eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
7.2هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
7.4هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲همگی باهم دعای سلامتی مولاصاحب الزمان عجل الله رابخوانیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا” 🌹سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عجل الله صلوات بفرست🌹 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
CQACAgQAAx0CVc35HwACwhlkwWgTad6ijGWn9SpZv6Tf49ZoQAACbwMAAuGV2VI7YWnlGGdo9S8E.mp3
7.21M
⭐️ حسین-حسین زیاد می گیـا... مشکی زیاد می پوشیـا... هیئت زیاد میریـا.... اما خودت، منتظرتر و غریب تر از حسین کربلاست! بهش "لبیـــک" گفتی. ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
تقدیر ۴ از ترس داشتم سکته میکردم. بابام اومد پایین و یکی زد تو گوش آرش. بهش گفت حالا که ابروریزی راه انداختی بیا بدون عروسی بردار ببرش خونه‌ت‌. باورم نمیشد به این راحتی همه چیز تموم شد. رفتیم خونه و یه کتک مفصل هم‌به من زد. زنگ زد به عموم گفت آخر هفته بیا عروست رو ببر.گفت اینا حرف هاشون رو هم زدن. نه خواستگاری می خواد نه هیچ مراسمی فقط ببریدش. کتک خوردم ولی خوشحال بودم. آخر هفته زن عموم اومد دنبالم. بروم ارایشگاه. یه غمی تو صورتش بود اما حرفی نمیزد. با خجالت پرسیدم آرش کجاست ولی جوابم رو نداد‌. سر سفره عقد بودم وقتی تورم رو زد بالا. باورم نمیشد اینکه آرش من نبود این... این.... برادرش فرهاد بود. به اون طرف نگاه کردم دیدم آرش با چشمای گریون و دستای مشت شده داره نگاهم میکنه دیگه هیچی نمیشنیدم یهو همه جا سیاه شد ادامه دارد کپی حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️همه باهم بخوانیم دعای سلامتی امام زمان《عجل الله》👆 بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا” 🌹سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عجل الله صلوات بفرست🌹 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
تقدیر ۵ وقتی بهوش اومدم تو بیمارستان بودم و همه مشکی تنشون بود. از آرش هم خبری نبود. انقدر ترسیدم که فقط جیغ میکشیدم. فگر میکردم آرش بلایی سرش اومده. مادرم اومد جلو و بازوهام رو گرفت و گفت دختر بیچاره شدیم‌. یتیم‌ شدید. از فوت بابام خوشحال نشدم‌ولی خیلی خوشحال شدم که آرش طوریش نشده. وقتی من بیهوش شدم بابام یهو قلبش میگیره و به رحمت خدا میره. قبل عقد به عموم میگه نزار حرف من زمین بمونه من گفتم به آرش دختر نمیدم‌بیا سحر رو بگیر برای فرهاد منم‌قول میدم روابطمون خوب بشه. عموم هم قبول کرده بود.‌ بعد از چهلم بابا من و آرش عقد کردیم. الان خیلی خوشبختم و چهار تا بچه داریم پایان کپی حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 کلیپ : دعای سلامتی آقا امام زمان عج (عج) 👤با صدای دلنشین اباذر الحلواجی 🎤 ‍ 🌼✨بر چهرہ پر ز نور مهدے صلواٺ 🌼✨بر جان و دل صبور مهدے صلواٺ 🌼✨تا امر فرج شود مهيا بفرسٺ 🌼✨بهر فرج و ظهور مهدے صلواٺ 🌼اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌼مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌼 وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️۱۳ راهکار انس کودکان با امام زمان عجل الله 🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات 🌸 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
استاد دانشمند - @mahdidaneshmand110.mp3
