#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هشتم_جمادی_الاول_شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها بنابر قول ۷۰ روز بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله
.
هشتم جمادی الاول یکی از اقوال شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها است.
این روایت تقریبا #پنجمین قول از اختلاف شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها طبق ترتیب ایام، بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است.
در بین اقوال مختلف در شهادت حضرت صدیقه سلام الله علیها به کلمه #سبعون یا #سبعین و یا دو ماه و ده روز یعنی #هفتاد_روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله اشاره شده است.
همچنین روایتی را #قاضی_نعمان از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که در این روایت نیز برای شهادت حضرت، اشاره به هفتاد روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله دارد.
لازم بذکر است که #مرحوم_علامه_مجلسی و #سید_بحرالعلوم ، محدث نوری، مرحوم مامقانی، محدث شیخ عباس قمی و مرحوم آقابزرگ تهرانی و... رضوان الله علیهم، #جناب_قاضی_نعمان را شیعه اثنی عشری میدانستند.
عن القاضی النعمان قال:
روینا عن #جعفر_بن_محمد عن أبیه عن آبائه علیهم السلام أنَّ رَسول الله صلی الله علیه وآله أسرَّ إلي فاطِمة سلام الله علیها أنَها أوَل مَن يُلحق مِن أهلِ بَيته فَلمَّا قُبِض و نَالَها مِن القَوم مَا نَالَها، لَزِمَت الفَرَاش وَ نَحل جِسمها و ذَاب لَحمها و صارَت کَالخیال و عَاشَت بَعد رَسول الله صلی الله علیه وآله فِی حَالِها تِلک #سبعین_یوما
یعنی وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها اولین نفر از اهلبیت علیهم السلام بودند که به پیامبر ملحق شدند در حالی که جسم و گوشت مبارکشان ذوب شده بود بنحوی که یک شَبَهی از ایشان دیده میشد و در این حال بودند تا هفتاد روز بعد از شهادت پیامبر شهید گشتند.
دعائم الإسلام (مخطوط) ص۶۷
شرخ الأخبار ج۳ ص۳۰
.
و در بعضی از عبارات کتب مختلف این چنین آمده است:
عاشَت فاطِمةعلیهاالسلام #سبعین_من_یوم_و_لیلة بَعدَ أبِیها
تاریخ دمشق ج۳ ص۱۵۹
الإکتفاء السید الجلالی ص۲۷۰
.
فاطمة بنت رسول الله سيدة نساء العالمين... و بقيت بعد أبيها... و قيل #سبعين_يوما
إحقاق الحق ج١٠ ص۴۶۱
الروضةالفيحاء ص۲۲۴
مناقب اهلبیت علیهم السلام ص۲۳۲
تاریخ یعقوبی ج۲ ص۱۱۵
مروج الذهب ج۲ ص۲۸۲
.
قد إختلف فی مدة بقائها بعد أبیها... #سبعون_یوما
فاطمة الزهراء عليها السلام لأبی علم ص۲۰۱
و قال إبن جوزی... و الثالث شهران و عشرة أيام
تذکرة الخواص ص٣٢١
الجوهره ص۱۸
الأشعثيات ص٢٠۵
تاریخ الخمیس ص۲۷۸
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
#کهنه_پیراهن 😭
10 جمادی الاول
در اين روز حضرت زهرا سلام اللَّه عليها پيراهن ابراهيم خليل الرحمن عليه السّلام را به زينب كبرى سلام اللَّه عليها دادند و فرمودند: «هنگامى كه برادرت حسين عليه السّلام اين پيراهن را از تو خواست، بدانكه ساعتى بيشتر مهمان تو نيست، وسپس به بدترين حالات به دست اولاد زنا كشته مى شود».
اين برنامه سه روز قبل از شهادت حضرت زهرا سلام اللَّه عليها بود.
