#درددلاعضا
تا یک روز جلوی در دانشگاه اومد و ازم خواست که باهاش برم تا حرفی بهم بزنه. محبتاش زیاد بود مثل برادرمم بود و من خودم رو نسبت بهش مدیون می دونستم.
از همه مهمتر که برادرم تلفنی باهام صحبت کرده بود و گفته بود که مَهدی از مسعود حسابش جداست و با هم فرق میکنن
توی پارک ردی صندلی با هم نشستیم. بعد از کلی منومن کردن بالاخره حرف زد گفت که از اول من رو دوست داشته اما چون حرف آقا جون برای من و مسعود گفته بوده. تونسته حرف بزنه.
ازم خواستگاری کرد من باید دوباره وارد این خانواده میشدم.
ایندفعه با یه پسر دیگه
بهش گفتم نه، هیچکس با ازدواج من و تو موافقت نمی کنه.
گفت اگر اجازه بدم همه رو راضی می کنه. تو فقط به من بگو که من رو میخوای من همه رو راضی می کنم.
گفتم باید فکر کنم چند روز فکر کردم و جواب مثبت رو بهش دادم.
اما گفتم حق نداره زندگی من رو خراب کنه و تا زمانی که همه رو راضی نکرده نباید با من حرفی بزنه.
حالا بایدصبر میکردم تا مهدی بتونه رضایت همه مخصوصا پدر هامون رو بگیره.
چون عمو هم از من دلگیر بود و با من حرف نمیزد
چند ماه گذشته مهدی هیچ کاری نکرد یعنی رو نمیدید از کسی که بخواد این حرفها روبزنه.
که متوجه شدم زنمسعود مهریه اش رو اجرا گذاشته و اموال مسعود رو توقیف کرده.
با هم نتونسته بودم کنار بیان و قصد جدایی داشتن
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینه غلطه که فکر کنیم اگر دو نفر خوبن، یا خانواده هاشون خوبن، پس میتونن با هم ازدواج کنن!
15.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آثار برزخی اذیت کردن همسر!!!
51.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواص سوره نمل برای روزی
سوره نمل برای افزایش روزی نیز بسیار مجرب بوده و ختم این سوره شریف خصوصا آیه 62 آن که آیه امن یجیب است برای رفع گرفتاری و ازدیاد روزی مجرب خواهد بود. قرائت 12 هزار مرتبه آیه امن یجیب به صورت جمعی یا انفرادی به منظور فراوانی رزق و روزی سفارش شده است.🌺🍃🌸🍃
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
#درددلاعضا
به خاطر آشنا هایی که توی دادگاه داشتن خیلی راحت طلاقش رو گرفت و قرار شد که نصف مهریه اش رو هم بهش بدن. همون موقع از اموال مسعود توقیف کرد وگرفت.
مسعود خالیِ خالی برگشت خونهی پدرش.
چند ماه گذشته بود یک روز زنعموم اومد خونمون با فخر زیاد من رو دوباره برای مسعود از مادرم خواستگاری کرد.
دوباره حرف من رو پیش کشیده بود. یعنی من شده بودم برای مسعود یدک، که اگر کسی نخوادش بیاد سراغ من.
تلفن خونمون زنگ خورد و مامانم گفته مسعود می خواد باهام حرف بزنه.
خیلی بیچاره تر از این حرفا بودم که بخوام در برابرش جواب نه بیارم
گوشی رو برداشتم گفت که بزرگی و مردونگی که در حقش کردم رو هیچ وقت فراموش نمی کنه. الان میخواد جبران کنه.
مسعود خیلی رو داشت! تازه حرف جبران می زد می خواست دوباره با من ازدواج کنه حرف من رو سر زبانها بیندازه.
اما من دیگه آدمی نبودم که بخوام باهاش کناربیام قبول کردم گفتم باشه بیاید خواستگاری. اما یک شرط برات میزارم
گفت باشه چه شراطی هر شرایطی رو قبول می کنم.
گفتم باید بیای توی جمع و جلوی همه بگی که اون کسی که این مدت دروغ گفته تو بودی. اون کسی که از من خواست تا من اینطوری به خانوادم بگم تو بودی.
و باعث شدی که سالها پدرم با هم قهر باشه و حرف نزنه. اگر قبول بکنی و این حرفها رو به بابام توی جمع خانوادگی که همه اون شب برای خواستگاری هستیم بگی. باشه من به تو جواب میدم. در غیر این صورت نه.
خیلی براش سخت بود اما قبول کرد واقعاً قصد جبران داشت شب خواستگاری همه جمع شدیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاه کلید تربیت بچه هامون اینه که باهاشون رفیق بشیم
این کلیپو برای پدر و مادرایی که از بچه هاشون دور شدن بفرست....
.
.
از صمیم قلب بگو
"خدایا من و خانواده ام رو در پناه خودت قرار بده"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت از ته دلت گفتی خدایا تمام امیدم به توعه
منتظر باش زندگیت زیرورو بشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبور باش
این روز ها میگذرد
خدا حواسش به تمام ثانیههای زندگیت هست...
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان صوتی فطرس
ببینید چطور سلامما رو به امام حسینمیرسونه
السلام علیک یا اباعبدلله🌹
#درددلاعضا
عمو و زن عمو از من طلبکار بودن. بابا هم دست کمی از اونها نداشت. مسعود گفت یاید حرفی بزنم و شروع به تعریف کرد هرچی تعریف میکرد چهرهی پدرم درمونده تر می شد و آخر سر که تمام ماجرا گفت دیگه خبری از طلبکاری عمو زن عمو نبود.
به جمع نگاه کردم گفتم سالهاست من رو اذیت می کنید به خاطر جواب نهایکه مسعود گفته بود
جواب امشب من به خواستگاری مثبتِ اما باید بهتون بگم نه به مسعود. جواب من مثبتِ به مَهدی که چند وقتی هست ازم خواستگاری کرده اما به خاطر شرایط نمیتونسته عنوان بکنه.
رو به مهدی گفتم من جوابم به تو مهدی مثبته اگر قرار باشه ازدواج کنم با مهدی ازدواج می کنم با آدم نامردی مثل مسعود نه.
مسعود وارفت باورش نمی شد که من این کارو کرده باشد هم آبروش رفت هم حقیقت رو گفت هم من باهاش ازدواج نکردم.
زنعمو و عمو و بابا حسابی از رفتارشون شرمنده بودند و به خاطر همین باعث ازدواج من مهدی موافقت کردن.
من با مهدی ازدواج کردم الان سه فرزند دارم و هیچ وقت رفت و آمدی با برادر شوهرم که مسعود باشه نداریم.
#پایان
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان صوتی فطرس
ببینید چطور سلامما رو به امام حسینمیرسونه
السلام علیک یا اباعبدلله🌹