Rowzehaye Entezar - @Elteja | کانال اِلتجا.mp3
11.55M
▪️با حسین تا مهدی علیهماالسلام (۵)
🔸 روضههای انتظار
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
بهشتِ منهای من، ۵ - نمایشنامه صوتی.mp3
6.98M
🔊 #صوت_مهدوی ؛ #محرم
🎙 #نمایشنامه_صوتی «بهشتِ منهای من، قسمت پنجم»
🔸 خواب گرگ ها را دیده بود ...
و آن سوار که خبر از مرگ میداد....
📽 تولید شده در مهدیاران
▫️ ادامه دارد...
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نا بینا ۲
پسریکی از اقوامشوهرش که ۴ سال از منکوچکتر بود. اما نابینا بود.
دوست نداشتم زنش بشم اما از اون شرایطی که داشتم خیلی بهتر بود. همه از خداشون بود من زودتر از اونجا برم.
جهیزیهی کمی برام تهیه کردن و بدون هیچ مراسمی رفتم خونهی شوهر
مدامخودم رو دلخوش میکردم که دیگه از زیر بار منت برادرام و زنهاشون راحت شدم.
جاری خواهرم گفت نباید عروس رو اینطوری بیارید.
من رو برد خونشون ارایشم کرد.لباس عروس تنم کرد و توی خونشون جشن گرفت
انقدر خوشحال بودم که انگار دنیا رو بهم داده بودن
شوهرم مرد مهربونی بود و خیلی زود تو دلم جا باز کرد.
فوری بار دار شدمو خدا یه دختر بهم داد. همه چیز خوب بود تا یه روز شوهرم گفت یه چیزی میبینه
گفتمشاید اشتباه میگه ولی خودش خیلی اصرار داشت.
رفتیم دکتر معاینهش کرد و حرفش رو تایید کرد
گفت عملش پنجاه پنجاه هست
شوهرمگفت ارزو داره چهرهی من و دخترش رو ببینه
پول عمل رو هر جور که شد جور کردیم. شوهرم برای عمل اماده شد.
بیعت شب عاشورا - حاج میثم مطیعی.mp3
7.25M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 #طرح_مهدوی ؛ #عاشقانه_مهدوی
📖 کجاست آنکه از خون شهید کربلا انتقام خواهد کشید.
🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
🖼 #پروفایل #محرم
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
🔴 جوشش خون امام حسین علیه السلام تا قیام امام مهدی ارواحنا فداه
🔵 سالار شهیدان علیه السلام به فرزندش امام سجاد علیه السلام فرمود:
🌕 «سوگند به خدا؛ خون من از جوشش باز نمی ایستد تا سرانجام خداوند، مهدی عّجّّل اللَّهُ تعالی فّرجه الشِریف را برانگیزد» (۱)
🔹 شکی نیست که امام مهدی عّجّّل اللَّهُ تعالي فّرجه الشِریف یگانه منتقم خون امام حسین علیه السّلام است.
🔸چنانکه در دعای ندبه میخوانیم: «این الطالب بدم المقتول بکربلا این المنصور علی من اعتدی علیه و افتری…؛
🔹کجاست طالب خون حسین علیه السّلام که در کربلا کشته شد؟ کجاست آنکه بر متجاوزان و مفتریان بر او یاری شده است؟»
📚 مناقبابنشهر آشوب، ج۴، ص۸۵
#امام_زمان
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
نابینا ۳
قبل از اینکه بره اتاق عمل از من خواست تا چهرهی خودم و دخترم رو براش توصیف کنم.
با گریه و اشک کامل توصیف کردم. وقتی رفت تو اتاق عمل یکی از پرستارا بهم گفت مطمعن باش عمل روی شوهرت جواب میده. چون اصلا نداشتیم که آدمی که کاملا نابیناست بعد از بیست سال این اتاق براش بیافته. اینمعجزهی خداست.
دل به حرف هاش خوش کردم و شروع به مناجات کردم. عمل سختی بود و زمان زیادی برد.
ولی بالاخره تموم شد.
دو هفته گذشت و طبق زمانی که دکتر گفته بود. قرلر رود اون روز چشم هاش رو باز کنن.