1.23M
⭕️فقط فکر دیدن امام زمان عجل الله نباش به فکررضایت مولاباش... سخنران استاددانشمند 🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات بفرست 🌸 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 🕯ماه خون ماه اشک ▪️ماه ماتم شد ، 🕯 بر دل فاطمه (س) ▪️داغ عالـم شـد 🕯 فرا رسيدن ماه محرم ▪️ ماه پیروزی خون بر شمشیر محضر امام زمان عجل الله وشمامحبین آن حضرت تسلیت عرض میکنم 🏴 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
✍ امام سجاد علیه السلام: کسی که در زمان غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) برولایت ما ثابت و استوار بماند، خداوند به او پاداش هزار شهید از شهیدان بدر و احد را عطا می فرماید. 📚 بحارالانوار، جلد ۵۲، صفحه ۱۲۵ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
✍امام حسین علیه السلام: مـا زمان رسـول خدا صلي الله عليه و آله، منافقين را فقط با دشمنى با على عليه السلام و فرزندان او مى‌شناختيم. 📚 چهل حدیث گهرهای حسینی علیه السلام، ح ۵۰۵/ بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۳۰۲. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
✨﷽✨ 🏴تاکید امام حسین علیه‌السلام بر حفظ سلامتی ✍امام حسين عليه‌السلام: بادِروا بِصِحَّةِ الأجسامِ في مُدَّةِ الأعمارِ. در مدت عمر، در حفظ سلامت تن بكوشد. 📚 تحف العقول، ج ۱، ص ۲۳۹ این حدیث به صورت امر و جمع آمده؛ لذا توصیه جمعی است، نه فقط فردی و شخص خاص. متعلق به یک زمان محدود و خاص هم نیست و مبادرت در کل ایام حیات و به صورت مستمر امر شده است. نفرمودند یک کاری کنید که مریض نشوید؛ بلکه فرمودند یک کاری کنید که همواره سلامت باشید؛ چون گاهی بیماری ها دست ما نیست. اگر حفظ سلامتی و استمرار صحت و سلامتی جنبه دینی و اهمیت نداشت، هیچ وقت امر به مبادرت در حفظ سلامتی نمی شدیم. صحت و سقم ما، جنبه عمومی پیدا می کند و کسی نمی‌تواند بگوید سلامتی یا بیماری من، فقط به خودم مربوط است؛ مثل امر به معروف و نهی از منکر در ارتباط با گناهان. وقتی امر می شود، یعنی نباید لحظه ای از آن غافل باشیم و بعد بگوییم یادمان رفت یا بگوییم این قدر گرفتار بودم که دیگر حواسم به خودم نبود. 💥بی توجهی به بدن و ظاهر و سلامتی به هیچ وجه نه تنها فضیلت محسوب نمی شود؛ بلکه از عدم حفظ آن منع شده ایم. لذا مومن نباید مریض باشد و تفکرش این باشد که مریضی را خدا داده و دنبال سلامتی نمی روم تا این که خودش اگر صلاح دانست، برطرف کند. وقتی حضرت تاکید بر کل مدت عمر دارند، یعنی باید برای آن برنامه داشت و انواع تهدیداتش را شناخت و برای آن برنامه ریزی کرد. ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
✨﷽✨ 🌼برسد به دست همه کارهء عالم ✍حجت الاسلام والمسلمین آقا شیخ مرتضی زاهد (ره) می فرمودند:به جهت اینکه به فقراء کمک می کردم؛ یک بدهی پیدا کردم. رفع این بدهی را از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تقاضا کردم. یک نامه ای به حضرت نوشتم و گفتم: آقاجان! من که نمی توانم این نامه را در چاه های امامزاده ابوالحسنین بیاندازم، کسی را هم ندارم تا این نامه را در حرم ثامن الحجج (ع) بیاندازد. ایشان می فرمود: رفتم به بازار حلبی سازها، آنجا یک نهر آب بود که جریان داشت، به آن دستورات عمل کردم و نامه را در آن نهر آب انداختم، و تا عصر جواب نامه از طرف حضرت آمد. روزهایی در زندگی ات هست که احساس دلتنگی عجیبی به تو دست می دهد، حس می کنی