وقايع المشهور صفحه 95
بحر المصائب جلد 3 صفحه 45 ـ 46
الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة (رفیع الدین رفیعی) صفحه 72
تقويم شيعه (بندانی نیشابوری) صفحه 81
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
⏹ عمر ابن خطاب و یهود ( بخش اول)
👈رابطهی قدیمی خلیفه دوم اهل تسنن با اهل کتاب که به سالهای پیش از هجرت او برمیگشت، در دوران خلافت به نقطهی عطف جدیدی رسید.
خلیفه دوم اهل تسنن که اصولاً در زمان خلافتش همگان را از نقل احادیث و روایات دوران پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بهشدّت نهی میکرد و متخلّفان را با تازیانه پاسخ میگفت، «یهودیان» را در نقل داستانهای تاریخی آزاد گذاشته بود!
«کعب الاحبار»، بزرگ یهودیان در یمن، در زمان خلیفه دوم ایمان آورد و بلافاصله مسئولیت حکومتی گرفت و شروع به نقل حدیث کرد! او بهنوعی مفسّر اصلی مورد تأیید دستگاه خلافت بود که نقل او تفسیر آیات قرآن محسوب میشد.
👈در منابع اهل تسنن، صحابه زیادی از او حدیث نقل کردهاند و این در حالی است که صحابه، پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را دیده بودند و کعبالاحبار در زمان آن حضرت اصلاً مسلمان نبود! این وقایع در حالی اتفاق میافتاد که در همان زمان، حتی فردی مانند ابوهریره نیز به دستور خلیفه دوم از نقل حدیث منع شده بود و به همین علت تازیانه خورده بود
📚 شرح نهجالبلاغه، ابن أبیالحدید، ج۴، ص۶۷-۶۸
👈همو میگوید: کسی در دوران خلیفه دوم نبود که حدیث نقل کند و خون از پشتش جاری نشود.
📚تاریخ ابن عساکر، ۱۱/۳
👈«تَمیم داری»(1) و «زید بن ثابت»، دو یهودیزاده دیگر بودند که در زمان خلیفه دوم به مشاغل رسمی منصوب شدند.
📚التنبیه و الاشراف، ص۲۵۴
👈جالب آنکه این زید بن ثابتِ تازهمسلمان بود که در زمان خلیفه اول و با تأیید خلیفه دوم، مسئول جمعآوری قرآن شد تا در مقابل قرآن امیرمؤمنان (علیه السلام)، دستگاه خلافت، قرآنی برای عرضه داشته باشد!
📚امتاع الاسماع، ۲۴۸/۴
👈نام یهودی تازهمسلمانی مانند «عبدالله بن سَلام» را نیز باید به این فهرست افزود!
👈در ستودنِ راه و روش یهودیان، اشارات فراوانی برای اهل دقت در سَفر خلیفه دوم به سال ۱۶ یا ۱۷ هجری به فلسطین و شام و بهخصوص شهر «اورشلیم» (بیتالمقدس) وجود دارد
📚سنن بیهقی ۴۱/۵
پی نوشت (1) : تمیم داری بهعنوان یکی از روات مشهور حدیث در تاریخ ثبت است. او آنچنان مشهور است که نام او در قابهای حکاکی شده در ایوان اول مسجد النبی در کنار نام بزرگان اسلام مانند امیرمؤمنان و حسنین علیهم السلام، خلفای راشدین و امامان فقه عامه مانند شافعی، مالکی، و… نگاشته شده است!
ادامه دارد ...
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
⏹ عمر ابن خطاب و یهود ( بخش دوم)
👈در مقابل ستودن راه و روش یهودیان توسط عمر ابن خطاب یهودیان نیز خلیفه دوم را میستودند و ادعا میکردند که نام او در تورات و کتب پیشینیان آمده است
📚 تاریخ طبری، ۴۶۶/۴
👈 و یا کعبالاحبار ادعا میکرد که خصوصیات و صفت خلیفه دوم را در تورات یافته است؛ که این تملّقگویی حتی تعجب شخص خلیفه را به همراه داشت
📚 تاریخ طبری، ۱۹۱/۴
👈در منابع اهل تسنّن آمده است که:
«به ما چنین رسیده است که نخست، اهل کتاب به عُمَر، فاروق (جداکنندهی حق و باطل) لقب دادند و مسلمانان این را از سخن آنان نقل میکردند.»
