هیچ وقت خودت رو بابت کارهای اشتباهت سرزنش نکن اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee

می‌گویند حضرت یونس وقتی از همه جا ناامید شده بود همان زمانی که خود را در تاریکی‌های شکم ماهی دید و در پریشانی و بی‌تابی فرو رفت به خدا گفت: لااله‌الا‌انت سبحانک انی کنت من الظالمین ... "یعنی که خدای من هیچ خدایی جز تو نیست تو منزهی و من از ظالمین و ستمکاران بودم به خودم قبل از همه ستم کردم... یونس وقتی دلش را صاف کرد وقتی تقصیراتش را پذیرفت خدا نجاتش داد ... و ادامه‌اش که می‌گویند: فستجبناله و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین ... یعنی ما مومنین را اینگونه نجات می‌دهیم ... وقتی که غم سراسر وجودشان را فرا گرفت وقتی پریشان شدند ... یعنی بنشین گوشه‌ای و دلت را با خدا صاف کن مثل یونس نبی اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee

این پست عااااالیه،کلی حس خوب بهم منتقل کرد ،گفتم با شما به اشتراک بزارم،حتما واسه عزیزانتون بفرستین ان شاءالله تلنگری باشه واسه هممون🌹🌹🌹 اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee

تنها چیزی که بدرش خورده زیارت امام حسین علیه‌السلام بوده اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee

خدایا گشایشی ایجاد کن برای دلهایی که با بغض صدایت میزنند... اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee

#با_قرآن_شروع‌_کنیم ☀️ روزمان را 💖 امروز هم‌ نعمت‌ خداست 💖 💖 قــــدرش‌ را بـــدانــیــم💖 ☀️ صفحه‌ امروز: ۲۴۸ ☀️ سوره یوسف، آیه ۱۰۴-۱۱۱ #تلاوت_یک_صفحه #به_ترجمه_آیات_دقت_کنید اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee

وسواس وسواس ۲ برای اینکه روتختیم خراب نشه بهش گفتم باید روی زمین بخوابیم.‌ این رو هم پذیرفت. کم‌کم دیگه نمیتونستم اجازه بدم به خودمم دست بزنه. یه روز بهم گفت دیگه نمیتونم باهات ادامه بدم. یا خودت رو عوض کن یا جدا شیم. وقتی حرف از طلاق زد تازه متوجه شدم چقدر دوستش دارم. اما ترک وسواس کار خیلی سختی بود.‌با کمک‌مشاوره و روانشناس و روانپزشک هم نتونستم‌ خودم رو درمان کنم. دیگه طاقتش تموم شد. ساک وسایلش رو بست و رفت خونه‌ی مادرش. رفتم مسجد و تا تونستم گریه کردم‌ همسر روحانی مسجد ازم پرسید منم همه‌ش رو براش گفتم.‌ بهم گفت تو که همه راه ها رو امتحان کردی بیا مشاوره اسلامی رو هم رو امتحان کن. رفتم پیش کسی که معرفی کرد و اون خانم انقدر از احادیث و روایات برام گفت و راه های اسلامی بهم پیشنهاد کرد که آثارش رو توی زندگیم دیدم. به شوهرم زنگ زدم گفتم برگرده. تمایلی نداست ولی به اصرار مادرش برگشت. مشاوره‌ی اسلامی برام کارساز بود و الان سه تا بچه دارم. داستان زندگیم رو گفتم شاید کسی به درد من گرفتار شده باشه تا زیاد توش غرق نشده از راه درست تودش رو درمان کنه #پایان

گرفتار طالبان ۱ یک زن افغان هستم. ۱۳ سالم بود که یکی از اعضای طالبان به خواستگاری من اومد جواب پدرم مثبت بود جرات مخالفت نداشت مراسم عروسی برگزار شد من شده بودم زن چهارم اون مرد. طلا و لباس زیاد برام آورده بودند. احساس لذت می‌بردم و دلم می‌خواست به همه نشون بدم. اما همه چیز به این خوبی تموم نشد و دقیقاً شب عروسی وقتی که خوشحال توی اتاق منتظر همسر پیرمردم بودم در باز شد و با قیافه غضبناک وارد اتاق شد. شلاقی توی دستش بود که ترسم رو بیشتر کرد. مادرم دلش نیومده بود از رسومات قومی که زنشون شده بودم بهم بگه. همسرم جلو اومد دستش رو سمت گردنبند طلایی که گردنم بود انداخت از دست و گردنم پاره کرد و با شتاب کشید و من فقط از ترس گریه می‌کردم. شلاقش رو برداشت و شروع کرد به کتک زدنم انقدر کتکم زد که از حال رفتم و بیهوش شدم وقتی که به هوش اومدم، هوو هام بالا سرم بودن و گریه می‌کردند بعد از کتک زدن من نوبت کتک زدن اونها بود. من طوری با دنیای دخترونم خداحافظی کردم که بیهوش بودم ادامه دارد اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee

تا حالا با امام زمان عج الله تعالی فرجه خلوت کردی، درد دل کردی!؟ #اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee

❤️🌿دلی که نشد خانه ی یاس نرگس.. #امام_زمان #منتظر اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee

خیلی از اوقات خدا به آدم نمیده یا دیر میده... چون دوستت داره اینجوریه... اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee

گرفتار طالبان ۲ زندگی تلخ و دردناکم شروع شد از اون روز هر وقت که نوبتم می‌شد تا با همسرم توی اتاق همبستر بشم خودم رو آماده می‌کردم که کتک مفصلی قبلش بخورم و هیچ جای اعتراضی نبود اسم شوهرم که میومد از ترس به خودم می‌لرزیدم فقط من اینطور نبودم تمام هووهام اینطور بودن برنامه غذا خوردن به این صورت بود که ما غذا رو آماده می‌کردیم سفره رو می‌چیدیم اون میومد خونه. اگر از غذا خوشش میومد تنهایی می‌خورد و ما چهار تا باید وایمیستادیم و نگاهش می‌کردیم اگر غذا بد بود همه‌مون رو کتک می‌زد بعد مجبورمون می‌کرد غذایی درست کنیم که دوست داره تمام فکر و ذکر ما چهار زن این شده بود که کاری بکنیم اون راضی باشه و کسی رو کتک نزنه هووی سومم کسی که قبل از من زن شوهرم شده بود حامله بود دردش گرفت و قابله به خونه اومد وقتی که خبر به دنیا آوردن بچه رو داد و گفت بچه دختر.، شلاقش رو برداشت و وارد اتاق شد انقدر هووم رو زد تا بیهوش شد. دخترش رو هم گوشه‌ای انداخت و هیچکس اجازه نداشت تا شب بهش دست بزنه و شب مادرشوهرم اومد و بچه رو بغل کرد و بعد از کلی سرزنش جاریم که چرا دختر زاییدی..، اجازه داد بهش شیر بده باردار شده بودم و از روز اولی که باردار بودم ترسم از این بود نکنه فرزندم دختر بشه با اینکه کتک خوردن عادتش روز و شبمون شده بود اما کتکی که اون روز جاریم به خاطر فرزند دختر خورده بود برام خیلی ترسناک بود ادامه دارد اللهم العجل لولیک الفرج💐 ما رو به دوستانتون معرفی کنید👇 https://eitaa.com/Adreknee