تمام غصه های دنیـــــــا تلمبار شده ست روی دلت، انگار اصلا کسی حرفت را نمی فهمد، دلت می خواهد باشد محرم رازی، سنگِ صبوری، بنشینی ساعت ها برایش درد و دل کنی و روی شانه هایش هق هق شب گریه های دلتنگی ات را بنشانی... وضویی دست و پا کن در این گرفتگی های دل،گوشه ی دنجی بنشین و قلم و کاغذی بردارو تمام نگفتنی هایت را بگو برای آنکه محرم رازت می شود و سنگ صبورت، برای امام زمانت نامه ای بنویس و در چاهی، رودخانه ای، امام زاده ای و یا هر نقطه ای که به دلت می افتد بیانداز، امید داشته باش که نامه ات را می خواند و جوابت را می دهد، که دستِ خالی رد کردنِ کسی در مرام آن جوانمرد نیست... دلت را خانه ی مـا کن، مصفّـا کردنش با من به‌ ما درد دل افشا کن، مـداوا کردنش با من اگر گم کرده‌ای ای ‌دل، کلید استجــابت را بیا یک لحظه با ما باش، پیــدا کردنش با من اگر درها به رویت بسته شـد دل برمکَن بازآ درِ این خانه دق‌البـاب کُـــن وا کردنش با من به من گو حاجت خود را، اجـابت می‌کنم آنی ‎ طلب کن آنچه می خواهی، مهیا کردنش با من ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
✨﷽✨ ◾️عظمت اشک بر سیدالشهداء علیه‌السلام حکایتی از آیت‌الله بهجت در مورد توجه اهل‌بیت علیه‌السلام به گریه‌کن‌های امام حسین علیه‌السلام ✍آیت‌الله بهجت (ره) : در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادی‌ای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام از آنجا عبور می‌كرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون می‌دانست او همواره به زیارت حضرت علی علیه‌السلام می‌رود، او را مسخره می‌كرد. حتی یک‌بار به امیرالمؤمنین علیه‌السلام جسارت كرد و همچنین گفت: به او (امام علی علیه‌السلام) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت! مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون به زیارت مشرف شد، بسیار بی‌تابی كرد و عرض کرد: شما که می‌دانی این مخالف چه می‌كند؛ چرا پاسخش را نمی‌دهید؟! آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان شكایت كرد. حضرت امیر علیه‌السلام فرمودند: او بر ما حقی دارد كه نمی‌توانیم در دنیا او را كیفر دهیم. مرد شیعه می‌گوید: آری، لابد به‌خاطر آن جسارت‌هایی كه او می‌كند، بر شما حق پیدا كرده است؟! حضرت فرمودند: روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می‌كرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا علیه‌السلام از نوشیدن آب، به خاطرش آمد و پیش خود گفت: عمربن‌سعد كار خوبی نكرد كه این‌ها را تشنه كشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمی‌توانیم او را در این دنیا مجازات کنیم. 💥آن مرد شیعه می‌گوید: از خواب بیدار شدم و به سمت منزل خود رفتم. در سر راه با آن سنی ملاقات کردم. با تمسخر گفت: امامت را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری، پیام تو را رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف كرد. مرد سنی با شنیدن این ماجرا سر به زیر افكند و كمی به فكر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ‌كس در آنجا نبود و من این را به كسی نگفته بودم، علی علیه‌السلام از كجا فهمید؟! بلافاصله شیعه شد. 📚 رحمت واسعه، ص٢٧٢ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