📚نقل قول از محمد بن شهابالدین زهری از تاریخنگاران قرن اول؛ الطبقات الكبرى، ۲۷۰/۳ و تاریخ المدینة المنورة، ٦٦٢/٣
👈به هر روی آنچه از عملکرد خلیفه دوم اهل تسنن در دوران خلافتش استنباط میشود، این است که او دست یهودیان را در اموری که به ظاهر امور فرهنگی جامعهی مسلمانان تلقی میشد، باز گذاشته بود. بهنظر میرسد که اینگونه انتصابها، وام خلیفه به اهل کتاب باشد که رابطه و همکاریِ صمیمانهی آنان در دوران حیات نبوی، باعثِ به ثمر نشستن «سقیفه» شد.
👈در عین حال یهودیان بهعنوان یک اقلیت صاحب تمدن و فرهنگ ، همواره در سیاستها به سمت قدرتهای جدید و بالقوه تمایل داشتند و بهنوعی نقش ستون پنجم را برای حکومتهای وقت بازی میکردند. خلیفه دوم نیز از این موضوع بیاطلاع نبود.
👈همین یهودیان بودند که به فناوری تولید «سَمّ» آگاهی داشتند و در مسمومکردن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به منافقان کمک کردند. همینان نیز به کمک خلیفه دوم و همکارانش آمدند، و شروع بیماری خلیفه اول نیز به «سَمّ» آنان بود.
👈خلیفه دوم اهل سنت با آگاهی کامل از این موضوع که محل فرآوری این «سَمّ» در مناطق یهودینشین خیبر (همچنین احتمالاً تیماء و وادیالقری جایی در شمال منطقه خیبر) بود، این خطر را با کوچدادنِ یهودیان این مناطق از بین برد.
این کار به بهانههای واهی (1) و یا ادعای این که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در آخرین لحظات عمر خویش فرمودهاند: «در جزیرة العرب دو دین نباشد»! اتفاق افتاد (2) تا او نیز با «سَمّ» از میان نرود. آری علیرغم ممنوعبودنِ نقل حدیث، اینبار نیز حدیث مجعول دیگری به کمک خلیفه دوم میآید تا او را در سیاستهای راهبردیاش هدایت کند!
👈دستور قابل تأمل دیگری که خلیفه دوم آن را وضع کرد، عدم اجازه برای حضور بیش از ۳ روز بازرگانان اهل کتاب بود. در این مدت آنان باید کالای خود را فروخته و مدینه را ترک میکردند.
📚الجمع بین الصحیحین، حمیدی، ۱۹۹/۲ و…
این دستور که به ظاهر تنها در شهر مدینه (و نه کوفه، بصره، و حتی در مکه و طائف) به شکلی جدّی پیگیری میشد، در راستای ماجرای فوقالذکر قابل تحلیل است.
👈گفته شده که یهودیان، و مسیحیان نجران نیز به دستور خلیفه دوم کوچانیده شدند.
هر دو مورد، یعنی: بیرون کردن یهودیان خیبر و مسیحیان نجران به سال ۲۱ هجری، یعنی پس از گذشت ۸ سال از خلافت و در دو سال آخر حکمرانی خلیفه دوم گزارش شده که نشان میدهد به ظاهر در همین سالها خلیفه دوم گزارشهایی دربارهی ترور احتمالی خویش دریافت کرده است. متعاقباً خانههای یهودیان در خیبر بین مسلمانان تقسیم میشود.
