🔴 فعالیتهای مردمی و عامالمنفعه شهید کافی در چه زمینههایی بود؟
- در هر زمینهای که مردم نیاز داشتند، آستینها را بالا میزد؛ برای سر گرفتن ازدواج جوانان پیشقدم میشد، برای ادای قرض بدهکاران کمک میکرد، اگر کسی سقف بالای سر نداشت، با کمک خیرین همت میکرد خانهدار شود.
اواخر عمرش هم یک کار ماندگار کرد و با تأسیس صندوق قرضالحسنه در مهدیه که به گرفتاران وام میداد، باعث شد این مسیر برای همیشه باز بماند.
علاوهبر امور مالی، از فعالیتهای خیریه معنوی هم غافل نمیشد. مثلاً گهگاه جمعهها آقای کافی بعد از مراسم دعای ندبه میگفت: "آقایان جایی نروند!" همه میماندند و مرحوم کافی آنها را به عیادت بیماران میبرد. دستهجمعی میرفتند بیمارستان یا منزل بیماران، روضه و دعا میخواندند و به آنها روحیه میدادند.
❌از زبان معلم خصوصی فرزندان شهید
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌹
❤️ دمی با کافی
به دلیل تداوم سخنرانیهای مرحوم کافی علیه رژیم و تشبیه شاه به فرعون، معرفی امام خمینی به عنوان نائب امام زمان (عج) و طلب دعا برای سلامتی و خلاصی امام از دست رژیم، انتقاد از حکومت به دلیل زندانی کردن روحانیون، اظهار خشنودی از ترور حسنعلی منصور و به کار بردن تعبیر حکومت ظالم و ستمگر در باره رژیم پهلوی، جملگی مواردی بودند که عوامل رژیم نمیتوانستند به سادگی از آنها چشمپوشی کنند، لذا پس از سخنرانی وی در مسجد حضرتی در 2 اسفند 1343 وی مجدداً دستگیر و روانه زندان قزل قلعه شد.
قرار بازداشت موقت او به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی توسط رئیس شعبه هفت بازپرسی دادستانی ارتش صادر شد و با وجود اعتراض حجتالاسلام کافی به دستور صادره، شش روز بعد دادگاه عادی شماره سه اداره دادرسی ارتش، رأی صادره را تأیید کرد.
پس از آن دادگاه شماره دو دادرسی ارتش در حالی که بیش از چهار ماه از بازداشت وی گذشته بود، ایشان را به دو ماه حبس تأدیبی با احتساب مدت بازداشت قبلی محکوم کرد.
وسعت رزق و گشایش کار
به جهت وسعت رزق و گشایش امور :
👈 ۱۱۰۰ مرتبه
✨یا کَریم یا وهَّاب یا ذوالطول
👈 ۱۱۱ مرتبه
✨ فَسَیَکْفیکَهُمُ الله وَ هوَ السّمیعُ العَلیم
👈 ۱ مرتبه
اللّهُمَ صَلِّ علي سَيِّدِنا و نَبيِّنا مُحَمَّدٍ وَ آلِه مَا اختُلِفَ المَلَوان وَ تَعاقُب العَصران وَ كرَّ الجَديدان وَ استَقبَلَ الفَرقَدان وَ بَلِّغ روحَهُ وَ اَرواحِ اَهلِ بَيتِهِ مِنِّي التَّحيَّة و السّلام
📚 اسرار المقاصد
#برایمستجابشدندعاحتمابهاینموارددقتکنید :
🔹 اول از گناهان توبه کنید بعد دعا کنید.
(مهج الدعوات، ص359)
🔹 قبل از دعا و بیان حاجت، صدقه بدهید، هر چند کم باشد.
📚 کافی، ج 2، ص477
🔹 برای دوستان خود دعا کنید، بعد برای خود دعا کنید.
📚 من لایحضره الفقیه، ج2، ص212
🔹 دل و زبانتان در هنگام دعا یکی باشد. اینگونه نباشد که زبان دعا می کند و دل غافل است. به اجابت دعایتان یقین داشته باشید.
📚 کافی، ج 2 ، ص473
🔹 فقط در هنگام نیاز و گرفتاری دعا نکنید، بلکه در هنگام رفاه و آسایش هم دعا کنید.
📚 کافی، ج 2، ص472
🔹 همراه با دعا عمل هم کنید. دعا کننده بی عمل، مانند تیراندازی است که کمانش زه ندارد.
📚 تحف العقول، ص111
🔹 هیچ دعایی را کوچک مشمارید.
📚 خصال صدوق، ج1، ص199
🔹 قبل و بعد از دعا صلوات بفرستید. زیرا خدای متعال، کریم تر از آن است که قبل و بعد دعا را برآورده کند و دعای مابین آنها را برآورده نکند.
📚 نهج البلاغه، حکمت 361
🔹در دعا الحاح و اصرار داشته باشید و هرگز از تاخیر در برآورده شدن حاجت خسته نشوید.