سخن چین ۱ من پروین هستم.‌ خیلی سال پیش با شوهرم زندگی خوبی داشتیم. دو تا پسر داشتم و یه دختر.‌ اما جاریم همیشه تو زندگیم موش میدوئوند.‌ نفوذش روی شوهرم بالا بود. طبقه‌ی اول خونه‌ی پدر شوهرم برای ما بود.‌طبقه‌ی دومش اونا مینشستن. طبقه‌ی سوم‌‌ خواهرشوهرم. هر بار که من لباسی چیزی میخریدم و این میفهمید کاری میکرد که اون شب تو خونه دعوا داشته باشیم. کار به جایی رسیده بود که دختر ۱۳ ساله م ازم میخواست که خرید هامون رو قایم کنیم زن عمو نبینه. یه بار که باعث دعوا تو خونمون شد خیلی ناراحت شدم. چادرم رو پوشیدم رفتم دررمغازه‌ی برادر شوهرم با گریه برلش درد دل کردم. گفت من زنم رو میشناسم خیلی حسوده. امشب باهاش حرف میزنم گفتم‌تو رو خدا نزاری بفهمه من گفت و برگشتم خونه. شوهدم‌عین برج‌زهرمار نشسته بود تو خونه. بچه هام هم از ترسشون او اتاق هاشون بودن.‌ شام‌رو خوردیم‌که صدای دعوا از بالا اومد.‌شوهرم خواست بره بالا ولی جلوش رو گرفتم.‌ گفتم دخالت نکن مگه این همه از خونه‌ی ما صدا رفته بالا کسی دخالت کرده.‌ صدای جیغ و گریه‌ی جاریم رو که شنیدم دلم‌سوخت ولی باید جلوی رفتارش رو میگرفتم. اون‌شب تموم‌شد. تا یک‌هفته جاریم رو ندیدم‌ولی اون‌فهمیده بود که من به شوهرش شکایت کردم و حسابی کینه کرده بود.‌ بعد یک‌هفته به قصد مهمونی اومد پایین. همه‌ش توی خونه چشم‌میچرخوند و دنبال چیزی بود. بعد از یک‌ربع پا شد رفت. دل تو دلم‌نبود. مطمعن بودم شب یه فتنه‌ای برام درست میکنه
🔰امام صادق علیه السلام فرمودند: «آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟ پس خداوند نور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود: «با مهدی انتقام او را میگیرم» 📚اصول کافی ج ١ ص ۴۵١ 🏴 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ بترس از ظلم به کسی که یاوری جز خدا ندارد 📗الکافی ج۲ ص۳۳۲ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
♥️امام حسین(علیه السلام)فرمودند : خداوندا ! تو می دانی قیام ما،برای رقابت در امر ریاست و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبوده، بلکه هدف ما آشکار کردن نشانه های دین تو و اصلاح شهرهاست تا بندگان مظلومت آسوده باشند و به احکامت عمل شود. 📚تحف العقول ص ۱۷۰ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج🏴 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
✍امام حسین علیه السلام: ‌‌ سوگند به خدا؛خون من از جوشش باز نمی ایستد تا سرانجام خداوند، مهدی عّجّّل اللَّهُ تعالی فّرجه الشِریف را برانگیزد. ‌‌ 📚مناقب‌ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۸۵ @afsaranemamzaman313
یعنی قطرات اشكی كه امام حسین(علیه‌السلام) برای فردای اهل بیت خویش ریخت یعنی جمع كردن خارهای بیابان در شب تاریك، یعنی سیراب كردن كودك شیرخواره با سرانگشتان پیكانی تیز یعنی ضجه های كودكانی غریب در صحرایی سوزان، یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای كودكانه ای كه به دنبال عشق ندای لبیك سرداده بودند یعنی اوج مردانگی و ایستادگی، یعنی تجسم تمام غیرتهایی كه در چشمهای نجیب سو سو میزد یعنی دلدادگی به سرچشمه پاكیها، یعنی طعم شیرین عطش در كنار یار، پیامد عشق ورزی به نور یعنی پر كردن مشك آب در عین عطش، یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن، یعنی به آسمان پرتاب كردن خون گلوی شش ماهه ای كه از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود،یعنی دفن كردن تمام احساس خویش در پشت خیمه ها یعنی وادع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور، یعنی عین صداقتی كه در آسمانها نظیر نداشت یعنی فرود همه غیرت های آسمان در زمین و پرواز همه پاكیها به آسمان، یعنی تمام معصومیت و مظلومیت حق در برابرباطل 🏴 🆔 @afsaranemamzaman313