پی نوشت (1) : مانند اینکه ادعا شده عبدالله بن عمر که برای سرکشی زمینهایش به خیبر رفته بود، پس از خوابیدن در آنجا و بیدار شدن، دستهایش موقتاً فلج گردید و کج شد و این اتفاق چون کار یهودیان بود، آنان باید اخراج میشدند!!! مسند احمد، مسند عمر بن خطاب، ص۲۸، ج۹۱.
پی نوشت (2) : برای مثال شخص خلیفه، عایشه و دیگر وابستگان به دستگاه خلافت ادعا کردهاند این کلام را از پیامبر شنیدهاند: فتوح البلدان، ص۳۷ و…
ادامه دارد ...
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
⏹ عمر ابن خطاب و یهود ( بخش سوم)
👈 در نظر عمر ابن خطاب، نصارا و مسیحیانِ شبهجزیره بهنوعی شهروند درجهی دو شمرده میشدند. اعتقاد خلیفه دوم این بود که نصارای عرب اهل کتاب نیستند و ذبحشان حرام است! و اصرار داشت که «آنان را رها نمیکنم تا مسلمان شوند یا سرهایشان را قطع میکنم!»
📚 سنن الکبری، ۳۶۳/۹
👈 آن روش در برابر یهودیان و این نگرش نسبت به مسیحیان باعث شد که اهل کتاب از ترس فرار کنند و یا به دستور مستقیم خلیفه دوم جلای وطن کرده، شبهجزیره را ترک نمایند.
📚 مصنف عبدالرزاق، ۵۵/۶
👈فراوان بودند یهودیان و مسیحیانی که در سرزمینهای تازه فتح شدهی خارج شبهجزیره آزادانه زندگی میکردند و حدیث «دو دین در شبهجزیره نماند» که خود ساختهی خلیفه دوم بود، فقط شامل شبهجزیره میشد و حضور اهل کتاب در دیگر نقاط سرزمینهای اسلامی هیچ خطری برای دیگر اهل اسلام و تازه مسلمانان آن نواحی نداشت و گویا نصارای عرب در آنجا عرب محسوب میشدند!!
👈البته این بدان معنا نبود که نگاه اجتماعی خلیفه دوم: «انسانها مانند وحوش هستند»! در مورد اهل کتاب خارج عربستان مصداق نداشته باشد! لذا استخدام فردی از اهل کتاب برای امور دفتری – که اعراب بیابانگرد از آن هیچ سررشتهای نداشتند – جرمی محسوب میشد که حتی به تازیانه خوردن والیان میانجامید که چرا چنین فرد کارآمدی را به کار گماشتهاند!
📚حکم البناء الکنائس و المعابد الشرکیة فی البلاد، ابن تیمیه، ۶۱/۱
👈در خارج شبهجزیره اهل کتاب مجبور بودند جلوی سر خود را بتراشند و بر خود زنّار ببندد، باید مرکبی که سوار میشدند زین و پالان نداشته باشد تا راحت نباشند! و برای سوار شدن نباید از رکاب استفاده میکردند و تنها از دست خویش باید استفاده میکردند که سوار شدن را سختتر میکرد و در عین حال آنان را از دیگر مردم متمایز میکرد!
ادامه دارد ...
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
⏹ عمر ابن خطاب و یهود ( بخش چهارم و پایانی)
👈 ... در ادامه احکامی وضع شد که انسان را به شک در مورد وضعیت روانیِ واضعِ این احکام وامیدارد! اهل کتاب باید کفشهایشان لنگه به لنگه، سفید و سیاه میبود و برای سواری حق استفاده از اسب هموار را نداشتند و باید از الاغ یا قاطر استفاده میکردند!
👈داستان به همینجا ختم نمیشد و به مردم اجازه داده شده بود که اگر در دست کسی صلیب دیدند و یا جایی خارج دِیر صلیب نمایان شد، آن را بر سر صاحب صلیب بکوبند و سرش را بشکنند!!