از استرس مدام اشک میریختم. انقدر که دکتر گفت فکر کنم شوهرت خوب شه بعدش تو نیاز به عمل پیدا کنی.
دکتر پانسمانچشم هاش رو باز کرد.اتاق رو تاریک کرد و فقط یه نور ضعیف بود. به شوهرم گفت شاید اصلا نبینی پس با علم به این اروم چشم هات رو باز کن.
طاقت دیدن این صحنه رو نداشتم.شوهرم خیلی اروم چشمهاش رو باز کرد
📌 نامههای امروز ما...
▫️ غم عشقت آتش به دلم میزند و من لاجرم تمام فریادهای دلم را در خَموشی کلمات پنهان میکنم... فکر کردن به مصیبتهای امروز سینهام را تنگ میکند. فکر کردن به اشکهایی که برای مردمان بعد از خود ریختی... به دفن احساست خویش پشت خیمهها، و ایستادگیات برای زنده ماندن اسلام.
▪️ اما چه مصیبتی بزرگتر از بیوفایی در مقابل وَلی زمان میتوانست تو را از پای درآورد!؟ خداکند نامههای امروز ما برای مهدی فاطمه مثل نامههای کوفیان بوی بیوفایی ندهد...
📖 #دلنوشه_مهدوی ؛ #محرم
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄══••❁❅ ⃟ ⃟ ♥️ ⃟ ⃟ ❅❁••══┄
❤️السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
انیمیشن کودکانه.
معرفی چند شخصیت صحرای کربلا عاشورا.
و دعا برای ظهور
🏴 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرج
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی 📹
📝راه شناخت خدا از زبان اباعبدالله...
☝️خدارو نمی تونی بشناسی مگراون که ...
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
نابینا ۴
اروم چشمهاش رو باز کرد وخیره بود و نگاهش با قبل تغییری نکرده بود.
دلم شکست و از اعماق وجودم حضرت عباس رو صدا زدم
گفتم تو خودت درد نا امیدی رو کشیدی این پدر و دختر رو ناامید نکن.
یه دفعه شوهرمذوق زده گفت من دارم یه چیزهایی میبینم. از ذوق شروع کردم به جیغ کشیدن. دکتر گفت چی میبینی گفت اصلا نمیفهمم همه چیز تو هم قاطی شده. انگار همه چی به هم وصله.
دکتر گفت طبیعیه و دوباره باید چشم هاش روببنده. اونطور که ما میخواستیم نشد. شوهرم دیرش رو به تدریج بدست اورد و الان هم باید با لنز باشه وگرنه اذیتمیشه.
روزی که دخترش رو دید من فکر میکردم از ذوق بغلش کنه. ولی فقط نگاهش کرد. دکتر شدیدا گریه رو براش منع کرده بود اما شوهرم بی صدا نگاهش میکرد و اشک میریخت.
مدتی گذشت بینایی شوهرم تا حدودی درست شد. اما ما تمام داراییمون رو خرجش کرده بودیم و پولی نداشتیم.
زندگی خیلی بهمفشار اورد. زنگ زدم به برادرم گفتم من یهم ارثم رو میخوام. نتراحت شد و از پشت گوشی فریادمیکشید که تو به چه حقی این حرف رو میزنی ما که پسراشیم هنوز نگفتیم
دوست نداشتن به من چیزی بدن. چون خودشون داشتم از مال بابام روزگارشون رو میگذروندن
محکم بهشون گفتم هر کی حق خودش. سهم من رو بدید
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
✍امام صادق عليه السلام فرمودند:
هر که در حال انتظار امر ظهور قائم بمیرد همچون کسی است که با او در خیمه اش باشد، نه بلکه مانند کسی است که در کنار پیامبر خدا شمشیر زند.
📚بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۶
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلام استاد پناهیان 💐
نقل قول های از آیت الله بهجت ره:
ایا بدون اینکه ظلم وجور تمام دنیا رو بگیره آقا ظهور میکند ⁉️
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ از ••۱۲ نشانه های ظهور فقط تنها ۵ نشانه مانده است😱
#استاد_رائفی_پور
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
سیداحمددارستانی - Www.Darestani.Com.mp3
7.38M
نابینا ۵
برادرهام حقم رو ندادن. برای کمک به زندگیم ازشون شکایت کردم. اون پول تمام مشکلات ما رو حل میکرد
برادرتم اصلا باورشون نمیشد.ولی دادگاه مجبورشون کرد و سهم ارثم رو ازشون گرفت.