25.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📳 دلایل اثبات و رد قمه_زنی به‌همراه نقد ادله طرفداران قمه‌زنی ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
سخن چین ۲ بلند شدم‌غذای مورد علاقه‌ی شوهرم رو درست کردم‌کل خونه رو گرد گیری کردم‌ از استرسم راه پله ها رو هم تمیز کردم.‌ خودم و بچه ها رو مرتب کردم‌که وقتی شوهرم‌میاد همه چیز مرتب باشه و نتونه به چیزی گیر بده.‌ شوهرم‌مرد خوبی بود اما جاریم بدجور روش نفوذ داشت. شب شد و استرس تو وجود همه مون بود.‌شوهرم با اخم های تو هم برگشت خونه.‌ شانش رو خورد و چایی خواست. سینی رو جلوش گذاشتم که گفت تو خجالت نمیکشی رفتی زن‌داداشم‌رو آوردی پایین بهش گفتی دلم خنک شد داداش کتکت زد.‌تو خودت زنی چرا باید از این خوشحال بشی؟ گفتم من چند سال زن‌تو ام تو من رو همچین آدمی دیدی. گفت پس چرا نذاشتی برم کمکش. شروع کرد به داد و بیداد که پسر بزرگم‌ گفت بابا زن عمو خودش اومد پایین‌مامام بهش نگفت بیاد اما شوهرم حرف تو گوشش نمیرفت پسر بزرگم‌گفت من میدونسنم زن عمو میاد دروغ میگه برای همین از اول که اومد اینجا فیلمش رو با گوشیم گرفتم‌که به شما نشون بدم.‌ باورم نمیشد پسرم اینکار رو کرده. از خوشحالی گریه‌م گرفت. فیلم رو به باباش نشون داد و شوهرم هر لحظه از قبل شرمنده تر میشد. فیلم‌ رو برای جاریم فرستاد و براش نوشت زن داداش اصلا ازت انتظار نداشتم دروغ بگی که زندگی من رو خراب کنی. همون موقع فیلم رو سین‌ کرد. فکر کردم از خجالتش سکوت کرده ولی تو فکر یه نقشه ی دیگه بود
⭕️ بعد از واقعه عاشورا حدودا 3 مرتبه 3 گروه به ندای هل من ناصر امام حسین علیه السلام لبیک گفتند: 1⃣ گروه اول توابین بودند همانهایی که روز عاشورا و قبل از آن سکوت کردند همگی قیام کردند تقریبا همه کشته شدند 5000 نفر «ولی دیر شده بود» 2⃣ گروه دوم مردم مدینه بودند بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود 10000 نفر. یزید گفت لشکری که به مدینه حمله کند سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برایش حلال است. آورده اند اهل بیت امام سجاد(ع) را در این زمان از مدینه خارج کردند،در یک صحرا، تا در مدینه شاهدجنگ نباشند. ولشکریان جنایتکار یزید از هیچ جنایت وخیانتی کوتاهی نکردند و 10000 نفرهم شهید شدند. «اما دیر شده بود» 3⃣ گروه سوم مختار بود که بعد از جنگهای فراوان و کشته شدن حدود 15000 نفر شکست خورد و حدود 7000 نفر هم از اسرا گردن زده شدند، مجموعا حدود 20000 نفر کشته شد «اما دیر شده بود» 🔺مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین علیه السلام همراهیش نکردند و مردمی که هنگام ورود امام حسین علیه السلام به کوفه کمکش نکردند، همه بعدها به کمک امام رفتند «ولی دیر شده بود» 🔺امام سجاد(علیه‌السلام) هم استقبال خاصی از این حرکتها نمی‌کردند «چون دیر شده بود» 🔺حدود 35000 نفر کشته شدند «اما دیر شده بود» 🔺خیلی فرق هست بین آن 72 نفری که به موقع به یاری امامشان رفتند با این 35000 نفری که بعد از شهیدشدن امام حسین(علیه‌السلام) قیام کردند. 🔺ما باید مراقب باشیم، از امام خودمان عقب نیفتیم. 🔺الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ، هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید.