📚سراج الملوک، ب۵۱، ص۲۵۳-۲۵۸
در این میان ظالمانهترین رفتارها با مجوسیان بود. خلیفه دوم که به ظاهر با ایرانیان خصومت شخصی داشت و در عین حال در نظر او مجوسبودن هم بدترین نوع اهل کتاب محسوب میشد، خصمانهترین راهها را در برابر اینان پیش میگرفت. او تمامی ایرانیان و بهاصطلاح مجوس را برده میدانست. در نتیجه، کشتهشدنِ ایرانیان اسیر و مغلوب توسط والیان و فاتحان عرب حکمِ کشتهشدنِ برده را داشت، تنها دیه – حتی اگر مسلمان شده بود – به وارثان تعلق میگرفت (📚مصنف عبدالرزاق، ۱۲۶/۶) و قاتلِ عرب از مصونیت در برابر قصاص بهره میبرد!!
👈به هر روی خلیفه دوم که غیرعرب را قبول نداشت، نمیتوانست به مهاجران اعتماد کند و دستهی دیگر عرب، یعنی: انصار هم به او بیاعتماد بودند؛ لذا از یهودیان تازهمسلمان کمک میگرفت که این سیاست هم او را بیش از پیش منزوی کرد.
👈در نظر خلیفه دوم ، از میان اهل کتاب، یهودیانی خوب بودند که توسط او ظاهراً مسلمان شده و به کار فرهنگی برای دستگاه خلافت مبادرت میورزند. صد البته حضور یهودیان در چنان زمانی تأثیرات فرهنگی فراوانی بههمراه داشت که در طول تاریخ رد پای آن در منابع بهروشنی قابل مشاهده است. اساس «#اسرائیلیات» در همین دوره پایهریزی شد تا تحریفات تاریخی بیشتری بهویژه در منابع اهل تسنن شکل بگیرد.
پایان
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
⭕️ خانههای مدینه در صدر اسلام، اصلاً درب نداشتند!!
چندی است وهابیّت خبیث و همصدا با آنان، شیعهنمایان وهابیزده، به هدف زیر سؤال بردن اصل مسلّم #شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، واقعۀ #احراق_البیت (آتش زدن درب بیت وحی توسط حزب ننگین #سقیفه) و ضربات وحشیانهای که موجب شهادت صدیقهطاهره و #حضرت_محسن علیهماالسلام شد، شبههای را مطرح کردهاند که "خانههای مدینه در صدر اسلام، اصلاً درب نداشتند و مسلمانان در ورودی منازلشان فقط پردهای آویزان میکردند!!" حال به چند مدرک برای ردّ این ادعای باطل توجه فرمائید.
🔰 خدای تعالی در قرآن کریم به مسلمین اجازه میدهد که از خانههایی که کلید آن در اختیارشان است، غذا بخورند:
💠 «لیس علی الأعمی حرج ولا علی الأعرج حرج ولا علی المریض حرج ولا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت آبائکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعا أو أشتاتا.»
📖 سوره مبارکه نور، آیه ۶۱
🔹 «بر نابینا و لَنگ و بیمار، گناهی نیست (که بر سر سفرۀ شما حاضر شوند) و همچنین بر شما، که از خانههای خودتان (بدون اجازه) غذا بخورید و همچنین خانههای پدرانتان ... یا خانههایی که کلیدهایش در اختیار شماست، یا خانههای دوستانتان، بر شما گناهی نیست که به طور دستهجمعی یا جداگانه غذا بخورید.»
⁉️ سؤال این است که اگر خانههای صدر اسلام درب نداشتند، پس کلمه «مفاتحه» (کلیدهای خانه) در این آیه به چه معناست؟! آیا با کلید، پرده یا حصیر خانههایشان را قفل و باز میکردند؟!
🔰 حجرههای رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله از چوب بودند:
ابنکثیر دمشقی، عالم و محدّث اهل تسنّن قرن هشتم مینویسد:
💠 «وکانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفی تاریخ البخاری أن بابه علیهالسلام کان یقرع بالاظافیر فدل علی أنه لم یکن لابوابه حلق.»
