دارد 📚سنن بیهقی ۴۱/۵ پی نوشت (1) : تمیم داری به‌عنوان یکی از روات مشهور حدیث در تاریخ ثبت است. او آن‌چنان مشهور است که نام او در قاب‌های حکاکی شده در ایوان اول مسجد النبی در کنار نام بزرگان اسلام مانند امیرمؤمنان و حسنین علیهم السلام، خلفای راشدین و امامان فقه عامه مانند شافعی، مالکی، و… نگاشته شده است‌! ادامه دارد ... @Adma_Khatoon
عمر ابن خطاب و یهود ( بخش دوم) 👈در مقابل ستودن راه و روش یهودیان توسط عمر ابن خطاب یهودیان نیز خلیفه دوم را می‌ستودند و ادعا می‌کردند که نام او در تورات و کتب پیشینیان آمده است 📚 تاریخ طبری، ۴۶۶/۴ 👈 و یا کعب‌الاحبار ادعا می‌کرد که خصوصیات و صفت خلیفه دوم را در تورات یافته است؛ که این تملّق‌گویی حتی تعجب شخص خلیفه را به همراه داشت 📚 تاریخ طبری، ۱۹۱/۴ 👈در منابع اهل تسنّن آمده است که: «به ما چنین رسیده است که نخست، اهل کتاب به عُمَر، فاروق (جداکننده‌ی حق و باطل) لقب دادند و مسلمانان این را از سخن آنان نقل می‌کردند.» 📚نقل قول از محمد بن شهاب‌الدین زهری از تاریخ‌نگاران قرن اول؛ الطبقات الكبرى، ۲۷۰/۳ و تاریخ المدینة المنورة، ٦٦٢/٣ 👈به هر روی آن‌چه از عملکرد خلیفه دوم اهل تسنن در دوران خلافتش استنباط می‌شود، این است که او دست یهودیان را در اموری که به ظاهر امور فرهنگی جامعه‌ی مسلمانان تلقی می‌شد، باز گذاشته بود. به‌نظر می‌رسد که این‌گونه انتصاب‌ها، وام خلیفه به اهل کتاب باشد که رابطه و همکاریِ صمیمانه‌ی آنان در دوران حیات نبوی، باعثِ به ثمر نشستن «سقیفه» شد. 👈در عین حال یهودیان به‌عنوان یک اقلیت صاحب تمدن و فرهنگ ، همواره در سیاست‌ها به سمت قدرت‌های جدید و بالقوه تمایل داشتند و به‌نوعی نقش ستون پنجم را برای حکومت‌های وقت بازی می‌کردند. خلیفه دوم نیز از این موضوع بی‌اطلاع نبود. 👈همین یهودیان بودند که به فناوری تولید «سَمّ» آگاهی داشتند و در مسموم‌کردن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به منافقان کمک کردند. همینان نیز به کمک خلیفه دوم و همکارانش آمدند، و شروع بیماری خلیفه اول نیز به «سَمّ» آنان بود. 👈خلیفه دوم اهل سنت با آگاهی کامل از این موضوع که محل فرآوری این «سَمّ» در مناطق یهودی‌نشین خیبر (هم‌چنین احتمالاً تیماء و وادی‌القری جایی در شمال منطقه خیبر) بود، این خطر را با کوچ‌دادنِ یهودیان این مناطق از بین برد. این کار به بهانه‌های واهی (1) و یا ادعای این که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در آخرین لحظات عمر خویش فرموده‌اند: «در جزیرة العرب دو دین نباشد»! اتفاق افتاد (2) تا او نیز با «سَمّ» از میان نرود. آری علی‌رغم ممنوع‌بودنِ نقل حدیث، این‌بار نیز حدیث مجعول دیگری به کمک خلیفه دوم می‌آید تا او را در سیاست‌های راهبردی‌اش هدایت کند! 👈دستور قابل تأمل دیگری که خلیفه دوم آن را وضع کرد، عدم اجازه برای حضور بیش از ۳ روز بازرگانان اهل کتاب بود. در این مدت آنان باید کالای خود را فروخته و مدینه را ترک می‌کردند. 