▪️آن‌شب درآن خیمه،امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام با اصحابشان چکار کردند؟ چراغ‌ها را خاموش کردند، کسانی که اضافه‌اند، اهل دنیا هستند، ناخالصی دارند و جوانمرد نیستند، بدرد نمی‌خورند، باید بروند. فردا هر خونی نباید بین این خون‌ها دیده شود. خیلی ها غربال شدند و رفتند. ▫️بیشتر از ٢هزار نفر با امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام بودند، شیعیان خوبی بودند، همه از مؤمنین بودند. «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ» (عنکبوت/ ۲) ادّعا داشتند، تا شب عاشورا آمدند، امام حسین علیه‌السّلام فرمود: اینجا آخر خطّ است، از اینجا به بعد هرکس ماند کشته می‌شود. نه پُست، نه مقام و نه دنياست. مؤمن بودند، ولی گذاشتند و رفتند. ▪️توجّه کنید؛ همه ممکن است مؤمن باشیم، ولی از بین این مؤمن‌ها، آنهایی در خیمهٔ امام حسین علیه‌السّلام می‌مانند، سبب می‌شود آن امتیاز حدّ نصاب را کسب کنند و آقا آنها را نگه دارد که این صفت جوانمردی را داشته باشند، «رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ» (احزاب/ ۲۳) به عهدشان وفا کنند و وفادار باشند. ▫️امام حسین علیه‌السّلام اینها را روی همین قضیّه امتحان کردند، نمرهٔ مثبت گرفتند که به زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها در پشت خیمه‌ها در شب عاشورا می‌فرمایند: من اینها را امتحان کرده‌ام، اینها وفادارند، به وفاداری اصحاب خودم ندیده‌ام. ▪️اصحاب حضرت سید الشهداء همه پاک و مبرّا هم نبودند، بعضی‌ها صفات رذیله ای داشتند. ولی صفت جوانمردی را داشتند که آنها را در خیمه‌گاه امام زمانشان نگه داشته بود. این صفت، انسان را پای عهدش نگه می‌دارد و نتیجه‌ی این می‌شود که انسان با امام زمانش است، هرجا امام زمانش باشد او هم هست. هرچه سر امام زمانش بیاید سر او هم می‌آید. قبل از امتحان فردا که می‌بایست جان خود را بدهند، شب قبل، امتیازات بیست را گرفتند، پای پرونده‌شان خورد. ▫️خوب است انسان این‌طور صادق باشد که حتّی قبل از ظهور، امام زمان ارواحنافداه بفرمایند تو در رکاب من خوب ایثار کردی و می‌کنی. امتیاز بیست را پایین پروندهٔ تو بزنم. تو را انتخاب کند و نگه‌ دارد. چطور؟ جوانمرد باشید. ☑️استاد حاج آقا زعفری زاده
سخن چین ۳ چند ماه گذشت. شوهرم حتی تو سلام و علیک هم با جاریم‌سرسنگین‌ شد. برادر شوهرمم حسابی جلوی کارهاش رو گرفته بود‌. به معنای واقعی زندگیم رنگ آرامش گرفت. یه روز تو خونه نشسته بودیم‌که شوهرم اومد خونه گفت انقدر عذاب وجدان داره که تصمیم گرفته بعد از امتحانات بچه ها ببرمون مشهد. زیارت امام رضا بهترین هدیه به من بود.‌بچه ها آخرین امتحان رو دادن و ما فرداش عازم‌شدیم. بهترین سفر عمرم بود. انگار چند روزی رفتم بهشت و برگشتم. وقتی رسیدیم‌ خونه.‌خواهر شوهرم‌ با جاریم و برادر شوهرم اومدن خونمون. اصلا از حضور جاریم خوشحال نبودم ولی نمی تونستم بیرونش کنم. جاریم فقط نگاه میکرد حتی یکبار هم نگفت زیارت قبول. وقتی رقتن به شوهرم گفتم ولی گفت زیاد حساس نباش. گذشت‌تا یک روز متوجه شدم باردارم. بچه ی چهارمم‌ تو راه بود.‌توی فامیل همه خوشحال بودن جز جاریم. انقدر ازش میترسیدم که دوباری که برام‌ آش آورد همه‌ش رو یکجا و پنهانی دور ریختم.‌ ماه هفتم بودم که دخترم از مدرسه نیومد خونه.‌نگران زنگ زدم مدرسه و گفت به موقع تعطیل شدن.‌ برادراش رو فرستادم دنبالش. اگر پدرش میفهمید دیر اومده و جایی جز خونه رفته به سختی تنبیه‌ش میکرد.‌دلم نمیخواست این اتفاق بیفته