🔹 «حجرههای #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله از شاخه و چوب درخت عَرعَر به وسیلۀ مو بافته شده بود؛ و در تاریخ بخاری آمده است: درِ خانه پیامبر را با نوک انگشتان و ناخنها میزدند (درب چوبی بوده و با ناخن زدن بر پارچه، صدا نمیدهد!) و این دلالت بر این دارد که حلقههایی برای کوبیدن بر در نداشته است.»
📚 البدایة والنهایة (ابنکثیر)، ج۳، ص۲۲۱
🔰 خانۀ عایشه، درب چوبی داشت:
محمد بخاری، محدّث مشهور اهل تسنّن قرن سوم در ادب المفرد مینویسد:
💠 «عن محمد بن هلال أنه رأی حجر أزواج النبی صلّیاللهعلیه(وآله)وسلم من جرید مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بیت عائشة فقال کان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا کان أو مصراعین قال کان بابا واحدا قلت من أی شیء کان قال من عرعر أو ساج.»
🔹 «محمد بن هلال، حجرههای همسران پیامبر را دیده که پوششی بافته شده از مو بوده است؛ از وی درباره خانه #عایشه پرسیدم، گفت: درب خانهاش به طرف شام باز میشد! پرسیدم: یک لنگه داشت یا دو لنگه؟ گفت: یک لنگه بیشتر نداشت؛ گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت: از چوب درخت عرعر یا ساج.»
📚 الأدب المفرد (بخاری)، ص۲۷۲
🚩 شکستن درب خانۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها در واقعۀ هجوم:
محمد بن مسعود عیاشی، فقیه و محدّث شیعه قرن چهارم در تفسیر خود چنین روایت کرده است:
💠 «قال عمر قوموا بنا إليه فقام أبوبكر وعمر وعثمان وخالد بن الوليد و المغيرة بن شعبة وأبوعبيدة بن الجراح وسالم مولى أبي حذيفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهينا إلى الباب فرأتهم فاطمة صلواتاللهعليها أغلقت الباب في وجوههم وهي لا تشك أن لا يدخل عليها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فكسره وكان من سعف.»
☄ «عمر گفت: ما را نزد وی ببر؛ #ابوبکر و #عمر و #عثمان و #خالد_بن_ولید و #مغیرة بن شعبه و ابوعبیده جراح و سالم مولی ابوحذیفه و #قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم؛ هنگامی که به خانه رسیدیم، فاطمه علیهاالسلام آنها را دید و درب را بر رویشان بست و شک نداشت که آنان بدون اجازۀ وی داخل نخواهند شد؛ اما عُمَر با لگد، در را که از چوب درخت خرما بود، شکست!»
📚 تفسیر العیاشی، ج۲، ص۶۶، ح۷۶
بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج۲۸، ص۲۲۷
🔴 در نتیجه، خانههای مدینه در صدر اسلام و از جمله، خانۀ #امیرالمؤمنین و #حضرت_زهرا علیهماالسلام، درب چوبی داشتهاند؛ و این شبهۀ سخیف، دست و پا زدنی مذبوحانه بیش نیست
به هدف نصرت صاحب دین، منتشر کنید
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
✔️یورش به خانه ی وحی از کتب عامه .......
1⃣
#عمر لعنة الله با محاصره ی نظامی خانه ی #امیرالمؤمنین علیه السلام علیه السلام فریاد می کشید؛ به خدای سوگند ! این خانه را به آتش خواهم کشید ، مگر اینکه به منظور بیعت با خلیفه ی مسلمانان از خانه به در آیید،
و یا با خشونت نعره برمی آورد که ؛ با شما هستم هان ، ای مخالفان خلیفه ! یا به منظور دست بیعت دادن ، از خانه بیرون آیید یا خانه را با هر کس که در آن است به شعله های آتش خواهم سپرد،
برخی به او گفتند؛ دختر فرزانه ی #پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خانه است ؛
فقال للرجل ؛ان فیها فاطمة علیها السلام
عمر لعنة الله علیه گفت ؛ و ان کانت فیها !