📚الجمع بین الصحیحین، حمیدی، ۱۹۹/۲ و… این دستور که به ظاهر تنها در شهر مدینه (و نه کوفه، بصره، و حتی در مکه و طائف) به شکلی جدّی پیگیری می‌شد، در راستای ماجرای فوق‌الذکر قابل تحلیل است. 👈گفته شده که یهودیان، و مسیحیان نجران نیز به دستور خلیفه دوم کوچانیده شدند. هر دو مورد، یعنی: بیرون کردن یهودیان خیبر و‌ مسیحیان نجران به سال ۲۱ هجری، یعنی پس از گذشت ۸ سال از خلافت و در دو سال آخر حکمرانی خلیفه دوم گزارش شده که نشان می‌دهد به ظاهر در همین سال‌ها خلیفه دوم گزارش‌هایی درباره‌ی ترور احتمالی خویش دریافت کرده است. متعاقباً خانه‌های یهودیان در خیبر بین مسلمانان تقسیم می‌شود. پی نوشت (1) : مانند این‌که ادعا شده عبدالله بن عمر که برای سرکشی زمین‌هایش به خیبر رفته بود، پس از خوابیدن در آن‌جا و بیدار شدن، دست‌هایش موقتاً فلج گردید و کج شد و این اتفاق چون کار یهودیان بود، آنان باید اخراج می‌شدند!!! مسند احمد، مسند عمر بن خطاب، ص۲۸، ج۹۱. پی نوشت (2) : برای مثال شخص خلیفه، عایشه و دیگر وابستگان به دستگاه خلافت ادعا کرده‌اند این کلام را از پیامبر شنیده‌اند: فتوح البلدان، ص۳۷ و… ادامه دارد ... @Adma_Khatoon
عمر ابن خطاب و یهود ( بخش سوم) 👈 در نظر عمر ابن خطاب، نصارا و مسیحیانِ شبه‌جزیره به‌نوعی شهروند درجه‌ی دو شمرده می‌شدند‌. اعتقاد خلیفه دوم این بود که نصارای عرب اهل کتاب نیستند و ذبح‌شان حرام است! و اصرار داشت که «آنان را رها نمی‌کنم تا مسلمان شوند یا سرهایشان را قطع می‌کنم!» 📚 سنن الکبری، ۳۶۳/۹ 👈 آن روش در برابر یهودیان و این نگرش نسبت به مسیحیان باعث شد که اهل کتاب از ترس فرار کنند و یا به دستور مستقیم خلیفه دوم جلای وطن کرده، شبه‌جزیره را ترک نمایند. 📚 مصنف عبدالرزاق، ۵۵/۶ 👈فراوان بودند یهودیان و مسیحیانی که در سرزمین‌های تازه فتح شده‌ی خارج شبه‌جزیره آزادانه زندگی می‌کردند و حدیث «دو دین در شبه‌جزیره نماند» که خود ساخته‌ی خلیفه دوم بود، فقط شامل شبه‌جزیره می‌شد و حضور اهل کتاب در دیگر نقاط سرزمین‌های اسلامی هیچ خطری برای دیگر اهل اسلام و تازه مسلمانان آن نواحی نداشت و گویا نصارای عرب در آن‌جا عرب محسوب می‌شدند!! 👈البته این بدان معنا نبود که نگاه اجتماعی خلیفه دوم: «انسان‌ها مانند وحوش هستند»! در مورد اهل کتاب خارج عربستان مصداق نداشته باشد! لذا استخدام فردی از اهل کتاب برای امور دفتری – که اعراب بیابانگرد از آن هیچ سررشته‌ای نداشتند – جرمی محسوب می‌شد که حتی به تازیانه خوردن والیان می‌انجامید که چرا چنین فرد کارآمدی را به کار گماشته‌اند! 📚حکم البناء الکنائس و المعابد‌ الشرکیة فی البلاد، ابن تیمیه، ۶۱/۱ 👈در خارج شبه‌جزیره اهل کتاب مجبور بودند جلوی سر خود را بتراشند و بر خود زنّار ببندد، باید مرکبی که سوار می‌شدند زین و پالان نداشته باشد تا راحت نباشند! و برای سوار شدن نباید از رکاب استفاده می‌کردند و تنها از دست خویش باید استفاده می‌کردند که سوار شدن را سخت‌تر می‌کرد و در عین حال آنان را از دیگر مردم متمایز می‌کرد! ادامه دارد ... @Adma_Khatoon