✍داستان ملاقات امام زمان (عج) با آیت الله محمّد تقی بافقی مرحوم حجّة الاسلام ملاَّ اسد الله بافقی به نقل از برادرش مرحوم آیت الله محمّد تقی بافقی می‌گوید: «قصد داشتم از نجف اشرف پیاده، به مشهد مقدّس برای زیارت حضرت علیّ بن موسی الرّضا (ع) بروم. فصل زمستانی بود که حرکت کردم و وارد ایران شدم. کوه‌ها ودرّه‌های عظیمی سر راهم بود وبرف هم بسیار باریده بود. یک روز نزدیک غروب آفتاب که هوا هم سرد بود وسراسر دشت را برف پوشانده بود، به قهوه خانه‌ای رسیدم؛ که نزدیک گردنه‌ای بود، با خودم گفتم: «امشب در میان این قهوه خانه می‌مانم، صبح به راه ادامه می‌دهم». پس وارد قهوه خانه شدم، دیدم جمعی از کرد‌های ایزدی در میان قهوه خانه نشسته ومشغول لهو ولعب وقمار هستند... ╭‌🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
✅در آخرالزمان همه هلاک می شوند، مگر کسانی که... ✍حضرت امام حسن عسکری (ع) میفرمایند : کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند ، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند. 📚بحار الانوار، ج۱۰۲، ص۱۱۲ آیت الله بهجت : بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان ، دعای فرج امام زمان(ع) است ؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند ، مبصراتی (دیدنی هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است. با خود قرار بگذاریم که بعد از هر نماز در سجده ی شکر ، دعای اللهم کن لولیک حجت بن الحسن ... و دعای " اللهم عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِيَةَ وَ النَّصْر و اجْعَلْنِا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ "(خدایا در تعجیل در فرج مقرر کن و عافیت و نصرت به حضرت عنایت کن و ما را از یاری کنندگان او قرار ده) را با حضور ذهن و توجه به معنی و مفهوم آن ، از عمق وجودمان از خدا درخواست کنیم. ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
☀️ امام حسن مجتبی (علیه‏‌السلام) : ✨ هشت نصیحت امام حسن مجتبی علیه السلام 1⃣ بخشش آن است که اما و اگری پیش از آن نباشد و منت گذاری درپی آن نیاید. 2⃣ بخشندگی پیش از درخواست از بزرگ‏ترین بزرگواری‏‌هاست. 3⃣ گناه را با کیفر مداوا مکن و در میان آن دو، راهی برای عذر خواهی بگذار. 4⃣ شوخی هیبت را می‏‌بلعد. 5⃣ انسان ساکت بر هیبت و وقار خود می‌‏افزاید. 6⃣ آن کس که از او چیزی بخواهند، آزاد است تا آن زمان که وعده دهد. و برده است، تا آن زمان که به وعده عمل کند. 7⃣ فرصت زودگذر است. و به کندی و سختی دوباره به دست می‏‌آید. 8⃣ نعمت‏ها تا زمانی که هستند ناشناخته‌‏اند و هنگامی که رخت بربستند، شناخته می‏‌شوند. 📚 معانی‌الأخبار، ص۲۵۷، ح۲
🌼چرا امام زمان را نمی‌بینیم؟ ✍ روزی از عارفی سؤال شد: «چرا ما امام زمان را نمی ‌بینیم؟» عارف گفت: «لطفا برگردید و پشت به من بنشینید... شاگرد این کار را انجام داد. آیا الان می‌توانید مرا ببینید؟» شاگرد عرض کرد «خیر! نمی‌توانم ببینم.» عارف فرمود: «چرا نمی‌توانی من را ببینی؟» شاگرد گفت: «چون پشت من به شماست.» عارف فرمود: «حالا متوجه شدید چرا نمی‌توانید امام زمان را بینید؟! چون شما پشتتان به امام زمان است.» 🔺با گناهان و نافرمانی‌ها به امام زمان پشت کرده‌ایم و در عین حال تقاضای دیدارشان را داریم...