اگرچه او هم در خانه باشد!
📚تاریخ طبری ج 3 ص 198
📚الامامة و السيامة ج 1 ص 13
📚شرح ابن ابی الحدید ج 1 ص 134
📚فاطمه علیها السلام من المهد الی اللحد ص 407📚
☑️ این مطالب از کتب معتبره اهل عامه( سنت) است ، خودشان به جنایت بزرگ عمر بن خطاب لعنة الله علیها اعتراف کردند، اگر در خانه کس است یک حرف بس است، قضاوت با وجدان های علوی شما!!🤔🤔
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
✔️یورش به خانه ی وحی از کتب عامه ........
2⃣
#ابوبکر لعنة الله عليه گروهی را به سرکردگی #عمر لعنة الله عليه به سوی خانه ی #امیرالمومنین علیه السلام گسیل داشت، و به سرکرده ی آنان گفت؛ اگر در برابر فرمانت سر فرود نیاوردند با آنان پیکار کن ،
عمر #لعنة_الله عليه با شعله اى از آتش حرکت کرد تا خانه ی خاندان وحی را به آتش کشد، در این گیر و دار دخت فرزانه ی #پیامبر صلی الله علیه و آله #فاطمه علیها السلام با او روبرو شد و فرمودند :
" یابن خطاب ! ا جئت لتحرق دارنا؟"
" هان ، ای پسر خطاب ! آمده ای تا خانه ی ما را به آتش بکشی ؟!"
عمر لعنة الله علیه پاسخ داد ؛
نعم، او تدخلوا فیما دخلت فیه الامة ،
آری، مگر همان چیزی را که امت گردن نهاده اند ، بپذیرید و با خلیفه ی مورد نظر ما در #سقیفه، دست بیعت دهید ، و با ما هم رأى و هم داستان گردید.
📚 عقدالفرید ج 2 ص 250
📚تاریخ ابوالفداء ج 1 ص 156
📚اعلام النساء ج 3 ص 1207
📚فاطمه علیها السلام من المهد الی اللحد ص 406📚
☑️ بر عمر و ابوبکر لعنة الله علیهما تا خود تابوت آ🔥ت🔥ش🔥ی🔥ن🔥 لعنننت
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
☄️ عمر بن خطاب: "مگر خشم فاطمه (علیها السلام) چه ارزشی دارد؟!"
وقتی آن دو نفر (پس از جنایات وحشیانه خود) برای مصالح سیاسی و حکومتیشان، به عیادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها آمدند، بعد از آنکه حضرت فاطمه حجّت را بر آن دو تمام کردند، آنان از حضرتش طلب بخشش و حلالیت نمودند؛ حضرت فاطمه سلام الله علیها در پاسخ آن دو ملعون فرمودند:
«پروردگارا، من تو را شاهد میگيرم و اين افرادی که حضور دارند را شهود قرار میدهم که اين دو نفر، مرا در زمان حيات و موقع شهادتم اذيّت و آزار نمودند. به خدا قسم که من اصلاً يک کلمه با شما تکلّم نخواهم کرد تا موقعی که خدای خود را ملاقات نمايم و راجع به اين عملی که شما با من انجام داديد به پروردگار خود شکايت کنم.»
🔥 ناگاه صدای #ابوبکر به واويلا بلند شد و گفت: «ای کاش مادرم مرا نمیزاد!» (لعنت خدا بر تو ای حیلهگر سیاست پیشه!)
☄️ #عمر به ابوبکر گفت: «تعجّب میکنم از اين مردم که چگونه تو را سرپرست و متصدّی امور خود قرار دادند، در صورتی که تو پيرمرد خرفتی هستی و براى غضب يک زن، جزع و فزع میکنی و براى خشنودی او خوشحال میشوی! چه مانعی دارد که شخصی يک زن را خشمناک نمايد؟!»