عمر ابن خطاب و یهود ( بخش چهارم و پایانی) 👈 ... در ادامه احکامی وضع شد که انسان را به شک در مورد وضعیت روانیِ واضعِ این احکام وامی‌دارد! اهل کتاب باید کفش‌هایشان لنگه به لنگه، سفید و سیاه می‌بود و برای سواری حق استفاده از اسب هموار را نداشتند و باید از الاغ یا قاطر استفاده می‌کردند! 👈داستان به همین‌جا ختم نمی‌شد و به مردم اجازه داده شده بود که اگر در دست کسی صلیب دیدند و یا جایی خارج دِیر صلیب نمایان شد، آن را بر سر صاحب صلیب بکوبند و سرش را بشکنند!! 📚سراج الملوک، ب۵۱، ص۲۵۳-۲۵۸ در این میان ظالمانه‌ترین رفتارها با مجوسیان بود. خلیفه دوم که به ظاهر با ایرانیان خصومت شخصی داشت و در عین حال در نظر او مجوس‌بودن هم بدترین نوع اهل کتاب محسوب می‌شد، خصمانه‌ترین راه‌ها را در برابر اینان پیش می‌گرفت. او تمامی ایرانیان و به‌اصطلاح مجوس را برده می‌دانست. در نتیجه، کشته‌شدنِ ایرانیان اسیر و مغلوب توسط والیان و فاتحان عرب حکمِ کشته‌شدنِ برده را داشت، تنها دیه – حتی اگر مسلمان شده بود – به وارثان تعلق می‌گرفت (📚مصنف عبدالرزاق، ۱۲۶/۶) و قاتلِ عرب از مصونیت در برابر قصاص بهره می‌برد!! 👈به هر روی خلیفه دوم که غیرعرب را قبول نداشت، نمی‌توانست به مهاجران اعتماد کند و دسته‌ی دیگر عرب، یعنی: انصار هم به او بی‌اعتماد بودند؛ لذا از یهودیان تازه‌مسلمان کمک می‌گرفت که این سیاست هم او را بیش از پیش منزوی کرد. 👈در نظر خلیفه دوم ، از میان اهل کتاب، یهودیانی خوب بودند که توسط او ظاهراً مسلمان شده و به کار فرهنگی برای دستگاه خلافت مبادرت می‌ورزند. صد البته حضور یهودیان در چنان زمانی تأثیرات فرهنگی فراوانی به‌همراه داشت که در طول تاریخ رد پای آن در منابع به‌روشنی قابل مشاهده است. اساس «» در همین دوره پایه‌ریزی شد تا تحریفات تاریخی بیشتری به‌ویژه در منابع اهل تسنن شکل بگیرد. پایان @Adma_Khatoon
⭕️ خانه‌های مدینه در صدر اسلام، اصلاً درب نداشتند!! چندی است وهابیّت خبیث و همصدا با آنان، شیعه‌نمایان وهابی‌زده، به هدف زیر سؤال بردن اصل مسلّم حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، واقعۀ (آتش زدن درب بیت وحی توسط حزب ننگین ) و ضربات وحشیانه‌ای که موجب شهادت صدیقه‌طاهره و علیهماالسلام شد، شبهه‌ای را مطرح کرده‌اند که "خانه‌های مدینه در صدر اسلام، اصلاً درب نداشتند و مسلمانان در ورودی منازلشان فقط پرده‌ای آویزان می‌کردند!!" حال به چند مدرک برای ردّ این ادعای باطل توجه فرمائید. 