📚 کافی، جلد۲،ص۴۷۵
❌عذر و بهانه در مسیر #ولایت ممنوع❌
#غدیر
ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهَارِ مَا أَوْلَاکَ لِأُمَّتِهِ إِعْلَاءً لِشَأْنِکَ وَ إِعْلَاناً لِبُرْهَانِکَ وَ دَحْضاً لِلْأَبَاطِیلِ وَ قَطْعاً لِلْمَعَاذِیرِ
🌴فرازی از زیارت 🌟مولاامیر المومنین صلوات الله علیه در روز غدیر، منقول از 🌟امام هادی صلوات الله علیه:
(یاعلی) سپس خداوند اظهار آنچه تو را سزاوار حکومت بر ملّتش کرده بود به او (حضرت محمد صلی الله علیه و آله) فرمان داد، براى بالا بردن شأنت، و علنى ساختن برهانت، و دفع باطلها، و 👈🏻بریدن بهانه ها👉🏻
📚مفاتیح الجنان زیارت امیرالمومنین صلوات الله علیه در روز غدیر
📚بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام ج 97 ص 363
📚المزار الكبير ص 271
لعنت برظالمین بحق محمد وآل محمد
【الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج】
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
✨﷽✨
🔴چرا خداوند با همه انسانها یکسان رفتار نمیکند؟
نبیّ اکرم صلّی الله علیه و آله به نقل از جبرئیل فرمودند که:
🌺خدای تبارك و تعالى می فرماید:
برخى از بندگان مؤمن من هستند كه مى خواهند عبادتى را انجام دهند ولى منصرفشان مى كنم، تا عجب و خود بينى به ايشان راه نيابد و فاسدشان نکند،
و عدّه ای از بندگان مؤمن من، سلامتى ايمان شان صرفاً با فقر است، به طورى كه اگر غنى(و دارا) شوند ايمانشان فاسد مى شود
يا بعضى ديگر هستند كه سلامتى ايمان آنها فقط با ابتلاء به بيمارى تأمين می گردد، لذا اگر جسمشان سالم شود، فاسد الايمان مى شوند
و به عكس جمعى از اهل ايمان مى باشند كه تنها در صورت سالم بودن (مریض نبودن) ايمانشان سالم مى ماند، از اين رو اگر آنها را مبتلا به بيمارى كنم ايمانشان فاسد مى گردد،
بنابراين با علم به قلوب و دلهاى بندگان، بين ايشان تدبير مى كنم، چون من عالم و *خبير* هستم.
خبیر یعنی کسی که اسرار و باطن افراد را با جزئیات کامل و بدون کاستی میداند.
📚علل الشرائع ج 1 ص 12
🍃🌸🍃
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به شدددددت توصیه میکنم ببینید و نشر دهید و برای بزرگتر ها که گوشی ندارند نقل کنید...
همین الان نیت کن محرم امسال تمامی اعمال از روضه و سینه زنی و خرج دادن فقط برای فرج مهدی زهرا عج تعالی فرجه الشریف باشه.
@sulook
#حکایتــــــــ...
🔴 آیــــههـای آتـشافــــــزا
احمدبنطولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند.
روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است.
پس از جستجوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟ جرأت نمیکرد جواب دهد. فقط میگفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند.
گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را میدهیم.
گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمیپذیرم.
گفتند: دست از تو بر نمیداریم تا دلیل این مسأله روشن شود.
گفت: چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن میخوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آوردهاند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
گفت: نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمیرسد بلکه هر آیــهای که میخوانی، آتشی بر آتش من افزوده میشود، به من میگویند: میشنوی؟ چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی؟!
بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بیتقــوا معـاف کنیـد.
📚 روایتها و حکایتها
#لجبازی 2
شایدم تقصیر خودم بود. نباید لجبازی می کردم تا کار به اینجا می کشید! وقتی گفت حق نداری بری خونه خواهرت من نباید در جوابش میگفتم توهم حق نداری بری خونه خواهرت!
الان چی نصیبم شد! جز دردهایی که تو وجودمه و توهین هایی که شنیدم و آوارگی.
نگاهی به اطراف انداختم. ظهر بود و همه جا خیلی خلوت بود.
چاره ای جز رفتن به خونه بابام نداشتم. نمیشد که تو خیابونا آواره میشدم!
فکرم مشغول بود. همه چیزو از ذهنم پاک کردم و چند تا نفس عمیق کشیدم. الان که حتی گوشیم ندارم موندنم تو خیابون اصلا به صلاح نیست.
چه بسا فردا همین آقا فرهاد بهم تهمت بزنه که مشخص نیست کدوم گوری میره ، خونه بابام باشم بهتره! از رفتارایی که امروز ازش دیدم اینم بعید نیست!
از جام پاشدم و کیفمو دست گرفتم. مسیر کوتاهی رو که میخواستم برم پیاده رفتم .
ادامه دارد.
کپی حرام .
#لجبازی 3
جلوی خونه که رسیدم خواستم وارد شم اما نمیتونستم !پاهام یاری نمیکردن!
خواستم قدمی به عقب بردارم اما با صدای مامان سرجام خشکم برد_ فاطمه جان.
به سمت صدا برگشتم . مامان با کیسه های خرید به سمتم اومد.
با دیدن چشمای گریونم نگران لب زد_ چی شده مادر؟ چرا گریه کردی؟
پس فرهاد کو؟
اشکی از گوشه پلکم افتاد که مامان نگران تر گفت_ حرف بزن ببینم جون به لبم کردی.
به سختی دهن وا کردم_ بریم تو بهتون میگم .
مامان باشه ای گفت و بعد اینکه با کلید درو باز کرد به داخل رفتیم.
معصومه هم خونه بود. معصومه خواهر کوچیکترم بود که امسال دانشجو بود.یه خواهر دیگه هم داشتم الهام که متاهل بود. فرهاد با شوهر الهام مشکل داشت و نمیخواست که ما باهم رفت و آمد داشته باشیم.
ادامه دارد.
کپی حرام.