خیلی تنها بودم. شوهرم شرایط بینایی خوبی نداشت تا بتونه همراهم باشه.
پول رو که گرفتم یه خونه کوچیک خریدم. کم و کسری های زندگیم رو جبران کردم. چون جهزیهای نداشتم.
شوهرم وضعیتش هر روز بهتر میشد. یه شغل خوب پیدا کرد و ما تو خونهی کوچیک خودمون با شادی زندگی کردیم.
الان دو تا بچه دارم. دخترمکه همی
شه و همهجا کنارمبوده و پسرم که تازه وارد زندیگیمون شده
خدا رو شکر میکنم که از هیچی برای من زندگی ساخت. همه چی بهم داده و من همیشه شکر گزار بودم. حتی اون روز های سخت
سیداحمددارستانی - Www.Darestani.Com.mp3
7.38M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 ممکن است هیچ کدام از علائم ظهور، محقق نشوند، اما ظهور اتفاق بیفتد❗️
#آخرالزمان
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 اتفاقات بعد ظهور
به خاطر وجود مقدس امام زمان(ع)زمین دچار کدام حالت ها خواهد شد؟
برای آمدنش چه کار کرده ایم؟
🎤 استاد شهید مرتضی مطّهری
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
سیداحمددارستانی - Www.Darestani.Com.mp3
7.38M
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸 تنها انتظار فرج کافی نیست، تَهَیُّأ (آمادگی)، بلکه طاعت و بندگی نیز لازم است، مخصوصاً با توجه به قضایایی که پیش از ظهور امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف واقع میشود، بهحدی که: «مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ جهان مملو از ظلم و جور میگردد».
🔸 خدا میداند که بهواسطه ضعف ایمان بر سر افراد چه میآید. خدا کند ظهور آن حضرت با عافیت مطلقه برای اهل ایمان باشد و زود تحقق پیدا کند. مگر امکان دارد عافیت مطلقه بدون ایمان، طاعت و بندگی انجام گیرد؟! خدا به اهل ایمان توفیق دهد که از فِتَن مُضِله(فتنههای گمراهکننده) کنارهگیری کنند.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۱۹
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
تقدیر ۱
من سحرم دختر بزرگ خانواده بودم. عاشق پسر عموم آرش. اون هم من رو دوست داشت. دو بار اومد خواستگاریماما پدرم حاضر نبود من رو به اون بوده. چون دوستش داشتم هر خواستگاری که میاومد میگفتم نه. پدرم هم میگفت من جنازه ی تو رو هم رو دوش اون نمیزارم. موهات مثل دندون هات سفید بشن به اون نمیدم. گریه و زاری. وساطت فامیل ها هم فایده نداشت. این مخالفت بابام باعث دلخوری عموم هم شده بود. انقدر ادامه دادیمتا دیگه خواستگاری نداشتم.سنم بالا رفته بود. از مادرم خواستم با پدرم صحبت کنه که اجازه بده برمکلاس خیاطی. با کلی التماس بالاخره تونستیم رضایتش رو بگیریم. ثبت نام کردم کلاس خیاطی. تمام دختر های هم سن من بچه هم داشتن. این خیلی آزارم میداد
توی کلاس خیاطی بودمکهمربیم ازم خواست برم دفترش. گفت برای پسرش میخواد ازم خواستگاری کنه. با خودم گفتم بابام که منو به آرش نمیده چقدر بیخودی صبر کنم. گفتم اجازه بدید به مادرم بگم بهتون خبر میدم. رفتمخونه خیلی گریه کردم. دل کندن از آرش برام سخت بود. ولی صبر هم دیگه عاقلانه نبود به مادرم گفتم و قرار شد شب به بابام بگه. شب که همه خوابیدیم صدای مادرم رو شنیدم که به پدرم گفت. پدرم عصبانی شد و گفت مربیش غلط کرده به خودش گفته. از فردا حق نداره بره کلاس خیاطی. دنیا روی سرم خراب شد. کلاس خیاطی رو خیلی دوست داشتم. اون شب تا صبح گریه کردم