🔰 خدای تعالی در قرآن کریم به مسلمین اجازه می‌دهد که از خانه‌هایی که کلید آن در اختیارشان است، غذا بخورند: 💠 «لیس علی الأعمی حرج ولا علی الأعرج حرج ولا علی المریض حرج ولا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت آبائکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعا أو أشتاتا.» 📖 سوره مبارکه نور، آیه ۶۱ 🔹 «بر نابینا و لَنگ و بیمار، گناهی نیست (که بر سر سفرۀ شما حاضر شوند) و همچنین بر شما، که از خانه‌های خودتان (بدون اجازه) غذا بخورید و همچنین خانه‌های پدرانتان ... یا خانه‌هایی که کلیدهایش در اختیار شماست، یا خانه‌های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که به طور دسته‌جمعی یا جداگانه غذا بخورید.» ⁉️ سؤال این است که اگر خانه‌های صدر اسلام درب نداشتند، پس کلمه «مفاتحه» (کلیدهای خانه) در این آیه به چه معناست؟! آیا با کلید، پرده یا حصیر خانه‌هایشان را قفل و باز می‌کردند؟! 🔰 حجره‌های رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله از چوب بودند: ابن‌کثیر دمشقی، عالم و محدّث اهل تسنّن قرن هشتم می‌نویسد: 💠 «وکانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفی تاریخ البخاری أن بابه علیه‌السلام کان یقرع بالاظافیر فدل علی أنه لم یکن لابوابه حلق.» 🔹 «حجره‌های صلّی‌الله‌علیه‌وآله از شاخه و چوب درخت عَرعَر به وسیلۀ مو بافته شده بود؛ و در تاریخ بخاری آمده است: درِ خانه پیامبر را با نوک انگشتان و ناخن‌ها می‌زدند (درب چوبی بوده و با ناخن زدن بر پارچه، صدا نمی‌دهد!) و این دلالت بر این دارد که حلقه‌هایی برای کوبیدن بر در نداشته است.» 📚 البدایة والنهایة (ابن‌کثیر)، ج۳، ص۲۲۱ 🔰 خانۀ عایشه، درب چوبی داشت: محمد بخاری، محدّث مشهور اهل تسنّن قرن سوم در ادب المفرد می‌نویسد: 💠 «عن محمد بن هلال أنه رأی حجر أزواج النبی صلّی‌الله‌علیه(وآله)وسلم من جرید مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بیت عائشة فقال کان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا کان أو مصراعین قال کان بابا واحدا قلت من أی شیء کان قال من عرعر أو ساج.» 🔹 «محمد بن هلال، حجره‌های همسران پیامبر را دیده که پوششی بافته شده از مو بوده است؛ از وی درباره خانه پرسیدم، گفت: درب خانه‌اش به طرف شام باز می‌شد! پرسیدم: یک لنگه داشت یا دو لنگه؟ گفت: یک لنگه بیشتر نداشت؛ گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت: از چوب درخت عرعر یا ساج.» 📚 الأدب المفرد (بخاری)، ص۲۷۲ 🚩 شکستن درب خانۀ حضرت زهرا سلا‌م‌الله‌علیها در واقعۀ هجوم: محمد بن مسعود عیاشی، فقیه و محدّث شیعه قرن چهارم در تفسیر خود چنین روایت کرده است: 💠 «قال عمر قوموا بنا إليه فقام أبوبكر وعمر وعثمان وخالد بن الوليد و المغيرة بن شعبة وأبوعبيدة بن الجراح وسالم مولى أبي حذيفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهينا إلى الباب فرأتهم فاطمة صلوات‌الله‌عليها أغلقت الباب في وجوههم وهي لا تشك أن لا يدخل