آنگاه برخاستند و خارج شدند.
📚 علل الشّرایع، ج ۱، ص ۱۸۷
📝 آیا این ملعونِ ازل و ابد فراموش کرده بود کلام رسول خدا صلّی الله علیه و آله را که فرمودند: «إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلّ يَغضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَة، وَ يَرضَى لِرِضَاهَا» (خدای تعالی با غضب فاطمه علیها السلام به افراد غضب میکند و با رضایت او از آنان راضی میشود)؟! روایت صحیحی که حتّی مخالفین هم آن را نقل کردهاند!
🔥 آری، خشم و غضب فاطمه سلام الله علیها ارزشش آن است که تو را تا قعر جهنّم میبرد!
📜 مقتل الحسین (خوارزمی)، ج ۱، ص ۹۰
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
شفاعت و مقام عظمای حضرت صدّیقه کبرى، فاطمه زهرا صلوات الله عليها در روز قيامت
حضرت امام باقر صلوات الله عليه فرمودند:
حضرت فاطمه زهراء علیها السّلام [در صحنه محشر] می فرماید: پروردگارا، دوست دارم در چنين روزى قدر و منزلت من شناخته شود. خداوند مى فرمايد: اى دختر حبيب من، بازگرد و در ميان اهل محشر بنگر، و هر كسى كه محبّت تو يا يكى از فرزندان تو را در دل دارد دست او را بگير و داخل بهشت نما.
امام باقر عليه السّلام می فرمايد: اى جابر، به خداوند سوگند كه فاطمه [علیها السّلام] در آن روز شيعيان و محبّان خود را به گونه ای از ميان اهل محشر جدا مى كند و نجات مى دهد كه پرنده دانه های نيكو را از ميان دانه های بى ارزش جدا مى كند. هنگامى كه فاطمه [علیها السّلام] با شيعيانش بر در بهشت مى رسند خداوند در دل شيعيان فاطمه [علیها السّلام] القا مى كند كه بايستند، پس آنان مى ايستند و پشت سر خود را مى نگرند، خداوند عزيز و بزرگ مى فرمايد: اى دوستان من، براى چه پشت سر خود را مى نگريد در حالى كه من شفاعت فاطمه [علیها السّلام] را درباره شما پذيرفته ام. ایشان جواب مى دهند: پروردگارا، ما دوست داريم كه در اين چنين روزى قدر و منزلت ما شناخته شود. خداوند مى فرمايد: پس بازگرديد و هر كسى را كه شما را براى دوستى فاطمه [علیها السّلام] دوست مى داشته، و هر كسى را كه براى محبّت فاطمه [علیها السّلام] شما را اطعام كرده و يا پوشانيده، و يا جرعه اى آب به شما داده، و يا در غياب شما از شما دفاع و حمايت كرده، دست آنان را بگيريد و داخل بهشت نماييد.
امام باقر عليه السّلام مى فرمايد: به خداوند سوگند كه در محشر، از ميان مردمان كسى باقى نمى ماند مگر اشخاص شكّاك، كافر و منافق. پس وقتى اين سه گروه مى بينند كه چگونه مؤمنان به شفاعت فاطمه [علیها السّلام] و شيعيان نجات مى يابند مى گويند: «ما شفيع و دوست مهربانی نداريم، اى كاش چاره ای مى داشتيم و از مؤمنين محسوب مى شديم». امام محمّد باقر علیه السّلام می فرمایند: هيهات، هيهات، كه آنچه را مى خواهند به آن نخواهند رسيد و حتّى اگر بازگردانده شوند و فرصت ديگرى به آنها داده شود باز همان اعمالی را انجام خواهند داد كه پيش از آن انجام داده اند كه خداوند متعال فرمايد: «اگر برمى گشتند باز مشغول همان كاری مى شدند كه نبايد بشوند، همانا ايشان دروغگويانند».
بحارالأنوار: جلد ۴۳، صفحه ۶۴
📓
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon