#کلیپ | #استاد_شجاعی ⛔️ اگه کسی اسمش در لشکر امام مهدی علیه‌السلام همین الآن ثبت شد که خوش بحالش! بعد از ظهور دیگه امکانش نیست! چرا؟ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج

افتادم زندان. بچه ها پیش مادرم بودن و مادرم از این وضعیت ناراضی بود. زنگ زدن محدثه و اومد بچه ها رو برد اما محدثه هم قانونی حضانت رو گرفت تا من زندان بودم. تا بعدا نتونم برم سراغشون.به خاک سیاه نشسته بودم. یکم بعد از زندان بیرون اومدم. الان با پدر و مادرم زندگی میکنم با پدرم میرم کارگری. خيلی برام سخته بعد اون پست و مقام... بخاطر سابقه دار بودنم جایی بهم کار ندادن و از کارم عزل شدم. روز به روز از موفقیت و ادامه تحصیل محدثه می‌شنوم و میدونم الانم توی آزمایشگاه کار میکنه و بهترین موقعیت رو داره. چندتا خواستگار مهم و خوب هم داره. خدا بهم یه فرصت داد و قدر ندونستم الان هرچی کار میکنم ماهانه باید بدم سکه برای مهریه زن دوم. برگشتم سر نقطه اول چون ظلم کردم چون مغرور شدم و به جای شکر گذاری نمکدون شکستم دلم برای زندگی قبلیم تنگ شده کاش قدر میدونستم. #پایان

▪️ لحظات آخر عمر شریف امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حجت ااسلام کاشانی

چو ایران نباشد تن من مباد در این بوم و بر زنده یک تن مباد همه روی یک‌سر به‌جنگ آوریم جهان بر بداندیش تنگ آوریم همه سر به سر تن به کشتن دهیم به از آنکه کشور به دشمن دهیم #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج

🌺 #آیت_الله_قاضی ره: 💠 اگر در مسیر معنوی، بی‌حال شدید، توقف نکنید. باید دست و پا بزنید تا حال پیدا کنید. 💠 با تلاوت قرآن، با مناجات، با این مکان و آن مکان، بالأخره باید از این بی‌حالی خارج شوید. و الّا یواش یواش #شیطان شما را میبرد.

💠آیت الله معظم حاج شیخ حسین وحیدخراسانی: 🔸مبادا روزی بر شما بگذرد و سوره یاسین را نخوانید! این آرزوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) است.

📹 ¦ چرا سید بحرالعلوم سیدبن‌طاووس و مقدس اردبیلی این قدر با امام‌زمان «عجّل‌اللهُ‌تَعالیٰ‌فرجهُ‌الشریف» رفیق بودن ولی من نه؟!... 🎙 ¦ اســتاد عالی‌‌‌‌ #امام_زمان

‌ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﯾﮑﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ! و احترام مهمان واجب است با کودک همسایه چگونه برخورد می نمایی؟ سرش داد میزنی؟ خشونت به خرج میدهی؟

بسم الله توی یه خانواده متوسط بزرگ شدم متوسط از لحاظ مالی. یه برادر کوچک تر از خودم دارم. حدودا 22 ساله بودم و تازه قرار بود فارغ التحصیل بشم. من اون زمان مهندسی کامپیوتر میخوندم. از لحاظ چهره ای هم در حد قابل قبول بودم یه خواستگار خوب بهمون معرفی شد. پدرم قبول کرد که بیان و با هاشون آشنا بشیم. شب جمعه بیست‌و سوم خرداد ماه ساله نودو دو بود. با خانواده شون آشنا شدیم. مادر مهربونی داشت همون موقع به دلم نشست. شغل احمد مکانیکی بود. درآمد خوبی داشت و با اینکه 28 ساله بود اما حسابی پیشرفت کرده بود. احمد یه خواهر و یک برادر کوچک تر به اسم محمود و مریم داشت و مثل من بچه اول بود. این رفت و آمد ها زیاد شد و پدر و برادرم و حتی عموم و پدر بزرگم و دو تا دایی هام همگی برای تحقیق رفتند. خب من در کل اولین نوه خانواده پدریم بودم و اولین نوه ای بودم که قرار بود ازدواج کنه و همه روم حساس بودن. توی خانواده مادری هم من تنها نوه دختریشون بودم.

گرم‌ترین خانه، خانه‌ای ست که در آن "مردِ خانه" محترم شمرده شود👌 و "زنِ خانه" محبوب باشد،❤ فقط همین ... کودکان نظاره گر این روابط هستند زندگی را بر خودتان و آنان تلخ نکنید

🎬 استاد_شجاعی رفتارهایی که شاید فکرش رو نکنید؛ اما همسرتون رو از شما دور می‌کنند، و یا از خونه فراری میدن 💥