عليها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فكسره وكان من سعف.» ☄ «عمر گفت: ما را نزد وی ببر؛ و و و و بن شعبه و ابوعبیده جراح و سالم مولی ابوحذیفه و حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم؛ هنگامی که به خانه رسیدیم، فاطمه علیهاالسلام آنها را دید و درب را بر رویشان بست و شک نداشت که آنان بدون اجازۀ وی داخل نخواهند شد؛ اما عُمَر با لگد، در را که از چوب درخت خرما بود، شکست!» 📚 تفسیر العیاشی، ج۲، ص۶۶، ح۷۶ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۲۸، ص۲۲۷ 🔴 در نتیجه، خانه‌های مدینه در صدر اسلام و از جمله، خانۀ و علیهماالسلام، درب چوبی داشته‌اند؛ و این شبهۀ سخیف، دست و پا زدنی مذبوحانه بیش نیست به هدف نصرت صاحب دین، منتشر کنید @Adma_Khatoon
✔️یورش به خانه ی وحی از کتب عامه ....... 1⃣ لعنة الله با محاصره ی نظامی خانه ی علیه السلام علیه السلام فریاد می کشید؛ به خدای سوگند ! این خانه را به آتش خواهم کشید ، مگر اینکه به منظور بیعت با خلیفه ی مسلمانان از خانه به در آیید، و یا با خشونت نعره برمی آورد که ؛ با شما هستم هان ، ای مخالفان خلیفه ! یا به منظور دست بیعت دادن ، از خانه بیرون آیید یا خانه را با هر کس که در آن است به شعله های آتش خواهم سپرد، برخی به او گفتند؛ دختر فرزانه ی صلی الله علیه و آله و سلم در خانه است ؛ فقال للرجل ؛ان فیها فاطمة علیها السلام عمر لعنة الله علیه گفت ؛  و ان کانت فیها ! اگرچه او هم در خانه باشد! 📚تاریخ طبری ج 3 ص 198 📚الامامة و السيامة ج 1 ص 13 📚شرح ابن ابی الحدید ج 1 ص 134 📚فاطمه علیها السلام من المهد الی اللحد ص 407📚 ☑️ این مطالب از کتب معتبره اهل عامه( سنت) است ، خودشان به جنایت بزرگ عمر بن خطاب لعنة الله علیها اعتراف کردند، اگر در خانه کس است یک حرف بس است، قضاوت با وجدان های علوی شما!!🤔🤔 @Adma_Khatoon
✔️یورش به خانه ی وحی از کتب عامه ........ 2⃣ لعنة الله عليه گروهی را به سرکردگی لعنة الله عليه به سوی خانه ی علیه السلام  گسیل داشت، و به سرکرده ی آنان گفت؛  اگر در برابر فرمانت سر فرود نیاوردند با آنان پیکار کن ، عمر عليه با شعله اى از آتش حرکت کرد تا خانه ی خاندان وحی را به آتش کشد، در این گیر و دار دخت فرزانه ی صلی الله علیه و آله علیها السلام با او روبرو شد و فرمودند : " یابن خطاب ! ا جئت لتحرق دارنا؟" " هان ، ای پسر خطاب ! آمده ای تا خانه ی ما را به آتش بکشی ؟!" عمر لعنة الله علیه پاسخ داد ؛ نعم، او تدخلوا فیما دخلت فیه الامة ، آری، مگر همان چیزی را که امت گردن نهاده اند ، بپذیرید و با خلیفه ی مورد نظر ما در ، دست بیعت دهید ، و با ما هم رأى و هم داستان گردید. 📚 عقدالفرید ج 2 ص 250 📚تاریخ ابوالفداء ج 1 ص 156 📚اعلام النساء ج 3 ص 1207 📚فاطمه علیها السلام من المهد الی اللحد ص 406📚 ☑️ بر عمر و ابوبکر لعنة الله علیهما تا خود تابوت آ🔥ت🔥ش🔥ی🔥ن🔥 لعنننت @Adma_Khatoon